تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر که از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند مطمئناً بهشت بر او واجب می شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826063997




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طهران، تهران


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طهران، تهران
طهران، تهران در جست وجوي زيباييپاييز سال گذشته محمد علي حسين نژاد طرحي را در سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران به تصويب رساند که براساس آن بنا شد يک فيلم سينمايي سه اپيزودي به تهيه کنندگي او با محوريت تهران توسط سه کارگردان ساخته شود: فضاهاي قديمي و سنتي تهران توسط داريوش مهرجويي، تهران در دوران انقلاب و دفاع مقدس از دريچه دوربين سيف اله داد و تهران امروز توسط مهدي کرمپور. در ابتدا قصد اين بود که اين سه اپيزود تقريبا به صورت همزمان ساخته شوند، اما در ادامه و پس از برنامه ريزي گسترده کار، ابتدا اپيزود سوم ساخته شد، سپس اپيزود اول و در نهايت اپيزود دوم، ولي پس از فوت سيف اله داد اين فيلم تنها با دو اپيزود روانه اکران خواهد شد.محمدعلي حسين نژاد که تهيه کنندگي هر دو اپيزود را برعهده دارد درباره پيشينه موضوع و اين پروژه مي گويد: «نقطه شروع اين فيلم را بايد زماني بدانيم که درخواست توليد فيلمي با موضوع پايتخت يکي از کشورهاي همسايه با قول حمايت و پشتيباني همه جانبه شهرداري آن مطرح شد و سپس بنا شد من به عنوان تهيه کننده طرح اوليه آن را تهيه کنم و با سه کارگردان که مي توانست يکي بومي همان کشور باشد و دو نفر ديگر ايراني و اروپايي باشند براي همکاري مذاکره کنم. اين موضوع برمي گردد به سال 1384. در جريان کار روي طرح فيلم و مشورت با بعضي دوستانم که همه جزو فيلمسازان هنرمند و باتجربه کشورمان بودند، کم کم اين موضوع به ميان آمد که اگر قرار است يک فيلم سينمايي شاخص ساخته شود در مورد يک شهر يا يک پايتخت، چرا اين فيلم درباره تهران خودمان نباشد؟ بدين ترتيب اساس ذهنيت اوليه تغيير کرد و کم کم موضوع تهران در مرکز توجه قرار گرفت و من کم کم به اين فکر افتادم که به دنبال تهيه يک فيلم سينمايي اپيزوديک درباره تهران باشم. پس از آن در تدوين طرح اوليه به نظرم رسيد که اين فيلم مي تواند سه اپيزود داشته باشد و در آن سه کارگردان از سه نسل سينماگران ايراني نگاه خود را درباره تهران به تصوير درآورند و هر کدامشان از يک منظر ويژه تاريخي اجتماعي که مي توانست تهران تاريخي، تهران دوره انقلاب و جنگ و تهران معاصر باشد به موضوع نگاه کنند.»حسين نژاد در ادامه در مورد انتخاب کارگردان هاي اين مجموعه مي گويد: «در طرح اوليه اي که از موضوع فيلم تهيه شد بنا بر مستند بودن فيلم گذاشته شده بود و با شناختي که از کارگردانان کشورمان داشتم از همان ابتدا بهترين گزينه ها براي انتخاب کارگردان ها آقايان داريوش مهرجويي از نسل اول، مرحوم سيف اله داد از نسل دوم و مهدي کرم پور از نسل سوم مدنظرم قرارگرفتند و چون با هرسه نفر اين عزيزان ارتباط نزديک داشتم جدا جدا با آن ها صحبت کردم و هر سه نفر از ايده کار استقبال کردند. وآمادگي خودشان را براي همکاري اعلام کردند. البته قرار شد قبل از اين که جلسات مشترکي داشته باشيم. طرح فيلم کامل و درباره تامين منابع مالي و امکاناتي لازم براي تهيه فيلم جست وجو آغاز شود. در آن زمان آقاي محمدمهدي عسگرپور معاونت هنري سازمان فرهنگي وهنري شهرداري تهران را برعهده داشت و طي ديداري که با او داشتم طرح را مطرح کردم و او هم نظر مثبتش را در مورد امکان حمايت شهرداري تهران اعلام کرد.»اپيزود اولداريوش مهرجويي مي گويد: «در اين فيلم سه اپيزودي قرار بود تا هر کدام از ما سه فيلمساز، از زوايه ديد خود نسبت به مسائل تهران و اتفاقاتي که درآن مي افتد، نگاه کنيم که متاسفانه با مرگ سيف اله داد کار در دو اپيزود به سرانجام رسيد.» در سکانس هاي مربوط به کاخ گلستان اکثر بازيگران اين فيلم از جمله دو هنرمند خردسال، نيکي نصيريان و مهدي طالب زاده که نقش پدرومادرشان را پانته آ بهرام و قربان نجفي برعهده دارند، همچنين کتايون اميرابراهيمي، مهتاج نجومي، فريده سپاه منصور، اکبر مشکات، غلامرضا نيکخواه، مينو صابري، رحمان حسيني، اردشير کاظمي، پرويز نوري و همسرش ثريا نوري و... حضور داشتند و علي لقماني که در جشنواره فيلم فجر1387 به خاطر فيلمبرداري عيار 14 نامزد دريافت سيمرغ بلورين شده، مديريت فيلمبرداري طهران، تهران را برعهده داشت. علي لقماني، مدير فيلمبرداري با تجربه سينماي ايران در مورد حضورش در طهران،تهران مي گويد: «آقاي درميشيان دستيار آقاي مهرجويي تماس گرفت و موضوع پروژه را عنوان کرد خيلي خوشحال شدم، به خاطر اين که با يکي از اساتيد قديمي کارگرداني که در دوران جواني خيلي مايل بودم کارهايش را ببينم و آرزو داشتم با ايشان کار کنم، حالا همکار شده بودم. با آقاي مهرجويي نشست و گپ وگفتي داشتم. به هرحال اين کار براي من موقعيتي پيش آورد تا از نزديک هم با آقاي مهرجويي و هم با شيوه کاري شان آشنا شوم که فرصت مغتنمي بود.» لقماني در مورد کار با دوربين روي دست در اين اپيزود مي گويد: «در نشست هاي اوليه، يکي از مسائل مورد نظر آقاي مهرجويي براي نوع ساختار بصري فيلم، کار به صورت دوربين روي دست بود. يک دوربين ديجيتال سينمايي Red 1 در اختيارم قرار گرفت که تعلقات زيادي داشت و نياز به مراقبت و دقت بيشتري از آن بود، اما به هر حال در آن شرايط از دوربين هاي موجودي که مي شد دسترسي داشت سنگين تر نبود. زماني که مي خواستيم پروژه را شروع کنيم، دوربين هاي سبک تر درگير پروژه هاي ديگر بودند و دوربين هاي موجود نسبتاً سنگين تر بودند و وجود دوربين Red1 براي ما حسن بود. به هر حال دوربين روي دست شرايط و خصوصياتي دارد که با دوربيني که روي سه پايه قرار دارد، متفاوت است، ولي به دليل تجربياتي که از گذشته دارم، هم در زمينه داستاني و هم مستند، نه تنها کار با اين شيوه زياد مشکل نبود که اين نوع کار راه دستم هم بود.»حسن حسندوست، تدوينگر با سابقه سينماي ايران که همکاري طولاني مدتي با داريوش مهرجويي داشته، مي گويد: «من از سال 1365با فيلم اجاره نشين ها با آقاي مهرجويي ارتباط پيدا کردم و همکاري ما هفت فيلم بدون وقفه ادامه داشت تا فيلم پري. بعد از پري ارتباط ما مدت کوتاهي قطع شد. بعد در ميکس که در آن بازي هم کردم دوباره همکاري کرديم. مجددا وقفه ديگري بين ارتباط کاري ما افتاد و بعد با اپيزودي که آقاي مهرجويي در مجموعه فرش ايراني ساختند همکاري کردم. بعد از وقفه کوتاهي مجدد در طهران، تهران همکاري ام را با ايشان شروع کرده ام.» حسندوست در مورد پيوستنش به پروژه طهران، تهران مي گويد: «آقاي مهرجويي تماس گرفت و گفت حاضري اين فيلم را تدوين کني؟ و من هم گفتم هميشه در خدمت تان هستم. البته فيلمبرداري کار هم پايان يافته بود.» حسندوست در مورد ويژگي هاي کار جديد مهرجويي مي گويد: «چند روزي است که تدوين را شروع کرده ام و فکر مي کنم تا پايان آبان کارم تمام شود.ويژگي خاص اين پروژه اين است که شبيه روال چند فيلم اخير آقاي مهرجويي فيلم، فرم آزاد دارد و به حالت مستند گرفته شده و تقريباً يک فيلم نيمه مستند و نيمه داستاني است که اين موضوع کار تدوينگر را سخت مي کند، به دليل اين که هم بايد داستان حفظ شود و هم حالت مستندش.» حسندوست در پايان مي گويد: «اميدوارم از عهده کار بربيايم. هر فيلم آقاي مهرجويي براي من يک تجربه است، چون ايشان شيوه هاي منحصر به خودش را دارد و اين 9 فيلمي که با ايشان کار کرده ام، هر کدام براي من به اندازه پنج فيلم است. ايشان فيلمساز ايستايي نيستند، مدام در حال تحقيق و مطالعه و تکاپو و تلاش هستند. هميشه در حال حرکت بوده اند، از قديم بوده اند و اين جزء ويژگي و شخصيت ايشان است.»فريور معيري فرزند زنده ياد فرهنگ معيري که با گريم خوب سنتوري از زير سايه نام پدر خارج شد، دليل اصلي حضورش در اين اپيزود را حضور داريوش مهرجويي مي داند: «ويژگي اصلي اين کار حضور آقاي مهرجويي بود. فکر مي کنم در هر فيلمي اگر اسم ايشان باشد، آدم بايد بدون ترديد برود، ضمن اين که در سنتوري هم تجربه خوبي داشتم و از کار در کنار ايشان لذت بردم و چيزهاي زيادي آموختم.احساس کردم در اين کار هم مي توانم چيزهاي جديدي ياد بگيرم.» معيري در مورد همکاري با مهرجويي مي گويد: «من شناختي از سليقه ها و در واقع خواست آقاي مهرجويي در بيان درام شان در سنتوري پيدا کرده بودم و اين خيلي به من کمک کرد. آقاي مهرجويي شناخت فطري و ذاتي از گريم دارد و خيلي گريم درست را مي فهمد. مي دانستم ايده آل هاي ايشان چيست و براي پيشبرد درام چه چيزي از گريم نياز دارد. طراحي ها در چارپ و وفادار به پرداخت داريوش مهرجويي بوده است، براين اساس و قصه و شخصيت ها، معماري اي را براي کار چيديم که آدم ها خودشان باشند، باورپذير، بدون اغراق و هرکسي سرجاي خودش باشد» معيري در مورد هماهنگي با مدير فيلمبرداري مي گويد: «شانس خيلي بزرگي داشتم که در اين کار با فيلمبرداري باسواد، بزرگ و خوبي به اسم علي لقماني کار کردم که خيلي به من آرامش مي داد و خيال من را جمع مي کرد که تصوير را مي شناسد و احساس مي کردم گريم من زير نور اين آدم و رنگ آميزي اش به خوبي ديده خواهد شد و در همه چيز مطمئن بودم و از او ممنونم که بسيار به من آموخت. به طور کلي کار لذت بخشي بود و ما بدون اغراق سعي کرديم کار جديدي عرضه کنيم و فکر مي کنم توانستيم آدم هاي با شناسنامه اي را ارائه کنيم.» معيري در پايان مي افزايد: «ما در اين فيلم به خاطر اپيزوديک بودن کار زمان کوتاهي داشتيم به همين خاطر تقسيم وزن دراماتيک کرديم که که در اين مدت کم شخصيت ها هم خوب و زود شناخته شوند و هم يک مزه و وزن دراماتيک خاصي را طراحي کرديم تا در کوتاه ترين زمان ممکن با مخاطب ارتباط برقرار کند که منظورم از مزه خاص، به هيچ عنوان تيپ سازي نيست، فقط يک مزه خاص مد نظرم است.»محمد مختاري صدابردار اپيزود طهران، تهران در مورد حضورش در اين اپيزود مي گويد: «مدت زيادي بود که دوست داشتم با آقاي داريوش مهرجويي کار کنم و تجربه اي با ايشان داشته باشم. ايشان استاد سينما هستند و من هم به عنوان يک شاگرد دوست داشتم با او کار کنم. از اين همکاري خيلي خوشحالم و بدون تعارف خيلي از ايشان آموختم.آقاي مهرجويي کارگرداني است که کار خودشان را خوب مي شناسند و کاربلد هستند. هدف شان در کار مشخص است و پلان اضافه نمي گيرند و مي داني که زحمت هدر نمي رود و کار ارزش زحمت کشيدن دارد. بعضي از دوستان کارگردان با هزار جور ترفند پلان را مي گيرند، ولي (حالا ممکن است به خاطر سليقه تدوينگر) استفاده نمي شود.» مختاري با اشاره به سختي هاي کار مي گويد: «هر چند نوع کار آقاي مهرجويي برايم خيلي سخت بود، اما بسيار لذت بخش انجام شد. همه فيلم دوربين روي دست بود و براي صدابرداري و فيلمبرداري خيلي سخت بود. در دوربين روي دست ما هيچ وقت جاي کادر درست و حسابي نداريم. اگر کادر از زاويه خودش چند سانتيمتر جابه جا شود، در آن لحظه هدروم را نمي دانيم چقدر باشد. يک قدم جلوتر وعقب تر هدروم را به هم مي ريزد. ضمن اين که در اين کار ما تعدد بازيگر داشتيم و در آن واحد دوازده بازيگر در صحنه حضور داشتند و هر کسي مجبور بود حرف بزند، حتي اگر کسي ديالوگ نداشت بايد جواب حرف گفته شده را مي داد. به خاطر همين دو بوم هميشه در صحنه در حال حرکت بود و بازيگر را کنترل مي کرديم که سريع به طرف صحبت کننده برويم. با وجود ليزهاي وادي که داشتيم و کادرمان که خيلي بزرگ بود، کار خيلي سخت بود، اما اميدوارم از پس اش برآمده باشم و صدايي که گرفته ام شنونده را راضي کند.»قربان نجفي بازيگر اين اپيزود مي گويد: «به نظر من مهم نيست که اين کار نيز مثل کارهاي ديگر آقاي مهرجويي خوب شود يا نه، من اعتقاد دارم تجربه هيجان انگيز و جالبي است براي هر بازيگري که در صحنه اي کار کند که داريوش مهرجويي کارگردان آن باشد.» وي در ادامه درباره طهران،تهران مي افزايد: «فکر مي کنم چون بيشتر اين فيلم به صورت سکانس پلان گرفته شده و اکثراً دوربين روي دوش است کار متفاوتي باشد و مي توانم بگويم شايد از لحاظ فيلمبرداري به مهمان مامان نزديک تر باشد.»اپيزود دوممهدي کرم پور اپيزود سيم آخر را بر اساس قصه اي مشترک از خودش و خسرو نقيبي، کارگرداني کرد. سيم آخر قصه چند نوازنده جوان را که دنبال مکاني براي برگزراي کنسرت مي گردند، به تصوير مي کشد. اين اپيزود توسط نازنين مفخم تدوين مي شود که کار خود را بلافاصله بعد از پايان فيلمبرداري آغاز کرده است. رعنا آزادي ور، طناز طباطبايي، فرهاد قائميان، سروش صحت، برزو ارجمند، مجيد جوزاني، رضا يزداني و محمد باغباني در اين اپيزود جلوي دوربين محمد آلادپوش رفتند و ايفاي نقش کردند حامد بهداد هم در يک پلان اين اپيزود حضوري افتخاري داشت. موسيقي سيم آخر را کارن همايون فر ساخته است و در اين اپيزود ترانه اي سروده انديشه فولادوند نيز خوانده مي شود.مهدي کرم پور که به عنوان کارگرداني از نسل سوم کارگردانان سينماي ايران براي اپيزود سيم آخر انتخاب شده در مورد دلايل پذيرش پيشنهاد کارگرداني اين اپيزود مي گويد: «مهم تر از همه کار کردن کنار کارگردان هاي درجه يکي بود که در اين پروژه بودند. آقايان داريوش مهرجويي و سيف اله داد و شخص آقاي حسين نژاد به عنوان تهيه کننده خيلي انگيزه زيادي براي اين فيلم بودند. فيلم هاي اين چنيني در مورد شهر در دنيا هم مسبوق به سابقه هستند و توسط چندين کارگردان ساخته شده اند. يک ايده خوب و قابل کاري داشت. من فکر کردم که به هر حال جزو سوژه هايي است که جاي کار دارد و خوشحال هستم که من هم به عنوان يک کارگردان جوان به نمايندگي از کارگردانان نسل سوم اين فيلم را مي سازم. طرحي داشتم به عنوان «آوازه خوان، نه آواز» که مي خواستم آن را بسازم. وقتي قرار شد اپيزودي در اين مجموعه بسازم، اين طرح را در به قالب سيم آخر به کمک خسرو نقيبي درآورديم و در واقع فيلمنامه "آوازه خوان، نه آواز" شد سيم آخر. با توجه به اين سفارش که به نظرم خيلي سنخيت داشت.»کرم پور در مورد انتخاب عوامل مي گويد: «فيلم در مورد يک گروه راک است که موسيقي عامل مهمي در آن بود. اول کارن همايونفر را انتخاب کردم که او رضا يزداني را براي بازي پيشنهاد داد و بقيه عوامل به تدريج به گروه اضافه شدند. محمد آلادپوش در فيلم هاي کوتاه جاده نمناک و ديدگاه فرانسوي که در فرانسه ساختم با هم کار کرديم و شناخت کاملي از ايشا ن داشتم و ده سال است که با او دوست هستم. همين طور همسرش خانم مفخم تدوينگر اکثر کارهاي من بوده اند. گروه کارگرداني ام هم که ثابت هستند. با بابک اخوان اولين تجربه ام بود و اميدوارم اين همکاري باز هم تکرار شود. با برزو ارجمند در جايي ديگر همکاري کردم و شناخت خوبي از هم داريم. محمد باغباني اولين حضور سينمايي اش را دارد که به نظرم خوب درخشيد و مي تواند بازيگر خوبي باشد. رعنا آزادي ور و طناز طباطبايي دو گزينه بودند که از بازي هر دو راضي ام، همين طور از فرهاد قائميان، سروش صحت و مجيد جوزاني و فکر مي کنم همه نقش ها در آمده.»کرم پور در پايان درباره اين که در اين اپيزود به اهداف اوليه اش دست يافته يا نه، مي گويد: «نکته خيلي مهم و حائز اهميت اين بود که ما در مورد نسل جوان و ديدگاه نسل جوان از نقطه رو به رو نه از بالا مي خواستيم کار کنيم. همان ديدگاهي که من مي شناختم و با آن زندگي کرده بودم. رسالت اين اپيزود اين است که بتواند نقطه نظرها، ديد و رابطه ها با شهر دربيابد. فکر مي کنم اين موضوع در فيلم درآمده و سيم آخر يکي از بهترين کارهاي سينمايي ام است.»نازنين مفخم که در چند کار اخير کرم پور به عنوان تدوينگر با اين کارگردان جوان همکاري کرده، در مورد سيم آخر مي گويد: «ممکن است بيست دقيقه فرصت براي سخنراني در مورد موضوعي تعيين شده باشد. سخنران بايد بتواند مضمون مورد نظرش را در آن بيست دقيقه به مخاطبان انتقال دهد. اما اگر در جاي ديگري براي همان موضوع به او ده دقيقه فرصت داده شود، يک سخنران حرفه اي با فشرده و موجز کردن بحث و جابه جايي عطف ها و تأکيدهاي متن قادر است به همان اندازه تأثيرگذار باشد و مضمون را منتقل کند. سينما هم يک متن است که تعداد بيشتري براي انتقال مضمون مورد نظر مؤلف (کارگردان) دست اندرکار تهيه متن نهايي(يک فيلم) مي شوند.»او مي افزايد: «در سينما نيز مثل هر متن ادبي، هنري يا فلسفي بايد در گستره خاصي که قبلاً تعيين شده، حق مطلب را ادا کنيم. همه عوامل از فيلمنامه نويس تا فيلمبردار، تدوينگر و... کارگردان را در اين امر ياري مي کنند. شايد هر کدام در زمينه اي وظيفه سنگين تري داشته باشند. حفظ انسجام و روح مطلب درگستره زماني تعيين شده تا حدود زيادي بر عهده تدوينگر است و اين جايي است که وظيفه او سنگين تر مي شود.»مفخم ادامه مي دهد: «بسياري از کارگردان هاي بزرگ جهان از جمله پازوليني، آلن و اسکورسيزي با ساختن فيلم هاي اپيزوديک در اين زمينه تجربه هاي موفقي داشته اند و رعايت اين حدود را امتيازي براي خلق آثار بي بديلي به کار گرفته اند. امکان تجربه در اين زمينه براي من آموخته هاي با ارزشي به بار آورد که البته مقدار زيادي از آن را مديون عوامل حرفه اي سازنده فيلم بودم. اين فيلم قرار بود شامل سه اپيزود باشد که به علت نامناسب بودن شرايط زنده ياد سيف اله داد، تهيه کننده پيش بيني لازم را کرده بود و گستره زماني هر اپيزود را بين35 تا 40 دقيقه اعلام کرده بود. اپيزود مهدي کرم پور پس از تدوين نهايي 42 دقيقه است. فارغ از رابطه مخاطب با اثر به سهم خود احساس مي کنم تجربه موفق و بسيار ويژه اي را پشت سر گذاشته ام.»فرهاد قائميان با اشاره به نقشش که پدر يکي از اعضاي ارکستر جوان فيلم(رعنا آزادي ور) است، در مورد حضورش در سيم آخر مي گويد: «در وهله اول مهدي کرم پور از دوستان خوب و نزديک من است و باعث افتخارم است در فيلمي در کنار دوستم باشم. بعد از خواندن فيلمنامه احساس کردم مي شود شغل اين شخصيت را عوض کنيم. چون به نظرم اين شغل تکراري مي رسيد، تبديلش کرديم به مردي که جايگاه و خاستگاه اجتماعي خاصي دارد و پذيرفتن اين نکته که دخترش جزء اعضاي گروه کنسرت باشد، براي او سخت است.»قائميان در مورد اين که آيا شخصاً دغدغه اي در مورد شهر تهران دارد يا نه، مي گويد:«حتماً دغدغه اي وجود داشت که ما شغل شخصيت را در راستاي دغدغه فيلم تغيير داديم. ضمن اين که من براساس دغدغه هايم حتي پيشنهاد لوکيشن هم مي دادم. چون در اين جامعه زندگي مي کنم. مطمئناً هر شهروندي براي خودش دغدغه هايي دارد که من هم در مورد شهر تهران اين دغدغه ها را دارم.»قائميان در مورد بده بستان هاي گروه در اين کار مي گويد: «سعي کرديم با همراهي گريمور و کارگردان اين شخصيت به شکل ديگري متفاوت از خودم ساخته شود. در حقيقت مي توانم بگويم گروه فضاي خوبي را ايجاد کرده بودند و همه از بده بستان هاي گروهي خيلي راضي بوديم.» فائميان در پايان مي گويد: «حضور در اين مجموعه باعث افتخارم بود، فيلمي که قرار بود سه کارگردان از سه نسل مختلف سينماي ايران آن را بسازند که جا دارد در اين جا يادي از زنده ياد سيف اله داد هم بکنم که متأسفانه فرصت ساخت اپيزودش به وجود نيامد. حضور در اين گروه جوان و همفکر باعث خوشحالي ام است، ضمن اين که هم نوشته کار خوب بود و هم حضور در کنار دوستم مهدي کرم پور.»سروش صحت بازيگر، نويسنده و کارگردان در مورد حضورش در سيم آخر مي گويد: «علاقمند بودم که با آقاي کرم پور کار کنم، ضمن اين که فيلمنامه و گروه بازيگري خوبي هم در کار بود. به همين دليل با رغبت حضور در اين کار را پذيرفتم. نقشم هم در اين کار هماهنگ کننده يا به عبارتي مدير برنامه هاي گروه است.» صحت در ادامه مي افزايد: «هم با آقاي کرم پور و هم با کل گروه هماهنگي خوبي داشتم. ضمن اينکه در اين کار موسيقي هم بود و حين فيلمبرداري و کار از موسيقي لذت مي برديم. نقشم را دوست داشتم و کار متفاوتي بود، البته نمي دانم درست درآمده است يا نه. اما بسيار مشتاق ديدن کار هستم و مي خواهم ببينم در کنار اپيزود آقاي مهرجويي چه شکلي شده است.»صحت در مورد اين که آيا او هم نسبت به شهر تهران دغدغه اي دارد يا نه، و آيا اين مورد هم باعث حضورش در سيم آخر شده، مي گويد: «مگر مي شود کسي در تهران باشد و دغدغه نداشته باشد؟ من هم نسبت به از بين رفتن بافت قديمي شهر، نسبت به زيبايي شهر، نسبت به آلودگي و هواي شهر، نسبت به ترافيک شهر و نسبت روابط اجتماعي در اين ابرشهر دغدغه دارم، اما اين مورد باعث پذيرش نقش از سوي من نشد و به خاطر همان موارد فوق و نقش متفاوتي که اجرا کردم، حضور در اين کار را پذيرفتم.»کارن همايونفر برنده سيمرغ بلورين بهترين موسيقي متن جشنواره فيلم فجر (1387)به خاطر زادبوم در مورد حضورش در سيم آخر مي گويد: «توسط آقاي کرمپور قبل از آغاز فيلمبرداري به کار دعوت شدم و به همراه خانم انديشه فولادوند که ترانه بلند و بسيار زيبا که وصف دوران ما است را سروده بودند با صداي رضا يزداني ترانه اي را آماده کرديم. رضا يزداني را هم به خاطر آن که به آن چه مورد نزديک بود نزديک يافتم به آقاي کرم پور پيشنهاد کردم که با موافقت ايشان و تهيه کننده در اين کار بازي هم کرد. اين کار از معدود کارهايي بود که آهنگساز از شروع کار در جريان آن قرار داشت و نتيجه مثبتي هم گرفتيم.»همايونفر در ادامه در مورد سيم آخر مي گويد: «به نظرم جدا از رضا يزداني که به خوبي نقش آفريني کرد، اين اپيزود گروه بازيگران خوبي دارد و کار من هم به خوبي پيش رفت. قرار است امروز نسخه کامل تدوين شده براي ساخت موسيقي متن به من برسد که البته هنوز فکر خاصي براي آن نکرده ام، اما فکر نمي کنم زياد کار داشته باشد. به طور کلي به نظرم اين پروژه کار بسيار خوبي شده، اما حيف که آقاي سيف اله داد و اپيزودي که قرار بود ايشان در مورد تهران بسازند را از دست داديم و اين پروژه را مقداري براي ما تلخ کرد.»کارگردان: داريوش مهرجويي، مهدي کرم پور. تهيه کننده: محمدعلي حسين نژاد. فيلمنامه نويس: وحيده محمدي فر، مهدي کرم پور، خسرو نقيبي. فيلمردار: علي لقماني، محمد آلادپوش. صدابردار: محمد مختاري، بابک اخوان. طراح صحنه ولباس: علي عابديني، نيلوفر سجادي. چهره پرداز: فريور معيري وکيان اولادوطن. جلوه هاي ويژه: عباس شوقي. تدوينگر: حسن حسندوست، نازنين مفخم. موسيقي: کارن همايونفر. مدير توليد: رضا نجفي. بازيگر(اپيزود اول): کتايون اميرابراهيمي، پانته آ بهرام، رحمان حسيني، فريده سپاه منصور، مينو صابري، اردشير کاظمي. بازيگر(اپيزود دوم): رضا يزداني، رعنا آزادي ور، برزو ارجمند، طناز طباطبايي، سروش صحت، فرهاد قائميان.زمان:100دقيقه.خلاصه داستان(اپيزود اول):گروهي گردشگر همراه با يک خانواده معمولي تهراني تصميم مي گيرند در ايام عيد نوروز براي تجديد خاطرات خود به ديدن آثار تاريخي وجاذبه هاي گردشگري تهران بروند.خلاصه داستان(اپيزود دوم):يک گروه موسيقي، پس از مدت ها موفق مي شوند براي کنسرت شان مجوز اجرا دريافت کنند.مشخصات کارگردان:داريوش مهرجويي: متولد: 1318،تهران. تحصلات: کارشناسي فلسفه. مهدي کرم پور: 1355، تهران. تحصيلات: کارشناسي سينما.فيلم شناسي کارگردان:داريوش مهرجويي: سازنده آثار الماس 33، گاو،آقاي هالو، پستچي، دايره مينا، مدرسه اي که مي رفتيم، اجاره نشين ها، شيرک، هامون، بانو، سارا، پري، ليلا، درخت گلابي، ميکس، دختر دايي گم شده، بماني، مهمان مامان، سنتوري. مهدي کرم پور: سازنده فيلم هاي کوتاه و تبليغاتي وآثار بلند سينمايي جايي ديگر، چه کسي امير را کشت؟منبع: صنعت سينما- 91
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 858]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن