تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 27 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854066759




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برگزاری مراسم سالگرد فتح خرمشهر در اردوگاه اسیران ایرانی در عراق


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: برگزاری مراسم سالگرد فتح خرمشهر در اردوگاه اسیران ایرانی در عراق پشت پتویی که کالک عملیاتی روی آن نصب شده بود ، دو نفر از بچه ها را جا داده بودیم، هر دو اهل مشهد بودند.حلب قوطی چهار کیلویی شیرخشک را سر بریده و روی آن پوسته توپ بسکتبال کشیده و آن را به صورت اکو درآورده بودند، یکی از بچه های پشت پتو با دهانش خیلی قشنگ مارش حمله می زد ، مو بر بدنها سیخ شد.  

پارسینه -سردار علی ناصری در کتاب خاطرات خود " زیر باران پنهان" خاطره ای شنیدنی از مراسم سالگرد آزادسازی خرمشهر در اردوگاه اسیران ایرانی در سال 1366 را روایت کرده است که بازخوانی آن می تواند شیرین و احساس برانگیز باشد، این روایت از جشن سالگرد آزاد سازی خرمشهر، وقتی می تواند بیشتر مورد تامل قرار گیرد که در طول سالهای اخیر متاسفانه مراسم سالروز آزادی خرمشهر به شدت کلیشه ای و تکراری و خالی از نوآوری های هنری شده است. علی ناصری در طول جنگ تحمیلی مسئولیت هایی چون مسئول اطلاعات عمليات سپاه حميديه، اطلاعات عمليات تيپ 37 نور، اطلاعات عمليات سپاه سوسنگرد، جانشين مسئول دفتر فرماندهي سپاه سوسنگرد، جانشنين اطلاعات عمليات قرارگاه نصرت را برعهده داشته است. متن این خاطره بدین شرح است: چند نفر از اسراء از روزهای اشغال یا آزادسازی خرمشهر خاطراتی داشتند.برخی از بهترین خاطرات آنها را آماده کردیم تا بیایند و جلوی جمع بگویند.سرانجام روز سوم خرداد 1366 فرا رسید، همه چیز آماده بود.قرار شد بعد از نمازمغرب و عشا و صرف شام مراسم اجرا شود. برای احتیاط چند نفر را اطراف آسایشگاه نگهبان گذاشتیم تا عراقی ها بویی از موضوع نبرند، نگهبان ها آئینه ای در دست داشتند و همانطور که ما را تماشا می کردند با آئینه مواظب بودند که عراقی ها یکهو سر نرسند.قرار گذاشته بودیم به محض ورود عراقی ها، صحنه را بهم بزنیم و حالت عادی به خودمان بگیریم. در آسایشگاه 4 نماز مغرب و عشا را دور از چشم دشمن به جماعت خواندیم، اتفاقا آن شب من امام جماعت بودم، بعد از نماز شام خوردیم، سپس ارشد آسایشگاه برنامه های جشن را اعلام کرد، آخر آسایشگاه را پتو گذاشتیم و به شکل سن درآوردیم و برنامه ها را شروع کردیم، بچه ها حتی یک نقاشی امام و یک آرم سپاه را نیز کشیده بودند. این وسائل را در قوطی شیرخشک و درحیاط آسایشگاه مخفی کرده بودند و مواقع مورد نیاز از آن استفاده می کردند، پشت پتوها رفتیم و همه چیز را برای اجرای مراسم آماده کردیم، در این وقت عکس امام و آرم سپاه را که روی پتویی نصب کرده بودیم ظاهر شد، بچه ها با دیدن عکس امام آهسته صلوات فرستادند، سکوت بر آسایشگاه حاکم شد و فقط صدای نفس بچه ها به گوش می رسید، اول قرآن قرائت شد، سپس به مناسبت سوم خرداد دکلمه ای پر احساس اجرا شد که خیلی خوب بود، بعد از دکلمه مجری با هیجان گفت: در این قسمت از برنامه از برادر علی کردونی(ناصری) می خواهیم که در مورد آزاد سازی خرمشهر و خاطراتی که در این خصوص هست، بیایند و صحبت کنند. همزمان که آمدم صحبت کنم، پتوی دیگری عقب رفت و بچه ها با نقشه رنگی آزادسازی خرمشهر روبرو شدند، اصلا انتظار برخورد با این نقشه جالب و دقیق را نداشتم، می توانم بگویم که جا خوردم، بالای کالک کلمه "الله" بود و پلاستیک ها بسیار منظم و زیبا تدارک شده بودند. آثار شگفتی از چشمها و چهره ها کاملا هویدا بود، حتی برخی خیال کردند ما این نقشه را مخفیانه از ایران با خودمان آورده ایم! عده ای گردن می کشیدند و فلش های عملیاتی نقشه را نگاه می کردند. پشت پتویی که کالک عملیاتی روی آن نصب شده بود ، دو نفر از بچه ها را جا داده بودیم، هر دو اهل مشهد بودند.حلب قوطی چهار کیلویی شیرخشک را سر بریده و روی آن پوسته توپ بسکتبال کشیده و آن را به صورت اکو درآورده بودند، یکی از بچه های پشت پتو با دهانش خیلی قشنگ مارش حمله می زد ، مو بر بدنها سیخ شد. من شروع کردم مراحل شناسایی عملیاتی را که منجر به آزادی خرمشهر شد، تعریف کردم، همه سرجایشان میخ کوب شده بودند، آن دوست مشهدی همینطور مارش می نواخت.همه اطلاعات را شامل مواضع دشمن، مواضع خودی مقرها و رمز عملیات، شرح دادم.سرانجام به شرح ماجرای ورود نیروهای خودی به خرمشهر رسیدم.آن مشهدی با صدای بلند در اکو چنین گفت: " - شنوندگان عزیز! توجه فرمایید...شنوندگان عزیر توجه فرمایید...خرمشهر، شهر خون، آزاد شد!"

بچه ها که تا آن لحظه ساکت بودند، ناگهان زدند زیر گریه.صدای هق هق آهسته اسرا سرتاسر سالن آسایشگاه 4 را پوشاند، بغض گلوی خودم را گرفت، اما چند نفس عمیق کشیدم و کمی راحت شدم، موهای بدنم سیخ شده بود و دستانم می لرزید، خط کشی را که در دست داشتم، نمی توانستم درست نگه دارم.حال بهتری از بچه هایی که گریه می کردند، نداشتم، اشک در چشمانم حلقه بسته بود، دلم می خواست فریاد می زدم، پاهایم چنان سست شده بودند که ناچار نشستم،هرطور بود بر خودم مسلط شدم و ایستادم و شور و شوق بچه هایی را که وارد شهر خرمشهر و مسجد چامع شده بودند، وصف کردم و در پایان گفتم: -و چه زیبا آن نوحه خوان و ذاکر اهل بیت(ع) حالت درونی رزمندگانی را که خرمشهر را فتح کرده بودند شرح داده است: ...( در این وقت، مشهدی پشت پتو شروع کرد با صدای حزین و زیبایی نوحه خواندن) -ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته...خون یارانت پر ثمر گشته عنان از کف همه خارج و صدای هق هق همه بلند شد.چند نفری را دیدم که سر بر سجده گذاشتند و بلند بلند گریه می کردند، در وقت بود که طاقت خودم هم سر رفت و با صدای بلند زدم زیر گریه. شب سوم خرداد 1366 را هرگز تا روزی که در گور آرام بگیرم از یاد نخواهم برد.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 774]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن