واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عصری که پیامبر در آن می زیست!پیامبر در عصر جاهلیت و قبل از بعثت سابقه درخشانی در جامعه داشتند. ایشان در آن زمان که جز عده فلیلی همه بت پرست بودند اعتنایی به بتها نداشتند و در اخلاق و منش و رفتار با خانواده و دیگران نمونه بودند و در جامعه همه به صدق و امانت داری ایشان معترف بودند.
سوابق قبل از رسالت پیغمبر اكرم چه بوده است؟ در میان همه پیغمبران اكرم یگانه پیغمبرى است كه تاریخ كاملا مشخصى دارد...الف. در همه آن چهل سال قبل از بعثت، در آن محیط كه فقط و فقط محیط بت پرست بود، او هرگز بتى را سجده نكرد. البته عده قلیلى بوده اند معروف به (حنفا) كه آنها هم از سجده كردن بتها احتراز داشته اند ولى نه این كه از اول تا آخر عمرشان ، بلكه بعدا این فكر برایشان پیدا شد كه این كار، كار غلطى است و از سجده كردن بتها اعراض كردند و بعضى از آنها مسیحى شدند. اما پیغمبر اكرم در همه عمرش ، از اول كودكى تا آخر، هرگز اعتنائى به بت نكرد. این ، یكى از مشخصات ایشان است .ب. پیش از بعثت، براى خدیجه كه بعد به همسرى اش در آمد، یك سفر تجارتى به شام انجام داد. در آن سفر بیش از پیش لیاقت و استعداد و امانت درستكارى اش روشن شد. او در میان مردم آن چنان به درستى شهره شده بود كه لقب (محمد امین ) یافته بود و امانت ها را به او مى سپردند.(1)پس از بعثت نیز قریش با همه دشمنى اى كه با او پیدا كردند، باز هم امانت هاى خود را به او مى سپردند؛ از همین رو پس از هجرت به مدینه ، على علیه السلام را چند روزى بعد از خود باقى گذاشت كه امانت ها را به صاحبان اصلى برساند.در بسیارى(2) از كارها به عقل او اتكا مى كردند. عقل و صداقت و امانت از صفاتى بود كه پیغمبر اكرم سخت به آنها مشهور بود به طورى كه در زمان رسالت وقتى كه فرمود: آیا شما تاكنون از من سخن خلافى شنیده اید، همه گفتند: ابدا، ما تو را به صدق و امانت مى شناسیم .عبادتش به منظور طمع بهشت و یا ترس از جهنم نبود؛ عاشقانه و سپاسگزارانه بود. روزى یكى از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت مى كنى؟ تو كه آمرزیده اى! جواب داد: آیا یك بنده سپاسگزار نباشم؟یكى از جریان هایى كه نشان دهنده عقل ایشان است ، این است كه وقتى خانه خدا را خراب كردند (دیوارهاى آن را برداشتند) تا دو مرتبه بسازند، حجرالاسود را نیز برداشتند. هنگامى كه مى خواستند دو مرتبه آن را نصب كنند، این قبیله مى گفت: من باید نصب كنم ، آن قبیله مى گفت : من باید نصب كنم ، و عن قریب بود كه زد و خورد شدیدى روى دهد. پیغمبر اكرم آمد قضیه را به شكل خیلى ساده اى حل كرد. پ. مسئله دیگرى كه باز در دوران قبل از رسالت ایشان هست ، مسئله احساس تاییدات الهى است .(3)پیغمبر اكرم بعدها در دوره رسالت ، از كودكى خودش فرمود. از جمله فرمود: من در كارهاى اینها شركت نمى كردم ... گاهى هم احساس مى كردم كه گویى یك نیروى غیبى مرا تایید مى كند. مى گوید: من هفت سالم بیشتر نبود، عبدالله بن جدعان كه یكى از اشراف مكه بود، عمارتى مى ساخت . بچه هاى مكه به عنوان كار ذوقى و كمك دادن به او مى رفتند از نقطه اى به نقطه دیگر سنگ حمل مى كردند. من هم مى رفتم همین كار را مى كردم . آنها سنگها را در دامنشان مى ریختند، دامنشان را بالا مى زدند و چون شلوار نداشتند كشف عورت مى شد. من یك دفعه تا رفتم سنگ را گذاشتم در دامنم ، مثل این كه احساس كردم كه دستى آمد و زد دامن را از دستم انداخت ، حس كردم كه من نباید این كار را بكنم ، با این كه كودكى هفت ساله بودم .(4)
ت. پاره اى از شب، گاهى نصف، گاه ثلث و گاهى دو ثلث شب را به عبادت مى پرداخت . با این كه تمام روزش خصوصا در اوقات توقف در مدینه در تلاش بود، از وقت عبادتش نمى كاست . او آرامش كامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق مى یافت . عبادتش به منظور طمع بهشت و یا ترس از جهنم نبود؛ عاشقانه و سپاسگزارانه بود. روزى یكى از همسرانش گفت : تو دیگر چرا آن همه عبادت مى كنى ؟ تو كه آمرزیده اى ! جواب داد: آیا یك بنده سپاسگزار نباشم ؟بسیار روزه مى گرفت . علاوه بر ماه رمضان و قسمتى از شعبان ، یك روز در میان روزه مى گرفت . دهه آخر ماه رمضان بسترش به كلى جمع مى شد و در مسجد معتكف مى گشت و یكسره به عبادت مى پرداخت ، ولى به دیگران مى گفت : كافى است در هر ماه سه روز روزه بگیرید. مى گفت : به اندازه طاقت عبادت كنید؛ بیش از ظرفیت خود بر خود تحمیل نكنید كه اثر معكوس دارد.با رهبانیت و انزوا و گوشه گیرى و ترك اهل و عیال مخالف بود؛ بعضى از اصحاب كه چنین تصمیمى گرفته بودند مورد انكار و ملامت قرار گرفتند. مى فرمود: بدن شما، زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقى بر شما دارند و مى باید آنها را رعایت كنید. (5)در حال انفراد، عبادت را طول مى داد؛ گاهى در حال تهجد ساعت ها سر گرم بود، اما در جماعت به اختصار مى كوشید؛ رعایت حال اضعف مامومین را لازم مى شمرد و به آن توصیه مى كرد.ج. در خانواده مهربان بود. نسبت به همسران خود هیچ گونه خشونتى نمى كرد، و این برخلاف خلق و خوى مكیان بود. بدزبانى برخى از همسران خویش را تحمل مى كرد تا آنجا كه دیگران از این همه تحمل رنج مى بردند. او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تاكید مى كرد و مى گفت : همه مردم داراى خصلتهاى نیك و بد هستند؛ مرد نباید تنها جنبه هاى ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترك كند؛ هرگاه از یك خصلت او ناراحت شود خصلت دیگرش مایه خشنودى اوست و این دو را باید با هم به حساب آورد.(6)نسبت به فرزندان مسلمین نیز مهربانى مى كرد. آنها را روى زانوى خویش نشانده، دست محبت بر سر آنها مى كشید. گاه مادران، كودكان خردسال خویش را به او مى دادند كه براى آنها دعا كنداو با فرزندان و با نوه های خود فوق العاده عطوف و مهربان بود؛ به آنها محبت مى كرد؛ آنها را روى دامن خویش مى نشاند، بر دوش خویش سوار مى كرد؛ آنها را مى بوسید و اینها همه بر خلاف خلق و خوى رایج آن زمان بود. روزى در حضور یكى از اشراف ، یكى از نوه های خویش حضرت مجتبى علیه السلام را مى بوسید؛ آن مرد گفت : من دو پسر دارم و هنوز حتى یك بار هیچ كدام از آنها را نبوسیده ام . فرمود:( من لا یرحم لا یرحم.(7) ) كسى كه مهربانى نكند رحمت خدا شامل حالش نمى شود.نسبت به فرزندان مسلمین نیز مهربانى مى كرد. آنها را روى زانوى خویش نشانده ، دست محبت بر سر آنها مى كشید. گاه مادران ، كودكان خردسال خویش را به او مى دادند كه براى آنها دعا كند. (8)پی نوشت ها: 1. وحى و نبوت ، صص 131 130.2. سیرى در سیره نبوى ، صص 271 270. 3. سیرى در سیره نبوى ، صص 272 271.4. امیرالمؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه ، خطبه 234، معروف به قاصعه این مطلب را تایید مى كند و روایاتى چند از امام باقر علیه السلام نیز دال بر این مطلب است . (گرد آورنده )5. وحى و نبوت ، صص 136 135.6. وحى و نبوت ، صص 132 131.7. مسند احمد، ج 2، ص 228.8. برگرفته از سیرى در سیره نبوى.فراوری: علی نورگستربخش عترت و سیره تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]