واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نمی از معجزات حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله)من گفتم: لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستین كسى هستم كه به تو ایمان آوردم، و نخستین فردى هستم اقرار مىكنم كه درخت با فرمان خدا براى تصدیق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد
سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ . پاك و منزّه است خدایى كه بندهاش را در یك شب، از مسجدالحرام به مسجد الاقصى- كه گرداگردش را پربركت ساختهایم- برد، تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم؛ چرا كه او شنوا و بیناست.(اسراء آیه 1، ترجمه آیت الله مکارم)هر جند معجزه جاوید آخرین فرستاده خدا در روی زمین کتاب مقدسش قرآن است ولی معجزات حضرت منحصر به قرآن نیست؛ «تاریخ معجزات زیادی را برای پیامبر اسلام در شرایط سرنوشت ساز ثبت کرده است.»(1) در این مختصر سعی بر آن است که نمی از معجزات خاتم پیامبران اول شخصیت خلقت ارائه شود. 1- آمدن درخت به حضور پیامبر- امیر المؤمنین علیه السّلام در خطبه قاصعه فرموده: من با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بودم آنگاه كه سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد (صلّى اللّه علیه و آله) تو ادّعاى بزرگى كردى، كه هیچ یك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزهاى مىخواهیم، اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مىدانیم كه تو پیامبر و فرستاده خدایى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهیم دانست كه ساحر و دروغگویى» پس پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «شما چه مىخواهید؟» گفتند: «این درخت را بخوان تا از ریشه كنده شود و در پیش تو بایستد» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. حال اگر خداوند این كار را بكند آیا ایمان مىآورید؟ و به حق شهادت مىدهید؟گفتند: آرى، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: من بزودى نشانتان مىدهم آنچه را كه درخواست كردید، و همانا بهتر از هر كس مىدانم كه شما به خیر و نیكى باز نخواهید گشت، زیرا در میان شما كسى است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد، «1» و كسى است «2» كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «اى درخت! اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارى، و مىدانى من پیامبر خدایم، از زمین با ریشههایت در آى، و به فرمان خدا در پیش روى من قرار گیر.» - روزى پیامبر اكرم- صلّى اللَّه علیه و آله- و امام على- علیه السّلام- در كوه حرا بودند. كوه به لرزه در آمد. حضرت خطاب به كوه فرمود: «آرام باش! جز پیامبر و وصى او، كسى در روى تو نایستاده است» كوه در همان حال آرام شدسوگند به پیامبرى كه خدا او را به حق مبعوث كرد، درخت با ریشههایش از زمین كنده شده، و پیش آمد كه با صداى شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان، یا به هم خوردن شاخههاى درختان، جلو آمد و در پیش روى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایستاد كه برخى از شاخههاى بلند خود را بر روى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و بعضى دیگر را روى من انداخت و من در طرف راست پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایستاده بودم، وقتى سران قریش این منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آید، و نصف دیگر در جاى خود بماند» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمان داد. نیمى از درخت با وضعى شگفتآور و صدایى سخت به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نزدیك شد گویا مىخواست دور آن حضرت بپیچد، امّا سران قریش از روى كفر و سركشى گفتند: «فرمان ده این نصف باز گردد و به نیم دیگر ملحق شود، و به صورت اول در آید» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستین كسى هستم كه به تو ایمان آوردم، و نخستین فردى هستم اقرار مىكنم كه درخت با فرمان خدا براى تصدیق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد. امّا سران قریش همگى گفتند: «او ساحرى است دروغگو، كه سحرى شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است». و خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گفتند: «آیا نبوّت تو را كسى جز امثال على علیه السّلام باور مىكند؟» (2)2.شفاى مرض جذام- شخصى از قبیله جهینه مبتلا به جذام شده بود. حضور پیامبر- صلّى اللَّه علیه و آله- رسید و از آن حضرت شفا خواست. حضرت ظرف آبى را طلبید و از آب دهانش در آن ریخت و به آن شخص فرمود: «به بدنت بمال» آن شخص به دستور حضرت، عمل كرد و از آن مرض، خلاصى یافت.(3)
3.لرزش كوه حرا- روزى پیامبر اكرم- صلّى اللَّه علیه و آله- و امام على- علیه السّلام- در كوه حرا بودند. كوه به لرزه در آمد. حضرت خطاب به كوه فرمود: «آرام باش! جز پیامبر و وصى او، كسى در روى تو نایستاده است» كوه در همان حال آرام شد. (4)4. پیامبر (ص) و شفاى چشم- در یكى از جنگها، چشم یكى از یاران پیامبر آسیب دید، بحدى كه به صورتش افتاد. به حضور حضرت آمد و استغاثه كرد. رسول خدا - صلّى اللَّه علیه و آله- چشمش را سر جایش گذاشت و چشم آن مرد در آن حال، شفا یافت. و روشنایى و تیز بینیش بیشتر شد.(5)5.گم شدن شتر رسول خدا (ص)- روزى شتر رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- گم شد. منافقین طعنه زدند و گفتند: او ما را از اسرار آسمانها خبر مىدهد ولى نمىداند شترش كجاست. وقتى این سخن طعن آمیز، به گوش پیامبر رسید، فرمود: تمام اخبارى كه از آسمانها مىگویم از طرف خداست و خدا مرا به همه اسرار آگاه كرده است.سپس جاى شتر را به آنها نشان داد و فرمود: «افسارش به درختى گیر كرده است» رفتند و شتر را در همان حالى كه پیامبر فرموده بود یافتند. (6)6.سفرهاى پیامبر (ص) قبل از بعثت- دو سفر پیامبر - صلّى اللَّه علیه و آله-، قبل از بعثت معروف است. تمام خویشاوندان و نزدیكان، آن را نقل كردهاند. در این سفرها بود كه ابرى بر آن حضرت سایه مىافكند و بالاى سر او به همه جا مىرفت و تمام همراهانش آن را مىدیدند. (7)7.گواهى بت بر صدق ادعاى پیامبر (ص)- عدّهاى از عربها، بتى را عبادت مىكردند، ناگهان از بت صدا آمد كه «محمّد- صلّى اللَّه علیه و آله- بر شما مبعوث شده و شما را به دین حق دعوت مىكند» مردم با سرعت به طرف پیامبر آمدند و اكثر حاضرین، ایمان آوردند. (8)8. باران در مدینهاز حضرت علی علیه السّلام نقل شده: در مدینه باران سختى بارید، مردم به پیامبر- صلّى اللَّه علیه و آله- پناه آوردند و از او خواستند تا دعا كند. حضرت دست به دعا برداشت و فرمود: «خدایا باران را به حوالى مدینه فرود آور، نه خود مدینه». تمام ابرها به اطراف مدینه كشیده شدند و از خود مدینه باران قطع شد. (9)سید روح الله علویبخش عترت و سیره تبیانپی نوشت ها:1. ترجمه محاضرات فی الالیهات، علی ربانی، ص 263 ، انتشارات مرکز مدیریت حوزه2. نهج البلاغة- ترجمه دشتى، ص 401 و400 ،ناشر مشهور3. جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام، غلام حسن محرمى، ص26، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم4. همان، ص 25 به نقل از بحارالانوار، ج18/ 5. همان6. همان، ص 22، به نقل از بحارالانوار، ج187. همان،ص 22، به نقل از بحارالانوار، ج17 / 8. همان9. احتجاج- ترجمه جعفرى، ج1، ص 464
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 659]