واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بیان واقعیات از لسان امیرالمومنین
هر ولقعه تاریخی را باید در بستر اتفاق آن با توجه به انگیزه های افراد دخیل در آن بررسی کرد نه بر حسب تعصب و فکر و خیال و مقدمات نا صواب یکی از این جریانات جنجال بر انگیز ماجرای قتل عثمان است که عده ای از سر غرض ورزی اشتباهات خود وی که مسبب قتلش شد را نادیده گرفتند و با چشم بستن از حقایق آن را به شخصیتی چون امام علی علیه السلام نسبت دادند و امام علی علیه السلام با روشنگری تمام جوانب و ابعاد این جریان را تبیین میکند .یکی از مسائل مهمی که در دوران حیات حضرت علی علیه السلام به وقوع پیوست و دشمنان و بدخواهان، آن را به عنوان وسیله ای بر ضد آن حضرت، به کار گرفتند، مسأله قتل عثمان بود. ماجرایی که عاملان آن برای مظلوم جلوه دادن خویش و ایجاد زمینه برای به قدرت رسیدن خود و همچنین جهت تضعیف موقعیت امیرالمؤمنین علیه السلام، به آن حضرت نسبت دادند و عده ای افراد ساده لوح که همیشه بدون تفکر و پردازش اطلاعات، پیرو شایعات مطرح در جامعه هستند، آن را پذیرفتند.حضرت علی علیه السلام، در خطبه سی ام از نهج البلاغه، از این مسأله برائت جسته. و هر گونه اقدام در قتل عثمان یا تلاش برای ممانعت از آن را از خود به دور می داند.« لو امرت به لکنت قاتلاً او نهیت عنه لکنت ناصراً »«اگر من دستور کشتن عثمان را داده بودم، قاتل او بودم و اگر از قتل او جلوگیری می کردم، یاری کننده او بودم. » تعریف قتل بی واسطه و قتل با واسطهاساسی ترین شرط قتل نفس و صدق جنایتکار بر فردی، تعّمد و آگاهی بر انجام قتل است. اگر آگاهی و عمد در کار نباشد، حتی اگر قتل صورت بگیرد، عنوان جنایت ندارد بلکه خطا یا اشتباه است ولی باید دید پرداخت شود.در مباهت فقهی هم انواع مختلفی برای دخالت در قتل عنوان شده است از جمله:1- دستور به قتل، 2- شرکت در قتل، 3- آماده کردن مقدمات قتل، 4- مباشرت مستقیم به قتل و ...با این مقدمه روشن می شود که امیرالمؤمنین علیه السلام در جمله مورد تفسیر می خواهد موقعیت خویش را در داستان قتل عثمان، هم از دیدگاه فقهی و هم از دیدگاه اخلاقی بیان فرماید. امیرالمؤمنین علیه السلام، دستوری به قتل عثمان داده است، و هیچ مشارکت و مباشرتی هم در این توطئه نداشته است بنابراین نه به لحاظ فقهی و نه به لحاظ اخلاقی، این عمل به امیرالمؤمنین علیه السلام منسوب نمی شود و بر او صدق نمی کند. 1می دانیم که مسأله قتل عثمان، ریشه های شناخته شده ای در اعمال او داشت و همه محققان بر این باورند که سوء تدبیر عثمان در امر حکومت و تبدیل آن به یک امر فامیلی و حیف و میل عظیم در بیت المال مسلمین و ظلم فراوان بستگان او نسبت به توده های مستضعف سبب ایجاد نفرت عمومی نسبت به عثمان گشت، تا آنجا که یک گروه چند صد نفری، خانه او را محاصره کردند و او را به قتل رساندند و سپاه عظیم اسلام که فاتح مصر و ایران و روم بود در برابر این قتل سکوت اختیار کرد، چرا که از کارهای او ناراضی بودند و حتی او را مستحق قتل می دانستند. اما پس از کشته شدن او مردم دو گروه شدند:گروهی که شاید اکثریت را تشکیل می دادند، به این قتل راضی یا لااقل نسبت به آن بی تفاوت بودند. و گروه دوم او را مظلوم می دانستند، و در این میان، منافقان برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان و تغییر مسیر خلافت که به سمت حضرت علی علیه السلام کشیده شده بود و مورد قبول اکثریت مردم واقع شده بود، مساله قتل عثمان را دستاویزی برای رسیدن به مقاصد خود کردند.حضرت علی علیه السلام در این خطبه پاسخ تمام شایعات را بیان می فرماید که من در این قضیه بی طرف بودم، نه دست به خون او آلوده کردم و نه از او و خلاف کاری هایش دفاع کردم. 2حضرت علی علیه السلام، وضعیت عثمان را توضیح می دهد تا موضوع روشن تر شود:« من وضع عثمان را در چند جمله مختصر برای شما جمع نموده و توضیح می دهم، او خویشاوندان خود را بر دیگر مسلمانان مقدم داشت و این یک تقدیم و ترجیح بدی بود و شما داد و فریاد کردید و اضطراب به راه انداختید و در این داد و فریاد کار ناشایستی را مرتکب شدید و برای خداست حکم عادلانه برای عثمان که خویشاوندان خود را بر مسلمین ترجیح داد و درباره شما که در کارهای او به داد و فریاد و اضطراب افتادیدجلوگیری از قتل، یاری مقتول استآری، هر فرد یا گروهی که از قتل یک فرد به هر نحوی جلوگیری نماید، آن فرد را یاری نموده و در بقای حیات او مؤثر می باشد. مقصود امیرالمؤمنین علیه السلام از جمله او نهیت عنه لکنت ناصراً آن است که پس از آن همه نصیحت و اخطار و هشداری که به عثمان دادم و او و خویشاوندانش اخطارهای مرا نادیده گرفتند، این حادثه رخ داد و عثمان می توانست خود از حیاتش دفاع کند اما به سوی مرگ پیش رفت. در این صورت من چگونه می توانستم او را از مرز مرگ برگردانم و از آن حادثه جلوگیری کنم؟ هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
در فراز دیگری از این خطبه، حضرت علی علیه السلام، وضعیت عثمان را توضیح می دهد تا موضوع روشن تر شود:« و انا جامع لکم امره: استاثر فاساء الاثرة و جز عتم فاساتم الجزع و لله حکم واقع فی المستاثر و الجازع »« من وضع عثمان را در چند جمله مختصر برای شما جمع نموده و توضیح می دهم، او خویشاوندان خود را بر دیگر مسلمانان مقدم داشت و این یک تقدیم و ترجیح بدی بود و شما داد و فریاد کردید و اضطراب به راه انداختید و در این داد و فریاد کار ناشایستی را مرتکب شدید و برای خداست حکم عادلانه برای عثمان که خویشاوندان خود را بر مسلمین ترجیح داد و درباره شما که در کارهای او به داد و فریاد و اضطراب افتادید.» رویدادهای بزرگی که در جوامع بشری اتفاق می افتد، قابل سه نوع تجزیه و تحلیل است:نوع اول: تجزیه و تحلیل برای شناخت اجزاء و روابط تشکیل دهنده آن رویداد، فقط برای فهم و درک آن که چه بوده و چرا به وقوع پیوسته است؟نوع دوم: تجزیه و تحلیل برای سوء استفاده و بهانه گیری و بدست آوردن وسیله ای برای خودخواهی ها و تحقق بخشیدن به آرمان ها شخصی.نوع سوم: تجزیه و تحلیل حادثه برای افزایش تجربه ها و دانستنی های سودمند و کشف اصول و قوانین در اعتلاء و سقوط حیات انسان ها. این نوع از تجزیه و تحلیل برای حوادث و رویدادهای بزرگ تاریخ واجب و ضروری است. نتیجه : در سرتاسر نهج البلاغه، در هر موردی که امیرالمومنین علیه السلام در باره حادثه عثمان، سخنی گفته است، از نوع سوم تجزیه و تحلیل بوده و کوشش ضمنی خود را برای جلوگیری از نوع دوم تجزیه و تحلیل بیان فرموده است.مضمون جمله آخر در جملات بیان شده، سکوت منطقی درباره حادثه عثمان است، آنجا که می فرماید: این حادثه تحقق یافته و به گذشته خزیده است، شما در پیش روی خود کتاب الهی و سنت پیامبر و عقل و وجدان را دارید، شما باید مطابق این منابع در همه حوادث نظر کرده و نتیجه گیری نمایید. 3 پی نوشت ها:1- شرح و تفسیر نهج البلاغه، علامه محمدتقی جعفری، ج 8 ، ص 1242- پیام امام امیرالمومنین، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج 2، ص 2333- شرح نهج البلاغه- علامه محمدتقی جعفری، ج 8- ص 130 آمنه کریمی بخش نهج البلاغه تبیان منابع: نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتیشرح نهج البلاغه، علامه محمدتقی جعفری، ج 8پیام امام المؤمنین، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج 2
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]