تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848621936




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردی که هنوز باز نگشته


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مردی که هنوز باز نگشتهخاطره‌ای از حاج احمد متوسلیان - عباس برقی سه خاطره خیلی كوتاه ولی متصل به هم از سردار حاج احمد متوسلیان خدمتتان عرض می‌كنم: این غریب دور از وطن، برادرمان حاج احمد متوسلیان در طول مدتی كه ما خدمت ایشان بودیم هر بار كه خدمت ایشان عرض می‌شد كه در محافظت از جانتان یك مقداری دقت بیشتری كنید و محافظت بیشتری داشته باشید به عنوان مثال وقتی ایشان با خودرو در سطح شهر تردد می‌كردند زمانی كه منافقین در سال 61 افراد را در كوچه و خیابان ترور می‌كردند احتمال اینكه نارنجكی داخل ماشین ایشان بیندازند زیاد بود. از ایشان می خواستیم كه دقت بیشتری داشته باشند. اگر امكان دارد درهای ماشین را ببندند. ایشان همیشه در جواب همه برادران می‌فرمودند كه من با خدای خود عهد بسته‌ام و می‌دانم كه خداوند خواست مرا قبول خواهد كرد.
احمد متوسلیان
 شما هم به فكر خودتان باشید و از جان خودتان محافظت كنید. من از خدا خواسته‌ام كه به دست شقی‌ترین آدم‌های روی زمین یعنی صهیونیست‌ها به شهادت برسم و می‌دانم حتماَ خداوند این دعای مرا مستجاب خواهدكرد و به همین دلیل می‌دانم كه نه به دست منافقین و نه به دست عراقیها بلكه به دست صهیونیست‌ها كشته خواهم شد. خاطره دوم بعد از عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر زمانی كه خدمت حضرت امام شرفیاب شدیم (متوسلیان) ایشان از ناحیه پا مجروح شده بود و عصا در دست داشت. وقتی كه خدمت امام رسیدیم ایشان با امام ملاقات خصوصی هم داشت برای عرض گزارش. زمانی كه از خدمت امام برمی‌گشت دیدم كه برادر احمد عصا در دست ندارد و خیلی سریع و خیلی خوب دارد حركت می‌كند و اصلاَ احساس ناراحتی نمی‌كند. من از ایشان پرسیدم كه عصا را چه كردی. گفت زمانی كه خدمت امام بودم امام پرسیدند كه پایت چه شده است گفتم كه مجروح و زخمی هستم. حضرت امام دستی بر زخم پایم كشیدند و فرمودند ان شاءالله این زخم خوب می‌شود. من از آن لحظه دیگر احساس درد ندارم و نیاز به عصا هم ندارم. بعد از اینكه از خدمت امام آمدیم. حاجی در مقابل حسینیه جماران برادران كادر تیپ را جمع كرد و یك سخنرانی آتشین، كه الهام گرفته از حضرت امام راحل بود، انجام داد و به برادران تیپ فرمود كه می‌رویم جبهه و كار جنگ را ان شاءالله یكسره خواهیم كرد و در آخر فرمودند یازنگی زنگ یا رومی روم و در همان لحظه به بنده و برادر ناهیدی مأموریت دادند كه به منطقه برویم. ما هم در اسرع وقت حركت كردیم و خودمان را به منطقه جنگی رساندیم برای انجام یك مأموریت. در جریان حمله ناجوانمردانه اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1361 از لبنان بی‌سیم زده بودند و حاج احمد خیلی ناراحت بود. بعد ما خیلی ساده به ایشان گفتیم ان شاء الله مشكل حل می‌شود بعد از گفتن آن حرفها ایشان با ناراحتی گفت من كه به لبنان بروم دیگر برنمی‌گردم. برادران به فكر خودشان باشند. ما اول شوخی گرفتیم كه خودمانی صحبت می‌كنیم حرفی هم نزدیم گفتیم ان شاءالله می‌رویم و پیروز هم برمی‌گردیم و به دل نگرفتیم. قضیه گذشت ایشان گفت برادر برقی شما عملیات فتح‌المبین را به یاد داری گفتم بله چیزی از آن نگذشته است، گفت در عملیات فتح‌المبین قرار بود امكانات زیادی در اختیار ما بگذارند ولی امكانات كمی در اختیار ما قرار گرفت. من شب هنگامی كه برای وضو گرفتن بیرون رفته بودم و فكر می‌كردم كه با این امكانات كم و با این وسائل ناچیز نمی‌توانیم كاری كنیم و پیروز شویم و می‌ترسیدیم كه آبروریزی بشود و حیثیتمان از بین برود. در این فكر بودم كه فشار دستی را بر شانه‌ام احساس كردم. وقتی كه برگشتم برادر پاسداری را دیدم كه از پاسداران خودمان نبود. گفت برادر احمد شما از خدا و ائمه اطهار غافل شدید و توكل خود را از دست داده‌اید و به فكر ماشین و وسایل افتاده‌اید. به خدا توكل كنید. شما پیروزید. من از خدا خواسته‌ام كه به دست شقی‌ترین آدم‌های روی زمین یعنی صهیونیست‌ها به شهادت برسم و می‌دانم حتماَ خداوند این دعای مرا مستجاب خواهدكرد شما عملیات دیگری هم در پیش رو دارید به نام عملیات بیت‌المقدس. در آن عملیات هم خرمشهر به دست شما آزاد خواهد شد و از آنجا به لبنان هم می‌روید و از آنجا شما دیگر بر نمی‌گردید و آنجا دیگر پایان كار توست. این قضیه را در اتاق برای ما تعریف كرد. بعد از اعزام به سوریه زمانی كه درب حرم حضرت زینب (علیهاالسلام) را باز كردند، چشمم به حرم خورد با آن حالات معنوی، سرم را به گوشه حرم گذاشتم. در حالی كه گریه می‌كردم همان برادر سپاهی دوباره به من گفت برادر احمد دیدی با توكل به خدا پیروز شدید اینجا پایان كار توست. ایشان وقتی برگشت ناراحت بود. ناراحت كه چرا شهید نشده و به شهادت نرسیده است. دو سه روز بعد از این، آن اتفاق افتاد. بعد رفتیم به طرف لبنان و در شهر زبدانی سوریه مستقر شدیم. بعد حضرت امام راحل فرمودند كه راه قدس از كربلا می‌گذرد و تیپ عازم برگشتن شد. ما و بعضی از بچه‌ها در لبنان باقی ماندیم. برادر احمد برای انجام آخرین كار خود به طرف بیروت رفت. بیروت در محاصره اسرائیلی‌ها بود یعنی راه نفوذ خیلی كم بود. ایشان رفت وسائلی را كه در سفارت بود بیاورد. چند ساعت از رفتن ایشان گذشت. ایشان نیامد. وقتی كه زمان طول كشید من آن وقت به خودم آمدم، نكند كه بلایی به سر ایشان آمده باشد. خدمت شهید همت رسیدم و موضوع خاطره را برایش گفتم. شهید همت ناراحت شد به ایشان گفتم كه خدا شاهد است كه خودش برایمان چند روز پیش این را گفته است. به هر صورت برادران عازم تهران شدند. برادر عزیزمان حاج احمد متوسلیان هنوز هم كه هنوز است بعد از چندین سال به عنوان سردار جاویدالاثر،‌اثری از ایشان نیست و از خداوند می‌خواهم كه ما را مدیون خون شهیدان نگرداند. بخش فرهنگ پایداری تبیانمنبع : سنگر نیوز  مطالب مرتبط :فیلم منتشر نشده از حاج احمد متوسلیانده هزارمین روز اسارت یک مرد از میان شما رفت و برنگشت... آلبوم تصاویر جاوید الاثر احمد متوسلیانیك قوم تو را شهید می خوانندمردی كه دیگر بازنگشتشهادت با سرب مذابوقتی فرمانده خواب بود





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 706]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن