واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اکران هاي 87 (6)- به همين سادگي تهيه کننده ، کارگردان و تدوين گر: رضا مير کريميفيلم نامه: رضا مير کريمي، شادمهر راستينمدير فيلمبرداري: محمد آلادپوشموسيقي: محمدرضا عليقليطراح صحنه و لباس: شيوا رشيديانترکيب صدا و تصوير: مهران ملکوتي، مهدي ملکوتيطراح چهره پردازي: سودابه خسرويبازيگران: هنگامه قاضياني ـ مهران کاشاني ـ نيره فراهاني ـ هاله هماپورـ محمدجواد جعفرپورـ نسترن همدم عليمحصول حوزه ي هنري و رضا ميرکريمي98دقيقه با تشکر از: سپيده شاملو، فرناز عالي نسبت، لي لي دقيق، مهري بهفر، مرجان رياحي. صدابردار هم زمان: مهران ملکوتي. دستيار اول کارگردان و برنامه ريز: پوپک مظفري. دستيار دوم کارگردان و منشي صحنه: حسن خدايي. عکس: علي مصفاي تبريزي. دستيار اول فيلمبردار: سيدرحيم بشارت. دستيار دوم فيلمبردار: حسن محب جليلي. دستيار سوم کارگردان: جعفر موسوي. مشاور طراح صحنه و لباس: محسن شاه ابراهيمي. دستيار صحنه: سيدرشيد حسين يوسفي. دستيار لباس: سوسن نوروزي. دستيار صدابردار: امير نوبخت حقيقي، کيوان نصيري خرم، احسان نوبخت حقيقي. دستيار چهره پردازي: سعيد سدايي، سارا مسعودي. اجراي دکور: فريدون فرشته آذر. خدمات فني صدا: استوديو تک فيلم، استوديو کانون. مدير صحنه: حميدرضا عامري. دستياران نور: حامد اوتادي، آرش کروسي. مسئول برق: کريم جهانبخش سفيد کمره اي. مجري طرح: جواد نوروز بيگي. مدير توليد: محمدرضا منصوري. دستيار توليد: پيمان شيرخاني. گروه موسيقي: رضا عسگرزاده، برديا کيارس، کيارش عليمي، کريستف رضاعي، سعيد انصاري. امور مالي: مريم بابايي. طراحي و ساخت تيتراژ: آرش صادقي، با تشکر از گلاره کيازند. لابراتوار: شرکت فيلم ساز. مسئول لابراتوار: ناصر انصاري. سانسيتومتري: محسن چيت ساز. اتالوناژ: جمشيد مجدوفايي، محسن جمشيدي. تورکاژ: اسدالله مجيدي پيمان، آتوسا کلانتري. قطع نگاتيو: موسي مکنودي، ياسمن مهدي، حسن فرح بخش. چاپ و ظهور: محمد کريمي، حميد اصغري، سيامک سعيدي، حسن قهرماني، داود ابراهيمي. شيمي: اشکان ايزدي، سارا حيدري نوروز. اپتيک ليزري: محمدصادق جوادي. تله سينما: ماهان سليماني. سينک صدا و تصوير: نيما حسن دوست، بهمن داداشي، احسان شيباني، اميرميرکريمي. تنظيم باند نوري: الهه موسوي. کنترل: عباس شمس. سينه موبيل: رجب نوشاد. امور فني و مهندسي: مهندس فرامرز ثمر، اصغر مشهديان، فرهاد خان شقاقي، مدير تدارکات: داود طامهري. دستيار تدارکات: سيدمهدي نصيرفر. خدمات: حسن افشار. جلوه هاي ويژه: عباس شوقي. حمل ونقل: عباس بنايي، مهدي بابايي، محسن هنرپيشه. دستيار جلوه هاي ويژه: آرش آقابيک، محمد علي نقدي. مسئول هنروران: عشرت الملوک عظيمي. ديگر بازيگران: محسن حسين، بهنوش صادقي، عباس بيگدلي، حميدرضا عامري، صفيه آقاجاني، محمود راسخ فر، هنگامه خوش اندام، رژين ارغوان، عسل جعفر نژاد، حسن موسوي، مژده ناظري، مليکا ناظري، مليحسا دولت خواهي، عباس بنايي، حسن جنگي دريانيشروع نمايش: از 29 اسفند 86 سينماهاي نمايش دهنده: استقلال، آزادي، ايران، فرهنگ، مرکزي،اريکه ي ايرانيان، سپيده و فرهنگسراي خانواده خلاصه داستان: طاهره، زن خانه دار و در آستانه ي ميان سالي، ترديد مبهم نسبت به ترک خانه و خانواده براي مدتي موقت دارد. اودر تدارک جشن کوچکي به مناسبت سالگرد ازدواجش است، با همسايگان خود مراوده هايي دارد و به آن ها کمک مي کند، از جمله بهجت که روز بعد عقد دخترش مينو است و رکسانا زن حامله اي که به تازگي همراه با شوهرش به اين مجتمع مسکوني نقل مکان کرده است. طاهره چند بار براي تصميمي که گرفته، تلفني درخواست استخاره مي کند اما موفق به دريافت پاسخ نمي شود. او در حين کار در خانه شعري کوتاه مي سرايد و به اميد چاپ شدن در کتابي، در اختيار معلم کارگاه شعري که مشغول به تحصيل در آنجا است قرار مي دهد. سپس کيکي را از قنادي مي خرد و آن را از چشم کودکانش، علي و آرزو، دور نگه مي دارد. آرزو با هم کلاسي هايش در اتاق مي رقصند و طاهره پنهاني به آنها نگاه مي کند. علي که با چند جوجه ي کوچک و نيز بازي هاي رايانه اي سرگرم بازيگوشي است، علاقه ي چنداني به غذاهاي مادر نشان نمي دهد. طاهره بعد از ظهر علي را به آموزشگاه زبان مي رساند اما علي از اين که همراه با او به آموزشگاه برود اکراه دارد. در مدتي که علي درکلاس زبان است، طاهره پس از آن سفارش ساخت کليد خانه را به کليدسازي مي دهد به سراغ دوست و همسايه ي سابقش که از همسرش جدا شده و اکنون بوتيک دارد مي رود و سپس تصميم مي گيرد براي شوهرش امير، به عنوان هديه ي سالگرد ازدواج کت و شلوار بخرد، اما سايز او را نمي داند. مي خواهد تلفني از او بپرسد، ولي موبايل شوهر دست منشي اوست و منشي به او خبر مي دهد که آرزو به او زنگ زده و براي اطلاع از چگونگي آب و هوا در زمان رفتن به اردوي مدرسه اش از او خواسته به اينترنت رجوع کند. طاهره در نهايت يک پيراهن براي امير مي خرد و علي را از آموزشگاه به خانه مي رساند. در خانه، سرخ کردن بادمجان را به آرزو مي سپارد و خود براي خريد به بقالي مي رود و در حين خريد، مرد مجرد همسايه را در مورد پختن ماکاروني راهنمايي مي کند. پس از بازگشت به خانه، مي بيند آرزو بادمجان ها را به علت سهل انگاري سوزانده و علي نيز کيک را برداشته و با دوست خود در پشت بام مشغول خوردن آن است. طاهره آرزو را دعوا مي کند اما مدتي بعد با اهداي باراني خود به دختر و دادن دسته کليد منزل دل او را به دست مي آورد و با علي نيز مشغول بازي تيراندازي با هفت تير اسباب بازي مي شود و خاطره هاي خود را از دوران پرنشاط کودکي اش براي علي تعريف مي کند. پس از شام و خواباندن بچه ها، خود و اتاق خواب را مي آرايد. امير ديروقت به خانه مي آيد، در حالي که سير است و کت و شلواري را که ظاهراً به انتخاب منشي شرکت تهيه شده با خود به همراه مي آورد. امير متوجه سالگرد ازدواج شان نشده و در خانه نيز حرف شرکت و کار اداره را مي زند و زودتر از موعدي که طاهره انتظار دارد مي خوابد. طاهره پس از تلفن برادرش قاسم که مي خواهد به دنبال او بيايد تا با هم به شهرستان نزد والدين شان بروند، چمدان را مي بندد و آماده ي رفتن است، اما بهجت نيمه شب از او مي خواهد که به خانه شان بيايد و در مورد اين که آيا دخترش در ازدواج خوش بخت خواهد شد يا نه، با قرآن استخاره کند. طاهره چنين مي کند و از خواندن آيه هاي استخاره که «خوب است منقلب مي شود و به خانه برمي گردد. همسرش که خوابش برده، بيدار مي شود و صدايش مي زند؛ طاهره مي گويد: «من اين جا هستم».منبع: سالنامه فيلم - ش 18/س
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]