واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

نام های فارسی که با حرف ب شروع می شوند در اين بخش بيش از 3600 نام از ريشه های فارسی ، عربی ، ترکی و عبری وجود دارد که میتوانيد بر اساس حرف اول به آنها دسترسی پيدا کنيد نام معنی لاتین بابر ببر، ظهيرالدين بابر موسس كورگانيان هند baber بابك پرورنده، پدر، امين، استوار babak باده شراب، مي bade باران قطره هاي آب حاصل از سردشدن بخار موجود در هوا، از اعلام مردان baran باربد پرده دار، رئيس تشريفات barbad بارز بلند، برز، نام كوهستاني در كرمان، نمايان barez بازيار برزگر، كشاورز، بازدار به معني ميرشكار bazyar باسم خندان، خوشرو basem باشار چاره، علاج، درمان basar باغداگل گلي در باغ، باغ گل، كنايه از دختر زيبا baqdagol باقر شكافنده، گشاينده، مرد بسيار دانا baqer باكاليجار جنگجو، دلاور bakalijar بامداد پگاه، صبحگاه، سحرگاه bamdad بامشاد نام نوازنده معروف در عصر خسروپرويز bamsad بانو خام، خاتون، بي بي banu بانوگشسب نام خواهر رستم و همسر گيو banu-gosasb باهر ظاهر، آشكار، پيدا، مشهود baher باهره مونث باهر، ظاهر، آشكار bahere بايسنقر شاهين بزرگ، نوعي باز شكاري baysonqor بايقرا بيگ سياه، سرور bayqra بابر ببر، ظهيرالدين بابر موسس كورگانيان هند baber بابك پرورنده، پدر، امين، استوار babak باده شراب، مي bade باران قطره هاي آب حاصل از سردشدن بخار موجود در هوا، از اعلام مردان baran باربد پرده دار، رئيس تشريفات barbad بارز بلند، برز، نام كوهستاني در كرمان، نمايان barez بازيار برزگر، كشاورز، بازدار به معني ميرشكار bazyar باسم خندان، خوشرو basem باشار چاره، علاج، درمان basar باغداگل گلي در باغ، باغ گل، كنايه از دختر زيبا baqdagol باقر شكافنده، گشاينده، مرد بسيار دانا baqer باكاليجار جنگجو، دلاور bakalijar بامداد پگاه، صبحگاه، سحرگاه bamdad بامشاد نام نوازنده معروف در عصر خسروپرويز bamsad بانو خام، خاتون، بي بي banu بانوگشسب نام خواهر رستم و همسر گيو banu-gosasb باهر ظاهر، آشكار، پيدا، مشهود baher باهره مونث باهر، ظاهر، آشكار bahere بايسنقر شاهين بزرگ، نوعي باز شكاري baysonqor بايقرا بيگ سياه، سرور bayqra بايگان حافظ، نگهبان، خزانه دار baygan بايندر نام طايفه اي از تركمانان bayandor بت آرا آرايش دهنده بت، كنايه از زن زيبارو botara بتسابه از اعلام زنان betsabe بتول پارسا، پاكدامن، كسيكه از ازدواج خودداري مي كند batul بتيس نام نگهبان شهر غزه كه در برابر اسكندر مقاومت كرد betis بحيرا نام زاهدي كه پيامبر را شناخت bohayra بخت آفرين كسيكه خوشبختي را بوجود مي آورد، آفريننده خوشبختي baxtafarin بختيار نيكبخت، نيك اختر، بااقبال، سعيد baxtyar بخشا بخشنده، بخشاينده baxsa بخشي دانشمند، روحاني بودايي baxsi بدخشان بدخش، نام پدر سلمان فارسي، لعل badaxsan بدر ماه تمام و كامل، ماه شب چهاردهم badr بدرالدين آنكه در دين كامل و درخشان است badraddin بدرالزمان ماه كامل زمان، زيباي دوران badrozzaman بدرالسادات ماه تمام سادات badrossadat بدري منسوب به بدر، مجازا زن زيبا و روشن چهره badri بديع تازه، نو، زيبا، باطراوت، يگانه badi بديع الجمال داراي زيبايي تازه و باطراوت badioljamal بديل عوض، جانشين badil برات نوشته اي كه به موجب آن دريافت يا پرداخت پول را به ديگري واگذار كنند barat براز زيبايي، آراستگي baraz برازا برازنده، متناسب، برازان baraza براهام مخفف ابراهيم، نام جهودي بخيل در زمان بهرام گور baraham برجيس سياره مشتري، چشمه آفتاب و زهره و ماه berjis بردان وارتان، نوزدهمين پادشاه اشكاني bardan برديا نام پسر كوروش كه بدست برادرش كمبوجيه كشته شد bardiya برزم ناز و كرشمه، غنج و دلال barzam برزو بلندبالا، باشكوه و بزرگي barzu برزين بلندبالا، آتش، آذر، به معني صحرا، كوه و محله نيز آمده barzin برسا مخفف ابرسان،دليرگونه، چون پهلوان، نيرومند barsa برساديس دلاورگونه، مانند دليران barsadis برسام آتش بزرگ، برزام barsam برمك نام جد برمكيان كه متولي آتشكده نوبهار بلخ بود barmak برنا نوجوان خوب و نيكو borna برنا درخشان، نوراني berna برنادخت دختر جوان توانا و خوب bornadoxt برنارد دلير و شجاع مانند خرس bernard برهان دليل، جهت روشن، دليل قاطع borhan برهان الدين آنكه وجودش دليل و برهان دين است borhanaddin برومند بارور، داراي بر، صاحب نفع borumand بزرگمهر نام وزير دانشمند انوشيروان، داراي مهر و محبت بسيار bozorgmehr بزم آرا آراينده بزم و مجلس bazmara بزم افروز مجلس افروز bazmafruz بسام بسيار خندان و متبسم bassam بستان گلزار، گلستان، مخفف بوستان bostan بسيم خوشرو، خندان، مسرور basim بشار بسيار بشارت دهنده bassar بشرا خبر خوش، بشارت، مهيمن bosra بشير بشارت دهنده، مژده دهنده basir بصير بينا، دل آگاه، دانا basir بصيرت بينايي، زيركي، دانايي basirat بطلميوس روشنايي، نام حكيم يوناني batlamyus بقا دوام، هميشگي، مداومت در هستي baqa بكتاش بزرگ قوم، رئيس ايل، بزرگ خانواده baktas بلاّ زيبا bella بلال هر چه حلق را تر گرداند مانند آب يا شير balal بلقيس نام ملكه سبا كه در قدرت و زيبايي مشهور بود belqeys بلگا حكيم و دانشمند belga بليغه زن زبان آور و چيره زبان baliqe بمان علي ماندگار در پناه علي، از اسامي مردان bman-ali بماني پدر و مادري ك فرزندانشان زود بميرد، اسم بچه را كه زنده مانده و دختر است بماني مي گذارند bemani بنان انگشتان، سر انگشتان banan بنت الهدي دختر هدايت، دختري كه در راه راست است betolhoda بنجامين بنيامين، ضامن، كفيل Benjamin بندار ريشه دار، داراي تجمل، صاحب باغ و ملك bonar بنفشه نام گياهي گلدار با بوته هاي كوتاه داراي گلهاي رنگارنگ زرد و آبي و بنفش معطر banafse بنياد اساس، پايه، شالوده اصل bonyad بنيامين بنجامين، ابن يامين، پسردست راست من، ضامن، كفيل benyamin به آذين خوشترين آرايش و بهترين زينت behazin به آفريد نيكوآفريده شده، خوش نژاد، اصيل behafarid به آفرين اصيل، باآفرينش نيكو behafarin بهاء قيمت، ارزش، روشني ، درخشندگي baha بهاءالدين آنكه وجودش روشني بخش دين است bahaaddin بهادر دلاور، پهلوان، شجاع bahador بهار فصل اول سال شمسي bahar بهاراندام خوش اندام، زيبااندام، متناسب baharandam بهاربانو بانوي جوان و زيبا bararbanu بهاردخت دختر بهار، چون بهار زيبا و باطراوت bahardoxt بهارك بهار كوچك baharak بهاره منسوب به بهار، جوان و تر و تازه bahare بهامين فصل بهار bahamin بهان خوبان، نيكان behan بهاندخت دختر خوبان behandoxt بهانفر بافرو شكوه، خوبان و نيكان behanfar بهبد پاسدار بهي و نيكي behbod بهبود تندرستي، نيكويي، سلامتي behbud بهتاش خوب مانند behtas بهجت سرور شادي، شادماني، تازگي behjat بهديس نيك، مانند خوبان، خوشرنگ، زيبا behdis بهراد جوانمرد نيكو، نيكي بخش، كريم behrad بهرام فتح و پيروزي، پيروزمند، از ايزدان آيين زردشتي bahram بهرامن ياقوت سرخ، پارچه ابريشمي bahraman بهرامه بيدمشك، جامه سبز، ابريشم bahrame بهرخ خوب چهره، نكوروي، زيبا behrox بهرنگ خوشرنگ، زيبا، خوش آب و رنگ behrang بهروان نيك روان، داراي رواني سالم behravan بهروزه بهروز،كندر هندي، بلور كبود، صاف و شفاف behruze بهزاد اصيل، خوش نژاد، نيكوزاده شده behzad بهسا نيك، مانند خوبان behsa بهسان مانند خوب، بمانند نيك behsan بهشاد بهترين شادي، نيكوي شاد behsad بهشت فردوس، مينو، باغ بسيار سبز و خرم behest بهشته بهتر، دنياي بهتر، منسوب به بهشت، زن مطلقه beheste بهشيد نوراني، به افروز، بهترين فروغ و روشنايي behsid بهفر شكوهمند، داراي فر و شكوه خوب behfar بهك زيباي كوچك،نام موبد موبران درروزگار شاپور ساساني behak بهكام خوش كام، آرزو behkam بهگل گل زيبا، گل به، كنايه از زيبا و زيباروي behgol بهلول مرد خنده رو، نيكوكار، بزرگ قوم bahlul بهمن راست گفتار،راست كردار bahman بهمنش داراي منش و انديشه خوب bahmanes بهمنيار يارو همراه بهمن bahmanyar بهناد نيك نژاد، اصيل behnad بهناز عشوه گر، خوش ناز و ادا،ملوس behnaz بهنام خوشنام، نيكنام behnam بهنانه زن خوشبو، نرم گفتار، خندان behnane بهنود نام پادشاهان هند behnud بهنوش گوارا، به آشامنده، عسل نيكو behnus بهنيا نيك نژاد، داراي اصل و نصب، اصيل behniya بهيار بهترين دوست و همراه behyar بوران سرخ، گلگون، سرماي سخت، توفان بهمراه باران buran بوران دخت دختر زيباي سرخ چهره burandoxt بوستان بستان، باغ داراي گلهاي رنگارنگ bustan بي بي خان خانه، خاتون، كدبانو، بانوي محترم bibi بيتا يگانه، بي مانند، يكه bita بيدار آگاه، هوشيار bidar بيدخت ستاره زهره، دختر خدا beydoxt بيژن جنگجو، نام پهلوان ايراني فرزند گيو bizan بيگم خانم، ملكه مادر، بيوه زن ارجمند beygom بينا دل آگاه، ديده ور bina بينش بصيرت، بينايي، نظر bines
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5252]