واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سياست حقوق بشر كارتر و فضاي باز سياسي نويسنده:شعيب بهمن «فضاي باز سياسي» اصطلاحي است كه به شرائط سياسي ايران از زمستان 1355 تا سقوط رژيم شاهنشاهي اطلاق شده است. اين دوره كه با پيروزي جيمي كارتر و شكست جمهوريخواهان در جريان انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده آمريكا آغاز شده بود، در نهايت به واسطه شرايطي كه بوجود آورد، به روند سقوط محمدرضا پهلوي كمك فراواني نمود.آغاز به كار كارتر در دي ماه 1355 مقارن با اهميت يافتن مسائلي چون حقوق بشر و عدم فروش تسليحات به رژيمهاي ديكتاتوري در سياستهاي آمريكا بود. شاه كه همواره درصدد جلب رضايت بيگانگان بود، اين بار نيز سعي كرد خود را با سياستهاي جديد واشنگتن هماهنگ سازد.اگر چه در آغاز رژيم شاه به اشكال مختلف در برابر مسأله حقوق بشر مقاومت ميكرد و با اشاره به خطر رخنه كمونيسم در ايران، سابقه 2500 سالهي شاهنشاهي و فرامين كوروش را به عنوان نخستين منشور حقوق بشر به رخ جهانيان و از جمله آمريكاييها ميكشيد، اما در نهايت به دنبال تحولاتي كه در سطح جهاني به وقوع پيوسته بود، رژيم ناچار به پذيرش و اعمال برخي از جنبههاي حقوق بشر شد.با وجودي كه در طول تاريخ ايران، سلطنت به طور مكرر دست به دست شده بود، اما اساس آن هيچگاه عوض نشده بود. ماهيت سياسي و شكل حكومتي رژيم پهلوي نيز به گونهاي بود كه عليرغم تغيير و تحولات اقتصادي و اجتماعي، از نقطه نظر سياسي كمترين تحولي در آن روي نداده بود و از اين ديدگاه، ايران در دوره محمدرضا شاه با ايران در دوره شاهان مستبد قاجار تفاوتي نداشت. در هر دو رژيم امر و فرمان ظلالله وخدايگان و شاهنشاه بر امور ريز و درشت مملكتي حاكم بود، وزير و وكيل، نخستوزير، استاندار، سفير، سناتور، فرماندهان نظامي و انتظامي و امرا براساس منويات ملوكانه عزل و نصب ميشدند. شاه، اول و آخر امور و حاكم مطلق بود و مابقي ايران، فقط گوش به فرمان بوده، وظيفهاي جز اطاعت از اوامر ملوكانه نداشتند. 1از اين رو هر تغيير و تحولي در شخص شاه به كل نظام سياسي نيز تسري مييافت. به همين دليل هنگامي كه شاه تحت فشارهاي رواني ناشي از سياست حقوق بشري كارتر اقدام به آزادسازي فضاي سياسي ايران نمود، تمام اركان رژيم وي نيز تحتالشعاع سياست فوق قرار گرفتند.شاه كه با تكيه بر ارتش بزرگ و نيروي قهريه ساواك در مقابل فشارهاي داخلي براي كاهش استبداد ايستادگي ميكرد، در مقابل فشارهاي خارجي عليالخصوص فشارهاي آمريكا همواره كرنش مينمود. زيرا آنچه در نگاه محمدرضا پهلوي اهميت داشت، كسب مشروعيت و مقبوليت خارجي بود. در واقع شاه بيش از آنكه خواستار مقبوليت از جانب مردم ايران باشد، در پي كسب محبوبيت در ميان رهبران خارجي، به ويژه رؤساي جمهور آمريكا بود. 2شاه كه پيشتر تحت فشار ايالات متحده آمريكا به اصلاحات ارضي و انقلاب سفيد مبادرت ورزيده بود، بار ديگر ناچار بود تحت فشار واشنگتن تغييراتي را در سياستهاي خود بوجود آورد.وحشت شاه از انتخاب كارتر بدين سبب بود كه وي در مبارزات انتخاباتي خود، شعارهايي مبني بر حمايت از گسترش حقوق بشر و آزادي ملتها را عنوان كرده بود از اين رو هنگامي كه كارتر دموكرات در انتخابات رياست جمهوري آمريكا بر رقيب جمهوريخواه خود پيروز شد، دستگاه حكومت جديد اين احساس را در او بوجود آورد كه گرچه ايالات متحده هنوز او را يك متحد مهم تلقي ميكند، اما روزهاي فروش نامحدود اسلحه و ناديده گرفتن شكنجههاي ساواك در آمريكا سپري شده است. 3 بنابراين سياستهاي دفاع از حقوق بشر كارتر به عنوان زنگ خطري براي ديكتاتوريهاي هم پيمان ايالات متحده عليالخصوص رژيم شاه در آمد.با اين پيش فرض، تزلزل پايههاي رژيم نيز آغاز گشت. از اينرو در 12 بهمن 1355 روزنامهها خبر از ممنوعيت شكنجه در ايران دادند و دو روز بعد خبرها حكايت از باز بودن زندانها براي ديدار افراد بيطرف داشتند. علاوه بر اين طي سال 56 تعداد 561 زنداني سياسي آزاد شدند و سازمانهاي بينالمللي ناظر بر حقوق بشر پس از سالها انتظار راهي ايران شدند. تغيير در شيوه دفاع از متهمين دادگاههاي نظامي، كاهش اختناق و امكان نسبي اظهار نظر انتقادآميز و درج اخبار برخي از فعاليتهاي مخالفين رژيم از جمله نمودهاي عيني فضاي تازه بود. 4در اين بين سفر شاه در 23 آبان 1356 به ايالات متحده و تظاهرات دانشجويان ايراني در واشنگتن در برابر كاخ سفيد نيز لطمه شديدي به موقعيت بينالمللي شاه زد. در حالي كه پليس آمريكا براي متفرق كردن ناراضيان ايراني از گازهاي اشكآور استفاده كرده بود، شبكههاي تلويزيوني در سراسر جهان، صحنههاي اغتشاش را به تصوير ميكشيدند و شاه را كه با چشماني اشكريز به خوشآمد گويي كارتر ـكه او خود نيز اشك ميريخت ـگوش فرا ميداد را نشان ميدادند. 5از سوي ديگر مخالفان داخلي نيز كه به خوبي از تغييرات ايجاد شده آگاهي يافته بودند، فعاليتهاي خود را علنيتر نمودند. نامهي سرگشاده روشنفكران مذهبي، وكلا و حقوقدانان خطاب به شاه كه طي آن خواستار رعايت قانون اساسي، آزادي زندانيان سياسي، احترام به آزاديهاي سياسي و حقوق بشر، انحلال ساواك و انجام انتخابات آزاد در ايران شده بودند، در مهر ماه 1356 انتشار يافت. 6امام خميني به عنوان رهبر انقلاب اسلامي كه همواره در رأس مخالفان رژيم شاه قرار داشت نيز خواستار انتشار نامههايي با همين شكل و محتوا از سوي روحانيون شد. 7تشكيل جمعيت طرفداران آزادي و حقوق بشر، برپايي شبهاي شعر از سوي كانون نويسندگان، اجتماعات عمومي و سخنرانيها و تظاهرات اسلامي نيز از جمله پيامدهاي ديگر فضاي باز سياسي بود كه از سوي مخالفين به كار گرفته شد. 8اگر چه فضاي باز سياسي پيامد سياستهاي اعلاني حقوق بشر از سوي كارتر بود، اما به واقع آن سياستها هيچگاه در قبال ايران به اجرا در نيامد و تنها تأثير رواني خاص خود را بر اوضاع از هم گسيخته حكومت پهلوي گذاشت. زيرا دولت كارتر كه در آغاز كار تبليغات بسياري براي ارتقاء حقوق بشر در سطح جهاني نموده بود، در نهايت در قبال ايران همان رهيافتي را در پيش گرفت كه دولتهاي نيكسون و فورد اتخاذ كرده بودند. در واقع پيش از آنكه دولت كارتر بتواند يك استراتژي نوين جهاني را تنظيم كند، يا حتي يك رهيافت نوين را دربارهي ايران در پيش گيرد، نخستين نشانههاي انقلاب ايران نمايان شده بود. 9اين مطلب را به وضوح ميتوان در سفر رسمي جيمي كارتر به ايران در دي ماه 1356 مشاهده نمود. زيرا اين سفر يك استثناي مهم بود و افكار عمومي جهان، ايران را متحده بدون قيد و شرط ايالات متحده ميانگاشت. در واقع ديدار كارتر از تهران كه ابتدا قرار بود كوتاه و تنها چند ساعت به طول انجامد، عملاً تبديل به سفري اساسي با هدف ستايش از پادشاه ايران شد. از اين رو ميتوان اين چنين عنوان داشت كه جيمي كارتر، با سخنان دوستانه و صميمانهاش كه حاوي ستايشي تأكيدآميز و استثنايي از شاه نيز بود، ميخواست به او ثابت كند كه يك رئيسجمهور دمكرات آمريكا نيز ميتواند به اندازه يك رئيسجمهور جمهوريخواه، دوستي راستين براي او باشد 10 و از روند سركوب مخالفين حمايت كند.كارتر كه ميخواست اعتباري دوباره به شاه بدهد، ستايش خود از شاه را چنين آغاز كرد: «ايران، با رهبري خردمندانهي شاه، به جزيرهي صلح و ثبات در يكي از پرتلاطمترين مناطق جهان تبديل شده است. هيچ كشور ديگري در جهان، از نظر امنيت نظامي، به اندازهي شما به ما نزديك نيست. هيچ كشور ديگري در جهان وجود ندارد كه ما در مورد مسائل منطقهاي كه نگرانمان ميسازد، با آن مشورتهايي چنين دقيق كنيم. و هيچ رهبر ديگري نيست كه من براي او احترامي عميقتر و دوستي صميمانهتر داشته باشم.» 11در ظاهر امر چنين به نظر ميرسيد كه فضاي باز سياسي بوجود آمده در پي سياست حقوق بشر كارتر، منجر به گسيختگي روند طبيعي نظام استبدادي شاه و از دست دادن ابزار لازم براي كنترل و مهار بحران و شورش گرديده و روند سركوب، شكنجه، اعدام و محروميت از حقوق سياسي ـ اجتماعي كاهش يافته است. 12 با اين حال نميتوان انقلاب اسلامي و پيروزي آن را وامدار فضاي باز سياسي و سياست حقوق بشر كارتر دانست. اگر چه اين فضا به حركتهاي مخالفانه جنبهي عينيتري بخشيداما در مجموع انقلاب دير يا زود به وقوع ميپيوست و عامل اصلي آن تضادهاي دروني جامعه ايران بود و نه فضاي باز سياسي كه در پي سياست حقوق بشر كارتر بوجود آمده بود. 13اين مطلب را ميتوان در نارضايتيهاي رو به گسترش داخلي مشاهده نمود. نارضايتيهاي عمومي شرايط را به گونهاي تغيير داده بود كه محمدرضا پهلوي كه در طول سلطنت خود، مردم را موظف به اطاعت و سپاسگذاري از شخص اول مملكت ميدانست و هرگونه مخالفت از سوي آنان را بر نميتافت به جاي تأكيد بر روي شعارهائي چون رسيدن به دروازههاي تمدن بزرگ، انقلاب سفيد، اصلاحات ارضي و صنعتي شدن كشور، مجبور به شنيدن «صداي انقلاب مردم» گرديد.پينويسها:1. صادق زيبا كلام، مقدمهاي بر انقلاب اسلامي، تهران، روزنه، 1380، ص 141.2. ماروين زونيس، شكست شاهانه، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات طرح نو، 1370، ص 123.3. ويليام شوكراس، آخرين سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي، تهران، نشر البرز، 1369، ص 152.4. پيشين مقدمهاي بر انقلاب اسلامي، صص 219 ـ 224.5. هوشنگ نهاوندي، آخرين روزها، پايان سلطنت و درگذشت شاه، ترجمه، مريم سيحون، لسآنجلس، شركت كتاب، 1383، ص 55.6. عليرضا اميني، تحولات سياسي و اجتماعي ايران در دوران پهلوي، تهران، صداي معاصر، 1381، ص 235.7. صحيفه نور، مجموعه رهنمودهاي امام خميني، ج 3، ص 252.8. مهدي بازرگان، انقلاب ايران در دو حركت، بيجا، بي نام، 1363، صص 25ـ 26.9. مارك ج.گازيورسكي، سياست خارجي آمريكا و شاه، ترجمه، جمشيد زنگنه، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، 1373، صص 227ـ 228.10. پيشين، آخرين روزها، پايان سلطنت و درگذشت شاه،صص 47ـ 66.11. عبدالرضا هوشنگ مهدوي، سياست خارجي ايران در دوران پهلوي، تهران، نشر پيكان، 1380، صص 468ـ 469.12. عباسعلي عميد زنجاني، انقلاب اسلامي و ريشههاي آن، تهران، كتاب طوبي، 1375، ص 1328.13. منوچهر محمدي، انقلاب اسلامي زمينهها و پيامدها، قم، دفتر نشر و پخش معارف، 1380، ص 139.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]