واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در چشمهايش شوري درياها موج مي زند و سد سنگين بغض راه گلويش را بسته است. روبه رويش چشمهاي سرخ مرد ، سكوت محكمه را سنگين تر مي كند. ديگر رمق فريادي نيست، صيغه تلخ طلاق در سكوتي سنگين جاري مي شود و پشت هفت آسمان از رعشه جدايي مي لرزد. درياي شور باريدن مي گيرد ، دستهاي لرزان ، در خود مي شكند و زن در طلايي ترين روزهاي جواني در غبار بي پناهي گم مي شود. چشمهاي سرخ مرد در خود مي سوزد ، دستهاي سرد و بي رمق ، دستبند را مي بوسد و مي رود تا به جرم پيشكش هديه اي كه توان پرداختش را ندارد ، مهمان ميله ها شود. و در ميانه اين داستان تكراري ، كودكي معصوم ، بر سر دوراهي زندگي مي ماند. راستي چقدر انديشيده ايم كه چرا؟ چه مي شود كه نگاههاي عاشقانه اي كه روزي مي توانست هر درد و رنجي را به آرامش و اميد بدل كند ، يكباره تبديل به آتشفشاني از خشم و نفرت مي شود؟ چه چيزي دستهاي مهرانگيزي را كه آنچنان به هم گره خورده بود كه گويي تا ابد در هم تنيده خواهد ماند ، اين چنين فرسنگها از هم دور مي كند؟ كدام عامل مي تواند دنياي روياهاي مشترك زن و مردي را كه با اميد و آرزوي ساختنش، راه پسنديده ازدواج را در پيش گرفته اند به كوره راههاي طلاق و جدايي بكشاند؟ طلاق ، واقعيت تلخي است كه به اعتقاد كارشناسان و آگاهان اجتماعي ، ساليان سال است بر جوامع بشري سايه افكنده و علي رغم تلاشهايي كه براي كنترل آن صورت مي گيرد نمودار اين پديده شوم دست از بالا رفتن از پلكان بر نمي دارد. آمارها حاكي از افزايش طلاق در كل كشور است و براساس آخرين آمار اداره كل ثبت احوال استان كرمانشاه ، سال گذشته روزانه 5/11 واقعه طلاق يعني به طور ميانگين در هر دو ساعت يك طلاق در استان رخ داده است. مدير كل ثبت احوال استان كرمانشاه به خبرنگار ايرنا گفت: سال گذشته در مجموع چهار هزار و 174 واقعه طلاق در استان به ثبت رسيد كه نسبت به سال ماقبل 7/13درصد افزايش را نشان مي دهد. احد جودي همچنين با اشاره به كاهش آمار ازدواج هاي ثبت شده در استان طي سال گذشته (1389) گفت: 24 هزار و 11 مورد ازدواج سال گذشته در استان ثبت شد كه اين آمار در مقايسه با سال قبل از آن ( 1388 ) 3 /3 درصد كاهش نشان مي دهد. مدير كل ثبت احوال استان با مقايسه نسبت ازدواج به طلاق در سال1389 گفت: از هر شش واقعه ازدواج در استان يك مورد به طلاق انجاميده است. شايد اگر پاي درد دل كساني كه پرونده ازدواجشان با مهر سياه طلاق مختومه شده بنشينيم هر كدام از زاويه اي درد خود را بيان كنند و تصور مي كنند علت اصلي طلاقشان همان است كه اتفاق افتاده. پريسا ،27 ساله و قرباني طلاق مي گويد: با هزار اميد و آروز به خانه بخت رفتم اما با خواري و سرافكندگي به خانه پدرم بازگشتم. وي در حالي كه چشمانش در اشك غوطه مي خورد به تلخي ادامه مي دهد: ما حرف همديگر را نمي فهميديم و انگار فرسنگها ميان من و او فاصله بود. وي افزود: همسرم هميشه خسته به خانه مي آمد و وقت و حوصله اي براي توجه به من نداشت البته من هم به دليل اينكه از رفتارش ناراحت بودم و به او مشكوك و بدبين شده بودم سعي مي كردم به اشكال مختلف بي توجهي هاي همسرم را تلافي كنم و كارمان به دعوا و درگيري مي كشيد. وي گفت: در اين ميان دختر يك ساله ام كه ناخواسته به دنيا آمده بود نيز همواره شاهد خشونت و درگيريهاي من و پدرش بود و عصبي و لجباز شده بود. پريسا افزود: ما دلمان مي خواست كه مشكلاتمان حل شود و زندگي آرامي داشته باشيم اما در واقع نمي دانستيم كه چگونه و از چه راهي برويم و بنابراين روز به روز فاصله ما عميق تر مي شد و درنهايت به طلاق كشيد. سينا ( با نام مستعار)، 34 ساله ، داستان خود را چنين بازگو كرد: چند سال قبل با دختري از فاميل ازدواج كردم و ابتدا زندگي شيريني داشتيم . وي افزود: ما صاحب يك فرزند پسر شديم كه اكنون پنج ساله و از نعمت بودن با مادر محروم است. وي در حالي كه سختي هاي زندگي بخشي از موهاي سر و محاسنش را سفيد كرده بود و آثار خستگي و تنهايي را مي شد از خطوط و كبودي زير چشمهايش فهميد در ادامه با آهي از سر حسرت گفت: همسرم انتخاب من نبود و خانواده ام وي را در عنفوان جواني به من تحميل كردند. سينا گفت: نمي دانم ، شايد هم مي توانستيم با كمي تحمل و صبر مشكلاتمان را حل كنيم اما آن روزها فقط به اين فكر مي كردم كه چون همسرم انتخاب خودم نيست نمي توانم دوستش داشته باشم و در نهايت در حالي كه پسر معصوممان تنها يكسال داشت او را از داشتن خانواده اي سالم محروم كرديم و جدا شديم. وي افزود: چند سال بعد از طلاق از همسر اولم ، با دختر ديگري كه انتخاب خودم بود ازدواج كردم تا شايد اينبار رنگ خوشبختي را ببينم ، اما متاسفانه اين ازدواج هم آنطور كه فكر مي كردم خوب از آب در نيامد و همان مشكلات را به شكلي ديگر دارد ، ديگر واقعا خسته ام و مي خواهم تنها باشم. زهرا ، 29 ساله داراي مدرك ليسانس معماري نيز گفت: من و شوهرم ، از قبل از ازدواج با هم آشنا شده و عاشق هم بوديم وبا هزار زحمت، بالاخره توانستيم خانواده هايمان را راضي به ازدواج كنيم اما ازدواجي كه تنها شش ماه طول كشيد. وي افزود: در حالي كه شوهرم بيكار و مشغول ادامه تحصيل در مقطع فوق ليسانس بود ، ازدواج ما در تالاري رويايي با هزينه گزافي برگزار شد اما اين هم خوشبختي را براي ما به ارمغان نياورد. وي گفت: بهتر است بگويم مشكلات ما از دوران عقد آغاز شد و در حاليكه داراي اختلافات عميقي بوديم زندگي مشترك را زير يك سقف آغاز كرديم . زهرا افزود: زندگي مشترك ما در عين حال كه خيلي كوتاه بود اما بسيار سخت و غيرقابل تحمل بود به نحوي كه هر روز مشاجره بر سر هر موضوعي زندگي را به كام ما تلخ كرده بود ، هر كدام احساس مي كرديم كه ديگري خواسته ها و نيازهاي من را نمي فهمد و مرا دوست ندارد و احساس فريب خوردگي مي كرديم ، بنابراين بهتر ديديم كه براي رهايي از آن وضعيت طلاق بگيريم. ازدواج سنت پسنديده اي است كه در همه اديان الهي انسانها به آن دعوت شده و آثار و نتايج بسيار مثبتي در پي دارد كه مي توان گفت در صورت نداشتن مهارتهاي لازم از سوي زوجين، مي تواند به طلاق انجاميده و نتايج بسيار مخربي از جمله ايجاد فرزندان و زنان بي سرپرست ، افزايش بزهكاري و جرائم مختلف را به دنبال داشته باشد. راستي علت اصلي پديده طلاق كه كارشناسان ، مادر آسيبهاي اجتماعي مي نامندش چيست و چگونه مي توان آن را كنترل كرد؟ يك جامعه شناس كرمانشاهي در اين باره گفت: در كنار موارد خاصي از جمله ، اعتياد ، صرع ، جنون و مواردي از اين دست كه در صورت وجود آنها شرع و عرف و قانون، جاري شدن صيغه طلاق ميان زن و مرد را مباح يا لازم دانسته است در ساير موارد ميتوان پايين بودن سطح مهارتهاي زندگي و ارتباطي ميان زن و شوهر را علت اصلي طلاق عنوان كرد. شاهرخ هدايتي به خبرنگار ايرنا افزود: البته نمي توان نقش بيكاري و فقر را دركنار چشم و هم چشمي هاي زندگي امروز در متلاشي كردن ازدواجهاي سست بنياد امروزي ناديده گرفت اما داشتن مهارتهاي زندگي حتي در اين زمينه هم مي تواند نقش سازنده اي در حفظ و ثبات كانون خانواده در سخت ترين شرايط مادي داشته باشد. به گفته وي ، مهارتهاي زندگي تواناييهايي هستند كه با تمرين پيگير پرورش مييابند و شخص را براي روبه رو شدن با مسايل روزانه زندگي، افزايش تواناييهاي رواني ، اجتماعي و بهداشتي آماده ميكنند و لازم است اين مهارتها از دوران كودكي آموزش داده شود. وي افزود: مهارتهاي زندگي شامل مجموعه اي از تواناييها هستند كه قدرت سازگاري و رفتار مثبت و كارآمد را افزايش ميدهند، در نتيجه شخص قادر ميشود بدون اين كه به خود يا ديگران صدمه بزند ، مسئوليتهاي مربوط به نقش اجتماعي خود را بپذيرد و با چالشها و مشكلات روزانه زندگي به شكل مؤثر روبهرو شود . مهارتهاي زندگي نام درسي در نظام آموزش و پرورش برخي كشورها نيز هست و اغلب شامل توانايي تصميم گيري ، توانايي حل مسئله ، توانايي تفكر خلاق و تفكر نقادانه ، توانايي برقراي رابطه مؤثر با ديگران ، توانايي برقراري روابط بين فردي سازگارانه ، توانايي آگاهي از خود ، توانايي همدلي با ديگران ، توانايي رويارويي با هيجانها (غم، خشم، شادي، …) و توانايي رويارويي با استرس ها مي باشد. افزايش سلامت رواني و جسماني ، تقويت اعتماد به نفس و احترام به خود، تجهيز اشخاص به ابزار و روشهاي مقابله با فشارهاي محيطي و رواني ، كمك به تقويت و توسعه ارتباطات دوستانه مفيد و سالم ، ارتقاي سطح رفتارهاي سالم و مفيد اجتماعي و پيشگيري از مشكلات رواني ، رفتاري و اجتماعي نظير مصرف سيگار و سوء مصرف مواد مخدر، خودكشي در نوجوانان و جوانان ، شيوع ايدز و بيبند و باري جنسي و اختلالات رواني و اجتماعي و رفتارهاي خشونتآميز از جمله پيامدهاي فراگيري و نهادينه شدن مهارتهاي زندگي در سطح جامعه است. آگاهان و كارشناسان مسائل اجتماعي بر اين باورند كه نداشتن مهارتهاي زندگي عاملي است كه در تمام آسيبهاي اجتماعي نقش اساسي را ايفا مي كند؛ به اين معني كه وقتي فرد فاقد مهارتهاي لازم براي زندگي مطلوب است و مهارتهاي ارتباطي را براي زندگي در كنار ساير افراد جامعه نياموخته است طبيعي است در تصميم گيريها نا موفق و در مقابل كوچكترين مشكلات به شدت آسيب پذير خواهد بود. كارشناس آسيبهاي اجتماعي سازمان بهزيستي استان كرمانشاه نيز به خبرنگار ايرنا گفت: طلاق يكي از مهمترين وقايع حياتي است كه از طرف صاحبنظران مورد مطالعه قرار ميگيرد، به طوري كه امروز به عنوان يك مساله اجتماعي در جهان مطرح است. بهار سلطاني افزود: به هر حال طلاق به هر دليلي كه اتفاق بيفتد هم براي فرد و هم براي جامعه پيامدهايي به همراه خواهد داشت وبراي زن ومرد مشكلات عاطفي ،رواني اجتماعي و اقتصادي ايجاد ميكند به طوريكه گاه در شخصيت اعضاي خانواده نوعي آشفتگي و بي ساماني به وجود ميآيد كه باعث ميشود زمينه براي گرايش به كجروي اجتماعي و جرايم آماده شود. وي گفت: اين پديده تاثيرات بسيار مهمي دارد كه از افراد ازهم جداشده شروع و به فرزندان، خانواده و جامعه ميرسد و اغلب آسيبهاي اجتماعي از قبيل اعتياد، فحشا، كودكان خياباني، دختران فراري و بسياري از جرايم و جنايات ديگر به نوعي به طلاق مربوط هستند و ازاين رو طلاق را ميتوان مادر آسيبهاي اجتماعي ناميد. سلطاني افزود: ميتوان علل طلاق را در سه دسته عوامل فردي، اجتماعي و محيطي جستجو كرد. وي تصريح كرد: عوامل فردي مانند اختلالات شخصيتي، نقص مادرزادي، مشكلات جسمي و جنسي، عوامل اجتماعي مانند اعتياد، مهاجرت، گروه فشارهمتايان، بحران ورزشي، فقر فرهنگي، پول خارج از ظرفيت، ورشكستگي و عوامل محيطي مانند شيوه تربيتي نامناسب، روابط نامناسب والدين والگو گزيني فرزندان، ناآگاهي در خصوص ازدواج، فقر فرهنگي حاكم بر مناطق مختلف ،ازدواج اجباري ، سيستم غلط طلاق. اين كارشناس گفت: معضلات بزرگ اجتماعي مانند زنان روسپي، كودكان خياباني، دختران فراري، خودكشي، زنان و دختران بيسرپرست رابطه مستقيم با طلاق دارند. وي همچنين كمبود برنامه آگاه سازي كه در راس آن آموزش مهارتهاي زندگي قرار دارد ، آموزش بهداشت رواني، باور غلط در مورد ازدواج سنتي، كمبود مراكز مشاوره و راهنمايي و كمبود خدمات مشاورهاي و حمايتي را از عوامل اثرگذار بر طلاق در استان كرمانشاه عنوان كرد. 7452/567
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 772]