تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع): مؤمن نه بدى مى كند و نه معذرت مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و معذرت مى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804756747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حق انتخاب!!!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن-مدل سرمايه اجتماعي اعتماد اوليه است.من و شما زماني به هم اعتماد مي‌كنيم كه به يكديگر صدمه نزنيم و براساس تجربه‌اي كه داريم انتخاب‌هايمان بايستي انتخابي باشد تا كمترين ضرر را براي ديگري داشته باشد. در اينجاست كه سرمايه اجتماعي از طريق مشاركت به وجود مي‌آيد. تا به حال از خود پرسيده‌اي حق انتخاب تو چيست؟ اصلا تفسير تو از انتخاب چيست؟ اينكه چگونه و بر مبناي چه معيار و ملاكي انتخاب مي‌كني؟ آيا انتخاب تو شرايط خاصي را مي‌طلبد؟ آيا به ديگران حق مداخله مي‌دهي اگر بلي چگونه اين مداخله بايد شكل بگيرد تا منجر به مشاركت شود. فرهنگ مشاركت و همكاري،‌ ضرورت‌ها، شيوه‌ها، ‌زمينه‌هاي ذهني و راهكارهاي آنان موضوع گفت‌وگوي ما با دكتر مهرداد احترامي مدير دفتر توسعه و تحقيق سازمان بهزيستي كشور است كه در ادامه مي‌خوانيد. ما چگونه به مشاركت مي‌رسيم؟ اجازه دهيد! قبل از طرح فوايد مشاركت در ارتقاي كيفيت سلامت روان جامعه، كه مي‌تواند در زندگي انسان نقش مهمي را ايفا كند ما به ضرورت طرح عدم مشاركت بپردازيم. عدم مشاركت در درجه اول مي‌تواند علاوه بر فايده زماني و مالي فايده روان‌شناختي هم داشته باشد. فايده زماني و مالي، به اين معناست كه با مشاركت نكردن منابعي را نزد خود نگاه داري و در واقع وقت و زماني را براي مشاركت هزينه نكرده‌ايم. حال آنكه براي اقدام به مشاركت هر كسي بايستي در قبال آن زمان،‌ دانش و نيز هزينه‌اي را متقبل شود و اين در حالي است كه تصور ما از مشاركت اين است كه هيچ نوع هزينه‌اي و حتي دانش و اطلاعاتي را در بر ندارد و اين باور منجر به عدم مشاركت مي‌شود و درست به مثابه اين است كه هر يك از ما كه داراي منابع و اطلاعاتي هستيم آن را نزد خود نگاه داشته‌ايم. از نظر روان‌شناختي، فرض ما بر اين است كه آدم‌ها يا دستگاه‌هايي در بيرون وجود دارند كه وظيفه دارند آنچه را ما در ذهن‌مان به عنوان اقدامات مطلوب مي‌يابيم، ‌برآورده كنند و تصور مي‌كنيم، وظيفه ما نيز ما فقط انتقاد از اين آدم‌ها و دستگاه‌هاست و گويي با اين شيوه به آرامش مي‌رسيم. چرا؟ اول اينكه منابع‌مان را براي خود حفظ كرده‌ايم و از اين عدم مشاركت سود برده‌ايم. دوم، ‌عقيده داريم كه ديگران بايد كار كنند، انتقاد ما را بپذيرند بدون آنكه هيچ مسئوليتي را متوجه خود كرده باشيم. بدين‌ترتيب نگراني در خصوص پرداخت هزينه، براي مسئوليت و انتخاب‌هاي انجام نشده نداريم. چه دلايل و انگيزه‌هايي ما را به سمت عدم مشاركت سوق مي‌دهد؟ در مورد موضوعات روان‌شناختي،‌ باورمان بر اين است كه عواملي باعث مي‌شوند تا ما دچار استرس شويم مثل عوامل محيطي كه شامل: نبود پول، وجود مشكلات اجتماعي، عدم امكانات رفاهي و يا اصولا هر چيزي كه موجب گشته دچار استرس شده تا روان ما را به هم بريزد. حال با بيان اينكه هر روز بكوشيم، مشكلات ما ناشي از فلان آقا يا فلان خانم است و آنها باعث پديد آمدن فلان مشكل شده‌اند،كمك به حل آن نمي‌كند در واقع مثل اين است كه ما را هر روز بياندازند توي يك استخر آب و ما هميشه استرس و ترس از پرتاب شدن توي آب را داشته باشيم. و اين در حالي است كه بايد اقدامي صورت دهيم ما را داخل آب نيندازند. بايد بدانيم تا زماني كه اين احساس واقعي يا غيرواقعي (پرتاب شدن به داخل آب) وجود داشته باشد همچنان دچار استرس خواهيم شد و همواره به دنبال يك شخص از بيرون خواهيم بود كه تمام مشكلات را سر او خالي كنيم. چنين رفتاري تنها به طور اندك و موقت و ناسالم مي‌تواند از بار استرس و مشكلات‌مان كم كند. به عبارتي ما فقط غر مي‌زنيم اين مدل يعني غر زدن در بلند مدت نمي‌تواند ما را راضي كند، چه به لحاظ مالي و چه به لحاظ اجتماعي. مثلا تصور كنيد، ما هنگام رانندگي بدون حضور پليس از چراغ قرمز رد مي‌شويم، كمربند ايمني خود را به هنگام رانندگي نمي‌بنديم. حال آنكه حس مي‌كنيم كمربند باعث تنگي جاي ما در صندلي مي‌شود، يا احساس گرما مي‌كنيم و يا فكر مي‌كنيم كه 5ثانيه زودتر از چراغ‌قرمز رد شدن براي ما نفعي داشته و اينكه راحت‌تر در صندلي خودرو بدون كمربند رانندگي كنيم! نگاه كلان به اين رويكرد اين است كه مردم به قانون عمل نمي‌كنند. در حالي كه داشتن اعتقاد به قانون و عملكرد صحيح مي‌تواند منجر به عدم بروز رفتارهايي شود كه نتيجه آن به هرج و مرج مي‌انجامد. وقتي تصادفي بر اثر رد شدن از چراغ قرمز روي مي‌دهد و ترافيك ايجاد مي‌شود نمي‌تواند به حفظ منافع ما چه در كوتاه مدت و يا بلند مدت كمكي بنمايد. مي‌بينيد كه در اين اتفاقات مشاركتي صورت نگرفته است. چرا؟ بگذاريد مثالي بزنيم كه مي‌تواند به درك بهتر اين موضوع كمك كند. فرض كنيد ما دو تا بچه شيطان داريم و يك كيك خامه‌اي. براي اينكه بتوانيم اين دو را راضي نگاه داريم تا از بروز اختلاف آنها جلوگيري كنيم، راه حل ساده اين است كه چاقو را به يكي و كيك را به ديگري دهيم. و به آنها بگوييم برش قطعه اول از آن كسي است كه كيك دست اوست. بدون شك كودك مورد نظري كه چاقو در دست دارد، به گونه‌اي برش مي‌زند كه كيك به طور مساوي تقسيم شود. و اين همان مفهومي است كه با اصل تئوري بازي‌ها ارتباط دارد. اين تئوري مي‌گويد كه ما انتخاب‌هاي متعددي داريم، با ريسك‌هاي متفاوت. اما اين انتخاب و ريسكي كه مي‌كنيم به انتخاب بقيه نيز بستگي دارد. در زندگي اجتماعي انتخاب رفتار ما و ديگران به هم مربوط است اگر من قانون را نقض كنم بدين معني است كه به ديگران نيز توصيه كرده‌ام آن را نقض كنند و نتيجه اين امر هرج و مرج و بي‌مسئوليتي و خراب شدن شرايط زندگي است. پيش نياز مشاركت‌ اجتماعي، چه داشته‌ها و سرمايه‌هايي را طلب مي‌كند؟ ببينيد مفاهيم بالا، ما را به مدل سرمايه اجتماعي مي‌رساند، در بحث اوليه محوري مدل سرمايه‌اجتماعي اعتماد اوليه است. من و شما زماني به هم اعتماد مي‌كنيم كه به يكديگر صدمه وارد نكنيم و براساس تجربه‌اي كه داريم، انتخاب‌هايمان بايستي انتخابي باشد تا كمترين ضرر را براي ديگري داشته باشد. در اينجاست كه سرمايه اجتماعي از طريق مشاركت به وجود مي‌آيد، به عبارتي قادر باشيم و بفهميم در موقعيت‌هايي كه قرار داريم شرايط و منافع چه طور توسط آدم‌هاي مختلف تفسير مي‌شود. آدم‌ها چطور انتخاب مي‌كنند. آدم‌ها تفسيرشان از انتخاب‌هايشان در شرايط مختلف چيست. مثل همان موضوع چراغ قرمز و كمربند ايمني يا مثال تقسيم كيك كه مربوط به انتخاب‌هاي كوچك است تا انتخاب‌هاي كلان اگر ندانيم طرف مقابلمان چگونه موضوعات و شرايط را مي‌بيند و تفسير مي‌كند قادر نخواهيم بود تا بفهميم شرايط مطلوب و تقسيم درست چيست. در طول تاريخ به كرات ديده شده است آدم‌هايي كه به جاي ديگران فكر كردند و اعتقادشان اين بود كه ديگران هم مثل آنان فكر مي‌كنند! و عمل خود را نوعي از خود گذشتگي نيز تعبير كردند و گفتند به خاطر ديگران بوده كه اين فعاليت‌ها را انجام داده‌اند. اين در حالي است كه شايد ديگران چنين تعبيري از اين موضوع به آن گونه كه برايشان عمل شده، اعتقادي نداشته‌اند. پس بايد قواعدي را ياد بگيريم تا چگونه بر سر يك موضوع يا يك مشكل به توافق برسيم. البته اين بستگي به ديدي دارد كه در آن محل زندگي مي‌كنيم. بنابراين مسئله نحوه درك موضوع از طرف ديگران مطرح مي‌شود، راه درك مذاكره و اتخاذ تصميم‌هاي است كه همه خود را در آن شريك بدانند. اين مسئله باعث مي‌شود، ما به تصميم‌هايي كه گرفته مي‌شود و به يكديگر اعتماد كنيم با هم قرار مي‌گذاريم تا در اجراي قواعد مورد توافق اعتماد كنيم و اين يعني پايه‌اي براي سرمايه‌اجتماعي. به نظر مي‌رسد كه اگر مشاركت با آموزش همراه باشد بايد از خانواده‌ها شروع كرد! با شما موافقم. در خانواده هم اين اتفاق شايد به نظر ساده‌آيد به طور مثال،‌پدر خانواده حقوق ماهيانه‌اش را در اختيارخانواده مي‌گذارد و هر يك از اعضاي خانواده بنا به خواسته خودش از پول برداشت مي‌كند. دختر نوجوان خانواده، مانتو مي‌خرد،‌ مادر خانواده، ديگ و قابلمه مي‌خرد، پسر خانواده بازي كامپيوتري مي‌خرد و پدر خانواده، قسط خودرو مي‌دهد. در حالي كه شايد هيچ كدام از اين افراد نتوانند مشكل خود را حل كنند. چون صاحبخانه طلب اجاره خانه را دارد. اتفاقي كه در اين خانواده افتاده، به عدم ارتباطي است كه اعضاي خانواده با هم دارند و اين منجر به از دست دادن منابع‌شان شده و مشاركت باعث مي‌شود كه قادر شويم تا منابع جديدي را بشناسيم و يا به عكس،‌ وقتي خانواده براي خريد يك خودرو،‌ پدر خانواده از مخارج اضافي‌اش مي‌زند، پسر خانواده قلك‌اش را مي‌شكند، دختر خانواده عيدي‌هايش را مي‌دهد، مادر خانواده، طلاهايش را مي‌فروشد، آن وقت همگي در خريد آن با هم مشاركت دارند و همه از آن استفاده مي‌كنند با هم گردش مي‌روند و... در واقع خانواده با استفاده از داشته‌ها (پس‌انداز) دست به شناسايي منابع جديد زده‌اند. در خانواده جدال بر سر قدرت موضوع شايعي است و معمولا در خيلي از موارد يك نفر برنده مي‌شود، خانواده‌ها با برخورداري از حق انتخاب،‌ پذيرش مسئوليت‌ و نيز شيوه مذاكره مي‌توانند به مشاركت برسند در شيوه‌هاي مشاركتي همه برنده‌اند . تاثير يادگيري مشاركت و روش‌هاي آن در فعاليت‌هاي روزمره مثل به سفر رفتن و يا مهماني‌دادن و مهماني رفتن از همان سال‌هاي پايين زندگي كودكان و نوجوانان بسيار حائز اهميت است. چرا كه بعدها آنها در يك محله يا جامعه نيز بنا به نيازش چيزي را مطرح مي‌كنند كه بر حسب اولويت نياز را بررسي و روي آن اتفاق نظر پيدا مي‌كنند. اين مشاركت، يك هوش جمعي و خرد جمعي را به وجود مي‌آورد. يعني مردم در مجموع خالق چيزي مي‌شوند كه به طور جمعي از آن سود مي‌برند. تنها يك اشكال زماني وجود دارد.(مثال چراغ قرمز را به خاطر بياوريد) وقتي كسي قانون شكني مي‌كند. و از چراغ قرمز رد مي‌شود، به نظر آدم موفقي مي‌آيد چون به نظر زودتر از ديگران حركت كرده است. اما چراغ قرمزهاي ديگر را چه مي‌كند؟ واقعيت اين است كه اين نوع روند باعث مي‌شود كه عموم مردم به تدريج متضرر شوند. همانطور كه حركت درست در يك فرآيند جمعي مي‌تواند به سود همه باشد. چه مداخله‌اي در روند مشاركت مي‌تواند به ترويج و تسهيل آن در بين مردم كمك ‌كند؟ واقعيت اين است كه قرار نيست ما كاري كنيم كه صرفا ديگران سودش را ببرند، بلكه ما بايد جزئيات فرآيند مشاركتي را بدانيم و ذي‌نفع‌مان را بشناسيم. خطي دورمان نكشيم. بايد توجه جدي به مشاركت همه ذي‌نفع‌مان در همه مراحل داشته باشيم. لازم است نتايج اقدامات به اطلاع همه برسد به اين معني كه پس از ارزيابي نتايج كه آيا به خواسته‌هايمان رسيده‌ايم يا نه همه ذي‌نفع‌مان مطلع بشوند و اشكالات را به كمك سايرين پيدا كنيم و مشاركت را استمرار بدهيم. وقتي سلامت روان جامعه به خطر بيفتد، يعني بيماري وجود دارد كه بايستي درمان شود. ما براي توليد بيشتر مجبوريم سرمايه‌اجتماعي‌مان را بالا ببريم. وقتي من زباله‌هايم را ساعت 9شب داخل كيسه زباله درب منزل مي‌گذارم. يعني به سلامت خانواده خود و همسايگانم توجه دارم و اينجا ديگر هوش جمعي (خرابكار) يعني منافع من مقدم بر منافع ديگران وجود ندارد. ما بايستي مداخله در زندگي‌مان وجود داشته باشد. اين مداخله يعني مشاركت. مشاركت سطوحي دارد. از حداقل به حداكثر. حال براي آنكه مشاركت مناسب داشته باشيم. بايد مفهوم اقتدار اقترايي را روشن سازيم. پايه مقتدرسازي مشاركت است، يعني اينكه من بتوانم شرايط را طوري تغيير دهم كه خودم مي‌خواهم. از طرفي ديگر حمايت‌گيري رسانه‌اي، مثل مطبوعات، راديو تلويزيون، باعث مي‌شود موضوعات فردي تبديل به موضوع اجتماعي شود. وقتي پاي من، داخل چاله كوچه بيفتد و پايم بشكند مقصر من نيستم. چون اين به تنهايي مسئله من نيست. بلكه اين مسئله مال بچه من،‌ همسايه من هم هست. تا مادامي كه آن چاله پر نشود و من خودم را مسئول پر كردن آن ندانم بايد مطمئن باشم،‌ اين اتفاق شكستگي پا براي ديگري هم مي‌افتد حتي بچه من. در جاده‌اي سنگ مي‌بينيم و آن را بر مي‌داريم، احتمال اين هست كه جلوي ما ديگر سنگي نباشد. اما اگر سنگ‌هاي ديگري بود چه؟ اگر فكر كنيم كه ما از آن سنگ بگذريم يعني احتمال وجود سنگ‌هاي ديگر را نديد گرفتيم. ما بايد به يك باور برسيم و اهميت به آن باور بدهيم كه مشكلي اگر وجود دارد مال همه است و اين ما را به يك امنيت خاطر در زندگي مي‌رساند و نگاه به مجموعه اقداماتي كه مي‌شود مهم است نه يك چيز خاص كوچك. عدم حركت در مسير خطوط موازي مشاركت چه هزينه‌هاي اجتماعي و رواني را براي ما ايجاد مي‌كند؟ لباس فروشي‌هاي خيابان وليعصر تهران را نگاه كنيم. تعداد زيادي مغازه، پر از لباس‌هاي گوناگون. پول زيادي صرف خريد يا اجاره مغازه شده است، پول زيادي صرف پر كردن آن و دكوربندي آن، پول زيادي صرف حمل و نقل، حقوق و درآمد بايد تامين شود، مردم بايد وقت زيادي صرف گشتن مغازه‌ها بكنند،‌ حاشيه خيابان‌اصلي گرفته شده است، پاركينگ ندارند، ترافيك و آلودگي هوا ايجاد شده است و مهمتر از همه اينكه اغلب زمان‌ها فروشندگان در حال فروش نيستند حتي اگر مغازه‌شان پر از آدم باشد. همه اينها يعني هدر رفتن منابع مالي و انساني. فقط طرح سؤال مي‌كنم؟ چطور است كه اين افراد يك فروشگاه بزرگ و مجلل و داراي سرويس پذيرايي و پاركينگ و تاكسي و فروش اينترنتي و... راه نمي‌اندازند؟ مشاركت در سرمايه و كار و مشاركت در سود بديهي است كه قادر خواهد بود جنس ارزان‌تر و متنوع‌تر بفروشد و اعتماد مردم را جلب كنند. اين مسئله به همان بحث تئوري بازي‌ها برمي‌گردد. كار كمتر و سود بيشتر از طريق مشاركت اتفاق مي‌افتد. مثال ديگر سيستم‌هاي ايمني منازل و اتومبيل‌ها و نظاير آن است كه در شهرهاي بزرگ براي آن هزينه مي‌شود. در حالي كه در بسياري از روستاها هزينه‌اي صرف اين ماجرا نمي‌شود. فشار اجتماعي براي ارتزاق از راه درست و حمايت همسايگي و عدم پذيرش رفتار ناسالم و نيز مراقبت از يكديگر (نه به معني مداخله غير ضروري) لزومي به استفاده از اين لوازم را ايجاد نمي‌كند. آدمي راحت‌تر است تا به همنوع خود اعتماد كند تا به آهن و پلاستيك. در اين شرايط هر يك از ما هزينه‌هايي مي‌پردازيم، براي فكر كردن، حل مسائل شخصي و ارتباطي‌مان با ديگران، اضطراب و تحمل فشار براي تصميم ‌گيري و تعيين اينكه ديگران چگونه فكر مي‌كنند و نحوه مدارا يا مقابله با آن اقدامات، اين احساس كه در حل مسائل و بلند كردن بار زندگي اجتماعي تنها هستيم و ده‌ها مسئله شبيه اين موارد جزو هزينه‌هاي رواني است كه ما در عدم مشاركت مي‌پردازيم. براي هزينه‌هاي اقتصادي و رواني مربوط به احساس دوري و تنهايي قابل مشاهده، راه‌حل همكاري و همفكري يعني مشاركت است. اين مجموعه يعني اعتماد و كارجمعي لازمه توسعه اجتماعي است. بر اين باور هستيم كه توسعه تنها در سايه وجود سرمايه‌اجتماعي اتفاق مي‌افتد. مفهومي جديد كه به روابط شهروندي و اعتماد متقابل اعضاي جامعه ربط پيدا مي‌كند. آيا لازمه رسيدن به مشاركت،‌ توزيع و تعديل قدرت نيست؟ مقتدرسازي يا اقتدار افزايي، يعني قدرت پيدا كردن مردم، در رسيدن به مشاركت است. جامعه با در نظر گرفتن همه شرايط، بايستي ترتيباتي را فراهم آورد تا اعضاي آن بتوانند به مشاركت برسند. و البته يك اراده نيز در اين بخش مي‌تواند به سرعت رخداد اين اتفاق كمك نمايد. ببينيد تئوري نوآوري مثل (مد شدن) با حضور همه مردم اتفاق نمي‌افتد. بلكه به تدريج چند نفر يك چيز را مد مي‌كنند و به تبع آن مثل منحني توزيع نرمال افزايش پيدا مي‌كند، اما رسانه‌ها و سازمان‌هاي مردم نهاد نيز مي‌توانند در تسهيل اين فرآيند از طريق اطلاع‌رساني و آموزش كمك كنند. اينكه اقدامات انجام شده و نتايج آن بايستي توسط كارشناسان نقد شود. اشتباهات و انتشار آن به عنوان تجربه‌هاي غلط و بد به اندازه تجربه‌هاي خوب مي‌تواند بسيار حائز اهميت باشد متاسفانه ما اغلب در روزنامه‌ها و ساير رسانه‌ها مي‌بينيم كه وقتي كاري خراب مي‌شود. بدون نگاهي به كليت آن موضوع فقط خراب بودن آن بزرگ‌نمايي مي‌شود. اگر شما وارد اداره‌اي ب‌شويد و متن‌نامه خود را به گونه‌اي بنويسيد كه رئيس اداره را مجاب كنيد تا به خواسته شما در آن نامه پاسخ دهد. در واقع شما مقتدرانه عمل كرديد. در بسياري از موارد ديده و شنيده‌ايم كه كارمندان رسمي دولت فلان ارگان يا فلان سازمان به طور مثال با نامه‌نگاري مي‌خواهند فعاليتي را انجام دهند كه شايد به آن چيزي كه مي‌خواهند نمي‌رسند اما مي‌بينيم كه چند تا جوان از محله‌اي به محله ديگري مي‌روند و همان فعاليت، اتفاق مي‌افتد. و اين همان بوروكراسي است. كه ممكن است يك جايي ما را گير بيندازد، اما صداقت جوان‌ها آنها را از موانع رد كرده است. در فرآيند اگر بخواهيم مردم در سرنوشت‌شان دخالت كنند بايد اول از هر چيزي مقتدر شوند، موثر باشند. دوم در موضوعات معمول تحت عنوان فرآيندهاي مذاكره و مشاركت‌هاي منابع را در دسترس داشته باشند و اينكه از منابع خودشان يعني آنچه كه چه به لحاظ منابع طبيعي و انساني دارا هستيم حفاظت كنند. بنابراين مردم براي اينكه بتوانند سرنوشت بهتري پيدا كنند بايد قادر باشند با حفظ قانون و قواعد اجتماعي و شهروندي و قوانين جاري كشور، مداخله كنند در اين مسير مشاركت يعني توزيع دانش و توانايي‌ بين افراد اجتماع و افزايش قدرت چانه‌زني و قانع سازي ديگران براي انجام اقدامات، مجموعه اين فرآيندها در قالب قوانين احساس رضايت بيشتر و تلاش افزون‌تر و در نتيجه توسعه بيشتر كشور را به ارمغان مي‌آورد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1717]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن