واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ايران - بحث حيثيتي است؛ اينكه يك زن مدير هم ميتواند. حالا هر چقدر هم امكانات كم باشد، بايد بايستد؛ بايد نشان دهد كه انتخابش اشتباه نبوده. فاطمه ابوالقاسمي تنها زني كه در ايران در يك فدراسيون ورزشي حرف اول را ميزند، به اين راحتيها صحنه را خالي نميكند. اين را خودش ميگويد؛ اينكه براي رياست نيامده، بلكه آمده به ورزش بانوان- كه اين قدر مظلوم واقع شده- كمك كند. حالا هم رئيس فدراسيون آمادگي، جسماني است؛ فدراسيوني نو پا كه به قول رئيساش، با يك ميز و يك صندلي شروع به كار كرد. وقتي در ورزش بانوان بوديد به اين روزها و البته رياست فدراسيون فكر ميكرديد؟ راستش را بخواهيد من هيچ وقت به رياست و مديريت و اين چيزها نه فكر ميكردم، نه علاقه داشتم. حالا شايد اين حرف مرا بيشتر يك شعار تلقي كنيد تا واقعيت ولي خدا را شاهد ميگيرم كه دوست داشتم به مردم كشورم كمكي كرده باشم؛ بهخصوص به خانمها، كودكان و سالمندان. از همان روزهاي اول هم به اين فكر بودم كه به هر شكل ممكن به ورزش بانوان كمك كنم. هيچ وقت هم فكر نميكنم كه به جاهاي بالا و پستهاي مديريتي برسم. فقط به اين موضوع فكر ميكنم كه كجا ميتوانم مؤثر باشم. در اين 22 سال كه در ورزش بانوان بودهام، هيچ وقت جاي ثابتي نداشتهام. شايد بيشتر از 10بار از صفر شروع كردم ولي دوباره جنگيدم. ببينيد، من به يك اصل مهم اعتقاد دارم؛ اينكه پارتي آدمها، كاري است كه انجام ميدهند. هيچ وقت هم وابسته به كسي يا اشخاص خاصي نبودهام كه از من حمايت كنند. هميشه به خودم ميگويم اگر ميخواهي ماندني باشي، بايد لياقتات را نشان بدهي، در غير اين صورت در اولين ضربهها محو ميشوي. اين اخلاق خودم را خيلي دوست دارم كه از كار و تلاش خسته نميشوم. حالا هركس دلش ميخواهد ميتواند حرفهاي مرا به شعار تعبير كند ولي من با عشق كار ميكنم و براي اين عشقم قرباني زياد دادهام. شايد هم مادر و همسر خوبي نبودهام اما كم هم نگذاشتهام. هركاري هم از دستم برآمده براي اينكه كانون خانوادهام را گرم نگه دارم، انجام دادهام ولي خب، من يك زن شاغلم و با يك زن خانهدار فرق ميكنم. روزي چند ساعت كار ميكنيد؟ صبحها دير دير كه سركار بيايم، ديگر ساعت 30/8 توي اتاقم هستم. به صورت نرمال هم اگر بخواهم كارم را تمام كنم، ساعت 6 و 7 عصر ميشود. البته شبهايي هم شده كه ساعت 11 و 12 شب به خانه رفتهام. باور كنيد ما خيلي عقب هستيم، بايد بهسرعت و بهشدت كار كنيم تا به حد معمول دنيا برسيم. كساني هم كه با من كار ميكنند همين وضعيت را دارند. از همان روز اول هم گفتهام كه من از شما كار ميخواهم و خوشبختانه گروه خوبي هم هستيم و بدون مشكل كنار هم كار ميكنيم. پس با اين حساب در اين يكي دو سال گذشته، بيشتر يك رئيس فدراسيون بودهايد تا يك مادر و يك همسر؟ بله. حالا متاسفانه يا خوشبختانه، كار من زندگي من است، من عاشق اين كار هستم. خب، اين موضوع باعث اختلاف بين شما و همسرتان نميشود؟ نه خب، همسرم به اين درك رسيده كه من علاقه زيادي به كارم دارم. خودش ميداند كه من نميتوانم حتي يك لحظه به ورزش و كارم فكر نكنم. باورتان نميشود، گاهي اوقات يك هفته ممكن است ناهار و شام درست نكنم يا پيش آمده كه غذا از بيرون گرفتهايم يا همسرم يا دخترم يك غذايي چيزي درست كردهاند. همه ديگر به اين وضعيت عادت كردهاند. خوشبختانه دخترم هم بزرگ شده و تا چند وقت ديگر ازدواج ميكند. خودشان ميدانند كار من سخت است، براي همين كنار ميآيند. باورتان ميشود به فاميل گفتهام هر كس ميخواهد به خانه من بيايد، حداقل يكي دو ماه قبل بگويد تا من بتوانم يك روز در خانه باشم و از آنها پذيرايي كنم. البته به آنها گفتهام شما نياييد، من خودم ميآيم منزل شما! خب، وظيفه مادري چه ميشود؟ دخترتان با اين وضعيت چطور كنار ميآيد؟ دخترم به اين وضعيت عادت كرده. بعضي وقتها انسانها به شرايطي كه دارند عادت ميكنند. دختر من هم از بچگي به اين موضوع پي برده كه بايد روي پاي خودش بايستد. خوشبختانه دخترم بدون هيچ مشكلي درس خواند، دانشگاه رفت و حالا هم ميخواهد ازدواج كند. انشاءالله اگر زنده باشم و نوهام را ببينم، ديگر نوبت من ميشود و نوهام را خودم بزرگ ميكنم. انتخاب شما به رياست فدراسيون در دوران خودش اتفاق عجيبي بود. شما چه مراحلي را طي كرديد تا به رياست فدراسيون آمادگي جسماني رسيديد؟ 22 سال است كه كارمند رسمي دولت هستم و از اين 22 سال، 17 سالش را در زمينه ورزش كار كردهام. از قسمتهاي خيلي معمولي و اداري ورزش هم شروع كردم. ورزشكار هم بودم و در تيمهاي استاني و كشوري هندبال و بسكتبال حضور داشتم. به خاطر نوع كارم بيشتر در بخش بانوان فعاليت كردهام. مسئول ورزش بانوان شمال شهر تهران، معاون تربيت بدني تهران و مشاور تربيت بدني ورزش بانوان كشور هم بودهام. در مركز توسعه ورزش بانوان هم به عنوان مشاور همكاري ميكردم. رئيس انجمن اتومبيلراني بانوان هم بودم. براي همين هميشه از نزديك، مشكلات ورزش بانوان را ميديدم. چون خودم ورزشكار بودم هميشه دنبال اين بودم كه حضور خانمها در ورزش مملكت پررنگتر شود، براي همين بعد از يك دوره كه طرح ادغام ورزش بانوان با فدراسيون مطرح شد، من هم يكي از نفرات حاضر در اين طرح بودم. يعني حالا وضعيت ورزش بانوان بهتر شده؟ بله صددرصد. من از نزديك همه مشكلات را ميديدم. باورتان نميشود، قبل از طرح ادغام ورزش بانوان، بدترين زمانها و زمانهاي مرده ورزشگاهها به خانمها اختصاص پيدا ميكرد، انجمنهاي ورزش بانوان هيچ رسميتي نداشتند. سفر برونمرزي هم نداشتيم. كل بودجه ورزش بانوان 300 ميليون تومان در سال بود، در حالي كه مثلا بودجه فدراسيون فوتبال، سالي 10 ميليارد يا شايد هم بيشتر بود، براي همين من و تعدادي از خانمهاي ورزشكار به صرافت افتاديم طرح ادغام را معرفي كنيم. كمي هم تلاش كرديم و با مسئولان سازمان و رئيس سازمان جلسههاي متعددي داشتيم كه خوشبختانه موفق شديم. و بعد از طرح ادغام ورزش بانوان و آقايان، شما رئيس فدراسيون شديد. بله. آن زمان فدراسيوني تاسيس شده بود به نام آمادگي جسماني كه مسئولان سازمان ميخواستند يك خانم رئيس آن باشد. با من تماس گرفتند و گفتند با توجه به سابقهاي كه داري، از تو دعوت ميكنيم در اين فدراسيون مشغول به كار شوي. اول سرپرست موقت شدم تا انتخابات در مجمع عمومي آمادگي جسماني برگزار شود. من هم جواب مثبت دادم و البته شرط و شروطي هم گذاشتم كه همان روز اول موافقت كردند ولي بعد همه چيز فراموش شد. البته شرايطي كه گذاشته بودم هيچ وقت برايم فراهم نشد. باورتان ميشود؟ فدراسيون آمادگي جسماني فقط يك ميز بود كه در ساختمان سازمان تربيت بدني داشتيم؛ يعني حتي يك اتاق جداگانه هم نداشتيم. ولي باتوجه به اينكه ميخواستم كارم به جاي خوبي برسد و نگويند كه يك زن نتوانست مديريت كند، با همه سختيها و كمبودها جنگيدم تا اينكه بعد از 6 ماه، يك ميز را به يك اتاق و يك اتاق را به 2 اتاق تبديل كردم و سرانجام هم در يك ساختمان كامل مستقر شديم ولي مشكل مالي داشتيم. قرار بود به ما 80 ميليون تومان بودجه بدهند كه تبديل شد به 28 ميليون تومان كه 10 ميليون را هم دادند به استانها و ماند 18 ميليون تومان و اين مبلغ براي يك فدراسيون نوپا خيلي كم بود. با وجود اين چطوري فدراسيون را سر پا نگاه داشتيد؟ سخت بود ولي خب، كمي زرنگي ميخواست. بعد از 6ماه از شروع كارمان، اعلام «روز ملي آمادگي جسماني» كرديم. ميخواستيم اعلام موجوديت كنيم تا همه بدانند اين رشتهاي كه بيشتر خانمها سراغش ميروند، يك دم و دستگاهي هم دارد و مديريت ميشود. آقايان چطور؟ بله، استقبال آقايان هم خيلي خوب بود. الان همه تيمهاي حرفهاي ورزش، قبل از انجام تمرينات تاكتيكي و تكنيكي خاص خودشان، تمرينات آمادگي جسماني و آيروبيك انجام ميدهند. البته در حال حاضر، اگر تعداد آقاياني كه در آمادگي جسماني و آيروبيك فعاليت ميكنند، بيشتر از خانمها نباشد كمتر هم نيست. در پستهاي مديريتي فدراسيون چطور؟ بالاخره شما يك زن هستيد و هميشه براي مردان اين تصور وجود دارد كه با مدير زن نميشود كار كرد. خوشبختانه در فدراسيون ما از اين حرفها نيست. برنامهريزي و نگاهها علمي است، نه جنسيتي. براي همين از افرادي استفاده ميكنيم كه علم اين رشته را دارند و ميتوانند به موفقيت ما كمك كنند. در حال حاضر نايب رئيس فدراسيون ما آقاي دكتر آذر، هستند. دبير فدراسيون آقاي سودمند هستند، آقاي دكتر بيات رئيس كميته پژوهش و آقاي ... در اين 2 سالي كه رياست كردهايد، از عملكرد خودتان و افراد زيردستتان راضي هستيد؟ بله. ما كارهايي كردهايم كه براي اولين بار در ايران انجام شده؛ مثل انتخاب يك روز به عنوان روز ملي آمادگي جسماني. ولي اين را نبايد فراموش كنيم كه ما اول كار هستيم و از كشورهاي دنيا كه 18 سال است رشته آمادگي جسماني دارند، 18 سال عقب هستيم. من در اين يك سال و نيم گذشته جنگيدهام و برنامهريزي كردهام. خيلي از حركات ورزشي و آيروبيكي كه در سالنهاي ورزشي انجام ميشد غلط و غيرعلمي بود. 2مدرس خارجي آورديم تا تازه مربيان ما آموزش صحيح ببينند و روشهاي غلط را از بين برديم. در حال حاضر 8 هزار مربي آيروبيك داريم كه در اين يك سال و نيم گذشته آموزش صحيح و علمي ديدهاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]