واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن , جمعه 2 دي 1384 استفاده از هيپنوتيزم در درمان بيماريها يکي از کهنترين روشهاي درماني است، ولي همچون بسياري از پديدههاي ديگر، تاريخچه دقيق آن و اين که اولين بار چه کسي متوجه اين پديده شد، ناشناخته ميباشد. کتيبههاي ميخي برجاي مانده پيش از ميلاد مسيح ثابت ميکنند که سومريان از اين روش آگاه بودهاند. مغان پارسي يا پيشوايان ايرانيان قبل از اسلام که يکي از طوايف ششگانه مادها بودند هم در درمان بيماران از هيپنوتيزم استفاده ميکردهاند. براساس متون باستاني مصر (پاپيروسهاي ابرت) پزشک - روحانيان مصري از بيماران خود ميخواستند ديد خود را بر روي قطعهاي از فلز شفاف متمرکز کنند تا القاي خلسه صورت پذيرد. از وقتي که انسان بوده هيپنوتيزم هم بوده، ولي اگر بخواهيم نقطهاي هر چند تقريبي به عنوان شروع هيپنوتيزم علمي و پزشکي تعيين کنيم بدون شک ميتوانيم از پاراسلسوس نام بريم . اين پزشک سوئيسي بجاي ارتباط دادن پديده هيپنوز به قدرتهاي روحاني و معنوي درصدد شناخت مکانيسم آن برآمد. پاراسلسوس بر اين عقيده بود که نيروي مغناطيسي اجرام آسماني و ستارگان پس از تداخل و ادغام با هم بر کالبد انساني تاثير گذاشته و موجب بروز برخي بيماريها ميشود. پس از او فرانس آنتون مسمر پزشک اطريشي نظريه مغناطيس حيواني را مطرح کرد که در واقع ادامهاي بود بر نظريه پاراسلسوس. به نظر مسمر نوعي سياله کيهاني در تمام کائنات جريان داشته که به کره زمين و انسانها گسترش مييافت و اين انرژي ناديدني مغناطيسي در صورت عدم توارن در نحوه انتشار ميتوانست بر جسم و روح انسانها اثر گذاشته و موجب بيماري گردد. بر طبق نظريه مسمر چون مغناطيس قدرت جذب و دفع برخي اجسام را داشت پس مي توانست بر نيروي مغناطيس موجود در کالبد انسانها نيز اثر گذار باشد. مسمر نظريه خود را در عمل با روش هاي درماني ساحرانه که پيش از او مرسوم بود آميخت و تشکيلات درماني عريض و طويلي بوجود آورد. او که فردي ثروتمند بود از بيماران پول نمي گرفت و در راه اثبات نظريه خود کوشش بسيار کرد. مسمر بيماران را در تالار بزرگي جمع مي کرد، در وسط تالار حوضچه اي پر از آب، از جنس چوب بلوط قرار داشت که تعداد زيادي قطعات کهربا در آن گذاشته بودند. بيماران گرد حوضچه مي نشستند و ميلهاي را که سر ديگرش به مغناطيس درون آب متصل بود بغل ميکردند. تالار کم نور و آرام بود و موسيقي يکنواختي پخش ميشد و در اين فضا مسمر که شنل بلند و ارغواني بر تن و گرز يا عصائي در دست داشت وارد تالار ميشد و با دستان خود، يا با ميله اي به سمت بيماران و اعضاي دردمندشان اشاره مي کرد. بيماران غالبا دچار واکنش iاي شديدي مي شدند که از سرفه تا تشنج متغير بود مسمر بروز اين حالت ها را شرط لازم و کافي جهت درمان بيماران مي دانست. سراسر زندگي مسمر صرف مبارزه با جاهلان و حسوداني گشت که نه تنها حاضر به پذيرش تاثيرات درماني روش او نشدند، که به مبارزه با او پرداخته، از زادگاهش تبعيد کردند. مسمر در فرانسه به فعاليت خود ادامه داد ولي در آنجا هم رهايش نکردند. به طوري که کار بالا گرفت و موضوع به دربار لوئي شانزدهم کشيده شد. نتيجه آن شد که استفاده از روش مسمر ممنوع گشت. مسمر سالهاي پاياني عمر خود را در دهکدهاي کوهستاني و دورافتاده در سوئيس گذراند و همان جا فوت کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]