واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سوال: چرا اسلام مردان را قوّام و رئیس خانواده قرار داده و به زنان امر نموده تا در مقابل شوهر تمکین نمایند؟ پاسخ: در پاسخ ابتدا باید توضیح داد: قوامیت به چه معناست و جایگاه و محدودهاش کجاست و چگونه حقوق مذکور بر آن مرتبط میشود؟ از آنجاییکه در اسلام اصل، خانواده و حفظ کیان آن است، این امر اقتضا میکند که این خانواده به مثابه یک مجموعه به هم پیوسته توسط یک نفر مدیریت شود و مدیریت او به معنای قوامیت اوست. اما عدم فهم درست از این واژه که ناشی از فرهنگ خاص حاکم است، نتیجهاش اعمال مدیریت مستبدانه از سوی برخی مردان میباشد. حتی اگر قوام بودن را به ریاست هم معنا کنیم، در اندیشه دینی رئیس هر گروهی، خادم آنهاست و هر رئیسی نیز با ایجاد همکاری و تعاون در مجموعه مورد ریاست خویش، باید از قانون مشاوره استفاده نماید. به عبارت دیگر اصل تشاور که عبارت است از وظیفهمندی اعضای یک مجموعه در سرنوشت فردی و جمعی خود، طبق عقل، آیات و احادیث و تجربه، از استبداد، جمود و ایجاد مقاومت منفی جلوگیری کرده و مجموعهها را کارآمدتر میکند. ثانیاً قوام به معنای کسی است که با جدیت فراوان به انجام وظایف، اقدام و قیام میکند. لذا قوامیت بیش از آنکه یک حق تلقی شود، یک تکلیف است، آن هم تکلیفی که ابزار لازمش نیز در اختیار مرد است. گر چه این تکلیف، حقوقی را نیز به دنبال خود میآورد، چرا که اگر کسی نسبت به کسانی مسئولیت داشته و راجع به اموری متصدی شد، دیگران نیز نسبت به او تکالیفی دارند و باید با همکاری، او را در انجام وظایفش یاری رسانند. در مرحله بعد اگر زن را به پذیرش دست حمایتگر مردان دعوت کرده، بر اساس واقعیات تکوینی وجود اوست. هر زنی در کنار خود تکیه گاهی میطلبد که در عین محبت و انعطاف، صلابت مردانه داشته باشد تا به حمایتش امیدوار باشد. در نتیجه وقتی مردان به وظایف خود در حمایت از زن و خانواده اقدام میکنند، توقع تمکین و گردن گذاری از ناحیه افراد خانواده و تمکین خاص از سوی زن، توقع زیادی نمیباشد. نکته مهم دیگر در تبیین قوامیت مرد این است که خانواده از آن دسته از تجمعاتی است که برای افراد غیر از حیثیات فردی ایشان، موقعیتهای جدیدی بهبار میآورد. پیوند زوجیت، رابطهای یگانه ساز بین زن و شوهر است و رابطههای پس از آن، رابطههای خونی و نسبی هستند که بین افراد ایجاد میشود. نتیجة این ارتباطات تنگاتنگ، میل به جانبداری، حمایت، مراقبت، دلواپسی، دلسوزی، احساس مسئولیت توأم با عشق و محبت و … است. لیکـن ایـن مسئولــیت بسیار مــهم اخلاقی را نــمیتوان به یک نـسبت به همه اعضــای خانــواده سپرد. بدیهی است که مسئولیتهای حقوقی مقارن، در یک جمع به تضاد، نزاع و بینظمی خواهد انجامید. انتخاب دو رئیس برای یک پست، خطایی آشکار است. وجود سلسله مراتب در این جهت حیاتی بوده و لذا مرد به عنوان شوهر و پدر، دارای اقتداری است که ویژگی حقوقی قوامیت بر عهده او نهاده شدهاست البته لازم به یادآوری است که هدف از دادن اقتدار به شوهر یا پدر، ایجاد بهانهای برای ظلم یا رسیدن به آرمانهای خودخواهانه یا دلخواهانه نیست، بلکه در اینجا هم مثل تمام قوانین اسلامی، هدف «جلب رضایت خداوند» است، که لازمهاش تربیت مردم از طریق پذیرش مسئولیتهای مناسب خود و ظرفیتهای وجودی ایشان و ورود به حوزه اقتدار است. ظلم نیز از منفورترین واژههایی است که در شریعت اسلامی با تعیین دقیق مرزهای ولایت و سرپرستی و تفکیک بین واژههایی نظیر ولایت، قوامیت، حضانت و امثال آن و تعیین دامنههای هر یک از نظر حقوقی، افراد را از ظلم به یکدیگر بر حذر داشتهاست. در این بین، مهم این است که بدانیم قوامیت به معنای لزوم سرپرستی و حمایت اقتصادی خانواده و مدیریت اخلاقی و معنوی و همچنین تمکین و حضانت، همگی جهت ساماندهی همان روابط و پیوندهای متفاوت و منحصر به فردی است که در خانواده به وجود میآید و از آنجایی که این روابط و پیوندها، از نیازهای متقابل است، افراد در خانواده همه مسخر یکدیگر میباشند. در واقع در نهاد خانواده همه نسبت به هم نقطههای ضعف و قوت دارند که آنها را به یکدیگر متصل میسازد. در پایان، تأکید بر این نکته ضروری است که دین در عین طرح قوانین، آنها را با گزارههای اخلاقی تلطیف میکند. در واقع آنچه ما را از قشریگری و ظاهربینی رها و به گوهر دینداری رهنمون میسازد، توجه به روح اصلی احکام است که همان قرب خداوند میباشد. لذا بدون توجه به این روح و طرح ناقص و انتزاعی احکام، موجب آن میگردد که احکام اسلامی را ناعادلانه و ظالمانه تلقی کرده و درصدد تغییر آنها برآییم. گروه آقایان سایت تبیان زنجان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]