واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فضاي شهري و روحيه ايراني مهندسی- محمد حسين احمدي شلماني: مكانهاي عمومي در گذشته ايران زمين براساس اصولي طراحي شده كه هنوز آن اصول را ميتوان در ايران و كشورهاي ديگر ديد ولي يك عنصر مشترك در طراحي معماري ميان آنان به چشم ميخورد، كاربردي كردن عرصههاي طبيعي (ساخت آبنما، محوطهسازي سبز، فضاهاي بازديد براي عموم مردم) كه بخش حركت را در مجموعه بهعهده دارد. از بررسي كاروانسراهاي سراسر ايران چنين بر ميآيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران، مانند ساير بناها، تابع شيوه، سنت و سبك رايج زمان بوده است. به اين ترتيب ميتوان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشتهاند. ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري، محل و منطقه، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيايي، نقش مؤثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است. شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بندها و اتاقهايي است كه پيرامون حياط محصور، ساخته ميشدهاست. وليدر طرح و خصوصيات هر كدام، ويژگيهايي به چشم ميخورد. چنانكه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرحهاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديوارههاي آن برجهايي قرار گرفته، بهطوريكه دروازه ميان 2برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دوطبقهاي ساختهاند. در كاروانسراها اطاقهاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته ميشده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبلها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز ميشده است. در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمنديهاي مسافرين، حتي نانوايي، قصابي، آسياب، نماز خانه و يك سري دكان جهت خريد و فروش كالاهاي كارواني وجود داشت. كاروانسراهاي حاشيه كوير و نواحي مركزي ايران داراي بادگير است كه فصل تابستان هواي خنك را به اتاقهاي كاروانسرا ميرساند. در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كردهاند. آب باران بهوسيله ناودانهايي كه در روي ديوار خارجي كاروانسرا ساخته ميشد به بيرون از كاروانسرا هدايت ميشد، ولي در بعضي از كارونسراها نيز ناودانهايي كه در ديوارهاي حياط داخلي كار گذاشته شده مشاهده شده است. مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است. تنوع طرح و نقشههاي كاروانسراهاي ايران ايجاب ميكند كه اين كاروانسراها به گروههاي مختلف تقسيم شوند و خصوصيات و ويژگيهاي هر گروه جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد. آرتور ابهام پوپ معتقد است:«احداث و ايجاد كاروانسراها در ايران پيروزي بزرگ معماري ايران است و در هيچ جاي دنيا كاربرد و ويژگيهاي خاص معماري آن را نميتوان ديد.» از آنجايي كه احداث كاروانسراهاي ايران به دلايل گوناگون شكل و گسترش يافته شايسته است، تمامي دلايل آن از شرايط آب و هوايي، تا شيوه معماري منطقهاي مورد بررسي قرار گيرد. در درجه اول كاروانسراهاي ايران را ميتوان به گروههاي ذيل تقسيم بندي كرد: الف) كاروانسراهاي كاملا پوشيده منطقه كوهستاني ب) كاروانسراهاي كرانههاي پست خليجفارس ج) كاروانسراهاي حياط دار مناطق مركزي ايران گروه سوم از نظر پلان به انواع مختلف تقسيمبندي ميشوند. ميدان نقش جهان اصفهان اين ميدان يك مجموعه عالي معماري و هنري است كه در زمان احداث در قرن 16ميلادي (دهم هجري) در جهان بينظير بوده است. اين ميدان و ديگر آثار تاريخي اطراف آن شامل مسجد امام (مسجد جامع عباسي)، كاخ عاليقاپو، مسجد شيخ لطفالله و سر در بازار قيصريه، اثر فكر خلاق و دستان هنرمند معماران ورزيده ايراني بهويژه شيخبهائي، استاد علي اكبر اصفهاني، و استاد محمدرضا اصفهاني است. قبل از اينكه اصفهان به پايتختي صفويه انتخاب شود در محل اين ميدان باغ وسيعي به نام نقشجهان وجود داشته است. در دوره شاه عباس اول باغ را تا حدود امروزي آن وسعت دادند و در اطراف آن بناهاي مشهوري بهوجود آمد. ميدان نقش جهان همراه با بناهاي شاخص پيرامونش، روايتي عالي از شيوه اصفهان در معماري ايراني دانسته ميشود و علاوه بر اينكه در ارتباط با چهار باغ و مجموعه بنا و باغهاي آن آيينه تمام نماي مكتب اصفهان در شهرسازي است، بخشي با اهميت از شالوده شهري اصفهان، در عصر صفوي نيز بهشمار ميآيد. گذشته از ارزشهاي معمارانه، چنانكه از نامش نيز پيداست، نقشي از جهان آرماني عصر صفوي است كه كارگزارانش در كار همنشيني 2نهاد دين و دولت در بستر زندگي اجتماعي مردم ايدهها و تجربههاي زيادي داشتهاند، چنانكه به سهولت ميتوان نماد و ظهور 2نهاد مذكور، مسجد و كاخ را در بطن زندگي اجتماعي مردم كه در بازار اطراف ميدان متجلي شده است، درك كرد. پروفسور هينتس، ايران شناس معاصر آلماني درباره ميدان نقش جهان چنين مينويسد: ميدان در مركز شهر قرار دارد. بنايش وقتي ساخته شده كه مشابه آنرا از نظر وسعت و سبك معماري و اصول شهرسازي در مغرب زمين نداريم. شاردن، جهانگرد معروف و نكته سنج فرانسوي از ميدان نقش جهان بهعنوان مركز خريد و فروش ياد ميكند. معماري باغهاي ايراني هندسه، فصل مشترك انسان و طبيعت: هندسه اساس هنر و معماري ايراني است؛ نگرش انتزاعي ايرانيان بهويژه بعد از اسلام به انديشه، هنر و محيط انساني پايه و اساس فهم ايرانيان از جهان و چهارسويي است كه براي آن اهميت قائل هستند. اين نگرش هندسي گسترهاي از معماري ايراني از زيبايي و زيباييشناسي تا ساختارها و شالودهها را شامل ميشود. تاثير ساختاري هندسه از معماري ايراني، خود پهنه وسيعي از تعريف و شكلگيري فضايي تا مسائل نيايشي و استاتيكي را تحتتأثير قرار ميدهد. اين تاثيرگذاري در باغ ايراني كه در پيوند فضاهاي بسته و باز شكل ميگيرد، در تمامي عرصهها به چشم ميخورد و ما در باغ، گذشته از شكلگيري هندسي فضاها شاهد آنيم كه فضاهاي باز و عرصههاي طبيعي نيز به نظم درآمده و با هندسه قوام ميگيرند. ساختارهاي هندسي در باغ به ابعاد و تناسبات كلي، حصارها، محورهاي اصلي و فرعي، رديف درختكاري، جويهاي آب و نحوه حضور و عبور آب و بهطور كلي به هندسه مسلط در باغ ميپردازد. اين ساختارها در عين حال حامل شالودهها و بنيانهاي شكل بخشي مجموعه از ايدهها و مفاهيم اوليه تا به شكل نهايي باغ است و به همان اندازه كه اصول هندسي در معماري ايراني واجد اهميت هستند در شكل بخشي به مفهوم باغ ايراني نيز نقش دارند. شهر و باغ، عناصري در هم آميخته: حضور باغ در شهر ايراني پيوسته وجود داشته و داراي ابعادي گسترده و بسته به محيط، اقليم و فرهنگ، شكلي باز و بسته داشته است. مقياس باغ ايراني از حياط كوچكترين خانهها تا مقياس شهر- پايتختهايي چون اصفهان عهد صفوي جلوه ميكند، از اينرو جايگاه باغ در شهر ايراني از اهميت خاصي برخوردار است. باغ و فرهنگ و آرمانهاي ايراني: باغ ايراني خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است. اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمين مان را با خود دارند، پس باغهايمان نيز گذشته از انديشههاي شكلگيري شان، دورنمايي از آرمانهاي انسان ايراني هستند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ ميگرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستيبخششان شود و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين ميدانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تصوير ميكردند. چه در شعر و ادب، چه در نگارگري پارسي و چه در صنايعدستي بالاخص در نقشهاي زيباي فرشهاي ايراني. باغ ايراني در معناي كامل كلمه مفهومي ميانگسترهاي و فرهنگ ساز بوده و هست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3277]