تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خواب روزه دار عبادت ، سكوت او تسبيح ، دعايش پذيرفته و عملش دو چندان است. دعاى روزه دار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798216587




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازگشت ایران و اروپا به میز مذاکره / شرق


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین  - گفتگو با شرق ، 84/10/1 اکبر منتجبی : «بن بست در پرونده هسته ای ایران شکسته شد.» این مطلب را حسین انتظامی سخنگوی شورای عالی امنیت ملی می گوید.او که مدتی است بنابر سوابق فرهنگی و مطبوعاتی خود بر این جایگاه نشسته است، تلاش دارد در این وانفسا که همه از پاسخگویی طفره می روند، سخنگویی را در شورای عالی امنیت ملی که فرادست دولت و مجلس و دیگر نهادها است پررنگ تر از پیش کند. به همین دلیل نیز فروتنانه در یک روز گرفته پاییزی که از دود ، چشم، چشم را نمی دید در دفتر خود میزبان «شرق» شد و هر آنچه سئوال شد پاسخ گفت. پیرامون موضوع هسته ای به اندازه قطر پرونده می توان سئوال پرسید اما بنابر ضرورت برخی سئوالات مطرح نشد. قصد کندوکاو بود و نه مچ گیری. پس تلاش شد اطلاعات دریافت کنیم و حسین انتظامی در قامت سخنگوی شورای عالی امنیت ملی پاسخ گفت و خبر داد که «بن بست در پرونده هسته ای ایران شکسته شد.» اولین پرسش این است ماالان کجای پرونده هسته ای ایستاده ایم؟دربن بست به سرمی بریم یابن بست شکسته شد؟بن بست پرونده شکسته شده و روندی که با قطعنامه 24 سپتامبر آژانس به اوج خود رسید متوقف شده و چشم اندازهای روشنی دیده می شود. با بازگشایی UCF اصفهان روند رفع تعلیق داوطلبانه شروع شده. مذاکراتی که با تروئیکای اروپایی متوقف شده بود از سر گرفته می شود. اجلاس نوامبر نشان داد قطعنامه سپتامبر فاقد وجاهت حقوقی و قانونی است وبا این حساب آژانس داردبه سمتی می رودکه صرفادرحوزه های فنی وحقوقی یعنی خاستگاه وجایگاه اصلی خودش ورودکند. ادبیاتی که طرف ایرانی درطی این مدت مطرح می کرد در بین اعضای آژانس جا افتاده و حتی آقای برادعی به آپارتاید هسته ای انتقاد کرد.   فکر می کنید علت کوتاه آمدن شورای حکام در اجلاس نوامبر بعد از اجلاس تند سپتامبرچه بود؟آمریکایی ها معتقدند خودشان نخواسته اند. اما ناظران بیطرف ، دلایل دیگری مطرح می کنند. واقعیت این است آمریکا اگر می توانست کاری بکند حتما این کار را می کرد. واشنگتن در طول ماه نوامبر همه امکانات خود را بسیج کرد. سفرهای متوالی مقامات ارشد به کشورهایی که ما با آنها رایزنی کرده بودیم، ماجرای لپ تاپ که مثل برگ برنده گذاشته بود در روزهای آخر استفاده کند و البته مایه مضحکه شد و بسیج کردن منافقین و تظاهرات بی سابقه و انسجام یافته آنها در مقابل محل اجلاس آژانس. البته این حرف درست است که آمریکا اگر اجماع اعضای دائمی شورای امنیت را نداشته باشد به نفعش نیست که ریسک بکند. برای توفیقات اخیر چند دلیل می توانیم مطرح کنیم. اولا اراده ملی ما ظهور بیشتر یافته بود ثانیا این اراده، تراکم بیشتری پشت پرونده ایجاد کرده بود و به مسئولان امکان صلابت بیشتری می داد تا تهران از حالت انفعال بیرون بیاید و مشخصا با بازگشایی UCF فهمیدند ما جدی هستیم که این اراده را به طور کامل محقق کنیم. ثالثا همکاری خوبی با بازرسان آژانس شد و روند اعتماد سازی و بهانه گیری از مخالفان ادامه دارد و دست آخر تحرک خوب دیپلماتیک که جلوه های مختلفی دارد، از یارگیری تا نامه آقای دکتر لاریجانی و دعوت به مذاکره که این حرکت جواب هم گرفت و ضمنا نشان داد تهران به رغم تبلیغاتی که می شود به راه های دیپلماتیک اعتقاد و اصرار دارد.   آیا این فرصت مجددی  که به ایران داده شد را می توانیم یک پیروزی دیپلماتیک قلمداد کنیم؟بالاخره با وجود تبلیغات فراوانی که برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت می شد همین که روند تند اجلاس سپتامبر متوقف شد یک پیروزی دیپلماتیک است ولی این که برای چنین پرونده ای که قاعدتا اوج و فرود زیادی خواهد داشت بخواهیم ذوق زده بشویم و لاجرم به فکر برگ های بعدی نباشیم صحیح و منطقی نیست .   اما عده ای در مطبوعات اصولگرا ذوق زده شده و بر آن شدند این اتفاق را یک پیروزی دیپلماتیک وانمود کنند.طبیعی است با توجه به سیر اتفاقات پس از نشست نوامبر و یا بن بست مذاکرات که پیش از آن اتفاق افتاده بود چنین رویدادی یک پیروزی تلقی شود. مخصوصا آنکه عده ای از سیاستمداران داخلی در آستانه اجلاس نوامبر مرتبا تاکید می کردند برای آن که با برخورد تند مواجه نشویم و بهانه به دست حریف ندهیم بهتر است UCF اصفهان را تعطیل کنیم. اما دیدیم مدیریت خوب پرونده و سیاست اصولی جواب داد و اروپایی ها درخواست ما را برای بازگشت به مذاکره آن هم بدون پیش شرط قبول کردند که این می تواند یک توفیق دیپلماتیک تلقی شود ولی همان طور که عرض کردم ماهیت این پرونده ایجاب می کند که فراز و نشیب های آن را مد نظر قرار دهیم و تحت تاثیر پیروزی ها و شکست های مقطعی که لازمه پرونده هایی با این مختصات است قرار نگیریم.   اما علتی که به صورت تلویحی بر آن انگشت گذاشته شده اشاره به طرح روس ها بود. آیا روس ها به ایران طرحی ارائه دادند که بر مبنای آن مذاکرات و فعالیت ها ادامه یابد؟ روس ها طرحی نداده اند، اگر خاطرتان باشد آقای ایوانف هم رسما اعلام کرد. ما از هرگونه طرحی که به حق غنی سازی اورانیوم در خاک ایران و توسط متخصصان ایرانی احترام بگذارد استقبال می کنیم و با حضور سرمایه گذاران خارجی در تاسیسات ایرانی مخالفتی نداریم و در کنار این حاضریم در هر طرحی و در هر خاکی که توجیه اقتصادی داشته باشد سرمایه گذاری کنیم و از دانش متخصصان در آنجا هم استفاده کنیم.   شما می گویید روس ها طرحی ندادند، اما در مطبوعات خارجی به صورت غیر رسمی اعلام شد آقای ایوانف طرحی ارایه داده که غنی سازی در خاک روسیه انجام شود. ولی این طرح ازسوی ایران ضعیف تشخیص داده شد و اصلا اعلام نشد. این خبر صحیح است؟اینها گمانه زنی های رسانه ای است که قاعدتا نمی تواند مبنای تصمیم گیری و اظهار نظر باشد. آقای ایوانف رسما در مصاحبه مطبوعاتی خود در تهران و در پاسخ به خبرنگارانی که از او درباره طرح روسیه سئوال کردند گفت من حامل طرحی نبوده ام.   پس علت سفر ایوانف به ایران چه بود؟ایشان برای سفرشان دستور کارهای متعددی داشتند. ما و روسیه بحث های مشترک زیادی داریم. همکاری های نظامی، موضوع افغانستان، عراق و اساسا ترتیبات امنیتی منطقه. موضوع هسته ای هم می توانست یکی از موضوعات مورد بحث باشد چون مسکو دوست استراتژیک ماست و در نیروگاه اتمی بوشهر نقش داشته، پس طبیعی است نگران سنگ اندازی هایی باشد که در مسیر پرونده می شده   با توجه به این که احساس می شود شورای عالی امنیت ملی سر سازش ندارد، و بر مواضع اصولی جمهوری اسلامی تاکید دارد آیا احتمال این که ما گزینه های روسیه را رد کنیم وجود دارد؟از"سرسازش نداشتن" دو معنا برداشت می شود. معنای اول ، اصولی بودن و شجاعت داشتن و باج ندادن است و معنای دوم تهور و بی باکی و غیرواقعگرا بودن است. خط مشی تهران معنای اول بوده است، به همین جهت همه راه های اعتماد ساز را رفته و بارها اعلام شده از همه طرح هایی که راه حلی برای پرونده باشد استقبال می کنیم و هیچ اصراری نداریم که حتما راه حل های خودمان باشد ولی تاکید شده سناریوهای پیشنهادی باید حاوی احترام به حق ایرانیان و درک منزلت ایران باشد یعنی غنی سازی در داخل خاک ایران . طبیعی است برای رفع نگرانی ها، مکانیزم های عدم انحراف از مقاصد صلح آمیز هم لحاظ شود.مذاکره، دیپلماسی، این پرونده و اساسا هر پرونده مهمی در روند خود با دو آفت مواجه است که دو سر طیف افراط و تفریط آن است. تصمیمات، گفتار و رفتار غیر معقول و تند از یک طرف و ترس، واهمه و نداشتن اتکا به داشته های خود از طرف دیگر. اطلاعات صحیح، درک معادلات جهانی، ارزیابی مستمر محیط داخلی و خارجی از لوازم مدیریت استراتژیک است. کسانی که این پرونده را هدایت می کنند، از آنجا که یک موضوع ملی است و سرنوشت ملت تا حدی به آن بستگی دارد متوجه این دو آفت هستند. کلا دو اصل برای این پرونده وجود دارد. اولا داشتن این تکنولوژی حق ایرانیان است و این دانش در جهان امروزی به ما اعتبار و منزلت و قدرت می دهد و ثانیا دستیابی به این حق در کوتاهترین زمان و با کمترین هزینه صورت بگیرد. این دو تا اصل، توأمان در معادله قرار دارند.   آیا ممکن است که از دل مذاکرات روسیه. یا مذاکرات ایران- اروپا، تعلیق دائمی و طولانی مدت غنی سازی بیرون بیاید و ایران به این امر رضایت دهد؟ تهران بر حق خود اصرار دارد. این حق هم در اساسنامه NPT برای همه اعضا تصریح شده. ما برای رسیدن به این حق تمام راه های مسالمت جویانه را رفته ایم و شاید دلیل اقناع داخلی و بین المللی ، همین رفتار معقول بوده است. این را می دانید که آمریکا خیلی تلاش داشت ایران را لجباز و غیر منطقی با تعریف رایجی که در ادبیات سیاسی وجود دارد معرفی کند در حالی که دولت ها و ملت ها دیدند به جای واکنش عصبی، تمام فعالیت های خود را داوطلبانه به حالت تعلیق در آوردیم و همه اطلاعاتی را که آژانس لازم داشت دادیم. اما طبیعی است اگر روند تعلیق غنی سازی بخواهد طولانی مدت باشد و عملا باصطلاح "تعلیق به محال" شود دولتمردان موظف هستند برای کسب منفعت ملی و تحقق این خواسته سناریوهای دیگر را روی میز خود بگذارند.   این تز نگاه به شرق از دل چه استراتژی بیرون آمد؟ آیا موفق بودیم یا همچنان باید منتظر نتیجه ماند؟ نگاه به شرق تابعی از استراتژی کلی تر دیپلماسی همه جانبه است. وقتی می گوئیم نگاه به شرق به معنای نفی بهره گیری از ظرفیت های سایر حوزه ها نیست. یک دیپلماسی فعال قاعدتا به دنبال بهره گیری از همه ظرفیت هاست. منطقه، جهان اسلام، غیر متعهدها، آسیا، اروپا و سایر سازه های جغرافیایی. در این پرونده هم احساس شد بهتر است از ظرفیت روسیه و چین و هند استفاده شود و باصطلاح فرصت سازی شود.   احساس می شود که حمایت چین و روسیه و حتی هند از ایران برای آنها منفعت هایی در پی دارد. ایران چه نفعی برای آنان دارد، باتوجه به این که مازادتجاری چین باامریکادریکسال حدود200میلیارد دلار بود. آیا تصور می کنید که چین طرف ما را در مذاکرات می گیرد؟البته همه منافع را با ارقام اقتصادی محاسبه نمی کنند. این حرفتان درباره مازاد تجارت چین درست است. اصلا خود امریکا که دنبال رابطه با تهران است مگر به سود تجاری آن فکر می کند؟ فکر می کنید سود اقتصادی آمریکا از باز شدن بازار ایران چقدر است؟ حداکثر 4-3 میلیارد دلار در سال. در جایی خواندم فقط سود فروش فیلم تایتانیک 4 میلیارد دلار بوده است. هزینه تعمیر پل های آمریکا 50 میلیارد دلار است. این ارقام را مقایسه کنید با سودی که آمریکا از تجارت با ایران بخواهد ببرد.نگاه آمریکا مثلا به تاسیس سفارتخانه در تهران و منافعی که از آن می برد بهیچوجه اقتصادی نیست بلکه منافع ملی خود را در حوزه های دیگری دنبال می کند. دولت های دیگر و از جمله چین و روسیه هم بر اساس منافع ملی خود محاسبه می کنند. بالاخره ایران یک قدرت است با پیشینه تمدنی بالا. درست است که چین و هند قدرت های منطقه ای هستند و روسیه قدرت کروی و به تعبیری قدرت فضایی، اما به معنای این نیست که در معادلات منطقه ای خود، ایران را نبینند. بالاخره بحث انرژی هست. بازار مصرف هست و تاثیرگذاری ایران در مجامع منطقه ای و اسلامی هست. پز اقتدار جهانی آنها وحمایت شان از کشورهای مستقل، مسأله افکار عمومی داخلی و حوزه نفوذ ایران هم هست.ما با این سه قدرت به صورت دو به دو ، تعلقات ژئوپلتیکی داریم. درست است که مناسبات پس ازجنگ سرد متحول شده اما کشورهای قدرتمند به خوبی بلدند منافع ملی خودرا در لابیرنت های قدرت با لحاظ یکجانبه گرایی امریکا پیش ببرند. البته اشتباه است اگر فکر کنیم لنگر خود را باید به دیپلماسی بیرونی و اتکای به این دولتها محکم کنیم. اینها اگر چه دوستان استراتژیک تهران هستند و به کمک و همکاری آنها امیدوار و خوشبین هستیم اما عرض من این است که باید تولید قدرت در معادلات جهانی، درون زا باشد یعنی منشاء آن، درونی باشد و اتکای ملی داشته باشیم تا قدرت مانور بیشتری پیدا کنیم. دولت قوی اگر چه دیپلماسی فعالی دارد ولی دستمایه اصلی این قوت هم از انسجام درونی نشات می گیرد.صرف نظر از موضوع هسته ای ، هر چقدر روابط روسیه و هند و چین و ایران نزدیکتر شود به صلاح و به نفع امنیت منطقه است. بسیاری از صاحب نظران معتقدند اگر با کنار گذاشتن رقابت ها و دعواهای بین چین و روسیه از یک طرف و چین و هند از طرف دیگر چنانچه بتوان محور پکن، دهلی نو، مسکو، تهران را فعال کرد، می توان منتظر معادلات جدید جهانی در مقابل یکجانبه گرایی بود. به این اضافه کنید هویت یابی جدیدی که در اروپایی ها دیده می شود یعنی رشد گرایش های اروپا گرایانه در مقابل آتلانتیک گرایی. می دانید آتلانتیک گراها در پی ائتلاف و اردوی مشترک با قاره ای در آن سوی اقیانوس اطلس هستند در حالی که اروپا گراها به اصالت اروپا اهمیت می دهند. ما با روسیه در خیلی موارد اشتراک منافع یا اشتراک دیدگاه داریم. در خزر، در قفقاز، در عراق . ما در حد مقدورات به ایده خارجه نزدیک احترام می گذاریم یعنی بحثی که روس ها دارند و با تشکیل پیمان های امنیتی با کشورهای مشترک المنافع ، مسأله امنیت مشترک را مطرح می کنند و عملا مرزهای آنها با دول خارجی را مرز روسیه می دانند. اما آمریکایی هاواسرائیلی ها به داخل جمهوری هایی که زمانی تابع مسکوبوده اندنفوذ می کنند. در دنیای یارگیری دیپلماتیک طبیعی است ایران و روسیه به هم نزدیک شوند و نیاز طرفینی داشته باشند. اخیرا بعد از تشکیل دولت جدید اعلام شد که پرونده هسته ای، پرونده ای ملی است. این سخن به اصرار بیان می شد. چرا برد این پرونده را تا این سطح بالا بردید در حالی که از این پس کوچکترین عقب نشینی بزرگترین ضربه را در پی خواهد داشت؟البته این که پرونده هسته ای، پرونده ملی است حرف جدیدی نیست. در طی دو سال گذشته بارها این حرف زده شده، حتی از سوی منتقدان روند آن. اصلا یکی از دلایلی که ملی بوده همین است که در سطح شورای عالی امنیت ملی بسته شده و دبیر شورا مسئول پرونده است.به نظر شما برای آن که یک موضوع را ملی بنامیم و یا موضوعی ملی باشد چه مشخصاتی باید داشته باشد؟ آیا همین که همه مردم، لااقل از آن مطلع باشند نمی تواند خودش یک شاخص باشد؟ البته حجم انباشتگی پشتیبان این پرونده در طی این 5/2 سال بیشتر شده یعنی نسبت کسانی که به هر قیمت و با هر هزینه ای حاضرند پشت این موضوع بمانند مطابق نظر سنجی ها بیشترشده. ممکن است بفرمایید تبلیغات نقش داشته، اما با تبلیغات ممکن است اصل موضوع را به مردم شناساند ولی نمی توان میزان قبول هزینه را بالابرد. این راهم عرض بکنم که فشار حریف تا حدی تابع میزان جدیت ماست، یعنی اراده ملی اگر ظهور پیدا کند خود بخود فشارها کم و شانس توفیق این پرونده بیشتر می شود.   شما می گوئید موضوعی که مردم از ان مطلع باشند ، شاخص ملی بودن است. به نظر شما اگر فردا حمله ای به کشور صورت گیرد فکر می کنید مردم تا چه حد پای حمایت از چرخه سوخت هسته ای می ایستند؟ این را نظرسنجی ها معین کرده، الان این نسبت، بیش از سال گذشته در همین موقع است.   به نظر شما حمله به ایران، امکان پذیر است؟ماجرای حمله بیش از آن که وجود داشته باشد عملیات روانی است. شما ببینید طرح این موضوع تا پیش از اجلاس نوامبر خیلی قوت داشت. از آن موقع به بعد این اولین باری است که من می شنوم. چه کسی می خواهد حمله کند؟ اسرائیل ؟ اسرائیلی که الان درگیر اختلافات شدید داخلی است و برخی حرفهای تندی که زده می شود بیشتر جنبه حیثیتی و مصرف انتخاباتی دارد. تازه دیدید همان حرفها هم تکذیب شد. اسرائیل که تمام تلاشش این است با عقب نشینی از غزه سابقه تروریستی و جنگ طلبی اش را نزد افکار عمومی کمرنگ کند به نظر شما می تواند به ایران حمله کند؟ اسرائیل که با پیروزی اخوانی ها در انتخابات پارلمانی مصر با چالش جدید مواجه شده است شرایط پایداری ندارد و در جنگ محدود 3-2 هفته پیش با حزب الله که فقط یک گروه مقاومت است آبروی رزمی اش رفت به نظر شما در شرایطی هست که بتواند به ایران حمله کند؟ اصلا دنیا قبول می کند رژیمی که خودش اتمی است به یک کشور دیگر که مخالفانش وانمود می کنند نیت اتمی شدن دارد - که ندارد - حمله بکند؟ علاوه بر همه اینها مگر ایران کشور ضعیفی است و قدرت بازدارندگی ندارد؟   آمریکا چطور؟آمریکا هم همین طور . آمریکا در سند استراتژی نظامی خود پس از جنگ سرد و در تئوری "نیروی مبنا" رسما اعلام کرده با توجه به شرایط محیطی جدید، توان اتمی اش را تا 75% و توان رزمی اش را تا حد جنگ در دو منطقه پائین خواهد آورد. خب الان ظرفیتش با توجه به درگیری در افغانستان و عراق پر است. البته ماجرای ایران با عراق وافغانستان فرق دارد. آمریکاحتی در آنجاها زمینگیر شد. آمریکا نمی تواند از بمب اتمی یا سلاحهای بیولوژیک استفاده کند و ناچار است با رزم معمول و البته مدرن خود عمل کند. کسانی که می گویند آمریکا حمله می کند، از معادلات کم اطلاعند و به محظورات داخلی و بین المللی واشنگتن بها نمی دهند. اما می بینیم که در آژانس یا حتی در اروپا، گفتمان و بحث غالب، رعایت نظرات آمریکا است. ضمن آن که آمریکائیان بر آن هستند ما را فاقد منطق به دنیا معرفی کنند. آژانس هم خیلی تحت تاثیر آمریکا است و این بر هیچ کس پوشیده نیست؟بحث باید فقط فنی و حقوقی باشد. اصلا این برای حیثیت آژانس به عنوان یک سازمان بین المللی خوب نیست که تحت فشارهای سیاسی قرار گیرد و وجه المصالحه یا وجه المعارضه تسویه حساب های یک کشور با کشور دیگر شود.خوشبختانه با وجودی که رقبا تلاش می کنند تهران را فاقد منطق معرفی کنند کنش ها و واکنش های ایران در طول این 5/2 سال پرونده از دید ناظران بین المللی منطقی بوده. شاید این اولا به دلیل رفتار خویشتندارانه ایران بود چون برای اعتمادسازی همه نوع همکاری را انجام داد و حتی مراکز خود را داوطلبانه به حالت تعلیق در آورد. پروتکل الحاقی را اگر چه مجلس تصویب نکرده بود داوطلبانه شروع کرد و با وجودی که این صنعت، استراتژیک است اما از سرمایه گذاری خارجی استقبال کرد. به آئین دیپلماسی پایبند ماند و مرتبا روی اساسنامه اصرار می کرد که حق غنی سازی به همه اعضا را داده. جالب است این ادبیات جا افتاد و شما می بینید حتی در قطعنامه تند 24 سپتامبر بر حق غنی سازی اقرار شده است.   فکر می کنید امریکا در برخورد با ایران چند راه در پیش رو دارد؟هر بازیگر عرصه بین الملل در هر موضوعی چند سناریو یا راهکار می نویسد و در مقابل آن درصد احتمال قرار می دهد. این احتمالات از اطلاعات صحیح و تحلیل دقیق محیط و نحوه عمل سایر بازیگران به دست می آید، درست مثل بازی شطرنج. طبیعی است گزینه های آمریکا شامل یک طیف می شود، از کوتاه آمدن در مقابل پرونده که می تواند ناشی از هر علتی باشد مثلا به دلیل اراده جدی ایران یا نیاز به ایران در مسائل امنیتی منطقه یا همراهی های جهانی با ایران یا عدم توانایی آمریکا برای ایجاد اجماع و دلایل دیگر.سر دیگر این طیف، چراغ سبز نشان دادن به اسرائیل برای حمله به تاسیسات اتمی ایران یا جدیت تا حد ارجاع پرونده به سازمان ملل و حالت های مختلفی که در آنجا ممکن است رخ بدهد. از تذکر جدی به ایران و تقویت اختیارات دبیر کل تا محاصره محدود اقتصادی یا محاصره کامل و حتی جنگ. اما کدام گزینه، چقدر احتمال دارد؟ ارزیابی این است که چون ایران هدف سخت است واشنگتن نمی تواند رفتار تند داشته باشد.   آیا ایران راهکاری برای عدم رویارویی با امریکا  دارد آن چیست؟و اصلا چرا ایران روبرو شدن با امریکا را به تعویق می اندازد؟ایران از مذاکره و یا مواجه شدن با آمریکا واهمه ای ندارد. این موضوع جزو خطوط قرمز تهران هم نیست ولی در این سال ها همیشه یک پیش شرط گذاشته شده، شاید عبارت پیش شرط هم رسا نباشد و عبارت "مقدمه لازم" دقیق تر باشد. دولت واشنگتن باید از رفتار دردسر ساز برای ایران دست بر دارد. رفتار دوگانه آمریکا درباره همین پرونده یکی دیگر از دردسر سازی های واشنگتن است. جالب اینجاست این رفتار مورد اعتراض صاحب نظران آمریکایی قرار گرفته. مثلا دو تن از اعضای شورای روابط خارجی آمریکا اخیرا در مجله ژون آفریک مقاله ای نوشته اند و گفته اند "سیاست دوگانه آمریکا در برابر مسائل هسته ای ایران بزرگترین ضربه را به قوانین بین المللی منع تکثیر سلاح های هسته ای زده است" آنها تصریح کرده اند کشورهای عضو NPT حق غنی سازی اورانیوم را دارند ولی اصرار واشنگتن در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به دلیل نگرانی از تکثیر سلاح های هسته ای نیست بلکه علت آن مخالفت با رژیم ایران است."کنت پولاک هم که متخصص مسائل ایران و عراق در سیا بوده است می گوید آمریکا هیچ راهی بجز قبول حق غنی سازی اورانیوم برای ایران را ندارد. امروز دنیا متوجه این موضوع شده که عرف دیپلماتیک رعایت نمی شود. اگر عدم شفایت جرم است چرا با کره جنوبی در مخفی کاری برخی فعالیت های هسته ای اش با وجود امضای پروتکل الحاقی برخورد نمی شود؟ اگر اتمی بودن اشکال دارد چرا با هند پیمان هسته ای منعقد می شود؟ اصلا چرا اسرائیل را مجبور به خلع سلاح اتمی نمی کنند تامنطقه آرام شود ؟ چرا اساسنامه آژانس که استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای رابرای اعضا به رسمیت می شناسد نادیده گرفته می شود ؟ چرا با عبارات کلی و نیت تراشی برخورد می کنند ؟ اینها سئوالاتی است که در اذهان صاحب نظران بی طرف دنیا به وجود آمده . در طی این سالها عده ای می گفتند چرا مشکلات را با خود آمریکا حل نمی کنیم ؟ اما آمریکا در مقابل این پرسش که اگر ایران از اصل تکنولوژی هسته ای دست بردارد در مقابل چه می گیرد پاسخ داد لوازم یدکی هواپیماهای بوئینگ و بررسی ورود ایران به سازمان تجارت جهانی! این پاسخ توهین به ایرانی ها است. حتی نمی گویند ورود ایران به WTO بلکه می گویند ورودش را بررسی می کنیم! طرفداران تز حل موضوع با آمریکا با همین پاسخ متوجه شدند که سئوالشان با همه زیبایی، کامل نیست.   کم و بیش اعلام شده که استخراج اورانیوم در ایران بسیار گران است. از زاویه اقتصادی می پرسم چرا به دنبال چیزی که گران است می رویم و تولید 000ر20 هزار مگاوات برق هسته ای را تصویب می کنیم؟ ارزش آن برقی که تولید می شود چقدر است؟ و چند برابر ارزش میانگین و معمول دنیاست؟ نمی گوییم تعطیل کنیم پرسشم این است که بابت این همه هزینه هدف چیست؟نه ، گران نیست. برق هسته ای هم مثل برق آبی سرمایه گذاری اولیه می خواهد و ممکن است در سالهای اولیه، حجم بالایی را بطلبد اما توجیه اقتصادی دارد. اگر بخواهیم همین الان هزینه بین برق ناشی از گاز و برق ناشی از شکافت هسته را در کشور خودمان که روی ذخائر نفت و گاز خوابیده ایم محاسبه کنیم، انرژی اتمی ممکن است اقتصادی نباشد. اما نکته اینجاست ذخایر فسیلی مطابق برآوردها بین 10 تا 20 سال آینده تمام می شود مثلا ذخایر نفتی آمریکا تا 15 سال دیگر پایان می یابد و تازه ، فقط ما و عربستان و کویت و عراق و امارات جزو خوش شانس ها هستیم که ذخائر بیشتری داریم که بین 30 تا 50 سال دوام دارند. آیا به نظر شما این منطقی است که تا 30 سال دیگر یکسره از سوخت فسیلی استفاده کنیم که روزبروز و با تمام شدن منابع دیگران، قابلیت صادرات بهتر و درآمدزایی بیشتر برای مملکت را دارد و در آن روز تازه به فکر انرژی های جایگزین بیفتیم؟ ضمنا مسأله سوخت پاک هم هست. در جهانی که هر روز مسأله محیط زیست اهمیت بیشتری پیدا می کند، انرژی اتمی آلایندگی ندارد.علاوه بر این ما جزو معدود کشورهایی هستیم که صاحب معادن اورانیوم هستند. اما دارند آدرس غلط به ما می دهند چون اصلا بحث بر سر اقتصادی بودن و یا نبودن این صنعت نیست . حتی بحث بر سر بمب اتم هم نیست چون مطابق تحلیل های سیا، ایران چند سال دیگر توانائی مصارف نظامی پیدا می کند. مسأله اینجاست که هر ملتی که به تکنولوژی های استراتژیک مثل دانش هسته ای، دانش سلول های بنیادی، بیوتکنولوژی و نانو تکنولوژی دست پیدا کند مؤلفه قدرت علمی آن بالا می رود و این به معنای افزایش قدرت است. چون در جهان امروز قدرت یک کشور را بر خلاف پارادایمی که تا جنگ جهانی دوم حاکم بود صرفا با قدرت و توان نظامی او نمی سنجند و هر روز مؤلفه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و علمی پررنگتر می شود. مسأله اینجاست که داشتن این دانش ها چون مؤلفه علمی قدرت را افزایش می دهد و قدرت آفرین است و منزلت ژئوپلتیکی ما را بالا می برد از دید آنها ممنوع است. ایرانیان مقیم خارج از کشور این موضوع را حتی از ما که داخل نشسته ایم بهتر فهمیده اند و لذا روی آن اصرار دارند.   به عنوان آخرین سئوال، شما در سخنانتان به علوم استراتژیک اشاره کردید چرا باید به علوم استراتژیک بپردازیم؟ توجه به علوم استراتژیک باعث افزایش قدرت ملی و بالا رفتن امنیت ملی می شود که به همین دلیل منفعت ملی دانسته می شود. لذا پیش بینی می شود تا چند سال دیگر معاهده هایی شبیه NPT برای بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی به وجود بیاید و سناریوی NPT تکرار شود. یعنی درست مثل سال 1968 که قدرت های هسته ای وقت با عنوان و بهانه منع تکثیر سلاح های اتمی، برای خودشان باشگاه درست کردند و عملا این دانش استراتژیک را به حالت انحصار در آوردند و گفتند هر کشوری تا به حال به حد غنی سازی رسیده اجازه فعالیت دارد و هر کشوری نرسیده برایش محدودیت هایی به وجود آوردند. ممکن است همین سناریو برای دانش های استراتژیک جدید هم تکرار شود. بنابراین به عنوان یک رسالت ملی وظیفه داریم در این دانش ها زودتر به سطوح خاص برسیم یعنی تبدیل به عزم ملی شود که اگر با تشکیل آن پیمان ها، بخواهد محدودیت ایجاد شود شامل ایران نشود و لازم نباشد مثل ماجرای انرژی هسته ای برای رسیدن به حق خود راه پر زحمتی را طی کنیم    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 847]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن