واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفت و گو با شهرام شاهحسینی، كارگردان «كلاغپر»
جاسوس بازی عاشقانه شهرام شاهحسینی سالها ست در سینما فعالیت میكند. او به عنوان دستیار با كارگردانهای زیادی كار كرده و چند فیلم كوتاه هم ساخته كه بعضی از آنها آثار قابل توجهی بودهاند. شاهحسینی این روزها كه «كلاغپر» روی پرده است و فروش خوبی دارد، مشغول ساخت دومین فیلمش است كه به گفته كارگردانش با «كلاغپر» تفاوتهای زیادی دارد. گفتوگو با شاهحسینی در یك بعدازظهر دلپذیر پاییزی انجام شد، در دفتر تولید فیلم «سپیدهدم» فیلمی كه شاهحسینی حرف زدن دربارهاش را به زمان نمایش آن موكول كرد، اما میشد فهمید كه قصهای زنانه دارد و قرار است این كارگردان جوان را به سینمای مورد علاقهاش نزدیكتر كند.با توجه به فیلمهای كوتاهی كه از شما دیدهایم، به نظر میرسد برخلاف اغلب فیلمسازان جوان، از همان ابتدا به قصهگویی و ارتباط با مخاطب فكر میكردهاید.فیلم كوتاه و نگاهی كه بر آن حاكم است، ارتباط زیادی به فیلم بلند و مناسبات سینمای حرفهای ندارد. فیلم كوتاه خیلی شخصی است، اما ساختن فیلم بلند بدون در نظر گرفتن خواسته تهیهكننده و مخاطب امكان ندارد. حتی اگر فیلمی متعلق به جریان خاص و هنری است باید دیده شود و مخاطب داشته باشد. موقعی كه فیلم كوتاه میساختم هم این دغدغه و گرایش را داشتم. برای فیلمهای كوتاهم اكران میگذاشتم و سعی میكردم زمینهای فراهم كنم تا این آثار دیده شود. دوست نداشتم فیلمهای كوتاه ملالآور بسازم. الان هم برایم مهم است كه بتوانم فیلمی بسازم كه مخاطب تا انتها آن را دنبال كند و از دیدنش خسته نشود.حتماً میدانید یكی از راههای جذب مخاطب، قصهگویی درست و بدون لكنت است. فیلمنامه «كلاغپر» به نظر شما در این بخش موفق بوده؟من با فیلمنامه كامل روبهرو نشدم، ابتدا طرحی به دستم رسید كه خط اصلی آن جذاب بود. دو نفر به دنبال نامزدهای سابقشان با هم، هممسیر میشوند و بعد از مدتی احساس میكنند چقدر به هم نزدیك هستند و بهتر است نامزدهایشان را كه مناسب هم هستند، به حال خود بگذارند. موقع ساخت كاملا به فیلمنامه وفادار بودید؟تغییرهایی كه میدادم به این خاطر نبود كه بخواهم به فیلمنامه وفادار نباشم، اما برای اینكه فیلم به من نزدیكتر شود و فیلمنامه از فیلتر ذهن و سلیقه من بگذرد، تغییرهایی در آن انجام دادم. فرج حیدری، حسین فرحبخش، محمدرضا گلزار و مهناز افشار هم در این تغییرها به من كمك فكری میدادند.از اول به همین قالب فكر میكردید؟ دوست نداشتید در ژانر دلهره كه به آن علاقه دارید و تجربهاش كردهاید، فیلم اولتان را بسازید؟قبلا قرار بود فیلمنامههایی را در ژانر دلهره و وحشت بسازم، اما این اتفاق نمیافتاد. زمانی كه به دنبال فیلمنامه برای ساخت اولین فیلمم بودم، بیشتر از هر چیز به انتخاب یك فیلمنامه خوب فكر میكردم. فیلمنامهای كه چفت و بست درستی داشته باشد و من اولین قدم را به پشتوانه آن درست بردارم.
به نظر میرسد مهناز افشار و محمدرضا گلزار را از اول برای این نقشها در نظر داشتهاید.از ابتدا به مهناز افشار فكر میكردم، اما در مورد گلزار كمی مشكوك بودم (میخندد).چرا؟فكر میكردم انتخاب مناسبی برای این نقش نیست، بازی خوب او را در «بوتیك» دیده بودم. اما شرایط كار در آن پروژه با «كلاغپر» تفاوت زیادی داشت. بعد از آمدنش، دیدم كه كاملا درباره او اشتباه فكر كردهام. رضا بازیگر باهوشی است، پیشنهادها و ایدههای زیادی موقع كار دارد و فكر میكنم این بار هم زوج او و مهناز افشار كاملا جواب داده است.حضور آنها قرار بود «آتشبس» را تداعی كند؟اصلا. محمدرضا گلزار و مهناز افشار در «زهر عسل»، «كما» و «تله» هم همبازی بودهاند. «كلاغپر» ربطی به «آتشبس» ندارد.تم لجبازی كه در «آتشبس» بود در «كلاغپر» هم به شكل خفیفتری وجود دارد.همانطور كه گفتم نگاهی به «آتشبس» نداشتهام و به نظرم مهناز افشار و محمدرضا گلزار برای این نقشها مناسب بودهاند و این مهمترین دلیل انتخابشان برای این فیلم بود.با توجه به سرعتی كه در كار داشتید، توانستید با بازیگرها تمرین كنید؟در مرحله پیشتولید با بازیگرها تمرین كردیم و به هماهنگی رسیدیم و بعد فیلمبرداری شروع شد.حسام نوابصفوی معمولا در تولیدات پویافیلم حضور دارد، او پیشنهاد شما بود یا تهیهكننده؟من او را پیشنهاد دادم. چون احساس كردم نقش بهشدت برای او مناسب است. مسعود آدمی است خوشتیپ، خاكستری، شق و رق و حسام گزینه مناسبی برای این نقش بود.بعضی شخصیتها مثل پدر و مادر رویا و نقشی كه اكبر عبدی یا احمد احمدی بازی كردهاند زاید هستند. چه ضرورتی حس كردید كه آنها را حفظ كنید؟بعضی شخصیتها در فیلمنامه موقعیت متزلزلی داشتند، در فیلم هم همینطور هستند، چارهای هم نبود. پدر و مادر رویا به دلایلی در قصه حضور داشتند. در پایان فیلم، گره داستان به وسیله كاراكتری باز میشد كه عبدی نقش او را بازی میكرد، به همین دلیل در نیمه ابتدایی فیلم هم به او پرداختیم. در فیلمنامه شخصیتی بود كه كارهای مسعود را هماهنگ میكرد، در فیلمنامه این شخصیت بعضی مواقع بود و بعضی مواقع غیبت داشت، من ترجیح دادم حضور او را در مزون پررنگتر كنم. این شخصیت را از یك شخصیت كارتونی در «شگفتانگیزها» گرفتم.فیلم مشكل فضاسازی دارد كه به نظر در فیلمنامه هم وجود داشته. عشقی كه بین كاراكترها وجود دارد در نیامده. نه عشق رضا به رویا و نه عشق سارا به مسعود و نه احساسی كه رضا و سارا به هم دارند. چرا روی رابطه عاطفی كاراكترها بیشتر تمركز نكردید؟روی رابطه رضا و سارا به دلایلی نمیخواستیم تمركز زیادی داشته باشیم. لازم نبود بیش از این به مسعود و رویا بپردازیم. اما فكر میكنم در مورد رویا و رضا فیلم از نظر فضاسازی مشكل دارد. عشقی كه در گذشته بین رضا و رویا وجود داشته ناگفته میماند. شاید بهتر بود سكانس كافیشاپ زودتر اتفاق میافتاد. عشق رضا و سارا كمی كمرنگ شده است و این ایراد را قبول دارم. هر چند ما سعی كردهایم با دیالوگهایی این رابطه عاطفی را نشان بدهیم. اشكال از من است چون میخواستم حسها را خیلی زود قطع كنم. چرا؟اصرار داشتم كه روی صحنه خیلی توقف نكنم و درگیر احساسات زیاد از حد نشوم اما الان احساس میكنم فیلم لطمه خورده، هر چند در فیلمنامه هم این نقص وجود داشت.
مشكلی كه در اغلب فیلمهای« سینمای بدنه» دیده میشود، فقر لوكس آن است. محمدرضا گلزار دنبال كار میگردد و دو سال است نتوانسته با نامزدش ازدواج كند. اما لباس و استودیوی او فقر را نشان نمیدهد.محمدرضا گلزار بازیگری است كه به سختی میشود او را زشت كرد. لباسهایی كه پوشیده واقعا ساده است، اما او در ذات ستاره است. در ضمن رضا در فیلم هنرمند است و پوشش یك هنرمند و محیط خانهاش با دیگران تفاوت دارد. خانه رضا ساده و محقر است. در نمای لانگشات نشان میدهیم كه محیط زندگی او خیلی مجلل نیست.نماهای زیادی از موتورسواری گلزار در فیلم میبینیم كه فقط با موسیقی همراه شده. بهتر نبود برای این فصلها از ترانه استفاده میكردید؟برای آخر فیلم در نظر داشتم به شكل متفاوتی از ترانه استفاده كنم، اما این اتفاق نیفتاد. برای سكانسهای موتورسواری گلزار از اول به دنبال ترانه نبودم، نمیخواستم مشابه فیلمهای دیگر كار كنم.در اولین فیلم بلندتان با عواملی حرفهای همكاری كردهاید كه كمك كرده ساختمان تصویری «كلاغپر» شسته و روفته باشد. در «سپیدهدم» هم با عوامل حرفهای كار میكنید، به نظر میرسد خوب میدانید كه عوامل حرفهای تاثیر زیادی در بهتر شدن یك فیلم دارند.من از بدنه سینما میآیم و با دستیار كارگردانی كارم را شروع كردهام. همكاری با كارگردانهای مختلف و حضور در پروژههای متعدد باعث شد خیلی زود ارتباطهایم با اهالی سینما مخصوصا آدمهای حرفهای شكل بگیرد. بنابراین در اولین فیلم كوتاهم با همایون پایور، بهمن اردلان، ماهایا پطروسیان و... همكاری كردم. اصلا حوصله آدمهای طرحكادی را ندارم. در «كلاغپر» وقتی آقای فرحبخش، فرج حیدری را پیشنهاد كرد، واقعا خوشحال شدم و استقبال كردم. بهخاطر اینكه تواناییهای او را میشناختم و دوست داشتم با این فیلمبردار حرفهای همكاری كنم. با سایر عوامل هم همفكری را داشتیم. حضور عوامل حرفهای كمك میكند موقع كار فضای بهتری داشته باشیم و همه از تجربههای همدیگر استفاده كنیم.به نظر میرسد كارگردان خوشاقبالی هستید. فیلم دومتان راخیلی زود شروع كردید. این را از بخت بلندم میدانم كه توانستم فیلم دومم را به این زودی شروع كنم. خوشبختانه آقای فرحبخش و علیخانی از «كلاغپر» راضی هستند و این باعث شد زمینه ساخت فیلم دوم فراهم شود.«سپیدهدم» ربطی به «كلاغپر» دارد؟اصلا ربطی به «كلاغپر» ندارد. «كلاغپر» قصه نداشت و در آن فرم اهمیت بیشتری داشت، اما در «سپیدهدم» قصه بهشدت مهم است.با توجه به حضور پررنگ بازیگران زن، به نظر میرسد «سپیدهدم» یك درام زنانه است؟بله، اما ترجیح میدهم درباره این فیلم بعد از نمایش آن صحبت كنیم.شهرام شاهحسینی آینده حرفهایاش را چطور میبیند؟ اینكه توانسته در این شرایط دو فیلم بسازد او را نسبت به آینده خوشبین میكند؟پیشبینیهای من معمولاً درست از كار در نمیآید. در ایران هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست. این را در همه موارد میشود دید. سینما هنر گرانی است و جای مشق كردن نیست. من دوست دارم در ژانرهای مختلف فیلم بسازم و امیدوارم این فرصت برایم به وجود بیاید. تجربه كردن در سینما را خیلی دوست دارم.پس چیز نگرانكنندهای وجود ندارد!اختلافات داخلی بیشتر از هر چیز دیگری ناراحتم میكند. جامعه سینمایی ما باید هماهنگ باشند، درگیریهای داخلی به زیان این سینما تمام میشود. وقتی اختلافهای داخلی شدت میگیرد ضربههای خارجی هم تاثیر مخرب بیشتری روی سینما میگذارد. منبع : تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]