واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: تاریخ - در روز ۱۷ خرداد ۱۳۵۷ جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت طی حکمی سپهبد ناصر مقدم را به سمت معاون نخستوزیر و رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور منصوب کرد. به گزارش تاریخ ایرانی: روزنامه اطلاعات عصر همان روز در خبر انتصاب مقدم نوشت: «شاهنشاه آریامهر قبل از ظهر امروز آقای جمشید آموزگار نخستوزیر را در کاخ نیاوران به حضور پذیرفتند. در این شرفیابی آقای نخستوزیر، تیمسار سپهبد ناصر مقدم را به سمت معاون نخستوزیر و رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور به پیشگاه ملوکانه معرفی کرد.» این روزنامه در شرح حالی که درباره رییس جدید سازمان به چاپ رساند، آورده است: «تیمسار سپهبد مقدم فارغالتحصیل دانشکده افسری و دانشگاه و فرماندهی عالی ستاد مشترک است و در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده و مشاغل مختلف نظامی را طی کرده که مهمترین آن فرماندهی یگانهای مختلف رزمی پشتیبانی رزمی در نیروی زمینی و همچنین انجام وظیفه در دفتر ویژه اطلاعات بود. آخرین شغل وی ریاست اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران بود. تیمسار مقدم دارای نشان لیاقت درجه ۲ - نشان تاج، نشان خدمت درجه یک، نشان درجه یک کوشش شهربانی، نشان افتخار درجه یک، نشان درجه ۲ همایون و چند فقره دیگر نشانهای مختلف نیروهای مسلح شاهنشاهی و کشورهای دیگر و آجودان مخصوص شاهنشاه آریامهر میباشد.» بدین ترتیب ناصر مقدم شصت ساله جانشین نعمتالله نصیری شد. روزنامه اطلاعات درباره مقصد بعدی نصیری بعد از برکناری از ساواک نوشته بود: «همانطوری که دیروز اطلاع دادیم تیمسار ارتشبد نصیری رییس سابق سازمان امنیت به سمت سفیر شاهنشاه آریامهر به پاکستان میرود. گفته میشود تیمسار ارتشبد نصیری طی هفته آینده به حضور شاهنشاه آریامهر معرفی شده و سپس عازم اسلامآباد خواهد شد. تیمسار ارتشبد نصیری مدت ۱۴ سال مقام ریاست سازمان امنیت کشور را به عهده داشت.» ناصر مقدم که بود و چه کرد؟ ناصر مقدم فرزند یعقوب در سال ۱۲۹۷ متولد شد. نام خانوادگی وی در آغاز «مقدم چهار گریل اصل» بود که پس از مدتی به مقدمراد و نهایتاً به مقدم تغییر پیدا کرد. همچنان که از نوشتههای خود او برمیآید تا سن ده سالگی تحت تکفل پدر زندگی میکرده و از آن پس داییاش حسین مقدم عهدهدار وظیفه نگهداری او شد و چنانکه خود او ذکر کرده است گویا تا سال ۱۳۳۴ هم هنوز در منزل داییاش زندگی میکرد و از آن پس به منزل شخصیاش در زرگنده نقل مکان پیدا کرد. مقدم تحصیلات ابتدایی و مقدماتی خود را از سال ۱۳۰۷ به ترتیب در دبستانهای کمالیه و علامه سپری کرد و در سال ۱۳۱۳ وارد دبیرستان نظام در تهران شده و به سال ۱۳۱۹ از این دبیرستان فارغالتحصیل شده و دیپلم گرفت. ناصر طی سالهای ۲۱ـ۱۳۱۹ در دانشکدهٔ افسری تحصیل کرد و با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد. وی چند سال بعد از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز لیسانس قضایی و حقوق گرفت. او که تمام دوران تحصیل و آموزشهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتیاش را در ایران سپری کرد با زبان فرانسه و انگلیسی آشنایی یافت. ناصر مقدم در ۱۲ شهریور ۱۳۲۹ با فرانک سلیمانی ازدواج کرد و از او دارای سه فرزند شد. اولین فرزند او خسرو، در سال ۱۳۳۲ متولد شد و دو فرزند دیگرش نادر و نامور به ترتیب طی سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۷ متولد شدند. چنانکه از جدول وضعیت خدمتی وی بر میآید او از فروردین ۱۳۲۱ که در دانشکده افسری با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل شد تا اول شهریور۱۳۴۳ در مناصب و موقعیتهای مختلف و در واحدهای زیر خدمت میکرد: لشکر ۲ مرکز، اداره بازرسی ارتش، اداره موتوری ارتش، دانشکده افسری، لشکر ۱۰ خراسان، لشکر گارد شاهنشاهی، ستاد ارتش، لشکر ۵ لرستان، وزارت دفاع، دادستانی ارتش، دانشگاه نظامی، اداره دادرسی ارتش، دانشگاه جنگ، کارگزینی ارتش، گارد شاهنشاهی و آجودانی نیروهای مسلح. اداره سوم ساواک و ابتکار سرکوب هنگامی که ارتشبد حسین فردوست در سال ۱۳۳۸ دفتر ویژه اطلاعات را تأسیس کرد و در رأس آن قرار گرفت، ناصر مقدم را نیز که تا آن زمان رئیس شعبه بازرسی اداره دادرسی ارتش بود، به آن دفتر منتقل کرد و چند سال پس از انتصاب فردوست به قائممقامی کل ساواک، در شامگاه روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، شاه که از عملکرد ساواک در برخورد با مخالفان ناراضی بود، به پیشنهاد فردوست، سرتیپ مصطفی امجدی را از مدیر کلی اداره کل سوم ساواک (اداره امنیت داخلی) برکنار کرده و ناصر مقدم را جایگزین او کرد. ناصر مقدم قریب ده سال در رأس مدیریت اداره کل سوم ساواک باقی ماند و چنانکه از خاطرات فردوست بر میآید در این دوران طولانی که مقارن با قائممقامی او بر ساواک بود، مقدم برای تجدید ساختار اداره کل سوم و کارآمد کردن آن تلاش بسیاری انجام داد. بدین ترتیب بخشی اعظمی از فعالیتهای ساواک بر ضد مخالفان سیاسی حکومت در طی دهه ۱۳۴۰ را باید از ابتکارات و کارنامه ناصر مقدم مدیرکل اداره کل سوم این سازمان ارزیابی کنیم. از جمله مهمترین تشکیلاتی که در دوران مدیریت مقدم در اداره کل سوم ساواک به ابتکار همین اداره و با مشارکت شهربانی و ژاندارمری تأسیس شد، کمیته مشترک ضد خرابکاری بود. مقدم بر خلاف مدیرکل قبلی (امجدی) تلاش میکرد تا اطلاعات و آگاهیهای رژیم درباره روحانیت و جریانهای انقلابی درون حوزههای علمیه را گردآوری و در بولتنهای ویژهای به محمدرضا پهلوی ارائه کند. او پس از نصیری زمام امور ساواک را به عهده گرفت، اکثر دستگیریهای مبارزان در خیابانها (شکارهای خیابانی به اصطلاح ساواک) به دستور مستقیم او صورت میگرفت و در دوران او بود که برخی شکنجههای مدرن و پیشرفته توسط ماموران ساواک در ایران به اجرا گذاشته شد. مقدم در سال ۱۳۵۰ از ساواک به ارتش بازگشت و به عنوان رئیس اداره دوم ستاد مشترک ارتش، مسئولیت "امور اطلاعات و ضد اطلاعات" ارتش را به عهده گرفت و تا درجه سپهبدی پیش رفت. مقدم توانست همانطور که اداره کل سوم ساواک را بازسازی میکرد، در وضع اداره دوم ارتش نیز تحول ایجاد نماید. حسین فردوست در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» درباره مقدم مینویسد: «مقدم تا قبل از ریاست اداره دوم ارتش، فردی درویش مسلک بود ولی به تدریج روحیات او تغییر کرد و به فردی تجملپرست تبدیل شد.» مقدم و انقلاب؛ از پیشنهاد کودتا تا امضای بیانیه بیطرفی ارتش با اوجگیری انقلاب اسلامی، محمدرضا پهلوی در صدد برآمد با انجام برخی تغییرات صوری و نمایشی در ارکان رژیم خود افکار عمومی را به انحراف بکشاند. در همین راستا بود که در ۱۶ خرداد ماه ۱۳۵۷ مقدم به جای نعمتالله نصیری به ریاست ساواک منصوب شد. با گسترش تظاهرات و راهپیماییها در پایتخت دولت بنا به پیشنهاد مقدم جهت برقراری امنیت و آرامش در کشور، دستور حکومت نظامی در تهران و ۱۰ شهر را صادر کرد، اما اجرای حکومت نظامی بالعکس سبب ازدیاد تظاهرات و انسجام تمام مخالفین علیه رژیم و دولت شد. دوره ریاست مقدم بر ساواک با گسترش انقلاب و سقوط پی در پی دولتها همراه بود و چنین بود که وی علاوه بر ریاست سازمان امنیت به یافتن نخست وزیری که بتواند زمام امور را به دست گیرد مشغول شد، وی ملاقات کریم سنجابی با شاه را فراهم کرد و همچنین جهت ملاقات مهدی بازرگان و شاه نیز تلاشهایی به عمل آورد که از سوی بازرگان مورد قبول واقع نشد. وقتی مقدم از سوی سنجابی و بازرگان جهت تصدی پست نخست وزیری مأیوس شد رو به شاپور بختیار آورد و با او وارد مذاکره شد و آنچنان که منصور رفیعزاده در خاطرات خود نوشته است: «خواستار حمایت "سیا" از نخست وزیری بختیار شد.» هرچند مقدم در تمام جلساتی که برای رفع بحران کشور برپا میشد میکوشید تا شاه و فرماندهان ارتش را به کودتا ترغیب کند، اما وقتی تمام ترفندهایش برای متوقف کردن انقلاب بیثمر ماند و سازمان و تشکیلات ساواک از هم پاشید، کوشید خود را به جناح میانهرو انقلاب نزدیک کند و از نخستین کسانی بود که بیانیۀ بیطرفی ارتش شاهنشاهی را امضا کرد. پس از پیروزی انقلاب مقدم زندگی مخفیانه را پیش گرفت ولی خیلی زود توسط مأموران دادستانی انقلاب دستگیر و تحویل دادگاه انقلاب اسلامی شد و علیرغم کوششهایی که برای جلوگیری از محاکمه وی به عمل آمد و زمزمههایی که درباره پیشنهاد دریافت پست ریاست سازمان امنیت به وی مطرح بود، دادگاه انقلاب وی را مفسد فیالارض شناخت و به اتفاق آراء او را به اعدام محکوم کرد. حکم اعدام ناصر مقدم بامداد ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ به اجرا درآمد. منابع: روزنامه اطلاعات، ۱۷ خرداد ۱۳۵۷ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست خاطرات منصور رفیعزاده، ترجمه اصغر گرشاسبی ناصر مقدم؛ آخرین رییس ساواک، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران /6262
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]