محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853535095
این نسل خوششانس/ نقد نمایشنامهنویسی دهه 80 با حضور نغمه ثمینی،محمد یعقوبی و حسین کیانی در کافه خبر
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مجله نوروز > فرهنگ - ادبیات نمایش ایران در دهه 80 چه فراز و فرودهایی را پشت سر گذاشت؟ و نسلی که در اواخر دهه 70 پا به عرصه نمایشنامهنویسی گذاشت در دهه 80 چگونه موقعیت خود را تثبیت کرد؟ آزاده سهرابی: بسیاری از زمان بندیهای تاریخی را نمیتوان دقیقا در دههها گنجاند . با این همه گرد کردن تاریخ همیشه برای مقایسه ها رسم بوده است. همین است که با ورود به دهه 90 شمسی مرور دهه 80 به ابعاد مختلف هنری،اجتماعی،سیاسی و... راه یافته است. پیرو همین موضع در کافه خبر میزبان سه تن از نمایشنامهنویسان فعال و موفق دهه 80 بودیم تا به بررسی فراز و فرودهای نمایشنامه نویسی در دههای که گذشت بپردازیم و در نهایت به موقعیت کنونی برسیم تا شاید بتوانیم به حدس هایی از آینده نیز نائل شویم. بررسی وضعیت نمایشنامهنویسی این دهه را با مرور اتفاقات دهه 70 در حوزه تئاتر آغاز کردیم و رسیدیم به دهه 80 که در آن ادبیات نمایشی ما پس از یک رخوت چند دههای سر بلند کرد و جریانی در این عرصه شکل گرفت. همراه با ما و نظرات نغمه ثمینی،محمد یعقوبی و حسین کیانی در این میزگرد باشید. بررسی وضعیت نمایشنامهنویسی دهه 80 را از منظرهای مختلفی میتوان شروع کرد. اما بگذارید از اینجا آغاز کنیم که شما هر سه نمایشنامهنویسانی هستید که اواخر دهه 70 نمایشنامهنویسی را آغاز کردید، اما جایگاهتان به عنوان نمایشنامهنویس در دهه 80 تثبیت شد. شاید بد نباشد ما یک تصویر کلی از نمایشنامه نویسی دراواخر دهه 70 داشته باشیم تا برسیم به دهه 80. چه ذهنیتی داشتید وقتی نمایشنامهنویسی را آغاز کردید ؟ اصلا آن زمان که نوشتن را آغاز کردید احساس میکردید، میخواهید ادامه جریانی باشید یا اینکه احساس میکردید جریان نمایشنامهنویسی نداریم ؟ با چه ذهنیتی ورود کردید به دهه 80؟نغمه ثمینی: من به یاد دارم که سال 70 وقتی ما وارد دانشگاه شدیم،رشرایط به گونهای بود که اگر در تئاتر شهر، تئاتری اجرا می شد برای ما حکم معجزه داشت. به همین خاطر برای ما طبیعی که سالن اصلی تئاتر شهر خالی باشد و در سال یکی یا دو اجرا در آن اتفاق بیافتد. از 76 اما اوضاع فرق کرد، ناگهان با حیات تئاتر و اجرای مثلا دو تئاتر در هر سالن مواجه شدیم. اگر به این باور داشته باشیم که هر دوره به یک میزان نویسنده و آدم فرهیخته تولید می کند، نمی توانیم فکر کنیم اول دهه 70 یا دهه 60 هیچ کس نبود و ناگهان دهه 80 یک عده ظهور کردند. در واقع از سالهای میانی دهه 70 به بعد فضایی در تئاتر به وجود آمد و عده ای که شانس داشتند و در آن زمان توانستندآنجا باشند، از فضای ایجاد شده استفاده کردند. پس نسل نمایشنامه نویس دهه 80 خیلی معلول خوش شانسی بودند . هر چند فارغ از خودم قطعا همه، قطعا همه نمایشنامه نویسان خوبی هم بودند.محمد یعقوبی: من همه جا گفتهام که اگر اولین نمایش زندگی ام - زمستان 66 - را در دهه 80 نوشته بودم، این قدر مورد توجه قرار نمیگرفت. در آن دوران اتفاقات اجتماعی همه را دچار دگرگونی کرد و طبیعتا کارهای متفاوتی مورد توجه قرار گرفت. این شانسی که خانم ثمینی از آن صحبت میکند صرفا به خاطر ارزش کارها نبود. یعنی لااقل اینجا تنها داشتن کیفیت برای موفق شدن یک کار کفایت نمی کند. شانس هم می تواند تاثیر زیادی در پیشبرد کار یک نسل داشته باشد. حسین کیانی: به نظر من اما نمایشنامه نویسی بیشتر محصول نیاز شخصی است. آدم احساس نیاز به نوشتن در خودش احساس و قالبی را برای نوشتن انتخاب میکند . پیش از آنکه نمایشنامه نویس نگاه کند به این که نمایشنامه نویسی قبل از او چه ضعفها و قوتهایی داشتهاست، باید نیازی را در خودش احساس کند. نکته دیگر اینکه فضای سیاسی در هیچ کجا نمیتواند باعث شکل گیری قالب ادبی محکمی باشد. می تواند کمک کننده یا بازدارنده باشد. پس فضای سیاسی آن دوران صد در صد به وجود آورنده این نسل نبود. نسل عوض شده بود و نسل جدیدی آمده بود. طبیعیاست که هر دودهه یا سه دهه نسل عوض شود. هر چند فضای سیاسی اجتماعی آن دوره بی تاثیر نبود. مثلا مطبوعات رشد خوبی داشتند. یا نشر.همه اینها تاثیر گذار بود. تاثیرش را هم در نسل دهه 80 گذاشت. نمایشنامههایی خلق شد که میتواند یکی از شاخصههای نمایشنامه نویسی ایرانی شود. هیچ وقت نمیشود منکر این شد که اگر در جامعه ای کورانی نباشد اتفاقی در امور هنری نمیافتد. هنر یک امر مجرد نیست. مگر اینکه هنرمند به دنیای مالیخولیایی خود پناه ببرد و شخصیتهای ذهنی خلق کند. ما از دوره مشروطه به بعد صاحب نمایشنامه نویس شدیم، اما آیا جریان نمایشنامه نویسی به آن معنا که ما تا حدودی در دهه 80 شاهدش بودیم داریم؟ حالا به اینکه این جریان در دهه 80 به کجا رسید هم می رسیم. آیا شما در دوره دانشجویی جریانی از نمایشنامه نویسی را دنبال می کردید یا با اسم ها رو به رو بودید مثل بیضایی ، رادی نعلبندیان و حالا البته چرمشیر یا نادری ؟یعقوبی :ما جریان نمایشنامه نویسی داشتیم اما یک جایی متوقف شده بود.مثلا در دهه 60 و 70 نبود. ما با نمایشنامه نویسان دهه 40 و 50 ارتزاق میکردیم و اگر کاری از آنها اجرا میشد، یک اتفاق بود. مثلا چند کار رادی اجرا شد که لااقل برای من اتفاق بود. مثل "آهسته با گل سرخ". از بیضایی هم "مرگ یزدگرد" و "سلطان مار" را گلاب آدینه کار کرد. پس جریان وجود نداشت...یعقوبی: بله برای من کمی سخت است از یک جریان اسم ببرم. کیانی: بیشتر این دو دهه (60 و 70) ادامه جریان دهه 40 و 50 بود. ثمینی: ولی در دهه های 40 و 50 حتما جریان ادبیات نمایشی داریم. کیانی:آحرین موج های آن دههها در زمان ما به ساحل رسید. بعد از انقلاب تا سال 80 ما شاهد جریان جدی که محصول این دوران باشد نیستیم. یعقوبی: هرچند مثلا محمد چرمشیر مینوشت و قشنگ یادم هست کارهایش را ما با دقت میخواندیم. اما محمد چرمشیر هم بعدها یک جریان شد. حتی محمد رحمانیان هم مینوشت. همین جاست که من با حسین کیانی خیلی موافق نیستم و معتقدم جریان سیاسی خیلی در ایجاد زمینهها تاثیر گذار است. پس میتوانیم اینطور نتیجه بگیریم که دهه 80 که آغاز میشود ما یک فضای خوبی داریم و از سالهای میانی دهه70 تا 80 هم تجربه خوبی را پشت سر گذاشتیم. آنها که مینوشتند بیشتر دیده شدند و نمایشنامه نویسان جدیدی مثل شما هم آمدند. ما صاحب یک جریان شدیم. اگر بخواهید از فراز و فرود های این دهه به طور کلی بگویید چه خواهید گفت؟ثمینی: ما الان که داریم حرف می زنیم هنوز در دهه 80 هستیم و به همین دلیل صحبتش درباره این موضوع سخت است. ما راحت تر درباره دهه 70 حرف میزنیم چون 10 سال از آن دهه گذشته و به راحتی به یاد میآوریم، اما الان از دهه 80 پرسپکتیو نداریم. علت دیگرش هم این است که ما خودمان متعلق به این دهه هستیم. اما به نظرم همان طور که در دهه70 ما شاهد یک پیوست آشکار هستیم این طرف هم میانه های 80 یک گسست آشکار داشت. همه آدمها درخشان ترین کارهایشان را در 5 سال اول دهه 80 کار کردند و بعد دو سه سال همه دچار یک خود سانسوری شدند تا در یک سال اخیر کمی مسیر به حالت عادی بازگشت. یعقوبی: ببینید نمایشنامه یک اثر ادبی هم هست اما اثر ادبی بودنش یک ارزش افزوده است. اگر ما نمایشنامه نویسان بدانیم اثرمان اجرا نمیشود، مطمئن نیستم همه نمایشنامه نویس بمانیم، چون هدف اجراست. این تاثیر زیادی در این چند سال کار نمایشنامه نویسی گذاشت. من فقط یک نفر را می شناسم که فارغ از بحث اجرا مدام می نوشت و آن بهرام بیضایی است. ولی من نمیتوانم درکش کنم. اصولا نمایشنامه یک امر اجرایی است. کیانی: البته یکی از ویژگیهای نمایشنامه نویسی دهه 80 این است که چند نمایشنامه نویس شاخص دهه 80 کارگردان بودند. مینوشتند که خودشان اجرا کنند. پس اجرا شدن کارها مهم بود. یک ویژگی مهم دیگر این است که اگر ما تئاتر را به سه شکل تقسیم کنیم، یعنی فرمال یا هنر مفهومی و اجتماعی و اجتماعی معترض یا مبارز ، در این دهه هر سه گونه این تئاتر ها وجود دارد. فکر می کنید کدام موفق تر است؟کیانی: در هر سه شکل کارهای خوبی داشتیم. البته ممکن است من نقد داشته باشم به آن شکلی از تئاتر که صرفا به سمت فرم میرود . یعقوبی: تا قبل از 76 ما از این سه گونه تنها گونه مفهومی یا فرمال را داشتیم اما گونه اجتماعی و منتقد اجتماعی را کمتر داشتیم یا اصلا نداشتیم . اگر به همین دو گونه اجتماعی بپردازیم که از آنها نام بردید، این گونهها چه فراز و فرودی را در این دهه طی کرد؟چون به نظر میرسد در سالهای اخیر به قوت قبل یا به عمیقی قبل نیست.ثمینی: نکته اینجاست که ما برای چاپ یا اجرای نمایشنامهها تصمیم نمیگیریم وآثار نمایشی هم غیر از این دو راهی برای دیده شدن ندارند. شما چه میدانید شاید در کشوی خانههای ما باشد و ما نوشته باشیم، اما وقتی هیچ راه عرضهای نداریم نمیشود دربارهاش حرف زد.وقتی صحبت از این است که چرا اتفاق نمیافتد باید پرسید بسترش کجاست؟ من همچنان معتقدم در طول تاریخ جهان میشود دید که هر زمان بستر تئاتر آماده شده، اتفاقی در تئاتر افتاده است. نمیتوانیم فکر کنیم نابغهای مثل شکسپیر در قرن 16 آمد و تئاتر انگلستان ناگهان از نابغه تهی شد تا قرن 19 و 20. مسئله این است که دوره الیزابت برای رشد تئاتر دوره خوبی بود . برای همین میگویم نسل ما خوش شانس بود. چطور میتوانیم فکر کنیم در میان آدمهای دهه 60 نمایشنامه نویس خوب نیست!آنها امکانی برای عرضه آن بخشی از خودشان که بهترین بخششان است را نداشتند. یعقوبی: شما فکر کنید الان من دارم راحت با شما حرف میزنم، اما یک دفعه به ما بگویید در حرفهایتان نباید از حرف میم استفاده کنید. دیگر حرف زدن من به همان خوبی نخواهد بود. دقیقا این را از گونهای از نمایشنامه نویسی اواخر این دهه انتظار داشتند که گونه منتقدی است. پس طبیعی است نتواند به خوبی قبل باشد اما گونه فرمال میتواند. در اینجا میتواند. کیانی: من جور دیگری فکر میکنم. وقتی آدم از جامعه دلزده شود، مشاهداتش را هم محدود میکند. وقتی میبیند در جامعه خبری نیست ذهنش محدود میشود. پس اجتماعی نویسیاش تحت تاثیر قرار میگیرد. حالا ممکن است نقد یا حتی کینه نسبت به اجتماع داشته باشد، اما انگار راه خود را از جامعه جدا میکند. وقتی نمایشنامه نویس میبیند، خواستهاش و آرزوهایش به نتیجه نرسیده بخشی از آن را گردن اجتماع میاندازد و گارد دفاعی میگیرد و از آن جدا میشود و به دنیای خودش پناه میبرد. الان کارهایی که میبینم، کارهای بی عملی هستند. اخیرا بازبین جشنواره دانشجویی بودم و بیش از 50 کار دیدم. کاملا واضح بود که آن عمل دراماتیک یا مشاهده دقیق اجتماعی خیلی کاهش پیدا کردهاست و نمایشنامهها به سمت نوعی داستان نویسی روایی پیش رفته است. قصههایی که کمتر تجربه های زیستی پشتشان است. همه یا در کافه میگذرد یا آپارتمان. یعقوبی: اتفاقا من میگویم در این چند سال گذشته بیش از هر زمان سوژه برای نوشتن هست. ما در دوران بسیار پر تضادی زندگی می کنیم. اینجاست که مشخص میشود شرایط فراهم نیست. ما الان هم نمایشنامههای شکسپیر را اجرا میکنیم. اگر به این بیندیشیم به این سوال میرسیم که همان طور که خانم ثمینی گفت، آیا واقعا نمایشنامههای متفاوتی الان در کشوی میز نمایشنامه نویسان هست؟ کیانی: نمایشنامه را البته من تا حد گزارش نویسی تقلیل نمیدهم. البته روح زمانه باید در آن باشد. نمایشنامههایی که از اعماق تاریخ میآید و میماند روح زمانه در آنها وجود دارد و به شدت بومی هستند. نیامده اند تا برای همه دنیا بنویسد. ثمینی: البته من می گویم در این دو سال فضا تغییر کرده . باز شرایط متفاوت است با 3 سال قبلش. برای همین میگویم در کشوهای میز هست. این را فقط درباره نسل خودتان میبینید یا در نسل بعد هم میبینید؟ثمینی: به نظرم در نسل بعد از ما کارگردان های بسیار خوبی هست، اما جریان نمایشنامه نویسی در نسل بعد هنوز اتفاق نیافتادهاست. کیانی: الان به نظرم یک ویژگی دیگر نمایشنامه نویسی دهه 80 نسبتی است که با روشنفکری برقرار کرد. روشنفکری دقیقا یعنی چه؟کیانی: روشنفکری یعنی حساس در مقابل هر گونه ناملایمات اجتماعی نه پیچیده گویی. بالا بودن حساسیت سنسورهای وجود در مقابل ردیابی مشکلات و رسیدن به یک بیان هنری برای بازگویی آن . یعقوبی: من میخواهم به سوال قبل برگردم که آیا در کشوهای میز نمایشنامههای متفاوتی هست یا نه؟. یادم میآید وقت اجرای نمایش آخرم خیلیها از من میپرسیدند که آیا بهتر نبود کمی صبر میکردی و بعدا مینوشتی . میخواستم بگویم اینها همدیگر را نفی نمیکنند. به شدت معتقدم تجربه زمانهات را همان موقع باید بنویسی و اگر لازم بود ده سال دیگر هم تو میتوانی بنویسی، هم دیگران. به طور مشخص من سال 75 "زمستان 66 "را نوشتم. اولا بر می گشت به روزگاری که چند روزنامه بیشتر نبود و به لحاظ آرشیوی مشکل داشتم. اما یادداشتهای روزانه چندتایی نوشته بودم که کمکم کرد، خیلی بهتر بود اگر من "زمستان 66" را در سال 67 نوشته بودم. ثمینی: من فکر میکنم که این کار را کسانی میتوانند، انجام دهند که در زمانه خود تثبیت شدهاند. یعنی کسانی که در دهه 60 مقاومت ناپذیر مینوشتند، برای این بود که بیضایی و رادی بودند. یا الان یعقوبی و کیانی موقعیتشان تثبیت شده، اما جوانی که تازه نوشتن را آغاز کرده هم همین احساس را دارد؟ چرا من میگویم نسل الان بیشتر در حیطه کارگردانی قوی است. چون بالاخره یک کاری را اجرا میکند اما ما سرمایه گذار نمایشنامه نویسی که نداریم. او باید با انگیزههای شخصی اش بنویسد اما وقتی اسمش مطرح نیست آن انگیزه شخصی هم از بین میرود . یکی از ویژگی های نمایشنامه نویسی این دهه این بود که دیدگاه درخشانی در رجوع به تاریخ میان نمایشنامه نویسان به وجود آمد. اینکه لازم نیست تاریخ را برای بیان تاریخ بگویی. این بود که به تاریخ نگاه کنید که زمان امروز را ببینید. ما در دهه 60 به وفور درام تاریخی توصیفی داریم.کیانی: من فکر می کنم تاریخ برای هر نمایشنامه نویسی مرجعیاست تا موقعیتهای ناگوار اطرافش را در زبان تاریخ پیدا کند. ما که در قامت مورخ نیستیم . ناگفته نماند که هموارکننده مسیر نگاه به تاریخ بیضایی است. یعنی آنجا که او مینویسد یزگرد به مرز گریخت و به دست آسیابانی کشته شد، علامت تعجبی جلوی تاریخ می گذارد و ما تاریخ را با پرسش میخوانیم. ثمینی: یا برای یک مقایسه. اینکه تاریخ دارد تکرار میشود. کیانی: باز یک ویژگی دهه 80 را بگویم. باز شدن کانالهای ارتباطی بین تئاتر و مخاطب. به هر حال در این دهه نمایشنامههای بسیاری ترجمه شد. آیا این تاثیر گذار بود؟یعقوبی: من این را مطمئن نیستم. نهضت ترجمه ما قبل از انقلاب هنوز درخشان تر است. آن زمان ما یونسکو را در زمانه خودش میشناختیم، اما الان آثار چند تا از نمایشنامه نویسهای مهم غرب در زمانه خودش ترجمه می شود؟ کیانی: در غرب هم الان نمایشنامه نویس مهمی مثل یونسکو و بکت نداریم. آن دوران عصر غولان جذاب است. بخشی از این ترجمه که شما میگویید، کارگردانهای ما را تحت تاثیر قرار داد، اما نمایشنامه نویسی را نه. یعنی همچنان از چخوف تاثیر میگیرید؟کیانی: دقیقا. ثمینی: من خیلی در ذهنم مرور کردم تا به جوابی برسم. میتوانم اینگونه جواب شما را بدهم که اصلا فکر نمیکنم ادبیات نمایشی ما چیزی از آن سو کم داشته باشد. اتفاقی که در این دوران افتاد این بود که ما توانستیم برویم آن طرف و کارهایمان را عرضه کنیم . بارها شد که در این رفت و آمدها وقتی غربیها کارهایمان را نگاه میکردند، می گفتند چقدر در فرم وحشی هستید. چطور قواعد را اینقدر راحت کنار میگذارید و من میگفتم ما قواعدی نداریم که بگذاریم کنار. ما خودمان داریم، قواعد را خلق می کنیم . پس در فرم راحت هستیم. ولی در نهایت این آنها هستند که جهانی میشوند و کارهایشان در خارج از مرزهایشان به اجرا می رسد...ثمینی: اینجا بحث زبان مطرح می شود. کیانی: نه فقط بحث زبان نیست. بحث مترجمان ما و تنبلی آنها هم هست. چرا مترجمان ما که آنقدر تشنه آن طرف هستند که تا سه صفحه از نمایشنامه نویسی مثل یون فوسه به دستشان میرسد، سریع میخواهند آن را ترجمه کنند، به ترجمه آثار این طرف بی توجه هستند؟ یعقوبی: یعنی حسین این را قبول نداری که اگر نویسنده انگلیسی زبان بودی، خیلی از معادله ها فرق میکرد؟ کیانی: قبول دارم زبان مهم است، اما 10 درصد . یعقوبی: من این سهم را 90 درصد می دانم. کیانی: اما مگر نویسندهای مثل مارکز به انگلیسی مینویسد؟ ثمینی: به نظر من هر دوی این مسئلهها مهم هستند. حالا اگر بستر معرفی ادبیات نمایشی ما به دنیا مهیا بود، آثارمان از نظر محتوا چقدر قابلیت ارتباط با دنیای آنها را داشت؟ مسائلی که در تئاتر ما مطرح میشود چقدر به عنوان دغدغه برای کسانی غیر از ما میتواند مطرح باشد؟ثمینی: بسیار زیاد. ما وقتی نمایشنامه "زندگی ضربدر سه" خانم یاسمینا رضا را میخوانیم، میگوییم چه شاهکاری و یادمان می رود عباس نعلبندیان سالها قبل از این تجربه چنین اپیزودیک نویسی را داشته. عمیقا معتقدم اگر یک نهضت ترجمه غیر دولتی پویا وجود داشت و امکان عرضه در جهان مهیا بود، ما برای جهان حرفهایی داشتیم که بشنوند. یعقوبی: اتفاقی که برای ما باید بیافتد معرفی آثار به گروههای نمایشنامه نویسی است، نه ویترین کتابفروشیها. و این کار یکی دو روز نیست. ما وقتی از جریان دهه 40 حرف میزنیم به چهرههای شاخصی میرسیم که میتوانیم از آنها نام ببریم. آیا فکر میکنید دو دهه دیگر که به این دهه نگاه کنیم، ما چنین چهرههای شاخصی داریم یا از یک جریان نام خواهیم برد؟ یعقوبی: من که آدم پیشگویی نیستم. کیانی: نمیشود پیشبینی کرد چون همه چیز میافتد، دست سختگیر ترین قاضی هستی که زمان است، اما پیش از این میخواستم چیز دیگری بگویم و آن اینکه نمایشنامه نویسی در ایران کار سختی است. از این جهت که هر گوشه ادبیات مکتوبمان را که نگاه کنید، خودش به اندازه ادبیات یک کشور غنی است. یعنی شما فقط داستانهای عامیانه یا مکتوبات تاریخی ایران را نگاه کنید. اینقدر گستردگی دارد و پر حجم است که نیرویی صد چندان می طلبد که بخواهید برای این کشور با چنین پشتوانه ای نمایشنامه بنویسید. پس باید پرسید آیا نمایشنامه نویسی ما به اندازه این خوراکی که دارد رشد کرده؟کیانی: این سوال مهمی است. نمیدانم به اندازه این پشتوانه بی نظیر چنین رشدی داشته یا نه؟ یعقوبی: شاید هنوز مانده که در نمایشنامههای ما چنین روحی باشد، مگر چقدر از تاریخ نمایشنامه نویسی ما میگذرد؟ با این حال ازجهتی میتوانیم، تاریخمان را زندگی کنیم. شما ببینید ما از واژه خوشگل برای بیان زیبایی یکنفر استفاده می کنیم. این واژه خوشگل پشتوانه تاریخی دارد و بحث گل را مطرح میکند و به خیام و ادبیات ما را پیوند میزند. واژهها ریشه در ادبیات و تاریخ ما دارند. در بطن نمایشنامههای ما نیز چنین پیوندی خواه ناخواه رسوخ میکند. ثمینی: این سوال یک جواب دو لبه دارد. ما به قدر مکتوباتمان موفق نیستیم، اما به قدر امکاناتمان خوب پیشرفت کردیم. ما آخرین روزهای دهه 80 را پشت سر می گذاریم.آنچه پیش رو میبینید، چیست؟یعقوبی: اینکه ما دهه ای را پیش رو داریم که در آن به یک خودباوری میرسیم. شاید این مهمترین مزیت نسل ما نسبت به نسل گذشته است. ثمینی: من فکر میکنم دهه 90 همچنان محل تضارب کارهای همین نسل است تا نیمههایش و بعد نسل جدیدی وارد خواهد شد. کیانی: من فکر میکنم در دهه نود است که نمایشنامه نویسان دهه 80 بهترین آثارشان را مینویسند. چون به دوران پختگی میرسند و همچنین نمایشنامه نویسان نوآمده هم جسورانه خواهند نوشت. مهمترین چالش نمایشنامه نویسی را اگر بخواهید نام ببرید چیست؟یعقوبی:اینکه ما امنیت شغلی نداریم. و این مهمترین مانع است. کیانی: اگر شغل را چیزی بدانیم که فرد به آن عشق میورزد، بله نمایشنامه نویسی شغل است، اما اگر آن را جوری تعریف کنیم که بتوانی با پرداختن به آن اجاره خانهات بدهی متاسفانه شغل نیست. ثمینی: و توجه کنید که در آمد این حرفه باید به قدری باشد که بتوانی زندگیات را به عنوان یک نویسنده بگذرانی. کتاب بخری.سفر بروی ، مجبور نباشی همهاش بنویسی و...شما ببینید قرار داد تیپ من نوعی 5 میلیون و 400 هزار تومان است. شما در سال بیش از یک نمایشنامه نمیتوانی اجرا کنی . من خودم 2 سال کار نکردم. یعنی در دو سال دو کار. شما خودتان وضعیت را تحلیل کنید. کیانی: البته این فقط مشکل نمایشنامه نویسان نیست.الان یک پژوهشگر ادبی هم چنین وضعیتی دارد. باید پرسید چه عواملی نمایشنامه نویسی ما را تهدید میکند. من می گویم وای از روزگار نمایشنامه نویسان یک ملتی که تعهدشان خدشه دار شود. آن وقت سراشیب هنر نوشتن در آن سرزمین است و این خطر دائما نمایشنامه نویسان ما را تهدید میکند. حالا عوامل تهدید این تعهد چیستند؟ بیشمارند و میشود آسیب شناسی کرد. یکی از آنها همین عدم امنیت شغلی است. و حرف آخر؟کیانی: غرض نقشی است که از ما باز ماند / که هستی را نمیبینم بقایی.یعقوبی: عمیقا معتقدم هر آنچه تا به حال خواندم واز خواندنش لذت بردم بر نوشتنم تاثیر گذاشته است. نمایشنامه های ما نتیجه لذت بردن از نوشته های پیشینیانمان است. ثمینی: بگذارید حرف آقای یعقوبی حرف آخر من هم باشد. 52
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 406]
صفحات پیشنهادی
این نسل خوششانس/ نقد نمایشنامهنویسی دهه 80 با حضور نغمه ...
این نسل خوششانس/ نقد نمایشنامهنویسی دهه 80 با حضور نغمه ثمینی،محمد یعقوبی و حسین کیانی در کافه خبر. مجله نوروز > فرهنگ - ادبیات نمایش ایران در دهه 80 چه ...
این نسل خوششانس/ نقد نمایشنامهنویسی دهه 80 با حضور نغمه ثمینی،محمد یعقوبی و حسین کیانی در کافه خبر. مجله نوروز > فرهنگ - ادبیات نمایش ایران در دهه 80 چه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها