تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802696828




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چگونه سگ خانگی آمریکا هار شد و سگ کشی لازم


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > اروپا  - رسم عادی جهان غرب است که در چارچوب مقابله با یک دشمن جهانی، برای خود سگ مطیع یا «غول کوچکی» را بسازد که به ظاهر بسیار متعصب و تندرو است ولی در حقیقت امر ابزاری کنترل شده می باشد. رمان پوپکوف رسم عادی جهان غرب است که در چارچوب مقابله با یک دشمن جهانی، برای خود سگ مطیع یا «غول کوچکی» را بسازد که به ظاهر بسیار متعصب و تندرو است ولی در حقیقت امر ابزاری کنترل شده می باشد. بعد از آن غرب ناگهان می فهمد که این سگ به ظاهر مطیع  زنجیر گسیخته و بازی خود را شروع کرده است و اینکه تنفر شدید او متوجه اربابان متکبر و از خود راضی گذشته میشود. هنگامی  یکی از دیپلماتهای آمریکایی گفت: »اسراییلیها به آن مرد شباهت دارند که ابتدا موی سر خود را آتش می زند و سپس با ضربات چکش به سر سعی میکند این آتش را خاموش کند». به عقیده این دیپلمات، »آنها (اسراییلیها) برای تحریک و حفظ تروریسم کار بیشتری انجام می دهند تا برای بازدارندگی از آن». این اظهارات انعکاس دقیق روابط القاعده با ایالات متحده است. این حوادث بارها تکرار شده است. در سالهای 1930-1920 صنعتگران و بانکداران آلمانی که نگران رشد مقبولیت کمونیستها در آلمان بودند، نازیها را به عنوان نیروی رقیب کمونیستها و به ظاهر نیروی »انقلابی» انتخاب کرده و از آنها پشتیبانی نمودند. آنها به دستگاه در حال تکوین و توسعه فاشیستها پول فراوانی تزریق کردند و درهای باشگاههای نخبگان را بر روی هیتلر باز نمودند و امیدوار بودند که این »سرباز حقیر اتریشی» آنها را از شر »جبهه سرخ» و »بین الملل کمونیستی» رها کند. ما می دانیم بالاخره چه شد. هیتلر به قدرت رسید و بزودی حامیان سابق خود را در چارچوب نظام سخت سرمایهداری دولتی گنجاند و ناراضیان را به بازداشتگاهها فرستاد. انگلیس و فرانسه که با هیتلر به عنوان صدر اعظم آلمان روابط داشتند، سعی میکردند او را آرام بکنند و بدون نبرد قسمتهای بیشتر سرزمین اروپایی را به او می دادند و انتظار داشتند که ارتش آلمان بالاخره برود گرده غول شوروی را بشکند. ولی تانکهای آلمانی ابتدا نه به شرق بلکه به غرب حرکت کرده و دمکراسیهای اروپایی را زیر گرفتند. همین امر در رابطه با عراق صدام حسین بیش آمد. در سال های 1990 صدام دشمن »جهان آزاد» شناخته شد ولی قبل از آن در سالهای 1980 ایالات متحده و متحدانش به عراق اسلحه میدادند و سعی میکردند این کشور را به سپر و مانعی بر سر راه صدور انقلاب اسلامی از ایران به کشورهای دیگر مبدل کنند. صدام حسین در جریان جنگ با ایران تنها از آمریکا سلاحهای معادل صدها میلیون دلار دریافت کرده بود. ترس از آیتالله خمینی به قدری شدید بود که رژیم خودکامه ولی غیر مذهبی حزب بعث عراق به عنوان »شر کمتر» تلقی میشد. اسراییل در سالهای 1980-1970 نگران ناسیونال سوسیالیسم غیر مذهبی عربی بود. دولت یهودی، به اسلامگرایان با چشم نیروی مقابل سازمان آزادی بخش فلسطین و سایر گروههای ملیگرای چپ مقاومت عربی می نگریست. احمد یاسین که بعداً رهبر حماس شد، با اجازه دولت اسراییل در اراضی فلسطینی دامنه فعالیت جنبش اصولگرای »المجمعه الاسلامیه» را گسترش داد که این سازمان قبل از حماس پا به عرصه وجود گذاشت. این سازمان »روشنگرانه خیریه» بزودی اندیشههای اسلامیستی را در جامعه فلسطینی محبوب و مقبول کرده و با سازمان آزادی بخش فلسطین مناقشات مسالحانهای بر پا کرد و موفق شد میدان را بر سازمانهای غیر مذهبی ضد اسراییلی تنگ بکند. اسراییل با علاقه زیادی به این صحنه نگریسته و خیال میکرد که از اصل »تفرقه بیانداز و آقایی کن» بهره گرفته است. ولی بعد از آن زنجیری که این نیروی جدید را مهار میکرد، پاره شد و اکنون اسراییل مشغول مبارزه فرسایشی و احتمالاً بی پایان با »حماس» است. همین امر برای اسامه بن لادن و القاعده پیش آمد. بعد از »انقلاب ثور» سال 1978 در افغانستان و برقراری حکومت شبه کمونیستی در کابل و ورود نیروهای شوروی به افعانستان، ایالات متحده به روش عادی خود متوسل شد. آمریکاییها همراه با سرویس های ویژه پاکستان از مجاهدین حمایت گستردهای کردند. برای تنظیم مجاری انتقال اسلحه، پول و داوطلبان، سازمان های اسلامی بین المللی تشکیل شدند. در میان آنها سازمان »مکتب الخدمه» که در سال 1984 در پیشاور تأسیس شد، نقش مهمی بازی میکرد. اسامه بن لادن یکی از موسسین این سازمان بود. این شبکه اسلامیستی که با حمایت سازمان »سیا» فعالیت میکرد، در سراسر جهان پول جمع کرده و داوطلبان را به خدمت می گماشت. حتی در خاک ایالات متحده به این کار مشغول بود. دفتر مرکزی »مکتب الخدمه» در مرکز پناهجویان وابسته به »مسجد فاروق» نیویورک قرار داشت. بعداً این سازمانها عضو سازمان القاعده شدند که در سال 1988 تشکیل گردید. بی نظیر بوتو نخست وزیر پاکستان اواخر سالهای 1980، به شدت نگران رشد نفوذ اسلامگرایان در منطقه آسیای مرکزی بود. این زن بزرگ به جرج بوش پدر رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: »شما فرانکنشتاین جدید را میسازید». در سال 19890 ارتش شوروی از افغانستان خارج شد و در سال 1992 رژیم نجیب الله سقوط کرد. ولی القاعده تا آن موقع به سازمانی قوی با پایگاههایی در سراسر جهان اسلامی تبدیل شده بود. این سازمان فوراً برای خود دشمن جدید پیدا کرد و آن ایالات متحده و متحدانش در کشورهای اسلامی هستند. در سال 1998 انفجارهای سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا و سپس حوادث 11 سپتامبر رخ داد. ولی نباید فکر کرد که آمریکا از هر نظر باخته باشد. ابتدا اصول گرایان دوستان مناسبی برای آمریکا بودند و سپس ایالات متحده هر کاری کرد که آنها را به دشمنان راحت و مناسب تبدیل نماید. آمریکا برای جلب حمایت بین المللی از عملیات ارتش خود در هر نقطه جهان و افزایش هزینههای نظامی و بودجه سرویسهای ویژه خود به یک »شر خالص و مطلق» در هر نقطه جهان نیاز دارد که القاعده و بن لادن به خوبی این نقش را بازی میکردند. اسامه بن لادن تا زمانی که در قید حیات بود، به ایالات متحده خدمت خوبی کرد. سایه شوم او باعث میشد که شیوخ نفتی و روسای جمهوری کشورهای آسیای مرکزی به »چکمه آمریکایی» بیشتر بچسبند. اصل وجود القاعده و بن لادن کافی بود که هر عملیات تندی در صحنه بین المللی مستدل شود. برای مثال، بوش پسر خواست به عمر رژیم فرسوده بغداد پایان دهد و فوراً  از آستین خود برگ برندهای در آورد و آن همکاری صدام با القاعده بود. مهم نیست که کارشناسان امور مشرق این ادعا را هذیان محض محسوب میکنند زیرا از قرار معلوم، القاعده، حزب بعث عراق را به اندازه آمریکا دشمن خود می دانست. ولی تودههای مردم باور کردند که صدام بد و اسامه بد حتماً با هم دوست و متحد هستند. به عبارت دیگر، حمایت مردمی از یک جنگ کوچک پیروزمندانه تأمین شد. حد اقل در مرحله اول. آمریکاییها و متحدانش خوشحال می شدند اگر می توانستند جنگ با قذافی را هم با استناد به همکاری لیبی با القاعده توضیح دهند ولی سرهنگ حیلهگر خودش کارزار تبلیغاتی خود را شروع کرد و بین قیام کنندگان و القاعده علامت برابر گذاشت و حق هم داشت. بعید است که پیرمرد سعودی (بن لادن) واقعاً قادر بوده باشد ریاست عملیاتیِ تروریستهای سراسر جهان را بر عهده داشته باشد. اسامه بن لادن که طی چند سال در یک ویلا بدون اینترنت زندگی کرده و حتی از بیرون انداختن زباله می ترسید، به یک شخصیت سمبولیک تبدیل گردید. در حال حاضر نابود کردن بن لادن به نفع همه است. القاعده می تواند با استفاده از افراد تشنه انتقام موج جدید اعمال تروریستی را شروع کند. شعبههای رزمی القاعده (مانند القاعده در مغرب عربی) همینطور به صورت خودمختار فعالیت میکنند. آنها به کارهای امروزی خود ادامه خواهند داد ولی این دفعه با استفاده از سیمای بن لادنِ »شهید». برای باراک اوباما، نابودی بن لادن تنها دستاورد سیاست خارجی وی در مرحله جاری است ولی این دستاورد به قدری مهم است که تودههای خوشحال مردم می توانند به خاطر آن هم جنگ طولانی در افغانستان، هم سیاست مبهم آمریکا در جنگ لیبی و هم ادامه مشکلات اقتصاد داخلی را فراموش کنند. سرِ بریده بن لادن، بهترین هدیه برای باراک اوباما در آغاز مبارزه انتخاباتی است. جرج بوش پسر در سال 2004 در آستانه انتخابات موفق شد صدام را در عراق دستگیر کند و بدین وسیله سطح محبوبیت خود را بالا ببرد. مرگ بن لادن باز هم بیشتر بر اذهان آمریکاییها اثر می گذارد. به علاوه، آمریکا به آسانی می تواند سیمای شر مطلق را نوسازی بکند. در نبودن اسامه بن لادن، ایمن الظواهری جای او را می گیرد که از بن لادن بدتر است. پایگاه اطلاع رسانی اسپک لتر، 4 می




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن