واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در اين بين آنچه سرآمد همه اين حوادث تاريخ و پيشاهنگ همه نقاط عطف زندگي بشريت است بي شک مبعوث شدن مردي به مقام آخرين فرستاده خداوند بود که جهان را براي هميشه تاريخ دگرگون ساخت و جحت الهي را بر همگان تمام کرد. درست در زماني که سرزمين حجاز در لجن زار سنگ و چوب پرستان و زنده بگور کردن دخترها غرق بود و انسانيت هيچگاه معنائي نه واقعي بلکه سايه اي از واقعيت را هم نداشت، به ناگه نوري بر عرش کبريائي حق تابيدن گرفت و چنين بود که ستاره درخشيد. ماه، ماه رجب بود و جهاني غرق در کينه و نفرت و وساوس شيطاني، گوئي اين سرزمين خاک گرفته نياز به خانه تکاني داشت، دلهاي چرکين بايد صيقل مي يافتند، دخترکان بايد از حق طبيعي زيست بهره مند مي گشتند، لات و هبل و عزي بايد هيمنه شان فرو مي ريخت و انسان بايد تولدي دگر بار مي يافت و اين چنين بود که نداي اقراء باسم ربک الذي خلق از حرا خطاب به پاکمردي که امينش مي شناختند و مي ناميدند، از جبروت آمد. او مي گفت: خواندن نمي دانم،چه بخوانم؟ و نداي غيب دگربار بار او را خطاب کرد و بانگ سر داد: بخوان به نام پروردگاري که انسان را از لخته خوني خلق کرد، بخوان به نام پروردگاري که برترين هاست، به نام کسي که با قلم آموخت و به انسان آنچه که نمي دانست، آموخت... محمد (ص) در حيرتي سنگين بود و به منزل که رسيد اولين مومنش که خديجه بود را يافت و چنين بود که خورشيد پرتوئي عالمتاب يافت و جهاني را از خواب شهواني و غفلت بيدار کرد. آري، او قرار بود 124 هزارمين فرستاده و رسول از جانب آفريدگار باشد بلکه بشر را از افتادن در ورطه تاريک زيستن و ضلالت به سوي نور و رحمتش رهنمون سازد و چنين شد که او خاتم النبيين نام گرفت. حقيقت محمدي ديري نمي پايد که حجاز را فرا مي گيرد و به فلسطين و روم و اندلس و ايران تسري مي يابد و چه خوشبخت بودند آنانکه بدين لشکر از تبار بهشتيان پيوستند و متاع ناچيز دنيا را به آخرتي شيرين و پايدار معاوضه نمودند. و اينک .. بيش از يک هزار و 400 سال از بزرگترين انقلاب دروني و انساني با دستمايه هاي رباني مي گذرد و ما از پيامبر رحمت کتابش، اهل بيت و خاندانش و سنتهاي او را وارث شده ايم اما صد حيف که در دوره معاصر ما قيل و قال دنيا و زنگوله هاي مدرنيزگي و پول پرستي باز هم لايه هائي از تاريکي بر ديدگانمان سايه انداخته است و آن حقيقت محض را اغلب وقتها به فراموشخانه اذهان خود مي فرستيم. براستي تا به حال از خود پرسيده ايم که خواندن سرگذشت کدام پادشاه، کدام جهانگشاه، کدام عادلشاه و کدام قوم و کدام مکتب مي تواند به اندازه تاريخي به بلنداي يک جهان که ماترک آخرين رسول خداست، براي زيست امروز ما ارزشمند تر است؟ کاش ياد مي گرفتيم امانت داري امين خدا، صداقتش ، رافتش، مدارا و تحملش و کاش ياد مي گرفتيم که مي شود و مي توانيم محمد وار حتي در ميان دود و آهن زندگي کرد و خود را به ساحل نجات بخش برسانيم. ميلاد حضرت ختمي مرتبت بر همه مسلمين جهان مبارک باد! 571/567
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]