واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: نگاهی به سریال «تا ثریا»
شخصیتهای داستانپرداز تا ثریا، از خیابانهای تهران آغاز میشود. از محلههایی كه به بعضیهایشان بالای شهر میگوییم و به بعضی پایین شهر. از خیابانهایی كه پر است از آدمهایی كه خیلیهایشان را میشناسیم و خیلیهایشان را نه. تاثریا قصد دارد قصه آدمهایی را برایمان بگوید كه در جای جای این شهر زندگی میكنند و اگر اطرافمان را با دقت نگاه كنیم تعدادی از آنها را هر روز میبینیم.اولین نكتهای كه پس از دیدن چند قسمت از مجموعه تلویزیونی تاثریا به ذهن میرسد نحوه شخصیتپردازی در این اثر است. خوشبختانه سریال جدید سیروس مقدم از آن سریالهایی است كه شخصیتهایی چند بعدی دارد و همین ویژگی، باورپذیری آنها را برای مخاطب آسانتر میكند. همانطور كه سید فیلد در كتاب «چگونه فیلمنامه بنویسیم» به آن اشاره میكند، شخصیت شالوده اساسی فیلمنامه و قلب، روح یا دستگاه عصبی داستان است. شخصیتهای فیلم باید جنبههای درونی و بیرونی مشخصی داشته باشند و كشمكش میان آنهاست كه منجر به روایت فیلم خواهد شد. مجموعه تلویزیونی تا ثریا نیز در بطن خود شخصیتهای متعددی دارد و این شخصیتها از ابتدا آنقدر خوب به مخاطب معرفی میشوند كه براحتی میتوان جایگاه و نقش آنها را در جریان داستان تحلیل كرد. همه این شخصیتها به نحوی حول محور ثریا (شخصیت اصلی این فیلم) چیده شدهاند و هركدام از آنها نیز به موازات ماجرایی كه به همراه ثریا دارند دچار ماجراهای دیگری نیز میشوند. این داستانهای موازی پیرامون شخصیتهای فرعی، هم به روشنتر شدن ابعاد دیگری از شخصیت این افراد منجر خواهد شد و هم جنبههای دراماتیكتر اثر را افزایش خواهد داد. در واقع فیلمها هرچه پیچیدهتر باشند بیشتر قادر خواهند بود سطوح مختلفی از حواس تماشاگر را به خود مشغول كنند. شاید تاثریا نیز تاكنون این دسته از پیچیدگیها را در مواجهه شخصیتها با یكدیگر داشته است و حالا مخاطبان این مجموعه علاوه بر اینكه سرنوشت ثریا را به عنوان شخصیت اصلی این داستان دنبال میكنند، سرنوشت دیگر شخصیتها نیز برایشان مهم شده است. به عنوان نمونه حمید به عنوان داماد بزرگتر ثریا داستانی پیرامون خود دارد. ماجراهایی حول محور پویا، پسر كوچك خانواده نیز در حال رخ دادن است كه برای مخاطبان جذاب شده. مسعود، داماد كوچك ثریا كه پسر عمه بچههای او هم هست داستانهایی فرعی را به ماجرای اصلی اضافه میكند كه به نظر میرسد بر جذابیتهای اثر افزوده است. در واقع هرچه شخصیتهای بیشتری درگیر ماجرای اصلی میشوند میزان تعلیق داستان بالا میرود. در آثاری كه از سیروس مقدم خصوصا در آخرین آثار او دیدهایم اینگونه شخصیتهای فرعی و داستانپردازی پیرامون زندگی هر یك از آنها وجود داشته است.مجموعه تاثریا داستانی دارد كه میتوان آن را میان داستانهایی با تم اجتماعی طبقهبندی كرد. نویسنده این اثر سراغ طبقه پایین جامعه رفته و مشكلات آنها را در چگونگی گذران زندگی به تصویر كشیده است. او زن میانسالی را به عنوان شخصیت اصلی در نظر گرفته كه همسر خود را سالها پیش از دست داده و با تلاش خود به تنهایی توانسته فرزندان خود را بزرگ كند. شاید انتخاب یك زن میانسال تنها انتخاب هوشمندانه نویسنده این اثر باشد، چراكه هم میتوان جنبههای دراماتیك تری را پیرامون او به تصویر كشید و هم تا به حال نمونه مشابهی از چنین شخصیتی را به عنوان یك شخصیت اصلی در آثار تلویزیونی ندیدهایم. اختلافات خانوادگی میان ثریا و خانواده همسر متوفایش نیز به عنوان یكی از موضوعات فرعی این اثر در كنار مشكلاتی كه ثریا برای تامین مخارج خود و فرزندانش دارد، هم حالتی معماگونه پیدا كرده و هم رفته رفته واقعیتهای دیگری را درباره شخصیتهای داستان روشن میكند.نحوه آشنایی ثریا و سرهنگ نیز یكی دیگر از ماجراهای فرعی است كه به واسطه این ماجرا ابعاد دیگری از مشكلات یك زن تنهای میانسال در جامعه مطرح خواهد شد.پرداختن به موضوع ربا نیز به عنوان یكی از معضلات اجتماعی این روزهای جامعه كه زیربنایی اقتصادی دارد از آن جهت كه موضوع جدید و بكری است و همچنین از آن جهت كه به عنوان واقعیتی انكار ناپذیر اقتصاد كشور را تهدید میكند و ابعاد اجتماعی وسیعی نیز دارد دارای اهمیت است.این موضوع خوشبختانه در مجموعه تلویزیونی تا ثریا با اینكه موضوع محوری داستان محسوب میشود اما به هیچ وجه حالتی شعارگونه و نصیحتكننده به سریال نداده و با ظرافت در بطن ماجراهایی كه پیرامون این موضوع دراماتیزه شده به تصویر كشیده شده است. معمولا داستانهایی كه تم اجتماعی دارند اگر بر مبنای واقعیتی ملموس به تصویر كشیده شوند و به اصطلاح رئال باشند بیش از سایر گونهها با مخاطب ارتباط برقرار خواهند كرد. به نظر میرسد سریال تا ثریا نیز به واسطه همین ویژگیها یكی از آثار پرمخاطب این شبهای تلویزیون شود.اما یكی دیگر از نكاتی كه در مجموعه تاثریا به چشم میخورد وسواس كارگردان در دكوپاژ صحنه و خصوصا تعیین زاویه دوربین است. در اغلب نماهای این سریال سلیقه بصری و سبك تصویری كارگردان بخوبی مشهود است. او سعی كرده از تصویربرداری هر صحنه براحتی نگذرد و دوربینش در هر نما زاویه جدیدی به خود میگیرد. هرچند در بعضی از این صحنهها تا حدودی شاهد اغراق در نحوه تنظیم زاویه دوربین هستیم، اما همین تلاش برای مهم جلوه دادن هر صحنه میتواند بیانگر اهمیتی باشد كه او برای مخاطب قائل است. همچنین با دیدن چند قسمت محدود از مجموعه تاثریا میتوان بخوبی متوجه شد برای هریك از نماها نیز از قبل طراحی خاصی صورت گرفته و ضرباهنگ متناسبی را با توجه به مضمون شاهد هستیم.و در نهایت اینكه سیروس مقدم در یكی دو سال گذشته نشان داده با آن كه كارگردان پركاری است، اما در هر اثر سعی دارد تجربه جدیدی داشته باشد و مادامی كه برای تولید اثرش به او فرصت دهند برآیند كارش موفقیتآمیزتر خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]