تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833391972
بازیکن پرسپولیس باید مثل گلادیاتور بجنگد، پارک که نیامده!/شاهرودی:انگار آن رزومه مال تومباکوویچ نبود
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > چهرهها - رضا شاهرودی خاطراتش را مرور می کند و از درد این روزهای فوتبال ایران می گوید. عباس اسدزاده-دهه 70 شمسی سالهای طلایی فوتبال ما پس از انقلاب اسلامی است. سالهای تولد «نسل طلایی» که با درخشش در جام ملتهای 1996 شروع کرد و به جامجهانی، طلای آسیا و حضور ستارههای ایرانی در تیمها و لیگهای معتبر جهانی رسید. در این سالها اتفاقات زیادی افتاد که هنوز نقل محافل ورزشی است و خیلی از فوتبالدوستان در موردش میپرسند. همچنین آن مردان، هنوز ستارهها و تصمیمسازان این فوتبال هستند که هر یک در گوشهای و با لباسی، تنور فوتبال را گرم نگه داشتهاند. «رضا شاهرودی» بک چپ «تیم طلایی» و یکی از 11 مرد اصلی نسل طلایی دهه 70 است. او هر دو ویژگی مدنظر ما را داراست، هم در بطن حوادث ناگفته آن دوران بود و هم در فوتبال پرحاشیه و تیم آشوبزده «سوپراستارها» مسئولیت داشت. شاهرودی سالها کاپیتان پرسپولیس هم بود، بنابراین گفتوگو با او در ظهر روز چهارشنبه، اول دیماه 1389 میتوانست بسیار جالب باشد، چرا که پرسپولیس بحرانزده فردای این روز باید با دایی بازگشته مقابل سایپا و محمد مایلیکهن میایستاد! همان رهبر تیم طلایی و مردی که با دایی و همین شاهرودی... مسابقهای که البته با حواشی بسیاری همراه بود و با برتری سیاهپوشان پرسپولیس تمام شد. خودت دوست داری از کجا شروع کنیم؟ از درد اصلی فوتبال! اینکه در حرف میگوییم فوتبال حرفهای شده ولی در عمل هیچیک از ابزار لازم حرفهایگری را نداریم. زمان ما هیچ چیز در فوتبال نبود، یک ورزشگاه آزادی داشتیم که پای بُز در چمن آن میپیچید! خبری از پول، رفاه، اردوی خارجی و بازی تدارکاتی هم نبود اما خوب بازی میکردیم و مردم فوتبال را دوست داشتند. الان پول و امکانات، هزار برابر شده ولی حتی یک بازیکن شاخص نداریم که مردم به عشق تماشای بازیاش به ورزشگاه بیایند. ما که آماتور بودیم، خیلی بیشتر از این حرفهایها رعایت مسائل حرفهای را میکردیم. من در ترکیه و چین قرارداد حرفهای بستم، آنجا بندهایی میگذارند که مثلاً اگر ساعت 10 شب بیرون بروی، فلانقدر جریمه میشوی، ما خودمان اینها را رعایت میکردیم اما حالا بازیکن تازه ساعت 10 شب میزند بیرون! خب معلوم است که فردا در تمرین و مسابقه تمرکز ندارد. یا باید خود بازیکن تفکر حرفهای داشته و از خودش مواظبت کند، یا باشگاه به وسیله قرارداد مواظب او باشد. به نظر من برای حرفهایشدن باید عمل کرد و عمل را هم از همین قرارداد بستن شروع کنیم. نیاییم همینجوری چندصد میلیون بدهیم، باید جوانب را بسنجیم. پرسپولیس در دوره شما 9 ملیپوش داشت و پر از ستاره بود... یادش بخیر، همه فیکس تیمملی بودیم. سه، چهار سال متوالی قهرمان شدیم، علی دایی حرف خوبی زد که همه میآیند و میروند ولی پرسپولیس میماند. این بچهها باید عظمت پرسپولیس را حفظ کنند. کاری نکنند که تماشاچی از سکوها قهر کند. البته این بچهها هم مقصر نیستند، در اروپا از بچگی یاد میگیرند چطور حرفهای رفتار کنند ولی ما اینجا چیزی به بازیکن یاد ندادهایم که توقع داریم. باید مسئولان به آنها بیاموزند و بعد از آنها انتظار داشته باشیم. دوره شما نه منشور اخلاقی بود نه کمیته انضباطی. برای هر بازی هم صدهزار نفر میآمد و میزان شهرت و محبوبیت شخص رضا شاهرودی هزاران برابر بیشتر از ستارههای امروزی بود، با این وجود هرگز اتفاقات امروزه برای شما نمیافتاد، چرا؟ چون زمان ما خبری از پول نبود و بازیکن استقلال و پرسپولیس و تیمملی به عشق و انگیزه دیگری بازی میکرد. برای ما پیراهن تیم و هوادار دو رکن اساسی بودند که باید برایشان جان میدادیم. ببین، بچهپولدار که فوتبالیست نمیشود. فوتبالیستها همه یا بچه جنوبشهر هستند یا شهرستان که با هزاران محرومیت و زحمت بالا آمدهاند. آن زمان چون انگیزه، پیراهن و مردم بودند،ما برای رفع ضعفهایمان خیلی تلاش میکردیم. خود من در هفته فقط یک صبح را استراحت میکردم و 6 روز دیگر صبحها اختصاصی تمرین میکردم تا نواقص فوتبالم را برطرف کنم. با اینکه آن زمان تمرینات ما آماتوری هم بود. الان من در استقلال، پرسپولیس، تیمملی و حتی همین استیلآذین که بودم، حتی یک نفر را ندیدم که برای برطرف کردن ضعفهایش کار کند! یک مثال ساده؛ بازیکنی که به سطح ملی، استقلال و پرسپولیس میرسد، باید دو پا باشد. یا اگر راستپاست، پای چپش لااقل 60درصد راست باشد ولی ما بازیکن ملی داریم که پای چپش 20 هم نیست! نه میتواند شوت کند و نه سانتر،خب این ایراد را که مربی و باشگاه نباید برطرف کند. باید خود بازیکن برود کار کند تا پای چپش را قوی کند ولی هیچکس نمیرود! چرا؟ ریشه این تنبلی کجاست؟ چون انگیزه ندارند!الان کسی دنبال عشق پیراهن و هوادار نیست، همه چیز شده پول! زمان ما در پرسپولیس آقای عابدینی بازیکنان را طبقهبندی میکرد و بازیکن ملی بیشتر از غیرملی میگرفت. حالا فاصله رقم زیاد نبود، مثلاً من سه میلیون بیشتر از بهروز رهبریفرد میگرفتم، آن هم بهروزی که بهترین دفاع لیگ بود ولی چون تیمملی نبود، این فاصله رعایت میشد. خب معلوم است که بهروز و امثال او میرفتند کار میکردند و میدیدید فیکس تیمملی و کاپیتان پرسپولیس هم میشدند اما حالا چه؟ بازیکن معمولی که جزو 100 بازیکن اول ایران نیست و حتی یک بار هم به تیمملی دعوت نشده، در 20 سالگی 400 میلیون میگیرد! معلوم است که دیگر دل به کار نداده و پیشرفت نخواهد کرد چرا که فکر میکند همه چیز را بلد است و ضمناً دستمزدی معادل ملیپوشان گرفته! شما هم مثل همه کارشناسان و دلسوزان همین نظر را دارید؟ من اصلاً مخالف پول نیستم، اتفاقاً بازیکن فوتبال که این همه زحمت میکشد، باید پول خوب بگیرد ولی حرف من این است که به قاعده و درست پول بدهیم. تفاوت بگذاریم بین ملیپوش و بازیکن عادی تا راه پیشرفت و انگیزه جوانان از بین نرود. شما کاپیتان پرسپولیس بودی، بازوبند امثال پروین، کاشانی، کلانی، پنجعلی، درخشان، محمدخانی، محرمی، پیوس، دایی، شاهرودی، پیروانی و... رسیده به مچ دست شیث رضایی! این وظیفه مدیر باشگاه است که مراقب حرمت پرسپولیس باشد و نگذارد چنین اتفاقی بیفتد. بازیکن پرسپولیس باید همسطح پرسپولیس بزرگ شود و بزرگ فکر کند وگرنه نباید بازوبند را به او بدهند. مشکل پرسپولیس چیست؟ تیمی که همه چیز دارد و طوری بازی میکند و 5 بازی پیاپی را میبازد که انگار هیچ ندارد! دایی، نوری، غلامرضا رضایی و... همین نوری را که مثال زدی، همه قبول دارند. محمد نوری بازیکن بزرگی است ولی در 3 بازی اخیر اصلاً کسی متوجه حضورش در زمین شده؟ مشکل پرسپولیس از دایی نیست، بازیکنان مقصرند. شما در استیلآذین هم دقیقاً همین شرایط را تجربه کردید، مشکل کجاست؟ باور کن ما هرچه لازم بود انجام دادیم، تمرینی نبود که نگذاریم و کاری نبود که نکنیم. همه چیز را میگفتیم ولی باز از دقیقه 50 به بعد بازیکن در زمین راه میرفت! پاس میداد و میایستاد، دومی هم توپ را برمیگرداند به اولی! در فوتبال اگر بدنت آماده نباشد، نمیتوانی از حریف عبور کنی و میایستی. یعنی مشکل از بدنسازی و ضعف فیزیکی است؟ من در مورد استیلآذین گفتم، فکر میکنی تمرینات منچستر و بارسلونا چقدر با ما تفاوت دارد؟ فرگوسن و مورینیو نهایتاً 10درصد کارشان با سایر مربیان فرق دارد و در تمام دنیا 90 درصد کار مربیان در تمرین یکی است. پس مشکل از مربی نیست، کار مربی تا لب خط است، دایی که نمیتواند برود داخل زمین گل بزند! من خودم در استیلآذین لحظاتی آرزو میکردم کاش جوان بودم و میرفتم توی زمین ولی... به یاد دارید پرسپولیس به چنین روزی افتاده باشد؟ ما در زمین خاکی هم 5 بازی پیاپی را نباختهایم! زمان آقای پروین یک بازی در آزادی را 4 - 2 بردیم و علیآقا در رختکن عصبانی بود که چرا دو گل خوردید و چرا به فکر هوادار نیستید. حالا چهار تا چهار تا میخورند و میبازند! به نظر میرسد موافق بازگشت دایی هستید. آخر از دایی گندهتر که نداریم، چه کسی را جای او بیاورند؟ رضا شاهرودی خیلی زود از فوتبال کنار رفت، چرا؟ تقریباً همه خبر دارند، من با باشگاه آلتا ازمیر ترکیه به مشکل خوردم و دو سال عمرم هدر رفت، در دالیان چین هم 9 ماه پولم را ندادند و... رضا شاهرودی ملیپوش و کاپیتان پرسپولیس چقدر دستمزد میگرفت؟ من 12 سال در پرسپولیس بودم و سر جمع 50 میلیون نگرفتم! در حالی که همان پول دالیان که پس از 9 ماه زنده شد، 150 میلیون تومان بود! اولین تجربه مربیگری شما در پرستارهترین تیم لیگ خاطره بدی شد،چرا؟ اگر یادتان باشد ما برای 3 بازی آخر فصل قبل آمدیم؛ من، افشین و عابدزاده. فصل که تمام شد، ما لیست نفرات را به باشگاه دادیم که خیلی از اینها که جذب شدند، در آن لیست نبودند. آن موقع هیأتمدیره مربی ایرانی میخواست و شخص آقای آجورلو دنبال مربی خارجی بود، بالاخره هم قرار شد مربی خارجی بیاید و ما هم گفتیم کنارش چیزی میآموزیم. رزومه تومباکوویچ را که خواندند، گفتیم بهبه! ولی وارد کار که شد، دیدیم چیزی بلد نیست و راستش شک کردیم که اصلاً آن رزومه مال این آدم باشد! به هر حال تیم را چهار،پنج نفر بدون دخالت ما بستند و تمرینات زیر نظر تومباکوویچ شروع شد. او با دستیاران خودش کار میکرد، در تمرین و مسابقه و خلاصه در هیچ کاری ما سهنفر دخالتی نداشتیم! گهگاه نظری از ما میپرسید ولی تصمیم را خودش میگرفت! مسئولان باشگاه هم که دنبال قهرمانی لیگ و جامحذفی بهطور توأمان بودند و جذب آن همه ستاره فشار توقعات را از تیم بالا برد. یادم هست روزی به افشین گفتم از این تومباکوویچ بپرس چطوری قول قهرمانی داده و او هم گفته بود اصلاً قولی نداده! در لیست شما چه کسانی بودند؟ بعضی از نفرات جذب شده بودند ولی ما روی نقاط ضعف تیم نظر ترمیم داشتیم و بعضی از نفرات فصل قبل را میخواستیم. مثلاً محمدرضا مهدوی که به داماش رفت یا رضا نوروزی که میبینید در فولاد آقای گل است اما دوستان این بازیکنان خوب را رد کردند و به جای آنها دنبال «اسم» رفتند. میگویند «بینظمی» ستارهها یکی از دلایل افت استیلآذین بود! اصلاً، در ایران اگر مربی مدیریت نداشته باشد، موفق نیست و ما حتی یک مورد بینظمی هم نداشتیم. اصلاً من اگر دیسیپلین نداشتم، وارد عرصه مربیگری نمیشدم. یعنی حتی علی کریمی هم شامل این دیسیپلین میشد؟ علی همبازی و رفیق ماست. وقتی آماده است، به تنهایی یک تیم است و در تمام این مدت کوچکترین مسئلهای با او نداشتیم. تنها مورد علی همان ماجرا با آجورلو بود و با مربیان ایرانی مشکلی نداشت. بالاخره مشکل استیل چه بود؟ باور کن خودمان هم نفهمیدیم! آقای پروین آمد و گفت با یک برد از بحران خارج میشوید اما نشد! الان من میگویم پرسپولیس با یک برد از این بحران خارج میشود و این اتفاق حتماً میافتد اما شرایط پرسپولیس قابل قیاس با استیلآذین نیست. آن تیم بزرگ است و پرطرفدار و با قدمت دیرینه. یک روز روزنامهای نوشت شما در تمرین به کریمی گفتهای زمانی که تو بچه بودی، من کاپیتان پرسپولیس بودم! هرگز، دروغ محض است. یک نکته را بگویم که در کار مربیگری من شوخی و جدی را سر جای لازم دارم؛ باید هم چنین باشد. جایی که لازم است شوخی کنی و بخندی، این کار را میکنم و به موقعش هم جدی هستم. رفاقت با بچهها دارم و فاصله لازم هم حفظ میشود. حالا ممکن است سر تمرین یا در اردو در حالت شوخی چیزی بگویم که جدی نیست اما باور کنید من حتی در جمع خانواده و صمیمیترین دوستانم هم هرگز اینطوری صحبت نمیکنم. اصلاً در مرام من نیست که فخر بفروشم و پز بدهم. رابطهات با علی دایی چطور است؟ معمولی. یکدیگر را ببینیم، سلام و علیک میکنیم اما ارتباط تلفنی و رفت و آمد نداریم. اگر قرار باشد به عنوان یک دوست توصیهای به دایی بکنی، چه میگویی؟ میگویم بیشتر مشورت کن. دنیای مربیگری با بازی زمین تا آسمان متفاوت است. مربی نمیتواند فقط به خودش اتکا کند. اصلاً به همین دلیل همه دستیار دارند، دایی میتواند با بزرگانی چون پروین که سرد و گرم و بالا و پایین روزگار را چشیدهاند، مشورت کند و نظر آنها را بپرسد. طبیعی است که در نهایت خودش تصمیم میگیرد. فرض که دایی بخواهد با شما مشورت کند، به او چه میگویی؟ میگویم مربی نباید به اسمها کاری داشته باشد. در فوتبال امروز آمادگی جسمانی حرف اول را میزند، من اگر در تمرین طول زمین را 30 بار طی نکنم، معلوم است که در مسابقه 20 بار هم نمیتوانم بروم و بیایم. امروز دیگر اسم و رسم مهم نیست، هرکس آمادهتر است، بازی میکند. فوتبال امروز یعنی جنگ، همین گواردیولا دو فصل قبل روز بازی با منچستر 11 مرد اصلی بارسلونا را در رختکن جمع کرد و فیلم گلادیاتور را برایشان گذاشت، بعد هم گفت: «من هیچ توصیه فنی برایتان ندارم، بروید و مثل اینها بجنگید.» بارسلونا رفت و بازی را برد، بازیکن پرسپولیس باید بداند به پارک نیامده! پول خوب میگیرد، مشهور است، اعتبار اجتماعی دارد، صد هزار نفر پشتیبانش هستند، دیگر چه میخواهد؟! نظرت در مورد تیمملی چیست؟ در جام ملتها چه میکنیم؟ بدون تعارف، من با قطبی برخورد نداشتهام ولی او را در حد تیمملی نمیدانم! الان تیمملی ما نان خلاقیت مسعود شجاعی را میخورد و او نباشد، مشکل داریم. هیچ پیشرفتی در بازی ما نیست و قطعاً به مشکل میخوریم. برای بعد از جام ملتها، صحبت مربی ایرانی و خارجی است. شما کدامیک را میپسندی؟ ما الان با نصف پولی که به قطبی دادهایم، میتوانیم بهترین مربی خارجی و در سطح «اریکسون» را بیاوریم! باید با مربی خارجی قرارداد 3 ساله بست و دستش را باز گذاشت تا خودش بازیکن انتخاب کند نه اینکه لیست دستش بدهند! جای چه کسی را در لیست تیمملی خالی میبینی؟ نمیخواهم حاشیه درست شود و فقط یک مثال میزنم، آن هم از تیمی غیر از استیل که نگویند رفیقبازی کرده! الان تراکتورسازی یک هافبک دفاعی دارد که من اسمش را هم نمیدانم ولی همهکار در زمین میکند و بهترین است. مهدی کیانی را میگویید، او دعوت شده! پس چرا قطبی او را بازی نمیدهد؟ چون در آن منطقه پژمان نوری و آندو تیموریان را فیکس میگذارد! این کیانی از هر دوی اینها بهتر است. میخواهیم کمی هم از حواشی بپرسیم، اتفاقاتی پیرامون شما رخ داد که با گذشت سالها هنوز برای خیلیها سؤال است! پس رسیدیم سر اصل مطلب! (خنده جمع) میگویند شما با محمدحسن انصاریفرد بر سر شماره 16 پرسپولیس دعوا کردهاید! باور کن اینطور نیست، زمانی که من آمدم پرسپولیس اواخر فوتبال ایشان بود. یادم هست دو هفتهای پیش از شروع فصل تمرین کرد و چون دید بدنش جواب نمیدهد، رفت. من هم با اجازه علیآقا بعد از رفتن ایشان 16 را برداشتم. کشاورز، پرسپولیس، تیمملی امید و تیمملی بزرگسالان. همیشه 16، چرا؟ برایم خوشیمن بود، دوستش داشتم. با محمد مایلیکهن ارتباط داری؟ بعضی وقتها. با هم صحبت آن خاطره معروف را هم میکنید؟ یک جای دیگر این مصاحبه به شما گفتم، من در خصوصیترین محافل هم اهل فخرفروشی نیستم، اصلاً روی زبان من نمیچرخد که بگویم «من رضا مالدینی» هستم! پس چطور این ماجرا سر زبانها افتاد؟ باور کن خودم هم نمیدانم، هنوز هم که سالها از بازنشستگیام میگذرد خیلی اوقات مردم میگویند «استیل تو را فراموش نکردهایم.» آن زمان پیرمردها میگفتند مثل استیل من ندیدهاند و شاید لطف خدا بوده که استیل من بعد از این همه سال در ذهن فوتبالدوستان بماند، این لقب هم از همان استیل میآید و شایعه هم که همیشه هست! جام ملتهای 1996 را خیلی راحت از دست دادی! بله، ظهر ناهار خوردیم و عصر آخرین تمرین بود و شب هم پرواز به دبی. من دیرتر رسیدم سر تمرین و آقای مایلیکهن گفت لخت نشو. بعد از تمرین محمد پنجعلی و چند نفر دیگر از بزرگان زنگ زدند وساطت کنند، مایلیکهن گفته بود خودش زنگ بزند و عذرخواهی کند اما متأسفانه من جوان بودم و غرور بیجا داشتم، اشتباه بزرگی کردم که زنگ نزدم... جامجهانی 1998 و بازی در اروپا را هم از دست دادی! کارم با هامبورگ تمام شده بود. آن زمان چند بازیکن ایرانی در آلمان ضعیف ظاهر شده و نسبت به ما بدبین بودند اما منیجر من گفته بود یکی از 11 مرد اصلی ایران هستم. متأسفانه روز قبل از بازی اول با یوگسلاوی مصدوم شدم و شانس بازی در جامجهانی و اروپا با هم از دست رفت. دعوای مشهورتان با دایی هم از خاطرات جام 98 است! یک ماه از خانواده دور بودیم، فشار تمرینات ایویچ و استرس جامجهانی هم بود، کلاً اعصاب همه بچهها خراب بود و آن اتفاق افتاد. بعدش سریع آشتی کردیم و تمام شد. ماجرا از کجا شروع شد؟ ایویچ تمرین دروازه نزدیک گذاشت، دایی مهاجم تیم روبهرو بود و در صحنهای برخورد ایجاد شد، او فحش داد و... درگیری شد دیگر! گفته بود من بازیکن بایرنمونیخ هستم؟ نهبابا، بنده خدا از این غرورها نداشت. بزنبزن هم کردید؟ او مشت انداخت که به من نخورد ولی مال من خورد! بچهها سریع جدایمان کردند. بعد از تمرین قرار شد مرا برگردانند ایران ولی بچهها یکییکی گفتند رضا برگردد، ما هم برمیگردیم. بعد قرار شد آشتی کنیم و تمام شد. رابطهات با میناوند چطور بود؟ من بک چپ بودم و او هافبک چپ. مشکلی نداشتیم، مثل بقیه همبازیانم. حرف ناگفتهای داری؟ آرزو میکنم پرسپولیس و استیلآذین به روزهای خوب برگردند. ضعف تیمهای بزرگ به ضرر فوتبال ماست، انشاءالله هواداران هم با سکوها آشتی کنند. اگر دایی پیشنهاد همکاری در پرسپولیس بدهد، قبول میکنی؟ چرا که نه، پرسپولیس خانه ماست و خوشحال میشوم کاری که از دستم برآید، برایش انجام دهم ولی شک نکن دایی هرگز چنین پیشنهادی نمیدهد! 151
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 640]
صفحات پیشنهادی
بازیکن پرسپولیس باید مثل گلادیاتور بجنگد، پارک که ...
بازیکن پرسپولیس باید مثل گلادیاتور بجنگد، پارک که نیامده!/شاهرودی:انگار آن رزومه مال تومباکوویچ نبود. ورزش > چهرهها - رضا شاهرودی خاطراتش را مرور می کند و از درد ...
بازیکن پرسپولیس باید مثل گلادیاتور بجنگد، پارک که نیامده!/شاهرودی:انگار آن رزومه مال تومباکوویچ نبود. ورزش > چهرهها - رضا شاهرودی خاطراتش را مرور می کند و از درد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها