واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرا رخسارهای وسایل ارتباطی جمعی (شماره سوم)
در ادامه مبحثی که در مقاله قبل به آن پرداختیم ،در اینجا نیز ، با ذکر مثالی دیگر مطلب را ادامه میدهیم.آنچه را که امروزه محتوای اطلاعات و به اصطلاح جوهره اصلی «اخبار روز» را شکل میدهد، نمیتوان در دنیایی پیدا کرد که این گونه ابزارها و وسایل ارتباط جمعی در آن یافت نمیشوند. با این بیان منظور این نیست که پیش از ابداع رسانههای تصویری هیچگاه و در هیچ گوشه جهان آتشسوزی و جنگ و جنایت و قتل و رسواییهای عشقی رخ نداده است؛ بلکه تا زمانی که ابزار یا تکنولوژی مناسبی برای نشر اخبار این حوادث موجود نبود، انسانها از آنها بیاطلاع بودند؛ در آنها سهیم نمیشدند و آنها را بخشی از زندگی روزمرّه خود قرار نمیدادند. چنین اطلاعاتی، به محتوای یک فرهنگ تعلق نداشت. این تصور که ما امروزه از محتوای پدیدهای به نام «اخبار روز» در ذهن داریم، با ظهور تلگراف پدیدار گشت. البته که رسانهها و ابزارهای داد و ستد اطلاعاتی بعدی به تدریج آن را گسترش دادند. در حقیقت همین رسانه مخابراتی با نام تلگراف بود که برای اولین بار این امکان را برای بشر فراهم آورد تا بتواند دادهها و اطلاعات خود را از پیکره به هم پیوسته خود جدا ساخته آن را با سرعتی باور نکردنی از مکانی به مکانی بسیار دورتر انتقال دهد. پدیدهای به نام «اخبار روز» محصولی است از تفکّر پیشرفته تکنیکی ما و به معنای دقیقتر کلمه، حادثهای است در جهان رسانهها. آنچه که امروزه ما بدان میپردازیم و خود را با آن مشغول و سرگرم میداریم، در حقیقت بخشهای برگرفته از حوادثی است که در تمامی جهان رخ میدهد؛ زیرا ما از وسایل مختلفی برای پیامرسانی بهرهمندیم که هر کدام متناسب با شکل و فرم خود به تبادل پیام، حتی به صورت اجزائی انتزاعی و جدا از هم مشغولند. بنابراین، در جوامع و فرهنگهایی که فاقد وسایل ارتباطی و رسانههایی از این دست هستند و نمیتوانند با سرعت نور عمل کنند- فرهنگ و جامعهای که هنوز هم در آن دود، مهمترین و کارآمدترین وسیله برای رساندن پیام از مکانی به مکانی دیگر است- نه تنها پدیدهای به نام «اخبار روز» معنا و مفهومی ندارد، که «تازههای روز» هم عرصهای برای عرض اندام پیدا نمیکند.
با بیانی واضحتر باید گفت هدف از بیان نکاتی که گفته شد پرداختن به یک مسئله است و آن سقوط و زوال عصر صنعت چاپ و کتابت و طلوع و رواج عصر تلویزیون میباشد. این دگرگونی، جابجای غمانگیز و غیرقابل جبرانی را در معنا، مفهوم و محتوای افکار عمومی و نیز گفتگوها و محاورات مردم سبب شده است؛ زیرا که این دو وسیله ارتباطی یا رسانهای که تفاوتهای زیادی در شکل و فرم با یکدیگر دارند، یعنی کتاب و تلویزیون، نمیتوانند حامل ایدهها و اندیشههای یکسان باشند. به همان میزان که از توان تأثیر و کارآیی کتاب و صنعت چاپ کاسته میشود، محتوا و مایههای سیاست و مذهب و آموزش نیز دچار دگرگونی میگردد و متناسب با فرم و کارآیی رسانه دیگر، یعنی تلویزیون، تغییر شکل مییابد.در ادامه پستمن اینطور میگوید که در دوران جوانی که تورات را مطالعه میکرده به اشاراتی برخورد کرده، دال بر این مطلب که: شکلهای ویژه و فرمهای مشخصی از وسایل انتقال دهنده پیام و تبادل معانی، هر کدام نوع خاصّ از پیامی را که مناسبتر و منطبقتر با شکل و فرم خود مییابند مبادله میکنند و از این رو نقشی اساسی در پردازش و شکلدهی به یک فرهنگ ایفا میکنند. در این جا بطور مشخّص نظر وی به ده فرمان است که در فرمان دوّم میگوید: «تو نباید هیچگونه تصوّر و تصویر یا تشبیهی برای خود خلق کنی، نه از آنچه که در بالا و در آسمانهاست و نه از آنچه که در پایین و در روی زمین است و نه از آنچه که در آبها و در اعماق زمین است».همانند بسیاری از افراد ، در اینجا این سئوال مطرح می شود: چرا خداوند به این قوم دستور میدهد که چگونه تجارب و یافتههای خود را به گونهای سمبلیک بیان کنند یا از چه روشهایی استفاده نکنند؟ چنین فرمانی بهعنوان بخشی از یک مکتب اخلاقی جذّاب و شگفتانگیز، در خور توجّه مینماید، مگر آنکه بگوییم واعظ و شارع در تورات، به رابطه میان فرم ظاهری اشکال گوناگون وسایل ارتباط جمعی در یک جامعه با مشخصّات وخصلتهای فرهنگی در همان فرهنگ و جامعه نظر داشته است. قوم و ملتی که میخواهد برای خود تصویری از خدای آفریدگار یکتا به صورت مجرّد بسازد، هرگز به چنین توفیقی دست نخواهد یافت. به ویژه آنکه عادت کرده باشد این کار را با مددجویی از سابقه ذهنی خود از تصاویر مجسّمهها و انطباق آن تصورات و نگرشها بر شمایل و تمثالهای مشخّص، به توصیف یا تصوّر باورهای خود بپردازد. خدای یهودیان فقط در «کلام» و از طریق «کلام» وجود دارد- نوعی بیان و توقّّعی که بالاترین سهم قدرت خلّاقه و مجرد ذهن و تفکر را طلب میکند و هرگز قبل از آن شناخته نبوده است.تحریم به پرده کشیدن شمایل و تصویر، تنها راهی است که میتواند راه ورود چنین خدایی را به درون فرهنگ هموار سازد. برای ما که اینک درصدد آنیم که فرهنگی مبتنی بر «کلام» را به فرهنگی مبتنی بر «تصویر» بدل کنیم یادآوری این فرمان حضرت موسی(ع) میتواند مفید وکارساز باشد.حتی اگر احتمال تحقّق پیشبینیهای پستمن ضعیف تلقی شود، عقل سلیم ایجاب میکند که جانب احتیاط را رعایت کنیم و حدّاقل محتمل بدانیم که ابزارهای تبادل اطلاعات و رسانههایی که در خدمت یک فرهنگ قرار دارند تأثیری جامع و تعیین کننده بر جهتگیریهای روشنفکران و تلاشهای اجتماعی انسانهای درون آن فرهنگ و اجتماع بر جای میگذارد.زبان نیز طبیعتاً وسیله و ابزاری است ابتدایی و دارای ساختار مخصوص به خود که برای مبادله و تعالی افکار و داد و ستدهای انسانی به کار گرفته میشود. زبان- که نادیده گرفتن مقام آن از خرد بدور است- ضمن آنکه به تعبیر قدما ما را از حیوان به انسان بدل کرده است عاملی است برای انسان ماندن ما و در عین حال مفهوم جایگاه انسانیت را نیز تبیین میکند.ما میدانیم که وجود اختلافهای ساختاری و توانمندی در زبانهای مختلف، به پیدایش اختلاف در مقولههایی میانجامد که ما آن را «جهانبینی» مینامیم. چگونگی بیان تفکر انسانها با ملیّتهای گوناگون نسبت به زمان و مکان و اشیا و حوادث بطور آشکاری به خصلتهای دستوری و گرامری زبانهای هر قوم بستگی دارد. از این رو نمیتوانیم بر این مطلب پافشاری کنیم که همه ما درباره ساختمان جهان و خلقت تصوّری یکسان داشته باشیم. این اختلاف موجود میان «جهان بینی»ها زمانی (به همان میزان) آشکارتر میشود که انواع و اقسام متفاوت و متعدّد ابزارهای ارتباطی و مبادلاتی انسانها را فارغ از کارآیی «کلام» مدنظر قرار دهیم.لینک مطالب مرتبط: امپریالیسم و رسانههای عالمگیر (1) نقش رسانهها در کنترل جامعه(1) فن آوری نوین ارتباطی و امنیت اخلاقی(1) فن آوری نوین ارتباطی و امنیت اخلاقی (2) فن آوری نوین ارتباطی و امنیت اخلاقی (3) جستجوی اطلاعات یا اطلاعیابی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 697]