واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرا رخسارهای وسایل ارتباط جمعی(شماره اول)
مقدمه:تکنولوژی نوین و مدرن امروز که ثمره عقل انسانی میباشد، به ناگهان شیوه و سطح زندگی انسانها را دگرگون کرده و غیرممکنهای دیروز را نه تنها ممکن، بلکه بدیهی ساخته است، امروزه در مسیری قرار گرفته که نه تنها حیات بشری بلکه مجموعه این سیاره خاکی را تهدید به نابودی میکند.جهشها و پیشرفتهای صنعتی سده های نوزده و بیست، با کنار گذاشتن اخلاق و معیارهای ارزشی، از دانش و فنون، دو غول دهشتناک ساخته که فرهنگ چندین هزار ساله را با خطر انحطاط مواجه کرده است. وسایل و ابزارهای ارتباط جمعی خصوصاً رسانههای نوشتاری که زمانی عامل شکوفایی و گسترش علوم بودند، در مسیر این تحولات و تحت سلطه رسانههای الکتریکی خصوصاً تلویزیون، به عاملی مهم و اساسی در جهت تضعیف و تخریب جهات فکری و روحی انسانها تبدیل شده است.در همین راستا تحقیقات بسیاری در جوامع پیشرفته خصوصاً ایالات متحده آمریکا که گستردهترین شبکه اطلاع رسانی را دارا میباشد، صورت گرفته که نتایج این تحقیقات بسیار تکان دهنده است.نیل پستمن از سرشناسترین جامعه شناسان آمریکایی است که مدتها ثأثیر رسانهها به ویژه تلویزیون را بر تفکر و شعور و نظام شکلگیری آراء و عقاید مردم آمریکا مورد بررسی علمی و آماری قرار داده است.البته در این زمینه پژوهشهای بسیاری انجام شده که همه حاکی از آنست که تماشای تلویزیون قدرت فراگیری و توان فعالیتهای تخیلی را تضعیف کرده و اثرات مخربی بر افراد دارد.لذا از این جهت که این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است؛ ابتدا طی مقالاتی به بررسی اجمالی نظرات نیل پستمن میپردازیم و سپس در این راستا به بررسی رسانه و تأثیرات آن در جامعه خودمان خواهیم پرداخت. بنابراین مطالعه مقالات ارائه شده در این زمینه را به افرادی که دل در گور اصالتهای فرهنگی و میهنی و اخلاقی و دینی داشته و آینده سعادتمند و هدفداری را طلب میکنند توصیه میشود، خصوصاً که امروز تب بهرهگیری و استفاده از کانالهای ماهوارهای هم در جامعه ما رو به فزونی است.لازم به ذکر است که مقالاتی که از این به بعد پیشروی خواننده است، از آن جهت دارای اهمیت ویژه است که خطرات کوتاه و بلندمدت تماشای تلویزیون را به دور از هر گونه تعصب و غرض ورزی خاصی جلوهگر میسازد و با تبیین ساختار این رسانه فراگیر تصویری نشان میدهد که چگونه «آمریکای عقل و خرد» عصر رسانههای نوشتاری و کتابت سده نوزدهم، به «آمریکای احمق و سرگرم خوشیهای» تلویزیونی عصر معاصر تبدیل شده است.بنابراین به نظر میرسد هشدارهای نیل پستمن در مورد خطرات مهلک بهرهگیری از تلویزیون و کانالهای ماهوارهای میتواند مفید و مؤثر واقع شود.
در مقاطع مختلف و متفاوت تاریخ ما، شهرهایی با خصوصیاتی کاملاً متفاوت نمایانگر اندیشه و روحیه آمریکایی و قدرت برد و شعاع آن میباشد. به عنوان مثال، در اواخر سده 18 میلادی، بوستون مرکز تحرکات افراطی سیاسی بود- همان افراط گرایی که باعث شلیک تیری شد که صدای آن را همه جهانیان شنیدند، گلولهای که طنین و بازتاب صدای آن تمامی آمریکائیان و حتّی مهاجران ویرجینیا را مجذوب کرد و از آنان همانگونه شهروندانی ساخت که در بوستون یافت میشدند. در اواسط سده 19 میلادی نیویورک تجلی گاه ادغام اندیشه و همگونی مردم، خاصه آن دسته از کسانی بود که غیر از انگلستان، از نقاطی دیگر به آمریکا مهاجرت کرده بودند. طردشدگان و ناسازگاران فراوانی از نقاط مختلف گیتی به الیس آیلند (ELLIS ISLAND) = جزیره الیس) آمدند و زبان بیگانه و عادات و رسوم و سنّتهای به مراتب بیگانهتر خود را در تمامی این سرزمین رواج دادند. با شروع قرن 20 میلادی شیکاگو چنان شهری شد که مردم فراخ شانه و ناملایم آن، مظهر روح آمریکایی شدند.اگر امروز بخواهیم نظری به نماد و مظهری بیفکنیم که گویای خصلت و آرمانهای ملت امریکا باشد باید نگاه خود را به سوی لاس و گاس (شهری در صحرای نوادا) بگردانیم.لاس و گاس شهری شده است که تمام همّ خود را بطور کامل وقف تدارک سرگرمی و تفریح کرده است. به همین خاطر این شهر جلوهگر روح آن فرهنگی شده است که ذهن و فکر و گفتار عامّه مردم آن بیشتر در سرگرمی و تفریح خلاصه میشود. بدون هر گونه اعتراض و انتقادی و حتی بدون آنکه افکار عمومی لحظهای به خود آید، سیاست، دین، اخبار ورزشی، مسائل تربیتی و امور اقتصادی، همه و همه در چنگال نمایشهای تفریحی و سرگرم کننده گرفتار آمده و به تابعی از متغیرهای این «شو»های تجارتی بدل شده است. از رهگذر این تحوّل و در فرایند تکامل آن، به نظر پستمن آمریکا ملتی شده که سخت بر آن است که خود را در سرگرمی و تفریح هلاک کند.زمانی ریچاردنیکسون، رئیس جمهور پیشین آمریکا، که یک بار گناه شکست خود را در یک انتخابات به گردن چهره پردازان تلویزیون انداخته بود، اظهار داشت که:«این گریمورها کار را خراب کردهاند!». او به سناتور ادوارد کندی توصیه کرد که اگر بطور جدی قصد شرکت در مبارزات انتخاباتی را دارد باید تا میزان 10 کیلوگرم از وزن خود بکاهد. اگر چه موردی در قانون اساسی آمریکا دیده نمیشود که راه ورود به مشاغل و مناصب بالای سیاسی را برای افراد چاق مسدود اعلام کرده باشد، ولی امروزه در عمل چنین موردی مصداق پیدا میکند. با این قرینه، به احتمال قوی، این راه برای افرادی که کلههایی طاس دارند نیز بسته است و به احتمال قریب به یقین اوضاع برای کسانی که چهره و قیافه ظاهری آنان را نتوان با هنرنمایی آرایشگران به میزان لازم جذاب و زیبا ساخت، غیر از این نیست.
شاید امروزه ما در عمل به جایگاهی رسیدهایم که در آن سیاستمداران باید در زمینههای آرایش و فنون زیبایی اطلاعات و تبحّر بیشتری داشته باشند تا در زمینه تفکر برای برنامههای عملی و کارهای اجرایی...!حتی خبرنگاران و بهتر بگوییم، گویندگان اخبار تلویزیون هم بهخوبی دریافتهاند که مطلب از چه قرار است. غالب آنان زمانی را که برای آرایش صورت و موهای خود صرف میکنند خیلی بیشتر است از وقتی که باید اختصاص دهند به مطالعه مطلبی که باید در برنامه قرائت کنند. این امر الزاماً کار را به آنجا میکشاند که آنها باید خوش سیماترین افراد باشند، هر چند در مقررات و اساسنامه مربوط به وسایل ارتباط جمعی مادهای وجود ندارد که بر طبق آن افراد فاقد چهره مطلوب تلویزیونی یا بنابر جمله کاربردی خودشان آنها که «خوش دوربین نیستند»(1) حق نداشته باشند که مردم را از به اصطلاح «اخبار روز» آگاه کنند...! در عوض و در عمل میبینیم کسی که «خوش دوربین» است و از چهره مناسب تلویزیونی برخوردار، میتواند سالانه از درآمدی بیش از یک میلیون دلار بهرهمند شود.دیر زمانی است که کاسبکاران و تولید کنندگان آمریکایی اعتقاد پیدا کردهاند که یک کالای مفید و با کیفّیت باید از ظاهر شیک، عرضه مناسب و نوعی بستهبندی مطبوع (به عنوان اعتبار ارزشی ثانوی) نیز برخوردار باشد. این مورد نیمی از اعتبار خصلت سرمایهداری را که آدام اسمیت به ستایش آن و کارل مارکس به نفرین آن پرداختهاند میکاهد و آن را زیر سوال میبرد...! حتی ژاپنیها هم که ادعا میشود بهتر از آمریکاییها اتوموبیل میسازند دریافتهاند که بازرگانی و تجارت، بیش از آنکه به علم اقتصاد وابسته باشد، تحت تأثیر هنر نمایش وعرضه کالا است. ارقام بودجه تبلیغاتی سالانه شرکت تویوتا مؤیّد این مطلب است.آنچه مشخص است اینکه در نظربرخی از افراد سازنده برنامه تلویزیونی، سرگرم کننده و شادی آفرین بودن صفت ممتاز و پسندیدهای است برای یک برنامه تلویزیونی، زیرا در آمریکا خداوند یار کسانی است که این استعداد و خمیرمایه وجودی را دارند تا وسایل تفریح و سرگرمی و شادی دیگران را فراهم سازند؛ اعمّ از آنکه واعظ، ورزشکار، مقاطعهکار، سیاستمدار و آموزگار باشند یا خبرنگار و ژورنالیست. غم انگیزترین پیکرهها و چهرهها در آمریکا همین سرگرم کنندههای حرفهای یا به اصطلاح «شومن»ها و به عبارت دیگر «دلقکها» هستند.پانوشت:1- خوش دوربین در سینما معادل است با فتوژنی در عکاسی که مفهوم خوش تصویر دارد.لینک مطالب مرتبط: امپریالیسم و رسانههای عالمگیر (1) نقش رسانهها در کنترل جامعه(1) فن آوری نوین ارتباطی و امنیت اخلاقی(1) فن آوری نوین ارتباطی و امنیت اخلاقی (2) فن آوری نوین ارتباطی و امنیت اخلاقی (3) جستجوی اطلاعات یا اطلاعیابی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]