واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: خبرگزاري فارس: «جمال شورجه» در نامهاي سرگشاده، به سينماگراني كه در روزهاي گذشته به عملكرد هيئت انتخاب جشنواره در «حذف فيلمهاي فرهنگي و انديشمند» اعتراض داشتند، پاسخ داد. به گزارش خبرگزاري فارس، «جمال شورجه» در نمابري كه نسخهاي از آن به خبرگزاري فارس ارسال شد، به نامه 45 سينماگر ايراني در مورد عدم توجه مديران سينمايي به سينماي فرهنگي، پاسخ داد. بنا بر اين گزارش، در اين نمابر آمده است: «باز هم در جو و هواي نزديك به انتخابات، فيل هنرمندان سينماگر ما، هواي هندوستان تساهل و تسامح كرده است.» در ادامه اين نامه ميخوانيم: با ديدن اين نامه ياد نامه شبيه به همين در كوران مبارزات انتخابات گذشته افتادم كه نام و رسم خيلي از همين افراد كه نگران فرهنگ كشورند، در زير آن نامه هم بود و بر عليه دولت خدمتكار و رئيسجمهوري مردمي و ولايي و عدالت گستر فعلي جناب آقاي احمدينژاد تبليغات كردند كه اگر ايشان بيايد چنين ميشود و چنان و بهمان! در ادامه اين نامه ميخوانيم: نميدانم اين بزرگواران در عرض اين نزديك به سه سال و سه دوره از جشنواره فيلم فجر چرا صدايشان در نيامد و حالا نگران فرهنگ شدهاند؟ نميدانم كي و كجا اين بزرگواران فيلمهاي جشنواره بيست و ششم را ديدهاند و با هم مقايسه كردهاند و ساعتها پاي آنها وقت گذاشتهاند كه حالا اينقدر قاطعانه و بدون تحقيق و تعمق لازم اينگونه قضاوت ميكنند؟ شورجه در اين نامه نوشته است: درست در طليعه ورود به بيست و نهمين سال پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، در حالي كه دنيا از دوست و دشمن معترف هستند كه نظام جمهوري اسلامي ايران به دوران تثبيت خود رسيده (البته اهل بصيرت و سيلي خوردههاي پاي انقلاب و زخمخوردههاي اين درخت تنومند، از همان سالهاي آغاز پيروزي انقلاب به اين امر واقف بودند). ميبينيم در همين فيلمهاي بهظاهر فرهنگي كه به نمونههايي از آنها در نامه 45 سينماگر كه چند نفر ديگر بعد به آنها اضافه شدند، چگونه به نهادهاي رسمي و خدوم نظام و اركان نظام و انقلاب توهين ميشود و چگونه خونبهاي هزاران شهيد در پاي درخت انقلاب به مسخره گرفته ميشود، همين فيلمسازها و تهيهكنندهها، در يك فرافكني و فرار به جلو، خود را مبرا از هر خبط و خطايي ميدانند و زير چتر فرهنگ پنهان ميشوند. شورجه در اين نامه متذكر شده است: آيا دعوت به قيام و حضور در ميدان مبارزه عليه نظام، فيلم فرهنگي است كه اين بزرگواران نديده زير آن را امضا ميكنند و براي آن سينه ميزنند؟ اگر چنين است كه بايد واقعا تكليف نظام و سيستم فرهنگي كشور با اينها روشن شود! ميلياردها سرمايه نظام متأسفانه تزريق به همين فيلمهاي فرهنگي شده و از طرف نظام و مجاري فرهنگي، چقدر از همين امضاكنندگان نامه، حمايت و قدرداني شدهاند. دولتها با سياستهاي مختلف و گاه متضاد با هم آمدهاند و رفتهاند اما همينها در هر دورهاي از بيشترين امكانات اين كشور و بيتالمال حمايت شدهاند. در ادامه اين نمابر ميخوانيم: سالهاست كه سينماي مردمي، ملي و اسلامي ما كه ميتوانست رسانهاي قدرتمند براي صدور انقلاب و ارزشهاي اسلام عزيز باشد، توسط سياستبازاران فرهنگي و يا فرهنگيان و هنرمندان مزدور آمريكا و اسراييل كه در كاخهاي جشنوارههاي مختلف اروپايي و آمريكايي نشستهاند، عقيم، ناتوان و نابارور شده است و با اختصاص هدايا و جوايز مختلف به همين فيلمهاي به ظاهر فرهنگي، نه تنها بخش تأثيرگذاري از سينماگران نسل اول انقلاب را از دامن ما گرفتهاند و آنها را غيرمستقيم و مستقيم در استخدام مقاصد و انديشههاي خود درآوردند بلكه به زيبايي و به بهترين شيوه براي نسلهاي دوم و سوم سينماگران انقلاب هم تور پهن كردند و ميكنند. اين كارگردان و عضو هيئت انتخاب جشنواره بيست و ششم، در ادامه اين نامه نوشته است: تاكي بايد خود را به خواب خرگوشي بزنيم؟ تا كي بايد خود را فريب بدهيم كه سينماي فرهنگي داستاني ما بوده كه توانسته اين موفقيتها را كسب كند و چنين و چنان... متأسفانه همين امسال هم ميبينيم اين بذرهاي پاشيده شده از طرف نظام هوشمند فرهنگ غرب، چگونه نسل سوم سينماگران ما را كه سالها همچون نسلهاي گذشته، از بيتالمال و امكانات اين كشور پاي آنها هزينه شده و يك يك آنها در دامن انقلاب پرورش پيدا كرده و رشد كردهاند، متناسب با سليقه، نگاه و خواست اين جشنوارهها در خارج از كشور فيلم ساختهاند كه بخش عمده آنها هيچ تناسب با خاستگاه ملي و ديني و اجتماعي مردم شريف اين كشور ندارد... در ادامه نامه شورجه ميخوانيم: يكي از همين بزرگواران امضا كننده نامه، نمونهاي از كشوري بياورد كه هيچ مميزي آشكار و پنهاني روي محصولات فرهنگي آن كشور صورت نميگيرد. در كجاي دنيا چنين مدينه بيدر و پيكري پيدا ميكنيد؟ به جرأت ميتوانم بگويم كه در هيچ كشوري سهلتر از ايران نميتوان فيلم ساز شد و فيلم ساخت. اين را نه حقير كه خيلي از اهل نظر و تحقيق ميگويند. وي در ادامه نوشته خود، مينويسد: مدتهاست كه مسئولين سينمايي كشور به حق از كم توجهي به امر بودجه فرهنگي و سينمايي گله دارند و براي رفع اين نقيصه بههر دري ميزنند. حال كه به فرمان مقام معظم رهبري و يا توجه ايشان به مظلوميت فرهنگ عنايتي از سوي مجلس محترم به امر بودجه فرهنگي شده و مقدار اندكي در بودجه سينما تحول صورت گرفته يا انشاءالله ميگيرد (كه جاي قدرداني هم دارد)، چرا بايد باز با دست خود كار كنيم كه آنها را از كرده خود پشيمان سازيم؟ باتوجه به اولويتبنديهاي مرسوم در امر تخصيص بودجه به وزارتخانهها و نهادهاي مخلتف، آن برادر بزرگوار كه در مجلس به اين امر اهتمام داشته و دارد، چه نكته مثبت و پيام ارزشمند و همگرايي از سينما ديده كه بايد از گلو و سفره مردم ببرد و به سينما تزريق كند؟ شورجه در ادامه نوشته است: گاه پزشك براي درمان و سلامت جان بيمار مجبور ميشود عضوي از به آن بيمار راكه آلوده است، قطع كند تا سلامت كل بدن به خطر نيفتد... اين برادران بزرگوار كه از مميزيها گله دارند، آيا ميدانند كه اين مميزيها، بايد و نبايدها و اصلاحها چقدر جهت احيا، نجات و بقاي سينما از اين منظر صورت گرفته است؟ در بخش ديگري از اين نامه، شورجه به عنوان عضو هيئت انتخاب جشنواره بيست و ششم در بخش مسابقه فيلمهاي ايراني، نوشته است: براي تنوير افكار عمومي و يادآوري براي دستاندركاران توليد فيلمهاي ايراني حقير به نمونههايي از مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي در توزيع و نمايش فيلم هاي ايراني و خارجي اشاره ميكنم كه مانع نمايش كل فيلم و يا اصلاح پلانهايي از فيلمها ميشود. 1- فيلمهايي كه با فرهنگ ايراني و اسلامي و ارزشهاي اخلاقي مورد قبول جامعه تعارض يا مخالفت داشته باشند. 2- فيلمهايي كه به تبليغ مكاتبي چون سكولاريسم، ليبراليسم، نهيليسم، فمينيسم و... ميپردازند و فرهنگهاي اصيل شرق را تخريب و تحقير ميكنند. 3- فيلمهايي كه به تلويح يا تصريح، حاكميت دين در زندگي دنيوي را نفي ميكنند، نظام غيرديني را برتر ميدانند و يا نظام سلطنتي و ديكتاتوري را محبوب نشان ميدهند. 4- فيلمهايي كه تبعيض نژادي را تبليغ ميكنند يا افراد غربي را برتر از ساير نژادها و مليتها و اقوام ميدانند. 5- فيلمهايي كه به تبليغ هرگونه رفتار غيراخلاقي ميپردازند و مروج خشونت و مصرف موادمخدر هستند و اين مسائل را توجيه و تبليغ ميكنند. 6- فيلمهايي كه از لحاظ فرهنگي و هنري فاقد كيفيت هستند و ترويج آنها به پايين آمدن سطح ذوق و سليقه مخاطبان ميانجامد. 7- فيلمهايي كه مروج انواع معنويتهاي بيريشه و خرافات قديم و جديد به شمار ميآيند. 8- فيلمهايي كه به پيامبرانالهي و ائمه معصومين(ع)، مقام رهبري يا شوراي رهبري و مجتهدين جامعالشرايط هتك حرمت مستقيم يا غيرمستقيم كنند. 9- فيلمهايي كه اشاعه اعمال رذيله فساد و فحشا ميكند. 10- فيلمهايي كه بيانكننده هرگونه مطلبي مغاير و مصالح كشور و مورد سوءاستفاده بيگانگان هستند. 11- فيلمهايي در آن صحنههايي از جزييات قتل و جنايت و شكنجه و آزار وجود دارد، به نحوي كه موجب ناراحتي بيننده ميشود يا بدآموزي دارند. اميدوارم تهيه كنندگان و كارگردانان و دستاندركاران محترم توليد فيلم با مطالعه مصوبات شورايعالي انقلاب فرهنگي و آييننامههاي نظارت بر نمايش و توليد فيلم آثار توليدي خود را با اين شاقولها تنظيم نمايند. شورجه در بخش پاياني اين نامه اظهار داشته است: در خاتمه بايد متذكر شوم كه فيلمهاي فرهنگي و متأسفانه مخاطبگريز كه بخش زيادي از توليدات سالهاي دور و نزديك سينماي ما به خود اختصاص دادهاند و البته در سالهاي اخير تعدادشان بيشتر هم شده، توانستهاند مبالغ هنگفتي را بر بودجههاي دولتي تحميل كند و حجم ديون معوقه بنياد فارابي و ديگر نهادها را بالا ببرد و اين ناشي از حمايتهاي درست يا غلط دولت از اينگونه فيلمها است و نيز حمايت از آنها در هنگام اكران نيز از اهتمامهاي ويژه و دغدغههاي درست يا غلط اداره كل نظارت و ارزشيابي معاونت سينمايي است تا اگر حرفي و پيامي در اين گونه فيلمها باشد به بهترين شيوه به مخاطب انتقال يابد. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]