تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى كه دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مى‏گردد و چون به آن رسيد، آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826061489




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«مهاجران» یا طراحی آفتابه مسی با لوله مقاوم در برابر امواج ماکروویو


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب  - رمقِ دانش‌جوی مهندسی‌مان را می‌کشیم که یاد بگیرد چگونه طراحی کند. مثلاً طراحیِ شترگلوی توالتِ فرنگیِ پلاستیکیِ مقاوم در برابر حرارت بالای 2000 درجه! نتیجه این می‌شود که دانش‌جو روی کاغذ آفتابه‌ای مسی طراحی می‌کند که لوله‌اش در برابر امواج ماکروویو مقاومت خوبی دارد! چندسال زندگی دانش‌جویی، فقط تو را از زندگیِ واقعی دور کرده است. همین! ایمان مطهری منش: دانش‌نامهٔ اینترنتی «ویکی‌پدیا» که این روزها مقالات ضد نظام جمهوری اسلامی‌اش در حوزه‌های مختلف، سیر صعودی یافته است، در صفحه‌ای با عنوانِ «فرار مغزها» این‌ گونه می‌نویسد: «به پدیده مهاجرت گسترده تحصیل‌کردگان، دانشگاهیان و دانشمندان یک کشور یا جامعه به کشورهای دیگر، اصطلاحاً فرار مغزها گفته می‌شود، که معمولا به خاطر کمبود موقعیت های شغلی، درگیری های سیاسی و نظامی، و خطرات جانی رخ می دهد.» و بعد، نویسندهٔ این مقالهٔ «خُرد» از کشورهای ایران و عراق به عنوان کشورهای مبتلا به این ابتلای فرهنگی-علمی نام می‌برد. اما سر کار را که می‌گیری به این نکته می‌رسی که این مقاله در حقیقت گزیده‌ای از مقالهٔ «فرار مغزها از ایران» است. و این یعنی، نویسندهٔ مقالهٔ «فرار مغزها از ایران» یا فرد دیگری، اساس موضوع فرار مغزها را از اصطلاحی وطنی گرفته و با ثبتش در ویکی‌پدیا، خواسته تا طوری وجاهت علمی به آن بدهد.اما خوب که نگاه می‌کنی، می‌بینی زیر این عنوانِ ژورنالیستی، زخم‌هایی هست. زخم‌هایی که بارها، نخبگان مملکت ما و هوشمندان جوان‌مان را آزرده تا آن‌جا که وادارشان کرده تا سفر کنند... تا با قهر بروند.نیازی به حجتِ ویکی‌پدیا نیست؛ چه آن‌که این روزها در این دانش‌نامه -صرف نظر از دسته‌بندی سیاسی و فکری- مقالاتِ ناقص و ادعاهایِ ثابت نشده بسیار است. یک چرخ که در فامیل و دوست و آشنا بزنیم، بالاخره یک «مهاجر» قهر کرده می‌یابیم. حالا در نخبه بودن یا نبودنش، حرف بسیار است. اما این موضوع، موضوعِ تازه‌ای نیست و حرف زدن درباره‌اش نیز، تازگی ندارد؛ اما حرفِ وطنی دربارهٔ این موضوع بسیار کم است و آن‌چه هست، بیش‌تر ادعا و ابراز تأسف است تا حرفِ حسابی. در این میان، رضا امیرخانی در روزگاری که دوباره موضوعِ فرار مغزها، موضوعِ داغی شده بود، کتابی نوشت با عنوان «نشتِ نشا» و ذیل عنوانش نوشت: «جستاری در پدیدهٔ فرار مغزها» بعد، در متنِ کتاب «فرار» را همراه با بارِ منفیِ معنایی خواند و حرف و حدیث دربارهٔ «مغز» بودنِ مهاجران را هم زیاد دانست. پس، نوشت: «نشا همان قلمه‌ای است که می‌زنند تا پسان فردا که گرفت، محصول‌شان بدهد.» و بعد آورد: «کنایتی است از زحمتی که نظامِ آموزشی ما برای بر و بچه‌ها می‌کشد» بعد دربارهٔ «نشت» هم نوشت: «نشت را در فرهنگ معنا کرده‌اند سرایت آب و آتش از جایی به جای دیگر.» تا بگوید که این جریان، جریانِ نرمی است با تبعاتِ خسارت‌بار. نشتِ نشای امیرخانی، حرفِ ویژه یا نظریه‌پردازیِ فوق‌العاده‌ای نیست. حرفی است که چون نویسنده در میانهٔ گود بوده، خود به خود بر قلمش آمده. امیرخانی نشتِ نشاهایی که دوست و هم‌بازی و هم‌مدرسه‌ای و هم‌دانشگاهی‌اش بوده‌اند را دیده و با نوشتن این مقالهٔ بلند، می‌خواسته وظیفهٔ وجدانی‌اش را به انجام برساند و بگوید که منشأ این درد کجاست. در نشتِ نشا که اول‌بار کم‌کم در جایی به صورت پاورقی منتشر شد، تلاش می‌کند موضوع را از بالاتر ببیند و از «زمین»ی که نظام آموزشی ما بر آن بنا شده و دارد در آن «نشا» می‌کارد بگوید. و خب، انصافاً نگاهِ نویسندهٔ این اثر، نگاهِ درستی است که با زبانِ شیرین و نقادانه بیان شده است.نویسنده در این اثر از «ترجمه» می‌گوید. از «علم بومی» و «نظامِ آموزشیِ بومی»، بعد هم «ضعف در علوم انسانی» را به رخ می‌کشد و یادآوری می‌کند که هرچه می‌کشیم، از این ضعف است... شاید خوانش این اثر، بُتِ «دانشگاه» را در نظر بسیاری بشکند. به همین دلیل، اگر از آن دسته‌اید که 13 روزِ عیدشان را در حبسِ کتاب‌های تست و کلاس‌های تست می‌گذرانند یا فرزندی دارید که چنین است، به خواندنِ «نشت نشا» دعوت‌تان می‌کنم. این کتاب مال شما است اگر دانشجوئید، یا دانشجو خواهید شد، یا دوستان و فرزندانی دارید که در پی دانشجو شدن‌اند. و شاید کسی را به تفکر وادارد...ضمنا «نشت ‌نشا» را انتشارات قدیانی منتشر کرده است. صرف کتاب با خبرآن‌لاین:به دانش‌جوی کشاورزی‌مان آموزش می‌دهیم که از جنگل‌ها چگونه محافظت کند. به او توصیه می‌کنیم که در آب و هوای مرطوب چه درختانی را به عمل آورد. به او یاد می‌دهیم که حفظ محیطِ زیست چه اهمیتی دارد... بنده خدا از زیر آن پنجاه تومانیِ بزرگ که بیرون آمد، کویر می‌بیند و بیابان و کوهستان! پرس و جو می‌کند و می‌فهمد که اصالتاً از تکست اروپایی درس خوانده است. رمقِ دانش‌جوی مهندسی‌مان را می‌کشیم که یاد بگیرد چگونه طراحی کند. به زور کتابِ طراحیِ اجزای جوزف ادوارد شیگلی را طی شش واحد تنقیه‌اش می‌کنیم که خوب حالی‌اش شود. حالا او می‌تواند مسائل سه بعدیِ نامعینِ انتزاعی را حل کند. مثلاً طراحیِ شترگلوی توالتِ فرنگیِ پلاستیکیِ مقاوم در برابر حرارت بالای 2000 درجه! بعد می‌بینیم این با مستراح‌های سنتیِ ما جور در نمی‌آید، استادان به این نتیجه می‌رسند که سنت‌ها را قاتی‌اش کنند. نتیجه این می‌شود که دانش‌جو روی کاغذ آفتابه‌ای مسی طراحی می‌کند که لوله‌اش در برابر امواج ماکروویو مقاومت خوبی دارد! این‌ها شوخی نیست. این عینِ سؤالی است که زمانِ ما در درسِ انتقال حرارت به عنوانِ پروژه به دانش‌جویان داده بودند:  «طراحی کنید پرهٔ شوفاژی را به صورت مثلث متساوی‌الساقین با قاعدهٔ a و زاویهٔ رأس o که از اتنهای آن وزنه‌ای به وزن M آویزان است، به صورتی که کم‌ترین خمش «خیز» را داشته باشد، و توأماً بیش‌ترین انتقال حرارت را. ضمناً به دلیل محدودیتِ جا، ماده‌ای را برای ساخت آن انتخاب کنید که کم‌ترین ضریبِ انبساطِ طول را داشته باشد...» یک مسئلهٔ مشکلِ پارامتریک! یک لغز! یک چیستانِ مزخرف! و البته از دیدِ آقایان، انتهای سؤال علمی. علم به معنایِ ترجمه‌ای آن. برای حلِ آن تصویرِ سیاه و سفید، جد و آبائت پیشِ چشمت می‌آید و از ریاضیِ دبستان تا معادلات دیفرانسیلِ دو را باید از بر باشی. اما... خیال می‌کنی با حلِ آن گرهی از مشکلاتِ فروبستهٔ این مملکت حل می‌شود؟ فردا روز که فارغ‌التحصیل و جویای کار، رفتی در یک ساختمان و زیرِ دستِ یک تأسیساتی شروع کردی به نصبِ شوفاژ، جرینگی می‌فهمی که این مسأله نه به دردِ دنیایت خورده است و نه به دردِ آخرت. دو زاری‌ات می‌افتد و می‌فهمی که دانش‌جویان زرنگ‌تر از تو، همان موقع این را دریافته بودند که چنین مسائلی را دو‌دره می‌کردند و از رو دستِ تو کپی می‌کردند. می‌بینی چیزهایی را آموخته‌ای که در هیچ‌جای این مملکت کاربرد ندارد. چهار سال یا شش سال یا هشت سال زندگی دانش‌جویی، فقط تو را از زندگیِ واقعی دور کرده است. همین!  ................................................................... پیشنهاد روزهای قبل را در اخبار مرتبط بخوانید!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن