واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقتی خشم فرمان میراندچرا آستانه تحمل شهروندان پایین آمده است؟
از آنجا که انسان، در واقع «حیوان» ناطق است، برخی از رفتارهایی که از او سر میزند، شکلی از رفتارهای حیوانی اوست. یکی از رفتارهایی که به طور عام در همه انسانها وجود دارد و به نوعی از وجه حیوانی وجود انسان ناشی میشود، خشونت است. خشونت، از رفتارهای بارزی است که انسان آن را به شکلهای مختلفی در طول تاریخ، نسبت به خود، اطرافیان، همنوعان و سایر موجودات اعمال میکند. درجه اعمال خشونت، در زندگی انسان متفاوت است. گاه این خشونتها خود فرد را نیز هدف قرار میدهد و گاه خانواده و وابستگان او را . گاه در محدوده شهر و محیط اجتماعی است و گاه وسعتی به اندازه کشورها دارد. از اشکال بسیار خشن رفتار انسان، پدیده جنگ است که بیشترین پیامدها را در زندگی او به جا گذاشته است. اما خشونت همیشه این قدر آشکار نیست. گاه شکلی چنان پنهان پیدا میکند که نادیده گرفته میشود و گاه چنان طبیعی تلقی میشود که از یاد میرود. با این همه، کسی نیست که حضور گسترده این مفهوم را در گوشه و کنار زندگیاش احساس نکند. همه چیز خشن شده است. فضاهای طبیعی تغییر شکل دادهاند و در این تغییر، خشنتر به نظر میرسند. صبر و تحمل در برابر جزئیترین اتفاقها، از میان رفته و در یک لحظه، همه چیز به هم میریزد .خشونت، هر لحظه، همه جادکترحسن حسینی، رئیس مرکز مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران میگوید: «خشونت یکی از بارزههای رفتار انسان است و در تمام جوامع وجود دارد. اما میزان این خشونت از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است و در جامعه ما متأسفانه اشکال آن متفاوت و گستردهتر از جوامع دیگر است». یک نگاه ساده به محیطهای اجتماعی بزرگ و کوچک این گفته را تأیید میکند.افراد، همه به گونهای کم تحمل و آسیبپذیر شدهاند. لحظهای نیست که در گوشه و کنار خیابان و در محیطهای خانوادگی، بحث و درگیری پیش نیاید. زنان و مردان، رهگذران با یکدیگر، رانندگان اتومبیلها و کاسبان و فروشندگان، به بهانههای مختلف با هم درگیر میشوند. مسیرها گره میخورد و حرکت اتومبیلها متوقف میشود. کمی جلوتر، دو نفر را میبینی که با هم درگیر شدهاند و سرخی چهره و صدای فریادشان، موجی از خشونت را به اطراف میفرستد.عامل این درگیریها، گاه بسیار ساده و بیارزش است. کوچکترین برخوردی بین اتومبیلها میتواند منجر به درگیریهای شدید و گاه ضرب و جرح شود. درگیریهای لفظی، به کوچکترین بهانه در میگیرد و سیل کلمات رکیک، جاری میشود. دیگران، جمع میشوند و نگاه میکنند. بعضی افراد وارد عمل میشوند و سعی میکنند مانع شدت یافتن ماجرا شوند با این همه، این اتفاق، در یک لحظه پایان میگیرد و دوباره، در جای دیگری رخ مینماید.دکترحسینی میگوید، «یکی از مواردی که از طریق آن میتوان میزان خشونت را در یک جامعه تشخیص داد، میزان پروندههایی است که در دادگاهها مورد بررسی قرار میگیرد و موضوع آن ضرب و جرح، قتل، تخریب و ... است. میزان این پروندهها در دادگاههای ما بسیار زیاد است.» اما این پروندهها، تنها نشانههای وجود خشونت در جامعه ما نیستند. بسیاری از موارد اعمال خشونت، به تشکیل پرونده نمیانجامد و خشونتهای خانوادگی اساساً ثبت نمیشوند. اما صفحه حوادث روزنامهها، پر است از اخبار قتل و درگیری و تخریب .از خانه به اجتماعدر این که خشونت پدیدهای فراگیر است و در تمام جوامع وجود دارد، تردیدی نیست. اما شدت بروز و ظهور این پدیده، در جوامع مختلف متفاوت است. این مسئله، نشانگر آن است که بروز رفتارهای خشونتآمیز، تنها به ویژگی ذاتی انسان بر نمیگردد. در واقع، این شرایط فرهنگی و امکانات اقتصادی و اجتماعی است که شدت و ضعف رفتارهای خشونتآمیز را ایجاد میکند.دکترحسینی میگوید: «اگر انسان طوری تربیت شود که همان احترامی را که برای خود قائل است برای دیگران هم قائل شود، رفتار خشن کمتر از او سر خواهد زد.»متأسفانه به لحاظ فرهنگی، بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز، در جامعه ما طبیعی تلقی میشوند، عرف اجتماعی، رفتار خشن را برای جنس مذکر، عادی میداند و در مقابل آن واکنشی نشان نمیدهد. بر این اساس، خشونت بخشی از رفتار طبیعی مردانه به حساب میآید. به همین خاطر است که در محیطهای خانوادگی و اجتماعی رفتار خشن عمدتاً از مردان سر میزند و مقاومتی در برابر آن صورت نمیگیرد. زنان و کودکان نیز، به عنوان موجوداتی که بیشتر از دیگران، با شیوههای اعمال خشونت مواجهاند، آن را به عنوان بخشی از زندگی خانوادگی خود میپذیرند و به نسبتهای مختلف آن را میآموزند و در مواقع مشابه، به عنوان رفتاری عادی، آن را بروز میدهند. به همین شیوه است که خشونت، از خانواده به اجتماع کشیده میشود.چرا خشونت؟دکترحسینی - جامعهشناس - میگوید: «یکی از دلایلی که ما، اعمال خشونت میکنیم این است که برای همنوعان خود حقی قائل نیستیم و خود را بهتر و برتر و بیشتر از آنان میدانیم.» زمانی که چنین تلقی ای در افراد وجود داشته باشد، خود را محق به اعتراض و خشونت و ایجاد درگیری میدانند. اینگونه است که به محض ایجاد کوچکترین مسالهای، که آن را در مقابل حق خود میبینند، با برخوردهای شدید و خشونت بار، دست به مقابله و برخورد میزنند. دکترحسینی میگوید: «یکی از علتهای این امر این است که ما، فهم فرهنگی مناسبی از آزادی و اندیشه و حقوقمان نداریم. به همین خاطر است که اندیشه و آزادی و حقوق دیگری را مخالف خود میدانیم و یا حق بیشتری برای خود قائلیم.»از سوی دیگر، شرایط دشوار زندگی اجتماعی نیز، به این رفتارها دامن میزنند. بسیاری از افراد، دشواریهای زندگی و کمبودهای اقتصادی را، عامل بیحوصلگی، کم تحملی و رفتارهای خشن خود می دانند: «یک بار با یک راننده تاکسی، سر کرایه دعوایم شد. راننده پول بیشتری میخواست و وقتی با مخالفت من روبرو شد، درهای ماشین را قفل کرد و روسریام را کشید. بعد که مردم دخالت کردند و آرام شد، گفت به خاطر کرایه خانه و مشکلات دیگرش عصبی بوده...» این را دختر جوان 21 سالهای میگوید که از این رفتار خشن، آسیب جسمانی هم دیده است. عدهای از افراد بیان میکنند که جامعه خشن، آنها را خشن کرده است: شلوغی خیابانها، هوای آلوده، مناظر زشت و بیپولی که بیشتر از همه چیز آزارشان میدهد. در کوچه و خیابان با هم درگیر میشوند و به خانه که میرسند، اعصاب در هم ریختهشان را برای اعضای خانواده به ارمغان میبرند. نتیجه این رفتارها، گاه چندان خوشایند و قابل جبران نیست. در میانه همین دعواهای کوچک و ساده است که گاه کسی به قتل میرسد یا آسیب جدی میبیند.کمی آرامتر!خشنونت، یک رفتار غلط است. این رفتار غلط که از الگوهای غلط خانواده و اجتماع نشات میگیرد، وسیلهای است که فرد از طریق آن ناکامیها، کمبودها و خلاءهای روانی، اقتصادی و اجتماعی خود را جبران می کند. برای کمرنگ کردن رفتارهای خشن در جامعه و ایجاد تعادل در برخوردهای اجتماع، باید زمینههای ایجادکننده چنین رفتارهایی را از میان برد. بخشی از این تلاش، به عهده ی نهادهای مسوول است که با کم کردن فشارهای اقتصادی و اجتماعی از افراد، زمینه را برای رفتارهای متعادلتر و منطقیتر فراهم کنند و از سوی دیگر، تلاش در جهت رشد و تکامل شخصیتی و روحی، وظیفهای است که هر فرد برای کاستن جنبههای خشن رفتاری خود به عهده دارد. دکترحسینی میگوید: «اگر انسان طوری تربیت شود که همان احترامی را که برای خود قائل است برای دیگران هم قائل شود، رفتار خشن، کمتر از او سر خواهد زد.»منبع: جام جملینک : - الگوهای پرخاشگری در کودکان - برای پرهیز از خشونت ، به نوجوانان مهارت های زندگی بیاموزیم - تربیت و جرئت اخلاقی ( قسمت دوم ) - کودکی که به نوجوانی گستاخ تبدیل می شود - اثر بازی های رایانه ای بر كودكان و نوجوانان - خشونت خانگی - كودكان و خشونت در تلویزیون - چرا فرزندم با خشونت رفتار می كند ؟ - تأثیر خشونت، فشار روانی، و عدم تفاهم در خانواده... ( خبر ) - آیا شما هم عصبانی می شوید ؟ - نماهایی از خشونت علیه زنان - اثر خشونت در خانواده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]