واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فرد- رامين كريمي: همه روزه شاهد چهرههاي عبوس، اخم هاي درهم كشيده و قيافه هاي مضطرب در اطراف خود، كوچه و خيابان و حتي سازمانها و مراكز اداري هستيم و شادماني را به معناي كامل كلمه تنها در كودكان شاهد هستيم متأسفانه در همين رابطه، اين تصور غلط در ميان افراد جامعه شكل گرفته است كه شادي جزو رفتارهاي جامعه پسند نيست و حتي در صورت شاد بودن، سعي مي كنيم خود را جدي و عبوس نشان دهيم. مثلاً در پاسخ «حال شما چطور است؟» به جاي تأكيد بر جنبه هاي مثبت و شاد زندگي مثل «سلامتم!» با جملات منفي «بدنيستيم» يا «اي مي گذرونيم» به طرف مقابل پاسخ مي دهيم. در جلسات و محافل دوستانه به جاي گفت وگو درباره موفقيت ها و جنبه هاي خوشايند زندگي، مشكلات و نگراني هاي خود را بزرگ كرده و آن را به ديگران منتقل مي كنيم و اين وضعيت در حالي است كه در جامعه اي زندگي مي كنيم كه معتقد است مومن گشاده روست و با لبخند خود به ديگران آرامش مي بخشد و افسردگي را به خود راه نمي دهد. در اين رهگذر و در كنار فشارهاي اجتماعي- اقتصادي، فرزندان ما به خصوص نوجوانان و جوانان آسيب پذير ترند و به نظر مي رسد چون الگوهاي رفتار شادمانه را در بزرگترها نديده اند با انتخاب الگوهايي بسيار متفاوت شادي را به شكل ديگر و در قالب يك هيجان طلبي و شايد بي اعتنايي و مقابله با ارزش هاي بزرگترها نشان داده روز به روز بيشتر با نسل قبل فاصله گرفته، شادماني را در مصنوعات جست وجو مي كنند. فيلم ها، برنامه هاي راديويي، تلويزيون، روزنامه و كتاب ها مملو از مضامين غمگنانه و احساس هاي منفي است. مطالب كتاب هاي روانشناسي قرن بيستم تقريباً دو برابر بيش از احساس خوشايند، به احساس هاي ناخوشايند پرداخته است. اين عدم توازن در سال هاي اخير بيشتر به چشم مي خورد. صدها كتاب وجود دارد كه موضوع اصلي آنها فشارهاي رواني(استرس) و اضطراب است، در حالي كه تعداد اندكي از آنها بر شادي و احساس خوشايند تأكيد و تمركز دارند. از آنچه گذشت، اين سؤال به ذهن مي رسد كه آيا انسان داراي طبعي خودآزار است؟ آيا عوامل خاصي او را به سمت اين ناشادي مي كشاند؟ تعريف شادي چيست؟ تعريف دقيقي از شادي در دست نيست، قديمي ترين تعريف اين مفهوم از ارسطوست كه سه نوع شادي را برمي شمرد؛ مردم عادي در پايين ترين سطح، پيرو اين نظريه هستند كه «لذت» شادي آفرين است، در سطحي بالاتر، افراد طبقه متوسط، شادي را با «موفقيت و كاميابي» يكسان مي دانند. عالي ترين نوع شادي از نظر ارسطو شادي است كه بر اثر زندگي انديشمندانه ايجاد مي شود. نشانههاي شادي شادي احساس دروني است كه بيشتر از طريق علائم و نشانه هاي غيركلامي، حالت چهره، وضع بدن، حركات چشم و لب نمايان مي شود. قوانين متعدد فرهنگي، شيوه ابراز شادي را در هر موقعيت به فرد القاء مي كند. مثلاً يك فوتباليست براي ابراز شادي در زمين فوتبال ممكن است داد بزند، گريه كند يا برقصد، اما احساس برنده شدن در بازي تنيس ممكن است فقط دست زدن باشد. تنها چيزي كه از قوانين فرهنگي بي تأثير است، لحن صداست و لحن، بهترين نشانه حالات احساسي فرد است كه نشان مي دهد او شاد است يا تظاهر به شادي مي كند. براي اينكه بفهميم احساس ديگران چيست بايد بدانيم آيا همه شواهد موجود در پيام هايي كه مي فرستد هماهنگند؟ نمايش شوق و هيجان در كلام و رفتار فرد چگونه است؟ چهره شاد اما سخنان مأيوس كننده نشانه تظاهر و عدم صداقت است. سخنان خوشايند كسي كه از چهره اش شادي پيدا نيست نيز نشانه طعنه و نيشخند است. ماهيت روان شناختي شادي حس شادي تركيبي از عواطف مثبت از جمله خوشحالي، هيجان و برانگيختگي حسي در صورتي است كه عواطف منفي مانند احساس ملال، بي علاقگي و افسردگي در پايين ترين حد خود باشند. به بيان ديگر، شادي يعني بالا بودن ميزان عواطف مثبت همراه با پايين بودن عواطف منفي. چه چيزي تعيين كننده عواطف مثبت است؟ يافته هاي روانشناسان نشان مي دهد عواطف، با شخصيت فرد رابطه دارد. شخصيت يك ويژگي نسبتاً پايدار و با ثبات است كه فردي را از ديگري متمايز مي كند. شخصيت اكثر افراد تا پايان سال هاي بلوغ به حالت نسبتاً ثابتي در مي آيد. در اين بين محيطي كه فرد در آن رشد مي كند و ويژگي هاي سرشتي و ارثي در شكل گيري اين كيفيت مؤثرند. روانشناسان در مورد وزن و اهميت اين دو عامل اختلاف نظر دارند، گروهي عوامل سرشتي و ارثي را مهم دانسته، گروهي به عوامل محيطي اهميت بيشتري مي دهند و گروه سوم علاوه بر تعامل دو عامل مذكور عامل اراده فرد را مؤثر مي دانند. چه شخصيتهايي شادترند؟ مايكل آيزنك معتقد است: افراد برون گرا، مردم آميز و جمع گرا به دليل ويژگي هاي رفتاري خاص شان، چون ارتباط با دوستان، مشاركت و تماس هاي اجتماعي متعدد، داراي بيشترين عواطف مثبت هستند. عدم تمايل شخصيت هاي درون گرا به داشتن تماس اجتماعي، مانع دستيابي به عواطف مثبت شديد است. چگونه شادتر باشيد؟ اين انتظار كه كسي بايد مرا شاد كند يا بايد اتفاقي بيفتد تا من شاد شوم، انتظار واقع بينانه اي نيست.خودتان بايد براي قرار گرفتن در مسير شادي برنامه ريزي كنيد. كاستن عواطف منفي مهمترين عامل ايجاد عواطف منفي، باورهاي غلط، غيرمنطقي و خود مخرب است. اصلاح افكار غيرمنطقي باعث كاهش يا ضعف عواطف منفي مي شود. برخي از باورهاي غيرمنطقي عبارتند از: «همه بايد با من مهربان باشند، چنانچه نباشند، من موجودي بي ارزشم» يا «همه بايد مرا تأييد كنند در غير اين صورت احساس ارزشمندي نخواهم كرد. تنها گذشته من تعيين كننده رفتارهاي فعلي من است و اگر چيزي در گذشته بر من تأثير گذاشته، اثرش هميشه باقي خواهد ماند. من بايد در تمام زمينه ها كاملاً با كفايت و شايسته باشم، در غير اين صورت فرد بي ارزشي هستم.» افرادي كه بر اين اعتقادند، هميشه در زندگي شان با مشكل مواجهند، زيرا رسيدن به خشنودي براي آنها بسيار مشكل است.تخريب هاي شناختي شبيه به ارزيابي هاي غيرمنطقي هستند، نمونه اي از خطاهاي ذهن يا تحريفات شناختي كه باعث ايجاد عواطف منفي مانند افسردگي و اضطراب مي شوند، بدين شرح است: انتزاع انتخابي يعني تمركز بر يك مشكل ناراحت كننده، بدون شواهد كافي ممكن. پاسخ غيردوستانه از طرف شخصي كه در تمام روز از او پاسخ هاي دوستانه اي دريافت كرده ايم، ما را تحت الشعاع قرار دهد و نتيجه بگيريم كه يك چيز بد است، پس همه چيز بدتر است. تفكر همه يا هيچ تفكري سياه و سفيد است. «شما بايد يا دوست من باشيد يا دشمن من. كسي كه به اعتقادات من معتقد نيست، آدم احمق و بي شعوري است.» مبالغه مثل «شما روز تولد مرا فراموش كرديد، پس مرا دوست نداريد.» شناسايي افكار و باورهاي منفي و ارزيابي و مقابله با آنها، عواطف منفي را كاهش مي دهد و آرامش روح را به ارمغان مي آورد. افزايش عواطف مثبت معمولاً عواطف منفي بويژه افسردگي با عدم تحرك همراه است. يكي از مهمترين راه هاي شاد زيستن، فعال بودن است. برنامه ريزي براي فعاليت هاي خوشايند مثل: ورزش، گردش، شركت در جمع هاي دوستانه، پرداختن به امور اخلاقي و معنوي مي تواند بر فعاليت شما بيفزايد. فعاليت هاي خوشايند از جمله مؤثرترين شيوه هاي كاهش عواطف منفي و افزايش شادي است. همچنين اهداف و موفقيت ها، ميزان شادي ما را تحت تأثير قرار مي دهند. به عبارت ديگر، حركت در راستاي اهداف، رضايت فرد را به همراه دارد. البته كسي كه هدف دشواري را برگزيده، پس از اينكه متوجه شود اين هدف دست نايافتني است، دچار افسردگي مي شود. در تحقيقاتي ثابت شده است كه اهداف كوتاه مدت در مقايسه با اهداف بلندمدت با شادي بيشتري همراهند. شما هم مي توانيد اهداف بلندمدت خود را به اهداف ميان مدت و كوتاه و قابل حصول با زمان بندي مشخص، تقسيم كنيد. برنامه ريزي شادي هيچ قانون طلايي در اين زمينه وجود ندارد، بلكه مجموعه اي از قوانين و دستورالعمل هاي كوچك مي تواند زندگي شما را شادتر كند. - در همه حال به خدا توكل كنيد و از او كمك بخواهيد و با او درد دل كنيد. - مهارت هاي اجتماعي خود را افزايش دهيد. برخي رفتارهاي مفيد عبارتند از: توجه به گفته هاي فرد مقابل، ترغيب و تشويق فرد مقابل به ابراز عقايد خود، مكث كردن در پايان صحبت و به بهترين وجه ظاهر شدن(شيك و تميز بودن) - فعال باشيد و فعاليت هاي روزمره لذت بخش را در برنامه خود بگنجانيد. - به زمان حال توجه كنيد. غصه گذشته را خوردن و نگران آينده بودن، مشكلي را حل نمي كند. - خودتان باشيد. نقش بازي كردن، عواطف منفي شما را زياد مي كند. - افكار غيرمنطقي و خطاهاي شناختي خود را شناسايي كنيد و به مقابله با آنها برخيزيد. - به افكار مثبت و خوش بينانه بيشتر توجه كنيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 482]