واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: شادماني؛قطعه پنهان پايتخت هويت- گیتی عابدی: دمدمههاي عيد است و تو درگير نوستالوژي؛ به رسم گذشته و با خاطراتش به خريد عيد ميروي و در فكر سفره هفتسين هستي. اگر حاجي فيروزي هم در خيابان نبيني، خودت ناخودآگاه زمزمه ميكني: « حاجي فيروزه، سالي يك روزه، عيد نوروزه....» اما يك چيزي اين وسط كم است تا بازسازي خاطرههايت كامل شود. البته خوب كه فكرش را بكني، پازل خاطرهسازي شهر هم ناقص است. وقتي به چهره سياه شده حاجي فيروز نگاه ميكني، پي به قطعه گمشده ميبري. چيزي كه مردم اين شهر را سال هاست بيگانه از هم كرده است. تنها ماجرايي كه كمتر در ميان شهروندان اين شهر خاكستري ميتوان ديد: نشاط اگر فكر ميكني كه مردم تهران مردمي شادند، اگر فكر ميكني كه شادماني چندان هم فراموش نشدهاست، شايد بتواني پاسخ خود را در رابطه بين كالبد شهر و روحيه شهروندان بيابي. به گفته كمال اطهاري- كارشناس شهري- هر شهروند، حقي دارد به نام حق شهروندي و اين حق يعني اينكه بهطور مثال به اندازه كافي مكانهاي فرهنگي و ورزشي داشته باشد و فضاي عمومي براي ارتباطات اجتماعي؛ گرچه بهنظر اين كارشناس، مردم تهران، آخرين حقوقشان را هم از دست ميدهند. او در اين مورد مثالي ميزند:« جمعيت منطقه 4 تهران بيش از 900 هزار نفر است و مردم اين منطقه براي فعاليتهاي فرهنگي درخور، تجهيزات كافي ندارند و بايد براي اموري از اين دست به مركز شهر كه تجمع سينما و سالنهاي موسيقي در آنجاست، بروند.» اطهاري ادامه ميدهد:« در طرح جامع تهران، كارشناسان روي اين مسئله اجماع پيدا كردند كه ظرفيت نهايي زيستمحيطي تهران حدود 8 ميليون نفر است و در افق 1400 به حدود 9 ميليون نفر ميرسد اما دولت مخالفت كرد و عنوان كرد براي رونق در امر مسكن، 20 درصد به آن اضافه ميكنيم.» او معتقد است اجازه بيرويه براي ساختوساز مسكن، بنبست زيستمحيطي ايجاد ميكند و حق شهر را از شهروندان ميگيرد. اطهاري ادامه ميدهد:« نبايد سرمايههايي كه داريم را بهطور تمام در خدمت مسكن درآوريم. اين موضوع هم براي تهران بد است و هم براي كل ايران.» اگر براي جامعه شناسان تمام مشكلات در اقتصاد و زندگي شهري خلاصه ميشود، اطهاري همه چيز را از چشم ساخت و ساز بيرويه مسكن ميبيند و از آن به «بورژو ازي مستغلات» ياد ميكند. او شهر تهران را فقط براي مبادله ميداند و سهمي براي شهروندان در اين كلانشهر نميبيند.اين كارشناس شهري با استناد به جملهاي از لوفر، جامعهما را غريب ميخواند چون به نظر وي«به اين دليل كه تاريخمان را حمل نميكنيم و ساختوساز مسكن تنها براي سودآوري بوده است، تاريخ در بافت و معماري ساختمانهايمان منعكس نيست». و شايد به اين دليل است كه نميدانيم هنگامي كه برزيليها به كارناوالشان و ايتالياييها به بناهاي تاريخي و معماري بينظيرشان مينازند، ما به چه چيز تهران بنازيم و آن را با چه ويژگي خاصي معرفي كنيم. اطهاري دوباره به سراغ لوفر ميرود و ميگويد:« تاريخ تنها زماني باقي ميماند كه بتواند بهصورت مدوام تداوم پيدا كند. اين نوع فضا كه در شهر يافت ميشود، تكامل گذشته نيست بلكه نفي آن است.» بهنظر اين كارشناس شهري، مدرنيته يعني نقد گذشته در حاليكه اينگونه ساماندهي تهران چيزي شبيه نفي گذشته است. وي ميگويد:« شهر دارد به نفع مسكن حراج ميشود و ديگر چه توقعي ميتوان در مورد معماري شهر داشت؟» تعبير ملي از شادي شادماني در ميان مردم كشورهاي جهان، متفاوت است. برخي ملتها بسيار شادند و برخي نيز معمولي. برخي ديگر نيز غمگيناند. پراكنش جغرافيايي شادي در جهان، با توجه به شاخصهاي متعدد زندگي بيانگر رويكرد مردم جهان به شادماني است. در حالي كه برخي از مردم جهان شادمانند اما در برخي كشورها، مردم بهرهاي از شادي ندارند. اما با نگاهي به نقشه پراكنش شادي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه عموما مردمان كشورهاي توسعه يافته نسبت به شهروندان كشورهاي توسعه نيافته بيشتر شادند. كانادا، استراليا و ايالات متحده در صدر كشورهاي شاد جهان قرار دارند و در اين ميان كشورهاي آفريقايي كمترين بهره را از شادماني و نشاط دارند. ايران در اين نقشه در كنار كشورهاي معمولي و مناسب قرار دارد. هرچند بررسي شاخصهاي زندگي از جمله درآمدها، اماكن تفريحي در شهرها، اوقات فراغت، دسترسي به خدمات مناسب و بهرهمندي از عرصههاي عمومي ميتواند چشماندازي مناسب براي ايران رقم زند اما در حال حاضر ايران نسبت به بسياري از كشورهاي در حال توسعه جايگاه خوبي دارد. بهعنوان مثال براساس اين نقشه، مردم ايران نسبت به مردم كشور تركيه شادترند. اين در حالي است كه تصور ميشود كشور تركيه بهدليل پايبندي به الگوهاي توسعه غربي، شادتر است. تهران یک شهر خاکستری اگر از دكتر قرايي مقدم -جامعه شناس- دليل شاداب نبودن تهران و ساكنانش را بپرسي، جواب ميدهد:« چه چيزي در تهران وجود دارد كه موجب شادي مردم بشود؟». بهنظر او در تهران، همه چيز رنگ خنثي دارد؛ حتي رنگ لباسهاي زنان و مردان. قرايي مقدم، خنثي بودن تهران را تنها مربوط به امروز و ديروز نميداند؛« فرهنگ ما بعد از دوران صفويه، فرهنگ غم است؛ از برگزاري اعياد، برنامههاي تلويزيوني و موسيقي گرفته تا نحوه برخورد كارمندان با مراجعين، غمگين است.» اولين دليلي كه به اعتقاد اين جامعه شناس باعث ايجاد فضاي حزن انگيز در تهران شده، نامناسب بودن وضعيت اقتصادي مردم است؛« شادي دلايل زيادي دارد اما وقتي وضعيت اقتصادي مردم خوب باشد و نگراني مسكن نداشته باشند، بهطور حتم شاد خواهند بود.» اما بايد توجه داشت كه تمام ثروتمندان خوشبخت نيستند يا بنا به همان جمله كليشهاي « پول خوشبختي نميآورد». قرايي مقدم هم به اين جمله اعتقاد دارد و اضافه ميكند:«اقتصاد، دليل اصلي اين موضوع است اما عامل ديگرش هم فردگرايي جامعه ماست. در حقيقت در جامعه، روابط صوري جايگزين روابط معنوي شده است». البته عكس اين موضوع هم وجود دارد؛ اكثر مردم هند از وضعيت مالي خوبي برخوردار نيستند اما شادند. قرايي در اين مورد به يك نكته اكتفا ميكند؛« آنها حس آزادي در جامعه دارند و مردم تصور ميكنند كه ميتوانند حرف دلشان را بزنند، حتي اگر اينگونه نباشد.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]