محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825994202
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار)
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این دوره با جدایی او از یکتایی، مصادف میشود. زمانی که منیر زندگی به عنوان یک زن مستقل را آغاز کرد و به سبب شغل تمام وقت در بن ویت تلر دوران خوش و تجملات بسیاری را تجربه میکند، این دوره به یکی از... هنرمندان معاصر ایرانمنیر شاهرودی فرمانفرمائیانخاطرات مصور کودکی در 1302 خورشیدی در خانواده ای برجسته و ممتاز در قزوین متولد میشود. کودکی او با آغاز سلسلة پهلوی همزمان است. زمانی که رضاخان را بر تخت سلطنت شاهی نشاندند، همراه با پدرش به تهران مهاجرت میکند. پدرش در 1309 به نمایندگی در مجلس عوام انتخاب شده بود. هرچند، جد پدری منیر، روحانی محترم و از تبار مذهبی بود، اما، او به دنبال هدف و آرمانهای پدرش که برقراری نظامی سکولار در سرزمینی متجدد به نام ایران بود، تحصیلات خود را دور از هر نوع گرایش مذهبی ادامه داد. کودکی منیر در قزوین میگذرد، شهری که موقعیت استراتژیک خاصی در تاریخ ایران داشته است. قزوین در عصر ساسانیان در نقطه اتصال مسیرهای اصلی بازرگانی ایران شکل گرفت. این شهر، در اواسط قرن شانزدهم، به پایتخت حکومت سلسله صفوی تبدیل میشود. با وجود افول این شهر در اوایل قرن بیستم، هنوز هم فرهنگ غنی و سنت ایرانی در جای جای شهر موج میزند. بالیدن در خانهای ایرانی، خاطرات ژرف تصویری و پررنگی را برای منیر به بار آورده است. خاطراتی که نه فقط از گلهای زینتی و بلبلهای نقش شده بر قطعات چوبی سقف اتاق خوابش، بلکه از تمامی هنر قرون گذشته، نشأت میگیرند. تراژدی شخصی- مرگ غمبار دو خواهرش- با مبارزات آزادی طلبانه پدرش برای حقوق زنان، درهم آمیخت و به آزادی و اختیار در زندگی منیر منجر شد. منیر همانند پدرش، که طراحی نقوش فرش و نیز نظارت بر کار بافندگان از سرگرمیهایش بود، به خوبی با دستانش کار میکرد و از حرفههای سنتی بافندگی، سوزن دوزی و برودری لذت میبرد. علاقه ای که به باغبانی و گلکاری داشت، شیفتگیاش به رنگ و فرم را افزون میکرد. و باعث میشد گلهایی را نقاشی کند که در باغچه خانوادگی میروییدند: شکوفههای آلو، گلهای رُز، گلهای آفتابگردان، زنبق و سوسن و آلالهها، ... طراحی از گلها، علاقه ای است که در ادامه زندگی نیز آن را حفظ کرد. منیر، با حمایت و هدایت پدرش و به یاری چشمان هوشیار و دستان هنرمندش، از این فرمها به بهترین نحو استفاده میکند. به قصد نقاش شدن، به دانشکده هنرهای زیبا وارد میشود؛ جایی که هنر از روی دو چیز تدریس میشد: اول، کارت پستال آثار نقاشان و هنرمندان معروف. دوم، طراحی از مدلهای مرد. در طی سالهای دانشجویی او در اوایل دهه 20 خورشیدی، تاریخ دان و باستان شناسی امریکایی، نظر وی را به خطوط و فرمهای درخشانِ موجود در نقوش باستانی، که گاهی نادیده گرفته میشدند، جلب میکند. خیلی زود، تصمیم میگیرد به پاریس، پایتخت جنبشهای آغاز قرن بیستم، برود. اما چون پاریس آن زمان تحت اشغال بود، توسط (یک دوست)، جایی در یک کشتی نظامی امریکایی پیدا میکند و با برادر و دو تن از دوستان خود، که یکی از آنها منوچهر یکتایی بود (که بعدها همسر او میشود) به نیویورک سفر میکند. بعد از یک سفر طولانی و پرماجرا، به نیویورک میرسد، جایی که بعد از جنگ جهانی دوم، به کانون هنر مدرن بدل شد. با معرفی نامههایی که در دست داشت، درها یکی پس از دیگری روی مُنیر گشوده میشدند، از جمله شانس دسترسی و ملاقات با آرتور پوپ1، که پیش از جنگ جهانی به ایران سفر کرده بود و ارتباطاتی نیز با کیوریتورهای موزه متروپلیتن نیویورک داشت. سالهای کارآموزی در نیویورک (1324- 1336)زمانی که منیر، به نیویورک میرسد، این شهر بسیاری از هنرمندان اروپایی را مجذوب خود میکرد و در طی یک دهه به مرکز بین المللی هنر بدل شد. اگرچه منیر، همچنان رؤیای پاریس را در سر میپروراند، رفته رفته، در نیویورک ریشه دواند و شکل گرفت. در ابتدا او به دانشگاه کرنل2 میرود، اما مانند بسیاری از زنان هنرمند هم نسلش به تحصیل در زمینه هنرهای تزئینی گرایش پیدا میکند و در نتیجه مدرسه طراحی پارسنز3 را برمیگزینـد و برای ســه ســال در رشـتة طراحی مـد تحصیل میکند. بسیاری از هنرمندان آن مقطع، که بعدها در عناوین دیگر به شهرت میرسند، مانند مرت اُپنهایم4 و لوئیس بورخس5، همگی پیش زمینة هنرهای تزئینی داشتند و گونههای مختلف مدیا را- از مد تا طراحی صنعتی و حتا نقاشی و مجسمه - کاویده اند. در سالهای آغازین اقامتش، مسؤولیت تأمین امور اقتصادی خانواده نیز به دوش منیر است، در نتیجه، برای حمایت از آنها، فعالیت شخصیاش به عنوان هنرمند، برای مدتی متوقف میماند و برای پنج سال، به عنوان تصویرساز مد برای نشریه وُگ6، تحت سرپرستی و مدیریت افسانه ایِ کُنده نَست7 و مدیریت بخش گرافیک و طراح مد توسط الکساندر لیبرمان برای بخش فروشگاههای دولتی از جمله بن ویت تلر8 فعالیت میکند. در همینجاست که اندی وارهول را در اوایل دهة 50 میلادی، ملاقات نمود. در همین ایام طراحیهای کفش و گل وارهول را جمع آوری میکند. منیر و وارهول چند بار دیگر و به عناوین مختلف با هم، برخورد داشتهاند؛ زمانی که در 1349، دختر منیر- نیما- برای اینترویو9 (نشریه جدید وارهول) مینویسد و مصاحبه میکند و بعدها در 1355، وقتی وارهول طی قراردادی به تهران سفر میکند، تا پرتره ای از ملکه وقت ایران- فرح دیبا- بسازد. در تهران، وارهول اغلب اوقات، مهمان منیر و همسر دومش- ابوالبشر فرمانفرمائیان- میشود. وارهول بعدها یکی از سیلک اسکرینهای معروفش را از مرلین مونرو10 به منیر، هدیه کرد. در سالهای ازدواج اول منیر، حلقه دوستانش را آلفرد بار11 و اَبی کانَنَ12 تشکیل میدهند، کسانی که او را به پاتوقهای هنری معروف شهر، همچون چدار بار13 و کلاب خیابان دهم در دهکده گرینویچ14، معرفی کرده بودند. منیر در این اماکن با افرادی چون جکسن پالاک15 ویلهلم دکونینگ16، مارک روتکو17، بارنت نیومن18، فیلیپ جانسون19، لری ریورس20، لوئیس نولسن21 و رابرت موریس22 (که بعدها هر دو با او به ایران آمدند) و نیز جان میچل23 (که دوستی طولانی مدتی با او ایجاد کرد) ملاقات میکند. و جالب اینکه بسیاری از آثار این هنرمندان، بعداً توسط موزه هنرهای معاصر تهران خریداری شدند. دشواری و مشقات اقتصادی و مالی زندگی در نیویورک، باعث میشود تابستانهای طولانی زیادی را در وودستاک (جشنواره راک اندرول معروفی که اولین بار در 1969 در امارات متحده برگزار شد) و بعد در بردکلیف24 (یک کولونی خانه به دوشان فارغ از قیود و رسمها که در واقع میتینگی برای روشنفکران، هنرپیشگان، و هنرمندان وقت امریکا به حساب میآمد) بگذراند. در این مجموعههاست که با هنرمندان مهمی آشنا میشود، افرادی چون الکساندر آرکیپنکو25 (که آن زمان در حال آزمودن متریالهای جدید بود) و میلتون آوری26 (کسی که به منیر تکنیک مونوپرنیت را آموزش داد؛ تکنیکی که بعدها از آن در نقاشیهای پشت شیشه به طور خیلی وسیع در مونوپرینتهای کار شده از گلها، استفاده میکند). آوری، همچنین، منیر و همسرش را به کارشناسان و منتقدان خبره آن زمان، و نیز مجموعه داران متعددی از جمله سام کوتز27، و هنرمندانی چون الکساندر کالدر28 معرفی میکند. در اواسط دهة 50 میلادی، و با آشوبهایی که به دنبال برکناری نخست وزیر وقت ایران- دکتر مصدق- در 1332 برپا میشود، مراودات بانکی برای خانواده منیر در ایران بسیار مشکل میگردد. قرارداد و سفارشهای شغلی او به تنها منبع درآمدش بدل میشوند. این دوره با جدایی او از یکتایی، مصادف میشود. زمانی که منیر زندگی به عنوان یک زن مستقل را آغاز کرد و به سبب شغل تمام وقت در بن ویت تلر دوران خوش و تجملات بسیاری را تجربه میکند، این دوره به یکی از پرماجراترین و رضایتبخش ترین دوران زندگی او در نیویورک تبدیل میشود. در این زمان بود که ابوالبشر فرمانفرمائیان، دانشجوی حقوق دانشگاه کلمبیا، را ملاقات میکند. زمانی که ابوالبشر، به ایران باز میگردد و به او پیشنهاد ازدواج میدهد، منیر شرایط کشف سرزمین مادری و همچنین این مشارکت و همراهی میسر شده را پیدا کرده بود. او همچنین نیاز به گریز و رهایی از فشار ناشی از رقابت فزاینده جامعة هنری مردمحور سالهای 50 نیویورک را بیش از هر چیز در خود احساس میکرد. ظهور آبستراکت اکسپرسیونیزم29 همزمان بود با نفوذ و تسلط مردان بر جوامع امریکایی بعد از جنگ، و آغاز و مبدأ پدیده افراطیگری و بی اعتدالی در استفاده از الکل، مواد مخدر و ماشینیسم30. نیمی از امریکاییها را افرادی محافظه کار و سنتی تشکیل میدادند. زنان به اجبار پذیرفته بودند که آنها بیش از هر چیز متعلق به خانه هستند و نه جامعه. نتیجه اینکه، تعداد اندکی از هنرمندان زن، توسط جامعه به رسمیت شناخته میشدند، و کسانی مانند لی کراسنر31- همسر جکسن پالاک- الن دکونینگ32 و جورجیا اُکیف33- همسر آرت دیلر معروف آلفرد استیگلیتز34- از جمله افرادی بودند که به واسطه شهرت همسران خود به جرگة زنان هنرمند داخل شدند. باید در نظر داشت که مطرح شدن جان میتچل، و باربارا هپورث، در اوایل دهة 50، یا موفقیت بریجیت رایلی35 در دهة 60، جزء موفقیتهای غیر متداول جامعة فرهنگی محسوب میشدند. زمانی که جکسن پالاک، در یک تصادف اتومبیل در 1965 مرد، جنبشهای تأثیرگذار دیگری در تقابل با احساس گرایی پالاک و همفکرانش، شکل گرفت. با ظهور مینیمالیسم در اواخر دهة 50، که توسط کارل آندره36، دانلد جاد37، و تونی اسمیت38 رواج پیدا میکند، ولنگاری پاپ آرت به عنوان انگیزه اصلی هنر دهة 60 امریکا باقی میماند. سالهای طلایی خلاقیت (1357- 1336)بعد از غیبتی سیزده ساله، بالاخره در بهمن 1336، منیر به ایران باز میگردد. در طی چند ماه با ابوالبشر فرمانفرمائیان ازدواج میکند. ایران به خاطر کودتای 1332 در آن دوره شاهد نفوذ قابل توجه امریکا، بر روابط و مسائل کشوری اش بود. آریستوکرات تحصیلکرده قاجاری، تاجر و حقوق دان بینالمللی، یعنی همسر دوم منیر، استودیوهای مجهزی برای او میسازد و مراودات تجاری و فرهنگیاش را گسترش میدهد. در این مقطع کشور ایران، وارد مرحلة تغییر و تحول بزرگی شده بود. فرح دیبا، دانشجوی جوان معماری در بوزار39 در 1337، به همسری شاه ایران درمیآید. کسی که بعدها نقش مشوق و حامی بسیاری از اهالی فرهنگ را بازی میکند؛ زنان در 1342، حق رأی دادن پیدا میکنند، تغییرات اجتماعی فراوانی، بخصوص در زمینة تحصیلات و آموزش عمومی، فراهم میآید. در 1346، همزمان با تاج گذاری، اولین جشنوارة بینالمللی در شیراز برپا میشود، مؤسسة پرورش فکری کودکان و نوجوانان با نام کانون تأسیس میگردد. رژیم وقت، در 1350 با برپایی جشنهای دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی، تثبیت وضعیت خود را جشن میگیرد؛ مراسمی که در آن اعضای خانوادة سلطنتی و سیاستمداران متعددی از سرتاسر جهان شرکت کردند. این گزافه گویی و اغراق بعدها توسط بسیاری نکوهش و نقد شد، اما بیشتر بیانگر وجه شادمانی ایرانیان از موفقیت در کسب درآمد بالای نفت بود. علائق شخصی و حرفه ای منیر، او را به سرتاسر ایران میکشاند و باعث میشود مشتاقانه رد پای گذشته اش را دنبال کند. او هنر و دست ساختههای عشایری را مورد بررسی قرار میدهد و به مشاهده البسه و تشریفات و آیینهای مذهبی و پرستش آن مردم میپردازد. همچنین با سفر به شهرهای کهن ایران زمین، فرم و گونههای معماری آنها را مورد مطالعه قرار میدهد. این تجربیات باارزش، نگرش تازه ای نسبت به میراث باستانی سرزمینش به او میدهد و جهت و مسیر تازه ای را برای آیندة خلاق او آماده میسازد. ناپدید شدن و فراموشی هنرهای بومی و منطقه ای با شیوه استاد شاگردی رایج در این خطه، سبب شد منیر مجموعة وسیعی از آثار هنری قومیو مردمی ایران فراهم آورد. ابوالبشر در همه این سفرها حامی و همراه اوست. آموزشهای پیشین در امریکا، تجربههای کاری و نگاه تیزبین و غریزه قوی، باعث شد بتواند یک فهرست تصویری بدیع از هنرهای سنتی و بومی ایران گردآوری نماید. منیر، توسط دولت برای رایزنی و مشاوره با مؤسسات مختلف دعوت به همکاری شد، و قصد داشت طرحهای سنتی صنایع دستی را با، بازار تجارت مدرن و به منظور ارائه در مراکز فروش صنایع دستی نوین، که در 1338 تأسیس شد، وفق دهد. این مراکز به سرعت فروشگاههای صنایع دستی متعدد و آتلیههایی را به منظور شکوفایی هر چه بیشتر صنعت توریسم، برپا ساختند. شغلهای مشاوره ای منیر باعث میشد سفرهای زیادی انجام دهد و گونههای حتا کوچک هنرهای سنتی ایران را بررسی کند. این سفرهای هیجان انگیز، باعث شد تعداد زیادی آثار هنری زادگاهش (قزوین) را نیز تحت عنوان مجموعه شخصی گردد آورد. در این دوره او از تاریخچة فرهنگی غنی ایران، تأثیرات فراوانی گرفت. مقبره امام زاده حسین با ایوانهای آینه کاری شده و حیاطهای هشت ضلعی، گنبدها و شبستانهای سده دوازدهم مسجد جامع، آجرکاریهای بنای عالی قاپو، مقابر و معابد عهد سلجوقی، صفوی و معماری عهد قاجار، کاشی کاریهای سنتی، آجرکاریهای قرون وسطایی، نقاشیهای پشت شیشه، نقاشیهای منظرة باغها و موتیفهای گیاهی، همگی ساختههای او را تحت تأثیر قرار دادند. با آغاز دهة 50 خورشیدی، معماری سنتی پارسی با نوزایی (رنسانس) مواجه بود. مرمت دوبارة هتل شاه عباس در اصفهان، عمارت نارنجستان در شیراز، حرم امام رضا در مشهد و کاخ گلستان در تهران، حرکتی بود که بسیاری از صنایع و حِرَف از بین رفته و مهجور و بویژه آینه کاران قدیمی را دوباره به جنبش و ادامة فعالیت وا داشت. دانستهها و منش منیر، باعث میشد اشیای رایج، که مجموعه داران جمع آوری میکردند، در گردآوریهای او نباشد؛ ظروف نقره، نقاشیهای قاجار، مینیاتور، ظروف میناکاری شده، ظروف فلزی و مسی، خوش و کاشی در سلایق و علایق او نبودند، سلیقة منیر، به مراتب سادهتر و ماهرانهتر بود. او مجموعه ای از شیرسنگیهای لرستان و بیش از شصت پرده نقاشی قهوه خانه ای، بیش از هزار نقاشی پشت شیشة آنتیک، پارچههای دست باف و جواهرات نقره ای ترکمن (که در آن زمان بیشتر به خاطر ارزش مادی نقره آنها آب میشدند) را در این سالها جمع آوری کرد. علاوه بر آن، تعداد زیادی در نقاشی شده قدیمی، قاب پنجره و سقف مربوط به قزوین یا نقاط دیگر ایران را خریداری نمود که در غیر این صورت به دورانداخته یا به مجموعه داران اروپایی فروخته میشدند. منیر، برای دستگرمی، در استودیوی محل کار جدیدش، بیشتر به عنوان یک هنرمند تا یک طراح و دیزاینر، ابتدا به نقاشی چهره اعضای خانواده و مونوپرینتهایی از گل وگیاه پرداخت. او به خاطر نقاشیهای مونوتایپ و چکهایاش (به شیوه ی پالاک) در بی ینال ونیز 1337 بسیار مورد توجه قرار گرفت و مدال طلای آن دوره را به خود اختصاص داد. اولین نمایشگاه انفرادی وی در 1338 در دپارتمان دانشکده هنرهای زیبا برگزار میشود. این نمایشگاه انفرادی، سبب حضور او در بی ینال ونیز 1964 و همچنین شرکت در یک نمایشگاه گروهی در ساختمان کنگره مونکارلو، در موناکو (1965) میشود. در طی سالهای تجربه و آزمایش، به دنبال شیوه و بیان هنری اش میگشت تا اینکه رؤیای جدیدش را در هنر مردمی (فولک) فراموش شده و معماری سنتی و تزئینات و آثار قدیمی کشف کرد. دونا اشتاین40 دربارة آثار منیر میگوید: احیا، دوباره سازی و به کارگیری تفکرات کهن به دست منیر شاهرودی فرمانفرمائیان، بیش از آنکه تلاشی آگاهانه برای حفظ یک سنت نابودشده و مرده باشد، برون ریزی یک حس زیبایی شناسانه ناب است. وی انگیزههای شکل گیری هنری غیر نمایشی را با هم تلفیق میکند و در آثار اخیر خود (مجسمهها و نقوش برجسته) به کشف و بیان وجوه مختلف پیشینه ای اسلامی میپردازد. عناوین هنریبه طور همزمان، درها به روی هنرمندان ایرانی گشوده میشد: مجموعه داران امریکایی و اروپایی به ایران آمدند و هنرمندان ایرانی مقیم اروپا به سرزمین خود بازگشتند، و بازار فروش جدیدی ایجاد شد که گالریهای اروپایی را هر چه بیشتر به معرفی و پیشرفت هنرمندان ایرانی معاصر تشویق میکرد. در اواخر دهه 60 میلادی، شاهد اولین پیشرفت بزرگ و غیر قابل انتظار در حرفة هنری منیر هستیم. او تحت تأثیر معماری بومی و منطقه ای، که در جریان سفرهایش با آنها مواجه شده بود، رفته رفته از نقاشیهای دوبُعدی طبیعت بیجان و گلها به خلق آثار سه بُعدی و هندسی رو آورد. بعدها همان آثار توسط یک تجربة جدید دگرگون میشوند: او با اقتباس و ترکیب تکنیکهای سنتی و قدیمی نقاشی پشت شیشه، آینه کاری، خاتم کاری، منبت کاری و ترکیب نقوش هندسی اسلامی با معماری ایرانی موفقیت چشم گیری را رقم زد. وی با اشتیاق فراوان، آثاری کاملاً بدیع، تبلور معمارگونه بسیار نیرومند، خلق میکند، که با آبستره مدرنیسم نقاشیهای پشت شیشه و آینه کاریهایش آمیخته اند. این آثار هنری جدید، نه تنها به علت تراش خوردگیهای چندوجهی، به طریقی ظریف و ماهرانه نور را منعکس میسازند، بلکه رنگها را، با توجه به محیط اطراف، تغییر میدهند. به جرأت میتوان گفت، پیش از این هیچکس، به پتانسیل نهفته در خلق اثر هنری به وسیلة آینه کاری و گچ اندود کردن آنها روی پانلهای بزرگ چوبی و ارائه آنها به عنوان یک اثر هنری نیندیشیده بود. آینه کاری، یک فرم منحصربه فرد از هنر تزئینی خاص ایرانی است که به مدت چند قرن به عنوان یکی از مهم ترین تزئینات داخلی ساختمان به کار میرفته است؛ استادان حرفه ای آینه کاری عمدتاً در شیراز، اصفهان و تهران (جایی که آینه کاری بیشتر برای تزئینات اماکن مذهبی و کاخها استفاده میشده) زندگی میکردند. تاریخچه تکنیکی آینه کاری، به سده شانزدهم میلادی باز میگردد. زمانی که آینه، از ونیز و چکسلواکی به ایران وارد میشد و بعضاً شکسته به مقصد میرسید. صاحبان جدید آینهها، به دنبال شیوه ای خلاقانه برای بازیافت تکههای شکسته آینهها، این تکههای خرد شده را در مخلوطی از اندود گچ و سیمان قرار دادند و پانلهای تزئینی زیبایی، با انعکاس مضاعف و گوناگون، تهیه کردند. همچنان که «بازتاب خویشتن» یکی از موضوعات سمبُلیک فرهنگ عارفانة ایرانی است، آینه نیز از دیرباز با معانی خلوص، شفافیت، درخشندگی، تقارن، صداقت و بخت واقبال آمیخته بوده است. به استناد تاریخ، نخستین به کارگیری آینه در تزئینات داخلی ایرانیها، به 1558 میلادی و کاخ شاه طهماسب اول (صفوی)، در قزوین باز میگردد. خیلی زود، کاخها، عمارتهای محل سکونت اشرافیان و نزدیکان حکومت و اماکن مذهبی در اصفهان، شیراز و تبریز، به طور وسیع با آینه کاری تزئین شدند. اماکن متبرکه، چون حرم امام رضا(ع) در مشهد، ایوان آینه در قم، نیز همین روش را برای تزئینات داخلی خود پیش گرفتند. از مهم ترین نمونههای این تزئینات حیرت انگیز میتوان به تالارهای آینه، در ساختمان دارالعماره و شمس العماره در تهران اشاره کرد. با آغاز قرن بیستم رفته رفته این سبک تزئینی محو شد و دیگر آینه کاری قابل توجهی به غیر از آنچه در کاخ سبز در مجموعة سعدآباد تهران در 1307 انجام شد، وجود نداشت، هرچند صاحبان چندین منزل شخصی، رستوران و حتی چندین فروشگاه آینه کارانی را به کار گماشتند تا با آینههای نازکی که از آلمان و بلژیک وارد میشد، آثاری با ابعاد کوچک ولی پر از جزییات تولید کنند. به منظور ایجاد اثری هنری با قابلیت حمل آسان، منیر کار روی پانلهایی با قاب و سیمهایی فلزی (برای نگهداری بهتر گچ) را تجربه کرد. اما نتیجة کار باز هم بسیار سنگین و غیر قابل حمل بود. بنابراین، اقدام به آزمودن محصولات و متریالهای جدید نموود؛ شن و ماسه را با گچ ترکیب کرد و بر قابهایی از جنس تختههای چندلایه یا فایبرگلاس اضافه کرد. اشکال و فرم کارهای منیر، بیش از هر چیز، از بناهای تاریخی ایران و طرحهای هندسی اسلامی سنتی، الهام گرفته اند. هندسه اسلامی، قوانینی خاص خود دارد که با قاعدة میزان (تعادل، نظم، تناسب) تنظیم شده؛ قوانینی که بنا بر باورهای اسلامی بر اینکه، تمامی مخلوقات، از درون دارای یک وحدت هماهنگ هستند، بنیان نهاده شده است. در هندسه اسلامی، بین اشکال هندسی خالص و فرمهای بایومورفیک و بین هنر و قوانین وابسته به فلسفه هستی، که با تمام مخلوقات از آن تأثیر میپذیرند، تعادلی برقرار است که آن را به هندسه طبیعت نزدیک میکند. منیر، دستیاران فراوانی داشت که عموماً توسط یک استاد آینه کار معروف به نام استاد حاجی محمد نوید، هدایت میشدند. استاد نوید در اوایل دهة 50 خورشیدی، انحصاراً برای منیر کار میکرد. آن زمان تنها چند تن از استادان آینه کار شناخته شده در کشور در حال کار بودند که بیشتر در مساجد و اماکن مذهبی محلی، استخدام شده و سالنهای آینه کاری بزرگ آنها را ترمیم میکردند یا گسترش میدادند. «حاجی»، در آغاز به کار با یک زن، تمایل زیادی نشان نمیداد، اما به تدریج، او و منیر به یک همکاری مستحکم دست یافتند که به نفع هر دوی آنان بود. تحت آموزش منیر، در آتلیه شلوغ و پرهمهمه اش، هنرگران و صنعت پیشگان به خلق شیوههای نوین دست میزدند و دانش قدیمی خود را با طراحیهای نوین منیر ترکیب میکردند. به جای استفاده از گچ به عنوان مادة نگهدارندة شیشه، از گچ روی پلاستیک با آینه استفاده میکردند. منیر، شیشههای رنگ شده قدیمی و جدید دست ساز را در ترکیباتش، توأمان به کار میبرد. با پیشنهاداتی که در باب استفاده از متریالهای جدید ارائه میکرد و کنجکاوی عمیقش برای کشف راه وروشهای جدید کار، که بسیار خلاقانه و عملی بودند، کارگران و حتا استادکاران، تحت تأثیر قرار میگرفتند. او ستایش و تمجید آنها را بسیار بالاتر از تعاریف و تملقهای نقادان هنری میدانست و آنها را ارج مینهاد. در سرزمین مادری و با ساختار خاص تزئینی همان منطقه، منیر خیلی زود، اصالت و هنرمندی این استادان را کشف و آنها را درک کرد. او با استخراجاتی از سنت ایرانی، که به طور متناسب با نقوش درهم آمیخته اما غیر متعارف، ترکیب شده بودند؛ و اصل تکرار معکوس (تکرار توسط انعکاس)، ترکیبات زیبای مجرد و جذاب، به وجود آورد. در جریان کار، از تبحر هنرمندان آینه کار خود، که به سادگی و با استفاده از یک خط کش و یک ریسمان به عنوان پرگار دست به ترسیم نقوش بسیار پیچیده هندسی میزدند شگفت زده میشد. بعد از بنا شدن یک شالودة ساختاری توسط هنرمند، آینه کاران، خیال و تجسم خود را، هنرمندانه نقش میکردند. ریسمان شان یک نقطه را به یک خط، دایره، مثلث و مربع تبدیل میکرد. و با تقسیم دایره به تعداد قطعات مشخص، شش، هشت، یا دوازده ضلعیهای هندسی ترسیم میکردند. با روی هم انداختن شبکههای هندسی، و نیز هماهنگ ساختن موتیفهایی که به شیوه ای شگفت انگیز در یکدیگر و بدون آغاز و پایانی مشخص، حل شده اند، جهانی وابسته به اشکال هندسی خلق شد؛ منیر اگر، گاهی هم کارش را امضا میکرد، این امضا با عنوان «منیر» یا «اوستا منیر» همراه بود که ابهامی از نوع جنسیت خالق اثر را دربر داشت. وی علاقه ای به کسب اعتبار انفرادی، از اجرای هنرمندانة یک تیم نشان نمیداد. در عین حال، شاید به علت برداشت صرفاً تزئینی از آثارش و سفارشی بودن آنها، احساس خوبی از کنایات منتقدانة حلقههای هنری و روشنفکرانة زمان خود نداشت. با آغاز دهة 70 ، حرفة منیر توسعه یافت و با فرصتهای فوق العاده ای روبه رو شد. آینه کاریهای جدید او در سطوح بینالمللی به نمایش درآمدند: در 1975، نمایشگاه انفرادی اش در گالری ژاک کپلن41 در نیویورک برپا شد. به دنبال آن نمایشگاههای مختلفی در براسل42، بازل (مکاره بین المللی هنر)، تهران (انجمن ایران- امریکا)، و اولین نمایشگاه انفرادی در پاریس- آوریل 1977، در گالری معتبر دنیس رُنه43، و دوباره در 1978 در همان گالری در نیویورک، از آثار وی برپا شد. این موفقیت، همزمان بود با آثار فعالیت فرح پهلوی، برای جمع آوری آثار هنری مدرن از سرتاسر دنیا برای موزه هنرهای معاصر تهران، که در 1356 آغاز به کار کرده بود. آثار استادان هنر مدرن اروپا و هنرمندان امریکایی، شامل هنرمندانی چون اندی وارهول، جکسن پالاک، ویلهلم دکونینگ، مارک روتکو و فرانک استلا، توسط نمایندگان فرح، جمع آوری شده بود، نمایندگانی که دلالان و مجموعه داران هنری از سرتاسر دنیا را تشویق میکردند تا از ایران بازدید کنند و بازار هنر ایران را مورد بررسی قرار دهند. در بین این بازدیدکنندگان، اَبی گری44، نه تنها آثار هنرمندان ایرانی را خرید و جمع آوری کرد، بلکه امکاناتی را فراهم ساخت تا بعضی از آنها نمایشگاههایی در ایالات متحده برپا کنند. سفارشهای مستمر برای هنرمندان ایرانی، سرازیر شده بود. از منیر خواسته شد چندین پانل بزرگ برای هتل اینترکنتیننتال، در تهران، دو آینة دیواری برای مرکز فرهنگی نیاوران (1978)، و یک مجسمه برای باغ موزه فرش طراحی کند. همچنین سفارشهایی برای ساخت و طراحی پانلهای تزئینی برای اتاق خواب فرح در کاخ نیاوران و اتاق پذیرایی مجلس سنا، و سفارشهای متعددی برای منازل مسکونی شخصی دریافت کرد که بسیاری از آنها پس از انقلاب توقیف یا تخریب شده اند. زمینههای هنر بین المللی (1336- 1358)در ارتباطات بین المللی، سلایق هنری در دهههای 60 و 70 پراکنده میشدند و شیوههای متفاوت به طور موازی با هم پیش میرفتند. با این که مدرنیسم، شیوة رایج هنری امریکا تا دهه ی 60 بود، توسعة مینیمالیسم نیز (با تأکید آن بر سه بُعدی بودن و رد ترکیبات مرسوم سنتی) این پروسه را به جهت ایجاد و اجرای نقش پررنگی در رقابت با نفوذ و تسلط نقاشی پیش برد. زمانی که همزمان، نگرش و استنباط از مجسمه نیز تغییر میکرد. علاوه بر آبسترکت اکسپرسیونیسم، و مینیمالیسم، پاپ آرت نیز به وجود آمد، که نقاشان آن، عکاسی و گرافیک تجاری را با نقاشی ترکیب کردند؛ بجز اینها آپ45 و کینتیک آرت46 و هنرمندانی که بیشتر با ابعاد و رنگ سروکار داشتند، صاحب اعتبار بودند. منیر، که همچنان از امریکا و کشورهای اروپایی، بازدید میکرد، از این گرایشها، که به طور غیر مستقیم آثارش را تحت تأثیر قرار می دادند، مطلع بود. همچنین، در نیمة دهة 60 میلادی، هنرمندانی چون لوئیس بورخس، یایوئی کوزاما47 و اِوا هس48، یک آلترناتیو فمینیست اکسپرسیو، برای گویش فرهنگی مینیمال بنیان نهادند و در آثاری که برگرفته و متأثر از تجربة موضعی (تروماتیک) آنها بود، رودروی گذشتة خود قرار گرفتند. در اوایل دهة خورشیدی، جنبش عمدة هنری در ایران، مکتب neo traditionalist سقاخانهها بود، با هنرمندانی چون زنده رودی، تناولی، پیلارام، عربشاهی، قندریز و اویسی، که بعدها تحت عنوان هنرمندان پاپ معنوی49 طبقه بندی شدند. این هنرمندان قدرت فرهنگ بی همتای ایرانی خود را دریافتند و از هنر Votive (هنری قومیمذهبی، که با دست نوشته و خطوط، طلسم و جادو و تصویرسازی داستانها عشقی معروف بیان میشود) استفاده کردند تا آثاری خلق کنند که در گفت وگویی ساده با همتایان خود در پایتختهای تجاری اروپا و امریکا قرار گیرد. اگرچه منیر برای گروه هنرمندان سقاخانه ای بیگانه بود، اما آینه کاریهایش جای مناسب خود را یافت. اما همچنان با تجدید حیات طرحهای ساده و ابتدایی، کشف بنیادین اشکال، انضمام سرمای آینه با رنگهای گرم و کنترانست فرمهای هندسی مجرد با پرندگان، گلها و نقاشیهای چکه ای، و آثار هنرمندان اروپایی و امریکایی را به خوبی میشناخت. زمانی که انقلاب اسلامی، در 1357، قدرت را در دست گرفت، منیر به همراه همسرش برای دیدار دخترش، در نیویورک به سر میبرد. اموال ابوالبشر مانند بیشتر اعضای خانوادههای اشرافی در عرض چند هفته ضبط و توقیف شدند. منیر و ابوالشر تصمیم گرفتند که در تبعید بمانند و موقعیت خود را در نیویورک دوباره تثبیت کنند. آثار یک عمر تلاش و متعلقات منیر، توقیف شده بودند و برخی از آثار هنری دیواری، از جمله کاری که در هتل اینترکنتیننتال تهران نصب شده بود، تخریب شده بودند. بیش از یک دهه، به طول انجامید تا منیر متوجه شد بعضی از آثارش در بنیاد مستضعفان حفظ شده و باقی آنها بین مؤسسات و موزههای مختلف در ایران توزیع شده اند. بیشتر آثار وی در طی اولین سال پس از پیروزی انقلاب، در حراجیهایی که از اجناس توقیف شده در ساختمان دفینه برپا شده بود، فروخته شده بودند. گالریهای اروپایی و امریکایی، که آثار هنری غرب را به ایران (و بالعکس) میفروختند، تغییرات را لمس میکردند و برخی از آنها از معرفی و پیشبرد هنرمندان ایرانی در عرصة هنری بین الملل، دست کشیدند؛ چون مشتریان ثروتمند تبعیدشدة آنها دیگر خرید نمیکردند و بازار غرب برای هنر ایرانی، به طور ناگهانی ناپدید شده بود. برای بیش از یک دهه، کارش از جنبة هنرمندانه و اجتماعی نزول پیدا کرد و تعداد کمیسفارش را در نیویورک و عربستان صعودی پذیرفت. اما مرگ همسرش به علت سرطان خون، در 1991، ضربة بزرگ دیگری بود. وی به هنرش، در ابتدا به عنوان یک جریان درمانی و سپس به عنوان فعالیتی نیروزا، پناهنده شد. او مدتی روی پروژههایی با ابعاد کوچک کار کرد. آبرنگ، کولاژ، نقاشی از گلها و جعبههایی که «نمایشی کوتاه از زندگی» را عرضه میکردند، بخشی از این کارهای کوچک هستند. وی همچنین با برخی از مواد دست به تجربیاتی زد که تا به حال با آنها کار نکرده بود: فلز استیل، که با خراشیدن آن به شیوة «اچینگ»، مجموعه ای از اشعار مولانا را تصویرسازی کرد. پس از آن روی مجموعه ای از جعبههای کوچک کار کرد که گروهی از اُبژههای عجیب ومهیج را در یک فضای محدود گردهم میآورد و «بازسازی شاعرانة خاطرات قاب شده» نام داشت. مجموعه ای از کارت پستال، عکس، پارچه و مواد مختلف، چیده شده در یک نمای کوچک، پر از امکانات تخیلی متفاوت، که مفهومیرمزآلود و نوستالژیک داشت و تاریخچه و حافظة رنگی یک نفر را آشکار میکرد. تولد دوباره (1384- 1379)با گذشت بیش از یک دهه دور از وطن، منیر در 1371 به ایران بازگشت و سعی کرد رد پایی از آثار خود را بیابد که شنیده بود، برخی از آنها در مجموعههای خصوصی و عمومینگهداری میشوند. به غیر از آن، تعدادی از آثاری که در موزه هنرهای معاصر تهران بودند، بقیه تخریب یا ناپدید شده بودند. بعداً برای مدت طولانی تر، در سالهای 1382 و 1383، به تهران بازگشت و برای خود یک آپارتمان جدید تهیه کرد و سریعاً به دنبال استاد آینه کار قدیمیخود گشت: استاد حاجی محمد نوید. منیر عکسی سی ساله از استاد نوید را به راننده ای نشان داد که پس از تعقیب و دنبال کردن استاد نوید را در حالی پیدا کرد که از سلامت فیزیکی خوبی برخوردار بود و همچنان کار می کرد. منیر خیلی سریع، کارگاهی در جنوب شهر تهران اجاره و دستیاران و کارگرانی نیز استخدام کرد؛ استادانی آینه کار با چند دهه تجربه: علی اصغر بهرامیو برادرش رضا بهرامی. این دو، جزو نسل متأخر از آینه کاران بودند که احساس میکردند سنت آینه کاری رو به نابودی است، همان طوری که خودشان نیز فرزندان شان را تشویق نمیکردند در مسیری که خود پیموده اند، قدم بردارند. بیشتر از این میهراسیدند که در آینده، سفارشهای صرفاً تجاری و عاری از ارزشهای هنری داشته باشند. بازگشت منیر سبب شد بعضی از آثار گمشدة خود را از نو بسازد، اما ناتوان از تکرار خویشتن، با نقاشیهای چکه ای آبستره روی شیشه شروع به کار کرد. در حالی که به منظور کشف دوبارة نقوش هندسی، که در دهة 40 خورشیدی، به آنها میپرداخت، به نوعی آینه کاری و افزودن سطوح درخشان به این نقاشیها پرداخت. در نمایشگاهی که در 1385، در تهران برپا کرد، پانلهای بزرگی را در رنگهای مختلف در کنار هم چیده و به نمایش گذاشته بود: پانلهای آبی رنگ (در ارتباط با آب، خلوص و ابدیت)، پانلهای سبزرنگ (بیانگر طبیعت، کامیابی و وفور نعمت)، پانلهای زردرنگ (نمادی از زمین و تابش خورشید) و پانلهای قرمزرنگ (رنگ سنتی و نمادین عشق و آتش). یک عمر آموزش و تجربة منیر در این آثار خلاصه شده اند. پس از ساخت و اجرای این اینستالیشنها، منیر دوباره به آینه کاری رو میآورد. شیشههای رنگی و ورقهای ضد زنگ را، که قبلاً نیز با آنها کار میکرد، با هم ترکیب کرد. در طی یک سال، تعدادی اثر هنری باشکوه خلق کرد که از اقبال خوبی نزد هنرمندان حتا جوان، برخوردار شدند. آنچه منیر را متمایز میسازد، یک سبک تصویری و شیوة غیر کلامیخاص برای ایجاد ارتباط است؛ کشف فرمهای جدید که از پیشینة فرهنگی غنی او نشأت میگیرد و ترکیباتی را پدید میآورد که به ظاهر در محدوده ای معین قدم برمیدارد، اما ذاتاً دریچه ای به ابدیت میگشاید. معماری اصیل ایرانی، همیشه منبع اصلی الهامات هنری منیر بوده است، معماری، که تجسم قواعد زیبایی شناسانه و نمایانگر مهارتهای تزئینی هنرمندان ایرانی است. متریالهای منتخب او برای کار (آینه، گچ و شیشههای رنگین) منعکس کنندة ارتباط او با ایران تاریخی و مهارت هنرمندان و صنعتگران آن است. از این جهت، منیر جزء معدود هنرمندان قرن بیستم است که مصرانه سعی در جداسازی مهارتهای دستی و آرتیزانی، از تولیدات هنری و ارزشگذاریهای زیبایی شناسانه داشته اند. ویژگی دیگر را میتوان در مطالعات وی در زمینة تاریخ هنر و از زمان نمایشگاههایش در نیویورک بررسی کرد. او ایدة دوباره سازی و به کارگیری نیروی پنهان شده در عناصر قراردادی و تکراری معمارگونه را از نگرش پاپ آرت، به ارث برده است. منیر همچنین، آگاهانه یا غیر آگاهانه از قواعد کانستراکتیویستهای روسی و جنبش De stijl متأثر شده است، جنبشی که در آن، معماری، مبلمان و هنرهای تزئینی، نقش یکسانی ایفا میکنند. همچنین میتوان مشابهتهایی را میان آثار او و هنرمندان برزیلی، که تفسیری نوین از آبستره هندسی ارائه کردند، یافت. در عین حال، آثار منیر به آثار هنرمندانی چون پیت موندریان50، یا سُل لوویت51، نزدیک شده اند. میتوان متوجه شد گالری دنیس رنه، آثار او را به طور اتفاقی در دهة 70، ارائه نمیکند؛ چون پیش از آن آثار هنرمندان مشابهی چون وازارلی52، سوتو53، موندریان54، مالویچ55 و مورلت56 را نیز به نمایش گذاشته است. منیر مانند تمام هنرمندان ایرانی هم نسل خود، آثارش تحت تأثیر تغییرات عظیمیاست که کشورش را دستخوش تحولات متعدد کرده است. درست مانند انقلاب 1917، که باعث دوری و پراکندگی پیشگامان رادیکال مدرنیست از آوانگارد روسی شد، و نیز جنگ جهانی دوم که مرکز هنر مدرن را از پاریس به نیویورک منتقل کرد، انقلاب اسلامیایران نیز، موجب خروج بسیاری از هنرمندان از ایران شد. اگرچه منیر هرگز با موانعی که گریبانگیر بیشتر هنرمندان هم عصر خودش بود، رودررو نشد (مانند حق تحصیل، آموزشهای هنری، سفر و داشتن استودیوی شخصی در دهههای 60 و 70 میلادی)، اما با موانع روانی متعددی روبه رو بود تا این که موفق شد موقعیت خود را به عنوان هنرمندی حرفه ای تثبیت کند. در دوران جوانی اش، تعلیمات مردمحورانة هنری، مانع از فعالیت زنان در اجتماع میشد، همچنان که بعدها، زنی از طبقة بالارتبه ای شرقی بودن، تحت عنوان «خانم»، او را بیشتر در حد یک هنرمند غیر حرفه ای محترم نگه داشت تا یک هنرمند جدی. زنی خاص و چارچوب گریز، آن گونه که بود، در 1323، کشورش را به مقصد نیویورک ترک میکند و چندین دهه به طول میانجامد بتواند جاده طلبی اش را به عنوان یک هنرمند دنبال کند. در عین حالی که به شرایط و الزامات خاص طبقه ای که از آن برخاسته بود، وفادار باقی ماند. به عنوان شخصیتی عجیب و منحصربه فرد در محیط غربی، که یک سخاوت و مهمان نوازی افسانه ای به همراه داشت، هرگز توانایی اش به واقع شناخته نشد. اگرچه با هنرمندان بلندمرتبه و سرشناس و تصمیم گیرندگان صحنة هنری امریکا، دمخور بود، ولی هرگز در مرکز قدرت قرار نداشت و مورد تعریف وتمجید فراوان قرار نگرفت؛ و اگرچه میتوانست از موقعیت اجتماعی و حلقة روابطش سود فراوانی حاصل کند، اما هرگز وارد حیطة سلطه جویانة پیشرفت فردی نشد، با این که شخصیتی شوخ، جذاب و بی نهایت پرانرژی فعال داشت. در نتیجه، آثارش براحتی در سطح وسیعی از جوامع هنری معرفی نشد. منیر و آثارش هرگز در رده بندی جنبش هنری یا آموزشهای مکتب هنری مشخصی قرار نگرفت؛ آثار او آزاد از تراژدیهای انسانی، به دور از سانتیمانتالیسم بیانیههای سیاسی، و بیانِ جهانی قابل درکی دارد. در جریان گذارش در عرصة هنری، تحت عنوان هنرمندی پرشور، همیشه به دنبال بازسازی و بیان هندسه، صنعت و زیبایی شناسی کشف نشدة سرزمین مادری اش بوده و مصرانه به دنبال طرحهای نوینی برای خلق و دوباره سازی طرح و نقوش باستانی در قالب هنری مدرن بوده است. مانند لوئیس بورخس، که چهرة واقعی اش تنها در سالهای پایانی حیاتش برای عموم شناخته شد، سیر تکاملی قدرتمند و اهداف ناب او، در طی چهار دهة اخیر عمرش، بسیار جذاب به نظر میرسند. پس از این انرژی حیاتی فوق العادة وی سالهای سال به صورت مادی و معنوی، تابیده خواهد شد و تأثیرش را بر نسلهای هنری آینده باقی خواهد گذاشت. * متن و تصاویر از کتاب Mosaics of Mirrors by Rose Issa، نشر نظر، تهران. پی نوشت1. Arthur pope. 2. Cornell University. 3. Parsons School of Design.4. Meret Oppenheim. 5. Louise Bourgeois. 6. Vogue. 7. Condé Nast.8. Bonwit teller. 9. Interview. 10. Marilyn Monroe. 11. Alfred Barr.12. Abe channan. 13. Cedar Bar. 14. Tenth street club. 15. Jackson Pollock. 16. Willem de kooning. 17. Mark Rothko. 18. Barnett Newman.19. Philip Johnson. 20. Larry Rivers. 21. Louise Nevelson. 22. Robert Morris. 23. Joan Mithchell. 24. Bird Cliffe. 25. Alexander Archipenko.26. Milton Avery. 27. Sam kootz. 28. Alexander Calder. 29. Abstract Expressionism. 30. Machismo. 31. Lee krasner. 32. Elaine de kooning.33. Georgia Okeefe. 34. Alfred Stieglitz. 35. Bridget Riley. 36. Carl Andre. 37. Donald judd. 38. Tony Smith. 39. Beaux Art. 40. Donna stein 1977. 41. Jacques Kaplan. 42. palais de. 43. Denis Rene Gallery. 44. Abby Grey. 45. Op art. 46. Kinetic Art. 47. Yajoi Kusama (b.1929). 48. Eva Hesse (1936- 1970). 49. Pop Spritual. 50. Piet Mondrian. 51. Sol Le Witt. 52. Vasarely. 53. Soto. 54. Malevich. 55. Morellet. تهیه شده توسط: مجله تندیس/ رز عیسی/ ترجمه و تخلیص: گل رخ برومندی/culture اختصاصی مطالب پیشنهادی: منوچهر یكتایی، گرانترین نقاش ایران طلیعه کامران؛ از افسردهترین نقاشان معاصر ایران شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی صادق بریرانی؛ ناموزونترین نقاش معاصر (+تصویر آثار) معرفی هنرمندان معاصر ایران؛ محمد احصایی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 949]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با افشین پیرهاشمی نقاش
آثار وی در کنار گروهی دیگر از هنرمندان ایرانی به حراجیها راه یافته است و به .... میشوند معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان (+عکس آثار) با ...
آثار وی در کنار گروهی دیگر از هنرمندان ایرانی به حراجیها راه یافته است و به .... میشوند معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان (+عکس آثار) با ...
«مجيد مجيدي» نخستين كتابخانه آلاشت
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) · برتری یونتووس مقابل میلان · روان سالم چگونه است ؟ خروج پيش از موعد نيروهاي دانماركي از عراق ...
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) · برتری یونتووس مقابل میلان · روان سالم چگونه است ؟ خروج پيش از موعد نيروهاي دانماركي از عراق ...
آنچه باعث افزايش ضريبهوشي ميشود
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) · هانیه توسلی 20مهر به کیفر میرسد · اسامی محرومان هفته ششم · همه نوع بازی موجود است! ...
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) · هانیه توسلی 20مهر به کیفر میرسد · اسامی محرومان هفته ششم · همه نوع بازی موجود است! ...
کاروان ایران در بازی های همبستگی اسلامی (4)
در ادامهی رقابتهای گلبال بعدازظهر دیروز تیم ایران موفق شد با نتیجه 10 بر صفر تیم لبنان را .... معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) ...
در ادامهی رقابتهای گلبال بعدازظهر دیروز تیم ایران موفق شد با نتیجه 10 بر صفر تیم لبنان را .... معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) ...
سينماي ايران ناتوان در خلق تصويري ماندگار از شهر تهران
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) · جشنوارهي فيلم آسيا با فيلم كيارستمي · براي از بين بردن بوي سوختگي برنج ...
معرفی هنرمند موفق معاصر؛ منیر شاهرودی فرمانفرمائیان ( آثار) · جشنوارهي فيلم آسيا با فيلم كيارستمي · براي از بين بردن بوي سوختگي برنج ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها