محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826056782
- سرمقاله برخی از روزنامههای صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
* ابتكار روزنامه ابتكار سرمقاله خود با عنوان "هدفمند كردن يارانهها،آزموني براي قانونگرايي اصولگرايان "به قلم فضل الله ياري آورده است: بدون ترديد حلقه مفقوده چند ماهه پس از انتخابات “قانون” است .همان كه ميثاق حكومتها و ملتها ميخوانندش. متني كه در بسياري از حكومتهاي سكولار- كه دين را از عرصه اجتماع حذف كرده اند – در حكم "متن مقدس " است و همان تعصبي را نسبت به آن دارند كه دينداران و حكومتهاي ديني به متون مقدس خود دارند .قانون حرف آخر است . همان كه ما " فصل الخطاب " اش ميخوانيم. يكي از افتخاراتي كه سران نظام جمهوري اسلامي در روزهاي اوليه پس از استقرار نظام همواره برآن تاكيد كرده اند، تدوين قانون اساسي بود .همان كه بنيانگذار نظام بر تسريع در تدوين و همت در اجراي تمام و كمال آن همواره تاكيد داشتند. بدون ترديد حضور فقيهان و عالمان ديني در مجلس تدوين قانون اساسي پشتوانه محكمي بود براي آن كه اطمينان حاصل شود كه اين قانون،راهنمايي براي پياده كردن اصول اسلام و حكومت داري بر مبناي دين اسلام است. قانون اساسي جمهوري اسلامي اگر چه متن مقدس نيست امادر بسياري از اصول آن ميتوان حضور متن مقدس را حس كرد . اما سوال اين است كه چرا به اندازه آن اهميت پيدا نكرده است؟ .چرا”عبور از قانون “ به اندازه “ارتكاب به فعل حرام” مذموم دانسته نميشود؟ چرا قانون شكنان به اندازه مرتكبان فعل حرام شرمنده جامعه نميشوند و رو پنهان نميكنند؟ برگرديم به تحولات چند ماهه پس از انتخابات كه قانون گمشده آشكار آن بوده است .انواع و اقسام بي قانونيها از سوي طرفهاي ماجراي حوادث پس از انتخابات انجام گرفت بدون آنكه كسي آن را بپذيرد و يا احساس شرمندگي كند.اگر به زعم برخي از افراد در روزهاي آشوب و پريشاني نميتوان تمام هم و غم را خود براي اجراي قانون به كار برد اينك اما فرصتي فراهم شده تا مراجع رسمي نظام ايستادگي خود را برسر اجراي صحيح قانون اساسي نشان دهند. هدفمند كردن يارانهها اكنون از يك بحث فني و اقتصادي به درآمده و تبديل به شاخصي براي ميزان پاي بندي به قانون شده است. لايحهاي كه دولت به مجلس داده تا هدفمند كردن يارانهها را عملياتي كند، در ميان نمايندگان مجلس - كه ياخود اقتصاد دانند يا مشاوراني در اين حوزه دارند- مورد بررسي قرار گرفته و آنچه به مصلحت ديده اند را در هيئت يك قانون به تصويب رسانده اند و پس از طي مراحل قانوني اجراي آن ضروري به نظر ميرسد. در طرف ديگر ماجرا دولتي است كه اعتقاد دارد با اين مصوبه مجلس نميتواند تبعات و يا حتي اجراي اين طرح بزرگ را بپذيرد . اينك اين موضوع به مناقشهاي پايان ناپذير ميان دولت و مجلس تبديل شده است اما سوالي كه اذهان را تحريك ميكند اين است كه آيا فرجام اين مناقشه،عملي قانوني است يا غير قانوني؟يعني هم دولت و هم مجلس ميتوانند بدون توجه به آن چه خود به مصلحت ميدانند تنها به “قانون بودن” آن بينديشيد؟آيا راههايي براي دور زدن اين معضل(!) پيدا خواهند نمود؟ يا آنكه فكرو هنر خود را براي يافتن راه حلي قانوني براي حل اين مشكل مصروف خواهند كرد؟ به نظر ميرسد در شرايطي كه در اين ماجرا تنها يك طرف حوادث پس از انتخابات (يعني اصولگرايان) حضور دارند و نميتوانند قانون شكني و عبور از آن را به گردن طرف رقيب (يعني اصلاح طلبان) بياندازند اين موضوع ميتواندآزموني بزرگ براي افراد و مراجعي باشد كه در مجلس و دولت براي اجراي آن (قانون )سوگند خورده اند. * جام جم روزنامه جام جم در يادداشت خود با عنوان "كفاشيان ،شنا خلاف مسير آب "به قلم آورده است:علي كفاشيان گرچه خندهروست و عدهاي با اين خندهها، ارزيابي خاص خود را از شخصيت رئيس فدراسيون فوتبال دارند، اما در پس اين ظاهر آرام، آدم زيركي خوابيده است كه بلد است چه موقع عقب بكشد و موضع انفعالي در پيش بگيرد و چه موقع ضربه كاري را به طرف مقابل وارد كند. كفاشيان امروز در شرايطي ضمني از افشين قطبي دفاع كرده و نظري خلاف نايب رئيس اول فدراسيون را مورد توجه قرار داده كه نيك واقف است از قبل توافقات لازم حتي با خود افشين قطبي به عمل آمده بود تا با يك مربي طراز اول خارجي براي حضور در راس تيم ملي، مذاكرات لازم صورت گيرد و زمينههاي حضور وي در ايران فراهم آيد. به قول مهدي تاج، توافقات لازم نيز بر اين مبنا با فاتح تريم ترك و اريكسون سوئدي به عمل آمد تا فدراسيون در جهت سياستي قدم بردارد كه علي سعيدلو ، رئيس ورزش از آنان خواسته بود. رئيس ورزش كه مديري اهل تعارف نيست، حتي در ويژهنامه عيد يكي از روزنامهها وقتي صحبت از قطبي به ميان آمد، به صراحت عنوان كرد كه وي مربي خوبي براي پرسپوليس بود نه تيم ملي. همين جمله كوتاه نيز مبين اين است كه مسوول اول ورزش در جهت پاسخگويي به انتظارهاي فوتبالي مردم، اهداف دورتري را مدنظر قرار داده است و نميخواهد در زماني كه ميشود مربي بهتر ديگري را براي تيم ملي فوتبال جذب كرد، روي فردي سرمايهگذاري كند كه در كارش اما و اگر وجود دارد. البته سعيدلو به دفعات نيز اعلام كرده است كه بايد براي تيمهاي ملي در تمامي رشتهها بهترين مربيان، حتي در صورت نياز مربيان خارجي جذب شوند. كنار هم قرار دادن اين پازلها، اين نتيجه مشخص را در بر دارد كه مهدي تاج با ماموريتي خاص از سوي مسوولان ارشد ورزش، باب مذاكره با مربيان خارجي را گشوده است. حال سوال اينجاست كه رئيس فدراسيون با وجود اطلاع از اين مسائل و در واكنش به رسانهاي شدن موضوع، سياست يك بام و دو هوا را در پيش ميگيرد تا يكي به ميخ زده باشد و يكي به نعل. يقينا براي فوتبالي كه ميخواهد بزرگ باشد و در آسيا موفقيت و پيروزي را در جام ملتها به آغوش بكشد، چنين رفتارها و سياستهاي متناقضي غير منطقي و سوال برانگيز است و فوتبال ما را به تركستان ميبرد. * سياست روز روزنامه سياست روز در يادداشت خود با عنوان "اتهام " به قلم سردبير آورده است: تنها 3 روز از نامه 233 نماينده مجلس به رئيس قوه قضائيه مبني بر آگاهي آنان از فشار دانهدرشتها بر صادق لاريجاني ميگذرد، نمايندگان مجلس با اين نامه به صادق لاريجاني خواستند يك بار ديگر بر مواضع 216 نماينده مجلس ـ كه در اسفند سال 88 طي نامهاي به رئيس قوه قضائيه از مبارزه با فساد اقتصادي توسط اين دستگاه قدرداني كرده و خواسته بودند دراين مبارزه ضعيفكشي نشده و با تمام دانهدرشتها برخورد شود ـ تاكيد كنند و به عبارتي يادآور شوند كه اظهاراتشان مبني بر حمايت از اين روند را به فراموشي نسپردهاند. شاهد اين ادعا افزايش تعداد نويسندگان نامه از 216 تن به 233 نفر است. با اين وصف بارقههاي اميد براي مبارزه با مفاسد اقتصادي و دانهدرشتها كه ابتدا توسط رئيس دولت نهم در تبليغات انتخابات رياست جمهوري درخشيده بود در دل مردم تازه شد و اين نويد ميرود كه دانهدرشتها نيز در برابر سيستم قضا با آحاد مردم برابرباشند و چنانچه مرتكب تخلفي شوند، هيچ اغماضي براي آنان متصور نباشد. اما روز گذشته الياس نادران، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در جمع خبرنگاران حاضر شد و حرفهاي نگو زد. حرفهايي كه قبل از آن با ايما و اشاره زده شده بود و رنگ صراحتشان به اين اندازه پررنگ نبود. نادران از يك شبكه فساد موسوم به شبكه فساد خيابان فاطمي نام برد و رياست اين شبكه را به رحيمي، معاون اول رئيسجمهور نسبت داد تا شنوندگان و خوانندگان اين خبر در بهت فرو روند. اين نماينده مجلس همچنين گفته است: «آقاي رحيمي رئيس حلقه فساد در خيابان فاطمي است كه نسبت به جمعآوري منابع از محل منابع فاسد و توزيع آن تصميمگيري ميكرده است. و اكنون تقريبا همه اعضاي اين شبكه فاسد اقتصادي در خيابان فاطمي دستگير شدهاند الا معاون اول فعلي رئيسجمهور.» به گفته وي شبكه فساد اقتصادي خيابان فاطمي متشكل از افرادي به اسامي جابر ابدالي، الياس محمودي، مسعودي و برخي افراد بوده كه همگي دستگير شدهاند و همچنين چكها و حساب بانكي متعلق به رحيمي بوده و حال آن كه چكها توسط ابدالي امضا ميشده است. با توجه به شناختي كه از الياس نادران وجود دارد، بيان چنين مطالبي از سوي وي بدون اسناد و مدارك معتبر نه تنها بعيد، بلكه ابعد است در واقع نه تنها از سوي اين نماينده مجلس بلكه هر شخص حقوقي و يا حقيقي ديگري چنين مطالبي كه جنبه اتهام آنها به هر چيز ديگري ميچربد را بدون اسناد معتبر و براساس تحقيقات مطرح نخواهد كرد و حال با طرح اين مسائل از سوي يكي از نمايندگان باسابقه مجلس شوراي اسلامي آن هم در جمع خبرنگاران توپ به زمين معاون اول رئيسجمهور افتاده و قاعدتا افكار عمومي منتظر پاسخ قاطع و دقيق آقاي رحيمي است. ... و اما سخني با معاون اول رئيسجمهور هنوز حافظه مردم ايران، ماجراي مرحوم عوضعلي كردان وزير اسبق كشور را از ياد نبرده است هر چند مرگ او بر خاطرات تلخ باقي مانده از آن ماجرا افزود. در آن ايام بسياري از نمايندگان مجلس و مسئولان و حتي دلسوزان نظام از كردان خواستند تا خود استعفا كند و اجازه طرح خيلي از مسائل را ندهد اما او نپذيرفت و ماجرا آن شد كه براي هيچ كس حتي مخالفان او خوشايند نبود. آقاي رحيمي! چنانچه اظهارات آقاي نادران صحت دارد و اتهاماتي كه به شما زده شده، وارد است، ضمن پوزش از مردم و نمايندگان آنها از سمت خود استعفا كرده و ادامه راه را به فرد ديگري بسپاريد. مردم ايران به خاطر دارند كه پس از افشاي خبر دستگيري يك شبكه فساد دولتي توسط رئيس قوه قضائيه، جناب عالي در كسوت معاونت اول رئيس جمهوري در جمع خبرنگاران حضور يافتيد و از اين اقدام استقبال كرديد بنابراين شرط انصاف اين است كه بر مواضع خود ايستادگي كنيد. از طرفي چنانچه اظهارات آقاي نادران صحت ندارد و اين مسائل براساس شايعات و شنيدهها بيان شده نه تنها از شما به عنوان معاون رئيسجمهور خواستار اعاده حيثيت از خود و دولت محترم هستيم بلكه خواهان استعفاي هميشگي آقاي نادران از نمايندگي مردم هستيم. چرا كه نمايندهاي كه بدون تحقيقات مكفي و مستدل در جمع خبرنگاران مطالبي را مطرح ميكند كه هيچگونه اعتباري ندارد، نميتواند نماينده مردم باشد. * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "چارچوب انتخاب دولت آينده عراق " به قلم سعدالله زارعي آورده است: «پيروزي علاوي مي تواند نفوذ ايران را محدود كند. پيروزي يك ائتلاف سكولار و ملي گرا در عراق دريچه جديدي بر روي جهان سني گشوده تا بتواند نفوذ ايران را در عراق محدود كند، از سال 2003- زمان اشغال عراق توسط آمريكا- تاكنون، نفوذ ايران همواره براي آمريكا و هم پيمانان عرب آن يك منبع هشدار جدي بوده است.» اين بخشي از يادداشت روزنامه واشنگتن پست است كه در روز شنبه هفتم فروردين ماه جاري به قلم «حمزه هنداوي» نوشته شده و عنوان مطلب «تحليلگران معتقدند پيروزي علاوي مي تواند نفوذ ايران را كاهش دهد» است. در اين يادداشت از يك سو ايران را بعنوان منبع اصلي خطر در عراق معرفي كرده و از سوي ديگر تلاش كرده است تا وانمود كند، نتايج انتخابات 16 اسفند عراق، آغازي بر پايان نفوذ ايران درعراق است. آمريكايي ها پيش از اين ادعا مي كردند كه انتخابات مجلس دوم عراق به «انتخاب بر مبناي قوميت و دين» مهر بطلان خواهد كوبيد. حتي باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا پس از پايان انتخابات پارلماني عراق اعلام كرد كه عراق از ترجيح قوميت به ترجيح مليت و از ترجيح الگوهاي ديني به ترجيح الگوهاي بشري رسيده است. در طي هفته هاي پس از انتخابات 16 اسفند عراق، آمريكايي ها و هم پيمانان منطقه اي آنان اصرار زيادي دارند تا همه باور كنند كه شرايط سياسي عراق تغيير كرده و آنان توانسته اند مهمترين دغدغه خود- باز توليد نظام ديني در عراق كه با واژه «نفوذ ايران در عراق» بيان مي شود - را از ميان بردارند. واقعيت اين است كه آمريكايي ها دو سال پس از اشغال عراق و عيان شدن اولين نشانه هاي بازخيزي مذهبي در اين كشور به اشتباه كليدي خود در اشغال نظامي عراق پي بردند از اين رو در سال 2005 زمزمه لزوم تغيير در سياست ايالات متحده در عراق از سوي مقامات رسمي آمريكا به گوش رسيد. يك سال طول كشيد تا طرح آمريكا براي اين تغييرات آماده شود. مبناي تغييرات رشد جريان سكولار، انتقال درگيري ها از درگيري مردم عراق با اشغالگران به سمت درگيري هاي مذهبي، بازتوليد خصومت عراق عليه ايران و درگير كردن دولت عراق با انواع چالش ها بود. در سال 2006 مقامات آمريكا با جديت تمام وارد ميدان شدند دو چهره كار كشته آمريكا ديويد پترائوس- بعنوان فرمانده نظامي- و زلماي خليل زاد بعنوان سفير به بغداد اعزام شدند. خليل زاد با صراحت اعلام كرد كه اولويت اول او «برچيدن نفوذ ايران در عراق» است. سال هاي 2006 تا 2009 كارزار اطلاعاتي، سياسي، مالي و تبليغاتي آمريكا، عربستان و... بسيار گرم بود. بعضي خبرها بيانگر آن است كه در اين سالها فقط از سوي دولت رياض حدود 20 ميليارد دلار هزينه شده است. هزينه مقامات آمريكايي در عراق طي اين 4 سال - فقط در اين رابطه- از مرز 50 ميليارد دلار تجاوز كرد اما در اين فاصله آمريكايي ها بارها ترديد خود را نسبت به دست يافتن به نتيجه بروز دادند. انتخابات 16 اسفند عراق، شاخص ارزيابي موفقيت يا شكست برنامه مشترك آمريكا و عربستان در عراق بود. عدم وحدت انتخاباتي شيعيان و حضور با دو ليست براي آمريكا و هم پيمان منطقه اي آن يك «علامت خوب» به حساب مي آمد. آنان برنامه انتخاباتي خود را در عراق بگونه اي پيش بردند كه گمان برود اهل سنت هم با دو ليست جداگانه- ليست جبهه توافق و ليست العراقيه- وارد انتخابات مي شوند و اين از حساسيت شيعيان روي عنصر «وحدت» بكاهد. البته آنان بايد مي دانستند كه واقعيت جمعيتي عراق را نمي توان با ترفندهاي سياسي دگرگون كرد به هر حال شيعيان بين 60 تا 65، كردها نزديك به 20 و سني ها نزديك به 17 درصد از جمعيت عراق را شامل مي شوند. از سوي ديگر بخش اعظم نيروي «لائيسم» در عراق متهم به بعثي بودن هستند و دهها سال طول مي كشد كه اين رابطه از ذهن رأي دهندگان عراقي زدوده شود. امروز در خانه هر عراقي- بخصوص دو طايفه شيعه و كرد- بطور ميانگين دو نفر توسط لائيك هاي بعثي و غربي هاي پشتيبان آنان به شهادت رسيده اند چطور مي توان با تبليغات سياسي اين واقعيت را دگرگون كرد. آمريكايي ها و سعودي ها با ساده انديشي و ساده سازي صورت پيچيده مسئله وعده دادند كه «همه چيز» در عراق دگرگون مي شود. اين اتفاق نيفتاد و آمريكايي ها در برنامه 4 ساله- 2006 تا 2009- به شكست رسيدند ولي با پررويي ادعا كردند كه به يك پيروزي مبنايي و محتوايي در عراق دست يافته اند. براي تبيين موضوع يادآور مي شود: 1- ليستي كه امروز از سوي روزنامه واشنگتن پست «ائتلاف سكولار و ملي گرا» خوانده شده است در انتخابات آذر سال 1384 با سه عنوان انتخاباتي- جبهه توافق، العراقيه و حوار- وارد ميدان گرديد و با كسب 13 كرسي جبراني- به 80 كرسي دست يافته بودند. اين تعداد يعني 09/29 درصد از 275 كرسي مجلس اول عراق. اين دو ائتلاف كه در انتخابات 16 اسفند 88 به يك ائتلاف تبديل گرديد- با كسب 2 كرسي جبراني- به 91 كرسي دست يافته است. اين تعداد يعني 28 درصد از 325 كرسي مجلس با اين وصف تنها يك درصد از موقعيت اين جريان در مجلس آينده عراق- و به تبع آن در دولت- كاسته شده است. اين همه آن پيروزي درخشاني است كه آمريكايي ها و سعودي ها با آب و تاب از آن حرف مي زنند. گفتني است كه ائتلاف شيعيان متحد ايران در مجلس اول - با كسب 19 كرسي جبراني- به 128 كرسي از 275 كرسي پارلمان دست يافته بودند- يعني 59/46 درصد- اين ائتلاف در مجلس دوم عراق- با كسب 4 كرسي جبراني- به 159 كرسي پارلمان دست يافته اند- يعني 92/48 درصد- كه از بهبود بيش از دو درصدي موقعيت شيعيان مرتبط با جمهوري اسلامي ايران در عراق حكايت مي كند اين در حالي است كه حدود 11 نفر از ليست 91 نفره علاوي- از جمله خود او- هم شيعه هستند كه البته بعضي از آنان با دشمنان تشيع تفاوتي ندارند. 2- در طول سال هاي گذشته، ايران همكاري صميمانه و مأثري با مقامات و مسئولين عراقي داشته و در استقرار نسبي نظم و امنيت و فراهم شدن بستر مشاركت مردمي نقش اساسي و ممتازي اتخاذ كرده است به گونه اي كه مي توان گفت عراقي ها برترين رابطه را طي 6-5 سال گذشته با ايران داشته اند. ايران اولين كشوري بود كه سفارت خود را پس از استقرار دولت جديد عراق در بغداد فعال نمود. اين سفارت خانه سياست ثابت ايران در عراق را مديريت كرد. روابط ايران به طايفه خاصي اختصاص نداشته و بطور نسبتاً يكساني سه طايفه شيعيان، كردها و اهل سنت را در بر گرفته است. همين الان روابط دولت ايران با رئيس سني مجلس به اندازه نخست وزير شيعه يا ارتباط ايران با رئيس جمهور كرد به اندازه نخست وزير شيعه گرم و صميمانه است. ايران سالها رانده شدگان كرد و شيعه را صادقانه ميزباني كرده است. با اين وصف صميمي و كارآمد بودن رابطه ايران با عراق اساساً غير عادي و عجيب نيست اما اين براي اشغالگران و بدخواهاني كه حاكميت عراقي ها بر سرنوشت خود را با مطامع خويش ناسازگار مي دانند، نامطلوب است و درصدد بر مي آيند كه بر چهره اين روابط فعال لجن بپاشند و نامطلوب جلوه دهند. ايران تلاش وسيعي براي فعال كردن روابط تركيه، سوريه، كويت و... با دولت عراق نموده است و اين به آن معناست كه رابطه فعال ايران با عراق به ضرر هيچ كشور همسايه اي نيست. آمريكايي ها وانمود مي كنند كه از نفوذ ايران در عراق كاسته شده است و حال آن كه آنان بارها گفته اند كه كردهاي عراق در بين همسايگان ترك و عرب خود به ايران و شيعيان عراق چشم دوخته اند و نيز شيعيان عراق، ايران را مطمئن ترين كشور در حمايت از خود به حساب مي آورند. تبليغات آمريكا و عربستان در طول يك سال گذشته به متهم كردن مالكي و حكيم و...، به وابستگي به ايران و ترجيح منافع ايران به منافع عراق بود و البته مالكي هم بارها از ايران به طور رسمي رفع اتهام كرده بود نتيجه آن همه تبليغات اين شد كه شيعيان بيش از همه ليست او را ترجيح دهند اينك او به تنهايي 56 درصد آراي شيعيان را به خود اختصاص داده است. با اين وصف كاملا واضح است كه تبليغات ضدايراني در عراق نتوانسته اثر چنداني بر عزم مردم بگذارد. 3- عراق اينك در شرايطي است كه به نظر مي رسد نه تنها نظم جديد جاافتاده بلكه با تداوم دوره مسئوليتي دولتمرداني چون طالباني و مالكي به ثبات سياسي نيز رسيده و مي توان گفت عشيره هاي مختلف عراق اينك رهبران سياسي خود را شناخته اند. با اين وصف مي توان اميدوار بود كه شرايط امنيتي و سياسي عراق طي سالهاي آينده بهبود چشمگيري پيدا كند. 4- براساس توافقنامه امنيتي بغداد- واشنگتن، آمريكايي ها بايد از مردادماه آينده خروج نيروهاي نظامي شان از عراق را آغاز كنند و تا دي ماه سال آينده به فرجام برسانند. آمريكايي ها اميدوار بودند از طريق تغيير نظم سياسي عراق و نيز جابجايي رهبران، خروج نيروهايشان را منتفي نمايند. با چشم انداز كنوني كه از امنيت و ثبات بيشتر عراق خبر مي دهد، شرايط براي خروج نظاميان متجاوز آمريكا از عراق فراهم تر مي شود و اين بستري است كه روي بهبود شرايط امنيتي و سياسي منطقه خاورميانه هم اثر خواهد گذاشت. انشاءالله. * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "درسي براي آقاي اوباما " آورده است: يكسال و نيم پيش هنگامي كه باراك اوباما در انتخابات رياست جمهوري آمريكا و با استفاده از شعار « تغيير » به پيروزي رسيد چند موضوع در فهرست وعده هاي انتخاباتي وي به راي دهندگان آمريكايي قرار داشت كه يكي از آنها تعطيل كردن زندان غيرقانوني و قرون وسطايي گوانتانامو بود. آنچه پس از ماجراي مشكوك حمله به برجهاي دوقلوي تجارت جهاني در نيويورك گذشت آمريكا را در موقعيتي قرار داد كه نظام نوين جهاني و يكه تازي در عرصه بين الملل را با زير پا گذاشتن قواعد و حقوق پذيرفته شده با اشغال كشورهاي خاورميانه دنبال كند و در اين راه با ايجاد زندان گوانتانامو و شكنجه و قتل زندانيان متهم به تروريسم رسوايي جديد ديگري در پرونده خود ثبت نمايد. اين فضاحت گرچه در مخفيانه ترين شكل ممكن و در منطقه اي دور از دسترس حاميان حقوق بشر و وكلاي زندانيان انجام مي شد اما آنچنان فجيع و غيرانساني بود كه افكار عمومي ملتهاي جهان را عليه آمريكا و مردم اين كشور بسيج كرد به گونه اي كه بستن زندان گوانتانامو و پايان دادن به جنايات قرون وسطايي به موضوعي جهاني و مطالبه اي فرامنطقه اي تبديل شد. از اين رو باراك اوباما كه بزرگترين هدف خود را رسيدن به كاخ سفيد قرار داده بود با وعده و وعيدهاي انتخاباتي اعلام كرد حداكثر ظرف مدت يكسال زندان گوانتانامو را تعطيل كرده و اين لكه ننگ را از پيشاني نظام دمكراسي پاك خواهد نمود! چند ماه پس از استقرار رئيس جمهور سيه چرده در كاخ سفيد و درست هنگامي كه زمان عمل به شعارهاي انتخاباتي فرا رسيد رئيس جمهور تازه به دوران رسيده آمريكا اعلام كرد با موضوعات مهم تري دست به گريبان است كه تحقق وعده هايش را در شرايط كنوني امكانپذير نمي سازد از اين رو عملي شدن شعار تغيير در سياستهاي آمريكا يكي پس از ديگري به عهده تعليق درآمد و رئيس جمهور آمريكا از اجراي تعهداتش شانه خالي كرد. اكنون كه چهار ماه از پايان وعده يكساله داده شده از سوي اوباما براي بستن زندان گوانتانامو و عدم تحقق آن مي گذرد مقامات آمريكايي كه همچنان به دستگيري بازداشت بدون محاكمه و شكنجه متهمان علاقه نشان مي دهند اعلام كرده اند به جاي تعطيل كردن اين بازداشتگاه مخوف آنرا به پايگاه هوايي آمريكا در بگرام افغانستان منتقل خواهند كرد كه اين به معناي ادامه سياست نقض حقوق بشر و استمرار يكي از شرم آورترين عملكردهاي آمريكاست . واقعيت اينست كه قتل كشتار شكنجه و سلب حقوق و آزاديهاي قانوني ملتهاي جهان از اصول نانوشته ولي اجرا شده در تاريخ كثيف نظام استكباري آمريكاست كه اين نظام سياسي بدون تكيه بر ميليتاريسم و سلطه نظامي قادر به ادامه تحكيم قدرت جهاني خود نخواهد بود. در اين چارچوب و در اجراي سياست نظام تك قطبي آمريكا در كنار سلطه سياسي و اقتصادي نيازمند فرآيند حجم عظيم عمليات آشكار و پنهان در زمينه زندان شكنجه پايگاههاي سري و توسعه شبكه تروريسم بين الملل و افزايش زندانهاي سري آمريكا در كشورهاي جهان است . درست در جهت تحقق چنين سلطه اي است كه زندانهاي مخفي آمريكا در بلغارستان چك لهستان روماني افغانستان عراق پاكستان تايلند و فيليپين و پروازهاي سري هواپيماهاي سيا به اين كشورها براي انتقال بازداشتي ها تنها به عنوان بخشي از عمليات پنهاني آمريكا در پوشش مبارزه با تروريسم و انتقال مجرمين خطرناك انجام مي شود. از همين رو در دوران تبليغات انتخابات رياست جمهوري آمريكا خبرهايي مربوط به انواع شكنجه ها و عمليات غيرقانوني سيا در كشورهاي مختلف جهان منتشر شد و اوباما براي بدست آوردن آرا مردم قول داد در اولين فرصت پس از روي كار آمدن با اين جنايات سازمان يافته سيا مقابله كند ولي بلافاصله پس از ورود به كاخ سفيد نه تنها همه وعده ها به بوته فراموشي سپرده شد بلكه در يك بيانيه رسمي متعهد شد كه مانع پيگيريها عمليات ها و نظارتهاي مقامات و ماموران و شكنجه گران سيا نخواهد شد و لذا آنها هم اكنون با دلگرمي بيشتري به كار خود ادامه مي دهند. اين بي اعتنايي اوباما به وعده هاي انتخاباتي و بي توجهي به مسائل حقوق بشر كه به منزله چك سفيد به مقامات سازمان سيا و گردانندگان عرصه سلطه مخوف آمريكا محسوب مي شود به آنها تفهيم كرد كه مجازند به جناياتي به مراتب فراتر از آنچه در گوانتانامو انجام مي شد ادامه دهند و بازداشتگاههاي سري آمريكا را در دوران حاكميت اوباما توسعه دهند و مطمئن باشند كه اين جنايتها نيز در دولت اوباما مانند دولتهاي پيشين آمريكا در چارچوب منافع ملي آمريكا توجيه خواهد شد! گذشت زمان نشان مي دهد كه هر چند ممكن است « اوباما » در ظاهر فرق هايي با « بوش » داشته باشد ولي در واقع او وارث همان نظام استكباري و خلق و خوي استعماري و جنگ افروزانه براي حفظ نظام سلطه است . به عبارت ديگر تا زماني كه سلطه و استكبار خميرمايه نظام سياسي آمريكا را تشكيل مي دهد و تا هنگامي كه افزون طلبي و زياده خواهي در ذهن مديران جامعه آمريكا لانه دارد بايد دانست كه اشغالگري جنگ غارت منابع كشورها شكنجه نقض حقوق بشر و انواع و اقسام زندانهاي گوانتانامو و ابوغريب نيز ادامه خواهد يافت و تنها هنر روساي جمهور آمريكا پر كردن بي لياقتي و عدم كفايت خود در خلاهاي موجود در سياست خارجي اين كشور با جنگهاي پرهزينه و بي آينده فرامنطقه اي است . متاسفانه عملكرد يكسال و نيم آقاي اوباما نشان داده كه او هم مثل اسلاف خود در كاخ سفيد اهل جنگ افروزي بحران آفريني فرصت سوزي گنده گويي لاف زني و مطالبات بلندپروازانه است و حاضر نيست جهان و رويدادهاي بين المللي را آنگونه كه هست ببيند و واقعيتها را بپذيرد. شايد حوادث نيم قرن اخير اين نكته را براي همه جهانيان و حتي متحدان محوري آمريكا ثابت كرده باشد كه آمريكائيها هرگز نمي توانند دست از سلطه و خشونت بردارند و اتكا به « زور » و « تزوير » به آميزه جدايي ناپذير سياستهاي كاخ سفيد تبديل شده است و اين همان چيزي است كه در سياستها و رفتار اوباما با مردم خاورميانه مشاهده مي شود. اما در عين حال شايد بهترين درسي كه وقايع يكسال اخير خاورميانه توانسته باشد به آقاي اوباما بدهد همين نكته اساسي باشد كه بهتر است خلاها و مشكلات روزافزون اقتصادي و سياسي آمريكا را با عقلانيت و واقعيت گرايي حل و فصل كند و همانند ديگر روساي جمهور تاريخ آمريكا باتوسل به نظاميگري به مقابله با واقعيتها نپردازد. * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در سرمقاله خود با عنوان "مردم و ميزان رضايت از سفرهاي نوروزي "به قلم حميدرضا شكوهي آورده است: عيد نوروز با افزايش ميزان سفرهاي نوروزي به پايان رسيد و همچون سال هاي گذشته پس از تعطيلا ت نوروزي، مسوولا ن در برنامه هاي راديويي و تلويزيوني و در رسانه هاي دولتي، به تعريف و تمجيد از عملكرد خود در طول ايام نوروز پرداختند و افزايش سفرهاي نوروزي را عاملي براي موفقيت عملكرد خود معرفي كردند. اما به راستي افزايش سفرهاي نوروزي چنين معنايي دارد؟ شايد از نظر اين افراد مهم نيست كه در طول سفر به مردم چه مي گذرد. مهم اين است كه آمارهاي كمي ارتقا يابد و بس! در اين مجال تنها به دو حوزه وزارت راه و سازمان گردشگري به عنوان دو زير مجموعه دولت كه در طول تعطيلا ت نوروزي نقش مهمي در سفرهاي نوروزي مردم ايفا مي كردند مي پردازم: 1-بعيد است فردي در كشور ما پيدا شود كه وضعيت جاده هاي كشورمان را مطلوب و استاندارد بداند. اين كه واژگوني خودروها يكي از مهمترين عوامل سوانح رانندگي در طول تعطيلا ت نوروزي اعلا م شده، اگر يكي از نشانه هاي نامناسب بودن وضعيت جاده ها نباشد پس چيست؟ از سوي ديگر مروري به وضعيت راه ها در كشور نشان مي دهد كه هنوز در اين زمينه با ضعف هاي جدي مواجه هستيم. مصداق بارز اين وضعيت را در مورد آزاد راه تهران- شمال مي توان دريافت كه البته سالهاست عمليات اجرايي آن با تاخير مواجه است و نمي توان مسوولا ن فعلي وزارت راه را تنها مقصر اين وضعيت دانست. اما واقعيت آن است كه آقاي بهبهاني وزير فعلي راه و ترابري در اوايل آغاز به كار خود به عنوان وزير راه كه تمايل زيادي به بازديدهاي سرزده داشت، هنگام بازديد از عمليات ساخت آزاد راه تهران- شمال هم قول داد كه مشكل اين پروژه حل شود اما چيني ها هم نتوانستند گره اين پروژه را باز كنند و هنوز در اين پروژه اندرخم يك كوچه ايم. ديگر كسي اميد چنداني به افتتاح اين آزادراه عليرغم وعده هاي وزير راه ندارد. وقتي كه مشكلا ت پروژه هاي افتتاح شده اين حوزه را نيز مي بينيم اميدها كاهش مي يابد. به عنوان مثال آزاد راه قزوين- رشت پيش از تعطيلا ت نوروز با مدتها تاخير و با تبليغات و سرو صداي فراوان وبا حضور شخص آقاي احمد ي نژاد افتتاح شد. اما كسي هنگام افتتاح اين آزادراه در رسانه ها نگفت كه بخشي از اين آزاد راه، افتتاح كه هيچ،حتي ساخته هم نشده است. مسافران وقتي به نزديكي شهر منجيل مي رسيدند، مي ديدند آزادراه به پايان رسيده و پيش از ورود به شهر منجيل به جاده قديم هدايت مي شدند تا پس از عبور از شهرهاي منجيل و رودبار و مسافتي حدود 15 كيلومتر در ترافيك نوروزي، دوباره به آزاد راه برسند. در حقيقت مهمترين بخش آزاد راه قزوين- رشت، چون به كوه رسيده بود ساخته نشده و مردم بايد از همان تونل هاي قديمي كنار سد منجيل عبور مي كردند. بد نيست بدانيد كه حدود 20 كيلومتر از اين آزاد راه از سمت قزوين، حداقل از 4 سال پيش افتتاح شده و تردد در آن جريان داشت كه از يكسال پيش به بهانه نصب تجهيزات اخذ عوارض مسدود شد. 20 كيلومتر انتهاي آزاد راه هم از همان زمان مورد بهره برداري قرار گرفته بود. حال پرسش اينجاست كه وقتي 40 كيلومتر از يك آزاد راه 120 كيلومتري از سالها پيش افتتاح شده و حداقل 15 كيلومتر از ميان آن هنوز هم افتتاح نشده، چه دليلي دارد مراسمي براي افتتاح آن برپا شود؟ حال، بگذريم از تجهيزات نامناسب مسير از جمله فقدان پمپ بنزين كه با 4 جايگاه سوخت سيار - مجموع 8 نازل براي حجم بالاي خودروهاي عبوري - جبران شده بود و فقدان روشنايي در مسير حتي در برخي تونل ها كه امنيت مسافران را با چالش مواجه مي ساخت. البته ترديدي نيست كه اقدام مسوولان وزارت راه براي به سرانجام رساندن اين پروژه - هر چند به طور ناقص و با تاخير فراوان - اقدامي مثبت در جهت رفاه حال مردم محسوب مي شود اما سرنوشت پروژه هايي مثل آزادراه تهران - پرديس كه سال گذشته افتتاح شد اما پس از مدتي مسدود شد و نوروز امسال هم علي رغم وعده هاي فراوان آماده نشد، نگراني ها را در مورد سرنوشت پروژه هايي كه با تاخير و البته با عجله و ناقص آماده مي شوند افزايش مي دهد. هر چند كه اين تنها يك نمونه بود و نمونه هايي اينچنين باز هم وجود دارد. وضعيت ترافيك جاده ها در نوروز، خود نشان دهنده ميزان رفاه مردم در سفرهاي نوروزي است! 2-مسوولان سازمان گردشگري هم مدام از افزايش سفرهاي نوروزي سخن مي گويند و احتمالاآن را به عنوان موفقيتي در كارنامه خود مي دانند. اما مگر مردم با ترغيب سازمان گردشگري به مسافرت رفته اند؟ يكي از وظايف اصلي اين سازمان، ايجاد رفاه براي مسافران از طريق فراهم آوردن امكانات مناسب رفاهي و اقامتي است. اما به راستي، چند درصد از مسافران در هتل ها و مهمانسراها اقامت داشتند و چند درصد در زير چادر يا حتي در خودروي شخصي خود شب را به صبح رساندند؟ زماني كه آقاي رحيم مشايي رئيس سازمان گردشگري شده بود وعده داده بود كه آنقدر هتل 5 ستاره بسازد كه كسي نتواند آنها را بشمارد. هر چند آقاي رحيم مشايي اشتغالات جديدي پيدا كرده اند اما همكاران ايشان هنوز در سازمان گردشگري حضور دارند و آنها هم مي توانند به اين پرسش پاسخ دهند كه آيا تعداد هتل هاي 5 ستاره ساخته شده در اين 5 سال به تعداد انگشتان يك دست هم مي رسد؟ وضعيت سرويس هاي بهداشتي جاده ها - كه چند سال پيش تبليغات پر سر و صدايي براي اصلاح وضعيت آن صورت گرفت و هنوز نتيجه آن مشخص نشده است - و نيز وضعيت اين سرويس ها در مراكز اقامتي و توريستي كشور و شهرهاي پرطرفدار براي مسافران، نمونه ديگري براي سنجش عملكرد سازمان گردشگري است. از موارد ديگر مي گذرم اما يك نكته را باز هم يادآوري مي كنم و آن اينكه آيا صرفا ميزان افزايش سفرهاي نوروزي مردم نشان دهنده افزايش رضايت آنان است؟ كسي هست كه ميزان رضايت مردم پس از سفرهاي نوروزي را مورد ارزيابي قرار دهد؟ * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "نگراني از اقتدار امنيتي نظام " به قلم رسول سنائي راد آورده است: در حالي كه خبر آزادسازي ديپلمات ربوده شده ايران در پاكستان، توسط سربازان گمنام امام زمان(عج)، علاوه بر خوشحالي مردم شريف ايران، مورد توجه محافل سياسي و امنيتي و رسانههاي گروهي قرار گرفته است، سايت جنبش راه سبز كه حامي ميرحسين موسوي و ابزاري براي تحريك اغتشاشگران پس از انتخابات رياست جمهوري به حساب ميآيد، اين عمليات را مشكوك خوانده و انجام آن را به پاكستان نسبت داده است. شيرينتر اينكه اين سايت حتي دستگيري عبدالمالك ريگي را نيز اقدامي ساختگي و حاصل غوغاسالاري ناميده است. گرچه چنين ادعاهايي از سوي حاميان رسانهاي ميرحسين موسوي كه خودش نيز به شركتكنندگان در راهپيمايي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي مشكوك بوده و مدعي است آنان را با اتوبوس از سايرشهرها به تهران منتقل كردهاند، ادعاي جديد و تعجبآوري به حساب نميآيد و ميتوان يك دليل آن را هم كتمان هرگونه توفيق و دستاورد دولت اصولگرا دانست، اما نگاه به ابعادديگر چنين ادعايي نوعي نگراني آنان نسبت به اقتدار دستگاه اطلاعاتي و امنيتي كشور را نيز بازتاب ميدهد كه در پيوند با مواردي از اين قبيل، معنيدارتر ميشود: 1- سران و حاميان فتنه رنگي در دوران حاكميت خويش در دولت مدعي اصلاحات، علاوه بر ترويج سكولاريزم در عرصه سياسي و اباحهگري و تسامح در عرصه فرهنگي به تضعيف دستگاه امنيتي كشور به بهانه قتلهاي مشكوك نيز پرداخته بودند تا مسير همكاري با ضد انقلاب و اتصال به بيگانگان را هموار كنند و متأسفانه وقايعي مثل فروش اطلاعات به بيگانه، ديدارهاي مشكوك سران حزب مشاركت با سفراي كشورهاي خارجي، شركت در كنفرانسهاي برلين، قبرس و... در همان دوره و شريك كردن طيفي از ضد انقلابيون سلطنتطلب تا منافق در جنبش رنگينكماني خويش يعني فتنه رنگي اخير، اهداف واقعي تضعيف كنندگان دستگاه امنيتي را نشان ميدهد. 2- مشكوك جلوه دادن توفيقات دستگاه امنيتي و اطلاعاتي كشور در حالي صورت ميگيرد كه برخي از سران فتنه و حاميان اصلاحات ادعايي، اينك در دامن بيگانگان جاي خوش كرده و فعاليتهاي ضد انقلابي خويش را در خارج از كشور و به رغم برخورداري از حاشيه امن و حمايت دستگاههاي امنيتي بيگانگان دنبال ميكنند. نه تنها حقيقتجو، عطري و باطبي قبل از اين به آمريكا رفته بودند، اكبر گنجي، محسن كديور، عطاءالله مهاجراني و... نيز هم اينك در خارج مستقر و نه تنها از تريبونهاي رسانهاي غرب مثل VOAو بيبيسي، بلكه از حمايت سرويسهاي جاسوسي و امنيتي بيگانگان نيز برخوردارند. طبيعي است هرگونه اقتدار دستگاه اطلاعاتي و امنيتي كشور ميتواند چنين آرامش خيالي را به پريشاني مبدل كند. 3- فالودهخوري و لاس سياسي با چهرههاي سكولار مدعي روشنفكري در حلقههاي فكري دانشكده حقوق و كيان و امثال آن توسط عوامل مدعي اصلاحات، امروزه به همنشيني مفتضحانه و همكاري با سران سلطنتطلب، منافق، كمونيست و سكولار كشيده است كه با توجيه بهرهگيري از ميكروفيزيك قدرت حتي به عنوان خداجو مورد حمايت قرار ميگيرند و البته نگه داشتن آنان مستلزم اين است كه عدم امكان دستگيري و مجازات هم برايشان تضمين شود. به خصوص بخش مهمي از نيروهاي سياسي كه طبع ليبرالي دارند، روحيه و جرأت مواجه شدن با دستگيري و پرداخت هزينه را ندارند. با توجه به موارد فوق است كه راه جبران يك نگراني جدي و همچنين اطمينان و آرام بخشي به حاميان ضد انقلاب و همراهان آلوده، نفي اقتدار اطلاعاتي و امنيتي در نظر گرفته شده كه البته وقتي با واقعيتها برخورد ميكند، تكليف آن روشن است. راستي چرا غالب شواليههاي مدعي اصلاحات وقتي دستگير مي شوند، آنطور سريع و شگفتانگيز تسليم شده و به انحراف، تزلزل، توهم و پوچي خويش اعتراف ميكنند؟ مسلماً عوامل مختلفي و در رأس آن نداشتن آرمان و هدفي والا ميتواند به چنين پايان شرمآوري آنان را كشانده باشد، اما يكي هم مواجه شدن با اطلاعاتي پيرامون خيانتها و خطاهايي است كه چارهاي جز ندامت و عذرخواهي باقي نميگذارد. * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "ديپلماسي فعال و اسلامگرايانه تركيه در قبال اسرائيل "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: «آويگدور ليبرمن» در مصاحبه با روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» در واكنش به اظهارات اخير «رجب طيب اردوغان» كه در انتقاد از اسرائيل گفته بود «ما نمي توانيم به چالش بيت المقدس بي تفاوت باشيم و با بي تفاوتي به كشتار كودكان در غزه نگاه كنيم» مدعي شد كه نخست وزير تركيه به تدريج در حال تبديل شدن به قذافي ] رهبر ليبي [ يا «هوگو چاوز» [رئيس جمهور ونزوئلا] است. پس از به قدرت رسيدن چهره هايي اصولگرا همچون عبدا... گل و رجب طيب اردوغان در تركيه واكنشهاي آنها نسبت به مواضع تل آويو سبب گرديده است تا سران اين رژيم جعلي با نگراني اين روابط را دنبال كنند، زيرا در برخي از جهت گيريها مشي استقلال طلبانه دولتمردان تركيه شگفتي سران تل آويو را برانگيخته است. در اجلاس اقتصادي داووس سوئيس، اردوغان، در نشستي با حضور «شيمون پرز»، رئيس رژيم صهيونيستي اظهار داشت كه نمي تواند نسبت به رفتارهاي ظالمانه و ضد انساني اين رژيم در ارتباط با مردم بي پناه غزه در قالبهاي تعريف شده ديپلماتيك سخن بگويد. اردوغان پس از ذكر اسنادي از تورات و انعكاس رفتارهاي خلاف انگاره هاي كتاب آسماني يهود، اظهارات خاخامهاي اسرائيل را مردود اعلام نمود و رئيس رژيم صهيونيستي را مورد سرزنش قرار داد و ضمن آنكه عمل اسرائيل را «جنايت عليه بشريت» ناميد، اظهار داشت: «شما كشتن را خوب بلديد» و با ترك جلسه، مراتب ناراحتي خودش را منعكس ساخت. اين واكنش نخست وزير تركيه ستايش ژورناليستهاي جهان عرب از وي و ملامت برخي دولتمردان آنها را در پي داشت. بدون ترديد، مواضع انساني دولتمردان تركيه استنباط همراهي آنكارا با تل آويو را در هاله اي از ابهام قرار داده است، به نحوي كه برخي صاحب نظران حتي بازديد نخست وزير تركيه از مجروحان فلسطيني را كه با ابراز احساسات انساني توام بود، موجب ضربه به روابط با اسرائيل ارزيابي نمودند و با لحني مزورانه، آن را خلاف عرف ديپلماتيك تلقي نمودند. به نظر مي رسد برخي ريشه هاي جهت گيري اسلامگرايان تركيه را مي توان در مؤلفه هاي ذيل جستجو نمود: جهت گيري مستقل تركيه در سال 1996 كه اربكان به نخست وزيري رسيد، تلاش كرد سياست نگاه به شرق را جايگزين سياست نگاه به غرب تركيه كند. در دوران اربكان، روابط تركيه با كشورهاي اسلامي توسعه يافت و حاصل تلاشهاي دولت او تشكيل اجلاس سران 8 كشور اسلامي تحت عنوان «دي- هشت» بود. دولت اردوغان با بهره گيري از تجربه دولت اربكان تلاش كرد سياست نگاه به شرق اربكان را در سياست نگاه به غرب سنتي تركيه ادغام كند و از مزاياي هر دو آنها بهره گيرد. تلاشهاي اردوغان و عبدا... گل در عرصه سياست خارجي بويژه درخصوص تنش زدايي در منطقه، همكاري با اروپا و فعاليتهاي بين المللي، دستاوردهايي را به دنبال داشته است. ايفاي نقش ميانجي صلح در منطقه در سالهاي قبل از به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه، آنكارا به جهت استيلاي مباني فكري سكولاريسم تمايل چنداني به دخالت در امور خاورميانه از خود نشان نمي داد و گرايش به توسعه مناسبات با غرب از وضوح بيشتري برخوردار بود، ولي از سال 2002 با قدرت يافتن اسلامگراها در اين كشور و وجود تنشهاي عديده سياسي و امنيتي، اين كشور را بر آن داشت تا با ايفاي نقش ميانجيگري صلح از انفعال روابط با جغرافياي منطقه به اتخاذ مشي ديپلماسي فعال مبادرت ورزد. گسترش روابط اقتصادي با كشورهاي منطقه تركيه براي افزايش نفوذ خود، به گسترش روابط اقتصادي خود با كشورهاي منطقه مبادرت ورزيده است. روابط اقتصادي تركيه با كشورهاي همسايه افزايش چشمگيري داشته است. ميزان مبادلات تجاري بين تركيه و سوريه در سال 2008 به 2 ميليارد دلار رسيد، در حالي كه پيش از سال 2000 اين ميزان بين 250 تا 300 ميليون دلار بود. همچنين، ميزان مبادلات تجاري بين تركيه و ايران نيز قرار است تا سال 2011 به حدود 20 ميليارد دلار برسد، در حالي كه اين ميزان در سال 2008 ، 7 ميليارد دلار بوده است. مبادلات تجاري تركيه با عراق نيز در سال گذشته افزايش چشمگيري داشته و به حدود 5 ميليارد دلار رسيده است. تركيه همچنين لزوم تقاضاي ويزا را براي شهروندان سوريه، لبنان و اردن حذف كرده است تا به اين ترتيب روابط اقتصادي و فرهنگي بين تركيه و اين كشورها گسترش يابد. خروج از دايره بازيگري غرب دكترين حزب عدالت و توسعه، با وجود بي ميلي غرب، روابط خود با ايران را توسعه بخشيده و در عين حال در تلاش است تا روابط مستحكمتري نيز با تمامي كشورهاي عرب منطقه برقرار كند. لذا تركيه را جزئي از جهان مدنظر اوباما نمي بيند. آنكارا با وجود همپيماني با دولتهاي غربي و حضور در پيمانهاي نظامي، از سياستهاي ناتو و همچنين سياستهاي غرب در قبال جنبشهاي جهادي فلسطين پيروي نكرد، به نحوي كه در حمايت از جنبش حماس در مقطع جنگ 22 روزه، راهپيمايي گسترده در شهرهاي تركيه بويژه حضور دويست هزار نفري تظاهر كنندگان در استانبول و پيشگامي آنها در جهان اسلام، تباين سياستهاي اسلامگرايان را با غرب به نمايش گذاشت. مواضع سالهاي اخير اسلامگرايان در تركيه افزون بر ارتقاي همگرايي با جهان اسلام، افشاگري عليه رژيم صهيونيستي را نيز در دستور كار قرار داده است. در روزهاي اخير، تل آويو در بيت المقدس در راستاي يهودي سازي اين سرزمين تلاشهاي زيادي انجام داده است و در سكوت كشورهاي اسلامي روند گسترش شهركهاي صهيونيست نشين را تشديد نموده است. از اين رو، مي طلبد دولتهاي اسلامي با قاطعيت وارد صحنه شوند و مانع اقدامهاي صهيونيستها گردند، چنان كه اكنون در غياب كشورهاي اسلامي، نخست وزير تركيه با اتخاذ مواضع بهنگام و انساني، واكنش مقامهاي رژيم نامشروع اسرائيل را بر انگيخته است. خشم رژيم صهيونيستي از هر كشوري به مثابه در پيش گرفتن مشي اسلامگرايانه و استقلال در جهت گيريهاست كه اين وضعيت اكنون در مورد تركيه با اظهارات آقاي اردوغان قابل تصديق است.اگر تل آويو از رژيمي حمايت نمود، آن دولت قطعاً در مناسبات خويش به شكل مستقيم و يا غيرمستقيم همسويي خود را با منافع دشمنان ملتهاي اسلامي اعلان داشته است. در سالهاي اخير، خروجي مواضع برخي كشورها با هويت اسلامي نيز تأييدي بر اين ادعاست. بنابراين، چالش به وجود آمده بين رژيم صهيونيستي و حزب عدالت و توسعه در تركيه كه اكنون سكاندار قدرت در اين كشور مي باشد، بايد به عنوان يك الگو براي كشورهاي اسلامي مدنظر باشد تا با ايده انساني و اسلامي، از انفعال خارج شوند و با جهت گيري بهنگام، جبهه پايداري اسلامي را براي مقابله با رژيم صهيونيستي شكل دهند. *دنياي اقتصاد روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان "مهار شتاب تورم در غياب رشد شتابان؟ " به قلم محمدصادق جنانصفت آورده است:رشد شتابان تورم از مصيبتبارترين پديدههاي اقتصادي در هر جامعهاي و در هر اقتصادي است و آسيبهاي جدي بر كسبوكار و سطح معيشت شهروندان و يك كشور وارد ميكند. كاهش سطح قدرت خريد شهروندان و فقيرتر شدن آنها در يك دوره معين كه آثار آن البته ادامه خواهد داشت، از بدترين آسيبهايي است كه نرخ تورم شتابان وارد ميكند. از طرف ديگر، نرخ تورم شتابان در اقتصاد يك كشور به ويژه اگر بالاتر از ميانگين نرخ جهاني باشد، قدرت رقابتي توليد ملي را كاهش داده، ميل به واردات را افزايش و ميل به سرمايهگذاري را كاهش ميدهد. به همين دليل است كه مهار تورم، استراتژي تغييرناپذير سياستگذاران اقتصادي است و چون ريشه تورم در سياستهاي پولي است، اين وظيفه به بانك مركزي سپرده شده است. محمود بهمني، رييسكل بانك مركزي ايران، روز گذشته ضمن ابراز خرسندي از كاهش شتاب رشد تورم در سال 1388 نسبت به 1387، برخي دلايل اين كاهش را يادآور شد.او تاكيد كرد كه «كنترل نقدينگي» و «كنترل قيمت مسكن» دو عامل اصلي مهار شتاب رشد تورم بوده است. هر ايراني دلسوزي از اينكه شتاب تورم روندي كاهنده پيدا كند و جامعه از فقر و فساد دور شود، خرسند است؛ اما اين مهار تورم نيز بايد مابه ازايي مناسب داشته باشد و نبايد به قيمت ركود اقتصادي و آسيب زدن به فعاليتهاي اقتصادي تمام شود. اين چيزي است كه متاسفانه پاسخ شفاف و روشني درباره آن ديده نميشود و رييسكل بانك مركزي نيز درباره «كاهش رشد اقتصادي» كه ا�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]
-
گوناگون
پربازدیدترینها