تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر بنده «خدا» مى‏دانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى‏داشت كه تم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817091954




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يکي زهره‌ي خرج کردن نداشت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يکي زهره‌ي خرج کردن نداشت
يکي زهره‌ي خرج کردن نداشتشاعر : سعدي زرش بود و ياراي خوردن نداشتيکي زهره‌ي خرج کردن نداشتنه دادي، که فردا بکار آيدشنه خوردي، که خاطر بر آسايدشزر و سيم در بند مرد ليمشب و روز در بند زر بود و سيمکه ممسک کجا کرد زر در زمينبدانست روزي پسر در کمينشنيدم که سنگي در آن جا نهادز خاکش بر آورد و بر باد دادبه يک دستش آمد، به ديگر بخوردجوانمرد را زر بقائي نکردکلاهش به بازار و ميزر گروکز اين کم زني بود ناپا کروپسر چنگي و نايي آورده پيشنهاده پدر چنگ در ناي خويشپسر بامدادان بخنديد و گفتپدر زار و گريان همه شب نخفتز بهر نهادن چه سنگ و چه زرزر از بهر خوردن بود اي پدرکه با دوستان و عزيزان خورندزر از سنگ خارا برون آورندهنوز اي برادر به سنگ اندرستزر اندر کف مرد دنيا پرستگرت مرگ خواهند، از ايشان منالچو در زندگاني بدي با عيالکه از بام پنجه گز افتي به زيرچو چشمار و آنگه خورند از تو سيرطلسمي است بالاي گنجي مقيمبخيل توانگر به دينار و سيمکه لرزد طلسمي چنين بر سرشاز آن سالها مي‌بماند زرشبه اسودگي گنج قسمت کنندبه سنگ اجل ناگهش بشکنندبخور پيش از آن کت خورد کرم گورپس از بردن و گرد کردن چو موربکار آيدت گر شوي کار بندسخنهاي سعدي مثال است و پندکز اين روي دولت توان يافتندريغ است از اين روي برتافتن
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 529]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن