واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ترور شیخ زینالدین در كنار اسكله كه با توطئه زیركانه ماكان بیك (چنگیز وثوقی) انجام میشود از فصلهای قابل اعتنای بخش نخست سریال ... مرور بخشی از تاریخ این دیار با اهرم زندگی مفاخر علمی و فرهنگی در آینه درام، خواهناخواه با واكنشهای متفاوتی از طرف اهل فن و مخاطب مواجه میشود؛ بخصوص كه قهرمان درام از وزنههای سنگین دانش و درایت در گذشته باشد.زندگی بهاءالدین عاملی دستمایه سازندگان سریالی قرار گرفته كه از جوار آن بخشی از رخدادها و مناسبات حاكم بر عصر شاه عباس صفوی كه از درخشانترین دورههای تاریخ كشور در رشد و اعتلای فرهنگ و دانش است، بازخوانی نیمبندی شود. به هر روی آنچه تاكنون از زندگی بهاءالدین عاملی در شمایل سریال «شیخ بهایی» در محضر دیدگان مخاطب قرار گرفته است، تمامی زندگی این دانشمند فرزانه را در بر نمیگیرد و در عمل دو تكه شدن سریال و عدم همسانی نیمه نخست و بخش دوم سریال چه در ساختار و چه در بستر روایی، سریال را با لكنت و دست اندازهایی مواجه كرده است.بخش نخست سریال كه به كودكی محمد عاملی نظر داشت، در مرور رخدادهای حاكم بر روستای جبل عامل و منازعه روستاییان با یكهتازی عثمانیها در سال 965 قمری كه سرانجام به هجرت خانواده عاملی به ایران منجر میشود، چه از منظر ساختار و چه از زاویه پردازش به دوران كودكی عاملی مقبول و دلچسب به نظر میرسید.تمركز بر جزییات و بازنمایی مناسبات و مراودات مردم با حاكمان عثمانی و استفاده درست از جغرافیا برای معرفی زیست بوم آدمهای حاضر در قصه، بخشهای نخست سریال را به نوعی سرپا نگه داشته بود. زورآزمایی و چانهزنی اورمان بیك برای وصلت با رابعه و مقاومت روستاییان كه به درگیری و آتش زدن روستا منجر میشود، هر چند مقدمهچینی مناسبی برای این رخداد در بستر قصه صورت گرفته بود، اما اختصاص یك قسمت كامل از داستان فقط به همین بخش درگیری و آتش زدن روستا، فقط به حجیم كردن زمان سریال مدد رسانده بود. بخش دیگری از مناسبات داستان به ماموریت ابراهیم (دانیال حكیمی) در رساندن پیغام به شیخزینالدین اختصاص داشت. موانع و دستاندازهایی كه در مسیر حركت ابراهیم طراحی شده بود تا او دیر به مقصد رسد، باورپذیری دور نبود، كما این كه نجات او نیز خیلی اتفاقی رقم میخورد. به هر روی، شاخصه تعلیق در مسیر حركت ابراهیم برای رساندن خود به شیخ زینالدین محلی از اعراب ندارد و آن چه كه این بخش از سریال را پوشش داده، بسته موسیقایی و حجیم كار است كه سوهان اعصاب مخاطب شده است. تعلیق و كششی را كه در داستان باید لحاظ میشد به موسیقی واگذار شده كه در واقع یك كنسرت تمام عیار از انواع اصوات انسانی است كه در حال جیغ و داد و آه و ناله هستند. در 10دقیقه آغازین قسمت دوم سریال فقط موسیقی بر كار سوار است. به هر روی رعایت شاخصه اعتدال است كه برای اثر اعتبار و منزلت به ارمغان میآورد. در سریال شیخ بهایی موسیقی، تافتهای جدا بافته از كار است كه به یكهتازی بیجهت خود در كلیت كار تداوم میدهد. ترور شیخ زینالدین در كنار اسكله كه با توطئه زیركانه ماكان بیك (چنگیز وثوقی) انجام میشود از فصلهای منسجم و قابل اعتنای بخش نخست سریال است كه مقدمهچینی و پایانبندی درستی دارد؛ هر چند شیخ در یك چرخش گل درشت، مرگ خود را به نوعی به دخترك اعلام میكند و با دیالوگی شعاری به او میگوید: «از مرگ ماهی نترس از مرگ دریا بترس»! با وجود این، این بخش از قصه كه به ترور شیخ زینالدین منجر میشود از منظر ساختار، ریتم و پیوند نماها بسیار حرفهای و استاندارد در آمده است. داستان زندگی محمد عاملی با یك پرش بلند به پس از هجرت خانواده وی به ایران در زمان كهولت این دانشمند گره میخورد. بخش مهمی از زندگی عاملی كه به جوانی وی باید پرداخت میشد در عمل داخل سازمان سریال وجود خارجی ندارد و به نوعی این روایت زندگینامهای ناقص به نظر میرسد. در بخش دوم سریال كه به همجواری و همراهی شیخ با شاه عباس در حل معضلات خرد و كلان علمی و مملكتی اختصاص دارد، با یك پروسه كند و كشداری مواجه هستیم كه بیشتر به نقالی شبیه است تا تصویرسازی و روایتگری رخدادهای جریانساز فرهنگی و علمی در دوران شكوفایی هنر و دانش در این مملكت!اغلب بده بستانهای شیخ با شاه صفوی در مكانهای سر بسته و دالانهای كاخ به سامان رسیده است. این حجم از صحنههای داخلی و ایضا پر دیالوگ در عمل سریال را در بخش دوم آن كه به كهولت شیخ اختصاص دارد، از ریتم و رنگ و لعاب انداخته است. هر چقدر در بخش كودكی محمد عاملی، عنصر ایجاز بخوبی در مناسبات داستان لحاظ شده بود در بخش دوم زندگی، این عنصر كارگشا در بستر روایت داستان محلی از اعراب ندارد.جغرافیای دیداری و بصری كلیت سریال خوش رنگ و لعاب و جذاب در آمده است. طراحان صحنه هر دو بخش داستان در باورپذیری وجاهت دیداری كار سنگ تمام گذاشتهاند، اما این رنگ و لعاب رخساری شرط لازم برای توفیق این سریال عظیم تاریخی نیست. شیخ بهایی از زاویه پردازش داستانی صدمه فراوانی دیده است. بخش مهمی از زندگی عاملی كه به میانسالی او گره خورده است در عمل از سریال به دلایلی كه بر ما پوشیده مانده، دیده نمیشود. بخش دوم داستان كه به دوران كهولت عاملی نظر داشته، در عمل مسیری كند را سپری میكند كه فاقد تمركز و توجه به جزییات و شاخ و بال دادن به داستانكهای فرعی برای شناخت بهتر قهرمان داستان و قوام دادن به مسیر روایت است. شیخ در بخش دوم سریال یا در كاخ شاه عباس پرسه میزند یا در منزل كنار همسرش به چانهزنی مشغول است. به مناسبات شیخ با مردم و شاگردانش، نویسنده بخش دوم سریال كمتر تمركز كرده است، به همین دلیل است كه ما قهرمان داستان را در مناظر و موقعیتهای متفاوت نمیبینیم تا به عظمت و برتری علمی و فرهنگی وی نزدیكتر شویم. به هر روی میتوان بر این نكته اذعان كرد بخش نخست سریال كه به كودكی محمد عاملی نقبی میزد از انسجام و پویایی قابل اعتنایی چه در روایت و چه در ساختار برخوردار بود. شیخ بهایی در شمایل كلی سریالی است كه در حد وسط باقی ماند، نه زیاد اوج گرفت و نه به ورطه نزول افتاد، اما زندگی این دانشمند ظرفیت بالقوهای داشت كه از جوار روایت حیات او بخشی از تاریخ این مرز و بوم مورد بازخوانی قرار میگرفت كه این مهم به نیكی در این پروسه داستانی محقق نشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 739]