واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یکی از آنها «الهه رضایی» مجری محبوب دوران کودکی مان است که به گفته خودش هنگامیکه 15 سال سن داشت و در سال 58 وارد عرصه اجرا شد. «الهه رضایی» هم اکنون.... دلم برای روزهای اجرا تنگ میشوددر مقطعی که فناوری پیشرفت نکرده بود و کودکان تفریحی جز تماشای کارتونهای تلویزیونی نداشتند فقط 2 تا 3 مجری اجرای برنامه کودک را بر عهده داشتند که یکی از آنها «الهه رضایی» مجری محبوب دوران کودکی مان است که به گفته خودش هنگامیکه 15 سال سن داشت و در سال 58 وارد عرصه اجرا شد. «الهه رضایی» هم اکنون مدیریت یک مهدکودک را در تهران بر عهده دارد. او از سال 78 از اجرای برنامه کودک فاصله گرفت. «رضایی» که در رشته علوم تربیتی تحصیل کرده است درباره کارتونهای محبوب دوران کودکی خود میگوید: علاقه مند به دیدن کارتون بودم و کارتونهای «معاون کلانتر» و «آقای ووپی» را دوست داشتم. قبل از شروع سال جدید یعنی اواخر سال 89 قرار بود با وی گفت و گویی داشته باشیم ولی به دلیل مشغله کاری این مصاحبه به سال جدید موکول شد.«الهه رضایی» یکی از مجریان محبوب و دوست داشتنی دوران کودکی ماست؛ دورانی که با او رشد کردیم و بزرگ شدیم. خواندن این گفت و گو به طور حتم خاطرههای آن دوران را برای تان زنده خواهد کرد، پس با ما همراه باشید. معرفی نداشتم چه سالی پا به عرصه اجرا گذاشتید و معرف شما چه کسی بود؟در سن 15 سالگی یعنی سال 58 اوایل انقلاب بود که وارد این عرصه شدم. معرفی نداشتم. گروه کودک تلویزیون از نوجوانها خواسته بود تا وارد عرصه اجرا شوند و از آنها تست میگرفتند و من به همراه دیگر متقاضیان به تلویزیون آمدیم و تست دادیم و از میان آنها، برای اجرای برنامه کودک پذیرفته شدم. پس در آن مقطع، سخت گیریهایی هم برای ورود به تلویزیون وجود داشت و شما با دادن تست وارد تلویزیون شدید؟ این روال همیشگی است، هر کاری باید آزمون داشته باشد و گوینده نیز باید مناسب کار باشد همیشه معیار و ملاکهایی برای این انتخاب وجود دارد. من در رابطه با اجرا آموزش ندیدم و در آن زمان رشته تحصیلی نیز در دانشگاه در این باره وجود نداشت تا تحصیلاتم را ادامه دهم و آشنایی بیشتری پیدا کنم. همان گونه که اشاره کردید نوجوان 15 ساله بودید، بنابراین به طور حتم از لحاظ ذهنی با حال و هوای کودکان و نوجوانان نزدیک بودید؟ بله، همین طور است. یکی از خواستههای افرادی که مجریان برنامه کودک را انتخاب میکردند همین معیار و ملاک سنی بود یعنی قصد داشتندافرادی را به کار بگیرند که حال و هوای سنی اوبا بچهها هم خوانی داشته باشد تا بتواند ارتباط بهتری با بچهها برقرار کند. هم تحصیل، هم اجرا هم زمان با اجرا تحصیل هم میکردید؛ این تداخل لطمه ای به تحصیل شما وارد نکرد؟ اجرا روی فعالیتهایم تأثیر میگذاشت ولی لطمه ای به درسم وارد نشد. معتقدم وقتی انسان به حرفه ای علاقه مند باشد میتواند هم زمان هر دو کار را انجام بدهد. اکنون میبینیم که خیلیها دانشجو هستند و در کنار آن فعالیتهای مختلفی انجام میدهند. در آن مقطع هم این گونه بود و هم زمان با تحصیل اجرا هم داشتم. البته سنم کم بود و اطلاعاتم در زمینه اجرا اندک بود که کار را مشکل میکرد. برایم شهرت اهمیتی نداشت در دهه 60، تعداد مجریان تلویزیون محدود و 2 یا 3 نفر بودند. از این که در آن سن، محبوب و مشهور بودید و همه شما را میشناختند چه حسی داشتید و مردم چه برخوردی با شما داشتند؟مردم به من لطف داشتند و برخورد خوبی میکردند ولی برای من خیلی مسئله شهرت اهمیت نداشت که گوینده معروف شده ام و این قضیه برایم عادی بود کسی راهنمایی ام نمیکرد در عرصه اجرا راهنما و استاد شما چه کسی بود؟ راهنمای خاصی نداشتم و تنها گاهی اوقات مدیر برنامه برای خواندن شعرها یا نویسنده برنامه اطلاعاتی را در اختیارم قرار میداد ولی کسی در رابطه با شیوه اجرا و این که از چه کلامی استفاده کنم و با چه لحنی بگویم، راهنمایی ام نمیکرد. پیشنهادهای فراوان برای بازی در سینما خیلی از مجریان و گویندگان تلویزیونی به بازیگری گرایش پیدا کرده اند، طی مدت اجرا، پیشنهاد بازی در اثری سینمایی یا تلویزیونی داشتید؟ پیشنهادهای فراوانی برای بازی در سینما داشتم ولی کارم گویندگی بود و علاقه ای به بازیگری نداشتم. نخستین اجرا با توجه به این که نوجوان بودید و با دوربین هم آشنایی نداشتید در نخستین اجرایتان چه حسی داشتید؟ سال 58 نخستین اجرایم بود و اندکی مقابل دوربین رفتن برایم عجیب بود. چون وارد فضای جدیدی شده بودم اطلاعاتی درباره استودیو نداشتم؛ این که چگونه داخل استودیو شوم چه نکاتی را باید رعایت کنم، چه زمانی باید شروع به صحبت کنم و چه زمانی کار را به پایان برسانم، نکاتی بود که اطلاعاتی درباره اش نداشتم. کم کم به آن محیط عادت کردم و افرادی که در استودیوها بودند راهنمایی ام کردند و یاد گرفتم که چگونه باید مقابل دوربین رفتار کنم. به یاد میآورید که در آن سالها چه کارتونهایی پخش میکردید؟ زیاد آن کارتونها را به خاطر نمیآورم ولی کارتونهای مداد جادو، پلنگ صورتی و یوگی و دوستان را به خاطر میآورم و سپس طی سالها «مهاجران» و کم کم «دکتر ارنست» و «ممول» پخش شد. محبوب ترین کارتونها محبوب ترین کارتونی که تماشا میکردید چه بود و آیا خودتان علاقه ای به تماشای کارتون داشتید؟ بله، علاقه مند به دیدن کارتون بودم و کارتونهای «معاون کلانتر» و «آقای ووپی» را دوست داشتم و البته به بیشتر کارتونها علاقه مند بودم و آنها را تماشا میکردم. خانم «رضایی» دلتان برای آن دوران تنگ میشود؟ بله، بالاخره همه آدمها خصلتشان این است که نگاهی به گذشته میاندازند و برای آن روزها دلتنگی میکنند و دلشان میخواهد حتی یک بار هم که شده است آن روزها را لمس کنند؛ من هم دلم برای روزهای اجرا تنگ میشود و دلتنگی میکنم. روحیات بچهها را میشناختم برای این که به دل بچهها راه پیدا کنید از چه ابزار و فن بیانی در اجرا استفاده میکردید؟ من در گویندگی ساده صحبت میکردم و چون خودم کم سن و سال بودم با خواستههای بچهها آشنایی داشتم، روحیات آنها را میشناختم و سعی میکردم آن گونه که میخواهند اجرا و بیان کنم. چرا خواسته بچههای امروز با بچههای دیروز فرق کرده است؟ بچههای دیروز گرفتار فناوری نبودند و اکنون که این فناوریها پیشرفت کرده است و اطلاعات زیادی را در اختیار بچهها قرار میدهد باعث میشود که آنها به دانستن بیشتر نیاز داشته باشند و از همه آن چه که در اختیار دارند استفاده کنند. در آن دوران تا این اندازه اطلاعات در اختیار بچهها نبود و چون اطلاعات محدود بود آنها تا همین اندازه یاد میگرفتند. چند پیشنهاد برای علاقه مندان به اجرا خیلی از جوانان علاقه مند گویندگی و اجرا هستند، چه پیشنهادی به آنها دارید و چه نکاتی را برای مجری خوب شدن باید در نظر بگیرند؟ آنها باید خودشان باشند و سعی نکنند ادای کسی را درآورند یعنی نباید از کسی تقلید کنند بلکه آن چه که خودشان هستند باشند، از ته دل حرف بزنند، اطلاعات کافی درباره خواستههای بچهها به دست آورند و با افرادی که درباره بچهها تحقیق میکنند ارتباط زیادی داشته باشند تا بتوانند بهترین حرفهای ممکن را به بهترین شیوه به زبان بیاورند. رمز موفقیت یک مجری خوب را در چه میدانید؟ رمز موفقیت یک مجری در خوب حرف زدن، درست ادا کردن جملهها و صادق بودن اوست. صادقانه برخورد نکرده اند در رسانه ملی خیلی مجریان مانند فیتیله ایها و خاله شادونه آمدند و مقطعی اجرا کردند و رفتند؛ دلیل ماندگار نشدن آنها را در چه میدانید؟ من در باره اسامی که نام بردید نمیخواهم اظهارنظر کنم ولی در کل یکی از دلایل آن این است که خیلی صادقانه برخورد نکرده اند. «الهه رضایی» و «گیتی خامنه» به حرفهایی که میزدند اعتقاد داشتند و در دل مردم جای گرفتند. من به این مسئله اعتقاد دارم که هر چیزی که صادقانه و ساده باشد به دل مینشیند یعنی هر چه که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند شاید افرادی که وارد عرصه اجرا شدند حرفهایشان از ته دل نبود و مدتی که بودند کوتاه بود. شرایط کار مساعد نبود خانم «رضایی» مقطعی دوران اوج شما در تلویزیون محسوب میشد، چه شد که ناگهان عرصه گویندگی و اجرا را کنار گذاشتید؟ خانم «خامنه» سال 73 و من سال 78 عرصه اجرا را کنار گذاشتیم. خانم «خامنه» مدتی مسافرت بود و نبود و من هم مدتی وارد اجرای برنامه بزرگسالان شدم اما شرایط کاری خیلی مساعد نبود به همین دلیل از اجرا دور افتادم. کارتونهای خشن که امروزه پخش میشود چه تأثیری روی روحیه و افکار کودکان میگذارد؟ من با پخش کارهای خشن موافق نیستم و این هم زاییده پیشرفت فناوری است. صحنههای خشن، بزن بزن و بکش بکش بچهها را، خشن بار میآورد، پخش این گونه کارتونها گاهی اوقات خوب است ولی پخش زیاد آن جایگاهی نمیتواند داشته باشد. کارتونهایی که در گذشته پخش میشد و اکنون هم بازپخش میشود، مخاطب زیادی دارد؛ چرا کارتونهای قدیمیماندگار شده است؟ ملایمت و ملاطفت هم خوانی بیشتری با روحیات بچهها دارد وقتی خشونت زیاد باشد بچهها خسته و زده میشوند. مردم خراسان را دوست دارم آیا تاکنون به استانهای خراسان سفر کرده اید؟ مهر ماه جشن دختران داشتیم و درخراسان رضوی بودم. خراسان استان بسیار مقدسی است و آدمهای خوب و دوست داشتنی دارد و من خیلی مردم خراسان را دوست دارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 814]