تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820306441




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«مُردگان» راهی بازار نشر شدند/ روایت پدر روحانی و پسر سرکش


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به همت نشر ققنوس/
«مُردگان» راهی بازار نشر شدند/ روایت پدر روحانی و پسر سرکش

رمان مردگان


شناسهٔ خبر: 2535453 جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۲
فرهنگ > تازه های نشر ایران

رمان «مُردگان» نوشته مهدی فیاضی کیا توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب صد و چهارمین داستان ایرانی و پنجاه و هفتمین رمانی است که نشر ققنوس منتشر می کند.این رمان ۱۷ فصل دارد و نگارش آن در سال ۸۹ به پایان رسیده است. این رمان تقریبا چند ماه پس از نوشته شدنش به ارشاد ارسال شد و روند مجوز گرفتن و انتشار آن تا اواخر سال ۹۳ به طول انجامید.دغدغه فیاضی‌کیا نوشتن رمان‌های مذهبی است و این اثر او نیز یک رمان مذهبی درباره پدری روحانی و پسر لجوج و سرکش اوست. نویسنده پیش از شروع رمان، جمله از پیامبر اکرم(ص) را آورده است: بمیرید، زان پیش تر که بمیرید!نویسنده خلاصه رمانش را چنین بیان می کند: ده سال پیش پدری پسرش را نفرین می‌کند. عاق‌اش می‌کند. پدر پسر را از خانه بیرون می‌کند و به همه و از جمله خود او می‌گوید از امروز او برایش مرده است. چرا؟ چون پسر دست از پا خطا کرده و روزی از روزها افکار سنتی خانواده و به‌خصوص پدر را کمی به چالش می‌کشاند و پرسش‌هایی را درمی‌اندازد. پدر هم در اثر جراحات وارد شده بر روح و روانش به بستر احتضار می‌افتد و در آخرین نفس‌هایش اعلام می‌کند که هرگز پسرش را نخواهد بخشید. از این به بعد پسر هم می‌میرد. زندگی می‌کند اما مرده است. تنها راه نجات «توبه» است. این مسیری است که در دو روایت موازی از اول تا آخر داستان ساخته می‌شود برای رسیدن به لحظه‌ی موعود بخشش و رهایی و رحمت و خروج از عالم مردگان.در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:«دیگر صدای ملعون را نمی شنیدم. یاد حکایت ابراهیم افتاده بودم. حکما مثال قصه ابراهیم حکمتی بود در این که این ملعون مدام در پس و پیش و به خفا و علن، توی رویم ظاهر می شد. نکند خدای نکرده قصوری از من سر زده باشد یا تقصیری؟ سر بلند کردم و به فکر رفتم.ملعون دستمالی بر صورتم نهاد و با ملاطفت گِلی را از اشک و آب بینی ام سرشته شده بود، از گونه راستم پاک کرد و به آرامش تامی فرمود: «این نزدیکی ها پسری هست که بسیار افسرده است. سال هاست که از عالم احیاء فارغ است. نه که خیال کنی از عالم زنده دلان، که از عالم زندگان. خودش فکر می کند مرده است. بد فکری هم نیست. کسی که میان این تن های زنده التهابات حیاتشان را متروک بدارد، او را چه حاجت به نام حی. اما دستم به پاچه شلوارت میرزای خدا! بینک و بین الله! کاری بساز برای این جوان. حالتی دارد که تو گویی به موتِ حقیقی، به ساعت یقین نزدیک می شود.»گفتم... چیزی نگفتم. لعین ادامه داد: «حضرت حق خواسته مرا وسیله امتحان تو قرار دهد و تو نیز به طریقه من چیزی ببینی که پیش تر ندیده بودی تا قلبت مطمئنه شود و به مطلوب و مقصود خود برسی.»گفتم... چیزی نگفتم. مفلوک ادامه داد: «هم اینک، روحش گرفته و افسرده است. کاری بساز و پیغامی ببر. به او بگو با پدرت صحبت کرده ام. از تو راضی نخواهد شد الی الابد. بگو طلبت را از مرگ بگیر. همین امشب. بگو ستاره! ستاره!»«مردگان» با ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷ هزار تومان منتشر شده است.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن