واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: سرهنگ حسین عشقی در جمع زائرین معراج شهدا تشریح کرد
ماجرای شام نذری پیرزن عراقی برای شهدای ایرانی
فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح گفت: ٢٩ اسفند 1393 با گروه تفحص از العماره به سمت منطقه زبیدات به راه افتادیم، در میانه راه و در روستایی در مسیر پیرزن عراقی سوار ماشین ما شد و ما را به جایی برد که میگفت شهدای ایرانی آنجا هستند.
به گزارش حوزه دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران به نقل از ستاد مرکزی راهیان نور کشور، فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح اظهار داشت: ٢٩ اسفند 1393 با گروه تفحص از العماره به سمت منطقه زبیدات به راه افتادیم، در میانه راه و در روستایی در مسیر پیرزن عراقی سوار ماشین ما شد و ما را به جایی برد که می گفت شهدای ایرانی آنجا هستند.
این مطلب را سرهنگ حسین عشقی در جمع زائرین معراج شهدا عنوان کرد.
وی به ذکر خاطره آخرین روز تفحص در سال 1393 اشاره و آن را اینگونه روایت کرد: روز ٢٩ اسفند که مصادف با روز جمعه بود، با گروه تفحص از العماره به سمت منطقه زبیدات به راه افتادیم، هم اینکه به اصطلاح تفریحی باشد برای بچهها و هم اگر شد کاری را هم انجام داده باشیم.
فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح توضیح داد: وارد منطقه ای شدیم که میدان مین وسیعی بود، در قسمتی که به اصطلاح کمتر آلوده بود پیاده و مستقر شدیم، تعدادی از بچهها شروع کردند به آماده کردن غذا و من و بقیه در میدان مین و اطراف به گشتزنی برای شناسایی مشغول شدیم.
سرهنگ عشقی اضافه کرد: با یاری خدا و توسل به امام زمان(عج) آن روز که مصادف با روز جمعه بود، دو شهید پیدا کردیم، جالب اینکه یکی از این دو شهید پیشانی بند یا مهدی ادرکنی(عج) داشت و شهید دیگر هم پشت پیراهنش یا بقیة الله(عج) نوشته شده بود.
وی افزود: آن روز مقداری از گوشت غذا اضافه آمد که هنوز کباب نشده بود، آشپزمان گفت که این گوشت را کباب نکنیم و ببریم الاماره برای نوبت شام، به ذهنم رسید که شاید یکی را در جاده پیدا کردیم که گرسنه باشد، گفتم کباب کنیم بگذاریم توی ماشین در مسیرمان به یک نفر می دهیم. رفتیم در روستای زبیدات یک بنده خدا بود که بر اثر انفجار مین هم انگشتان دستش قطع شده بود و هم نابینا شده بود.غذا را به او دادیم. او به ما گفت حالا که به من غذا دادید، من هم خبری برای شما دارم. ما را به جای خلوتی برد و گفت که خانم سالخوردهای اینجا به مهمانی خانه شیخ عشیره آمده که اطلاعاتی در مورد شهدای ایرانی دارد.
سرهنگ عشقی جریان این زن عراقی را اینگونه روایت کرد: رفتیم این خانم را پیدا کردیم. پیرزن روستایی سوار ماشین شد و ما را به جایی برد که می گفت شهدای ایرانی آنجا هستند. در واقع این خانم خودش شهدا را در زمین کشاورزی اش دفن کرده بود. شاید در حالت عادی ما هیچ وقت آنجا نمی رفتیم چون منطقهای بود خارج از مناطق عملیاتی، حالا یا اسیر شده بودند و یا اتفاق دیگری برایشان افتاده که به آنجا منتقل شده بودند.
آن پیرزن عراقی تعریف میکرد: وقتی من این شهدا را پیدا کردم پراکنده بودند. من همانطور که اینها را جمع میکردم، گریه میکردم و یاد مادرشان افتادم و گفتم که من برایتان مادری میکنم. چند شب شام نذری دادم برای این شهدا. وقتی ما پیکر شهدا را از زیر خاک بیرون آوردیم آن زن مدام خدا را شکر می کرد و میگفت: بالاخره امانتی بود نزد من و این امانت را حالا به ایرانیان برمیگردانم و تحویل میدهم.
انتهای پیام /
اخبار مرتبط
مراسم اختتامیه راهیان نور دریایی در منطقه دوم نیروی دریایی
استقبال جوانان از "راهیان نور" حاکی از عشق آنها به شهدا است
تحریم محصولات مشابه خارجی از سوی هموطنان/ پرهیز از اسراف و تجملگرایی
اولین لشکر "اقتصاد مقاومتی" در اردوی راهیان نور تشکیل شد/ "نهضت حماسه احیا" ادامه مییابد
انجام بالغ بر 160 هزار سورتی پرواز توسط نیروی هوایی در هشت سال جنگ تحمیلی
فرمانده کل ارتش از نمایشگاه هوایی راهیان نور دزفول بازدید کرد+ تصاویر
راهیان نور نماد پایداری و استواری یک ملت است
رسانهها در تعریف دفاع مقدس تحریف نکنند
حضور سرداران نقدی و فضلی در راهیان نور
فرمانده نیروی هوایی از نمایشگاه راهیان نور پایگاه شکاری وحدتی بازدید کرد
ايران طولانيترين جنگ متعارف قرن 20 را گذراند/كسي توان مقابله با ايران قدرتمند را ندارد
۲۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]