تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كارى او را اندوهگين و به خود مشغول كند و او با اخلاص براى خدا بسم اللّه‏ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846431807




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قرارگاه هویتی ساری کجاست؟! رنج‌نوشته‌ای در هویت و کیستی مرکز مازندران


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قرارگاه هویتی ساری کجاست؟!
رنج‌نوشته‌ای در هویت و کیستی مرکز مازندران
آیا این مسجد جامع، قرارگاه شهر نیست؟! قرارگاهی که گردشگران و مسافران را به خود جلب و جذب کند، مسجدی که برای همه‌نوع مسافر، جاذبه و پیام دارد.

خبرگزاری فارس: رنج‌نوشته‌ای در هویت و کیستی مرکز مازندران



به گزارش خبرگزاری فارس، مجتبی زارعی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر مسئول مدرسه اسلامی علوم سیاسی گزارشی را درباره ساری، شهر زادگاهش به رشته تحریر درآورده است که در ادامه می‌خوانید. * شهر باید مقر باشد نه مفر، قرارگاه هویتی ساری کجاست؟! این بار که در خیابان‌ها و محلات شهری مرکز استان قدم می‌زدم، احساس کردم کیستی شهرم و چیستی‌ام در معرض آشوب واقع شده است، آشوب به این معنا که گویی چیزی سرجایش نبود، همه چیز را دست‌کاری‌شده یافتم، آشوب در هویت و دست‌کاری در تاریخ شهر! این کیستی و چیستی که گفتم سرشت و باطن یک شهر است و تو مپندار که این سخن درباره ساری یا گفتار درباره هویتش، سخنانی در رقابت سیاسی با این و آن است و یا سودای سیاست دارد، زیرا درباره مرگ یا سر زندگی یک شهر است، بلکه سخنی است از سر بی‌قراری و کیست که نداند بی‌قراری در نسبت یک شهر و شهروند دردی ست بزرگ؛  قرار و آرامشی در شهر ندیدم. این گفتار سفرنامه هم نیست، بلکه رنج‌نامه یک سیاحت است، اما سیاحت نه در ظاهر و چراغانی تصنعی شهر که سیاحت در هویت! گردش در هویتی در غفلت نگه داشته شده! هرچه خیابان‌ها را به‌سوی کوچه‌های مرکزی شهر طی می‌کردم، بی‌قراری و اضطرابم بیشتر شد، مثل آدم‌های بی‌خانمان! در حالی‌که شهر باید قرار داشته باشد، مقر باشد و نه مفر. به‌راستی قرارگاه شهرم ساری، مرکز استان مازندارن کجاست؟ قرارگاهی را می‌گویم که موجد هویت باشد، اصلاً همان هویت را می‎گویم، هویت این شهر به چیست و در کجا قابل رؤیت است؟! مردمان این شهر، جوانان و نوجوانان شهرم اگر در جست‎وجوی هویت خود باشند، به دامان کدام هویت‌کده و قرارگاه شهری مرکز استان دست دراز کنند؟! به هر سو اما نظر می‌افکنند دیوارنوشته و تابلو نوشته‎هایی است که از آنها دعوت می‌کند تا بیشتر مصرف کنند و کمتر فکر کنند، بخورند و بیاشامند! آری! صدالبته می‌دانم که این درد مشترک شهرهای عصر ماست و این بی‌قراری و تشویش محصول مدرنیته است اما ساری را حقیقتاً عجیب یافتم، ساری ما که تهران کنونی نبود! ساری کهن‌تر از مدرنیته و ظهورات مدرنیستی‎اش ریشه در تاریخ دارد، ساری برای خود سرشتی و باطنی طیبه داشت، در و دیوار شهر را هرچه کاویدم، دیدم در گروگان گروه‌ها و گروهک‌های ریز و درشت تبلیغات و مصرف‌زدگی است، شهری در حصار تابلوها و بیلبوردهای اعطایی به این و آن تا از شهر درآمدی به جیب زنند. در این میان اما نوشته‎جاتی را می‌بینی که شهربانانش گویا بسیار از یکدیگر متشکرند! مدام هم، برای هم هورا می‌کشند، پیام‌های تشکر، تقدیر و حمایتی که هر عامی بر تشکیلاتی بودن صدور، توزیع و نصب آن گواهی می‌کند. * از کدام ساری تبلیغ و عکاسی می‌شود؟! ساری امروز، شهری که به‎قول برخی ستایش‌کنندگان یک محفل، فلش دوربین‌های برخی مسافران، این روزها در مرکز استان علویان، چشم‌ها را زیاد خیره می‌کند! کاری که این مداحان گفته شده، آن را از روی جهل نشانه‎ای برای توسعه‌یافتگی شهر تفسیر کردند! همان دوربین‌به‌دستانی که در بعضی میادین دیده می‌شوند و خود نگارنده هم به چشم تأسف دید که برخی در حال عکاسی‌اند! اما عکاسی از چی و کی؟! از هویت تاریخی ساری؟! از ساری قبل از اسلام؟! از ساری بعد از اسلام؟! از ساری زمانه صفوی؟! از ساری قاجاری؟! از ساری شاهنامه؟! از ساری بیهقی که گفت: «اگر خوانند آرش را کمانگیر ـ که از ساری به مرو انداخت یک تیر» از ساری عصر خمینی (ره)؟! به‌راستی کدام ساری عکاسی شده است؟! کدام‌یک ساری‌‎هایی که گفتم از پشت لنز این دوربین‌ها دیده می‌شود؟! آیا عکاسی از حاجی‌فیروز و آسیاب بادی، اسکلت و کاریکاتور؟! بهار نارنج می‌تواند ره‎آورد سفر یک ایرانی و یا گردشگر خارجی از ساری کهن و ساری عصر اسلامی باشد؟ به‌راستی کدام‌یک از این ساری‌هایی که گفتم، دیده شدند؟! آری! هیچ‌کدام! و به این خاطر مضطربم که آینده این شهر با چنین شیوه مدیریت به کجا منتهی خواهد شد؟ من پیش‌تر نیز ضرورت استیضاح فرمالیسم پوپولیستی در مرکز استان را با علاقه‌مندان پیشرفت ساری در میان گذاشته بودم و یا در مذمت یک محفل خاص حاکم بر شهر چیزهایی نوشتم اما اکنون بنای تکرار آن را ندارم حتی قصد تحلیل افشای رقم‌های خرد و کلان پخش پول که این روزها با مواضع شجاعانه عضو محترم شورای اسلامی شهر که سبب حیرت و شوک‌زدگی مردمان شهر ما شده نیز کاری ندارم، اکنون و در این گفتار حتی با قراردادهای کلان دور از نظارت و پخش پول‌های هنگفت اعطایی به لیست‌هایی خاص که عضو مؤمن و شجاع شورای اسلامی شهر از آن پرده برداشت نیز فعلاً ذکری به‌میان نمی‌آورم. با هارت‌وپورت او که شورای ناظر بر کیان یک شهر و شهرداری را با مجیزگویی مجری شهر اشتباه گرفته و به تهدیدهای توخالی و مضحک این و آن می‌پردازد و دلسوزان بیت‌المال را مخالفان توسعه شهری می‌نمایاند نیز کاری ندارم، چون چه بسا پاسخ جشن‌های جیغ‌زننده سکوت و تهدیدها، همان گوهر سکوت است، چون مردم خود همه‌چیز را دریافتند و یا چون لابد مراکز نظارتی اگر خواستار دریافت مدارک بودند که اینک اسنادش نیز هویدا شده است. من در این گفتار اما می‌خواهم از غارت‌شدگی و تلقی و احساس نادرست بی‌تاریخی شهرم حرف بزنم؛ مسجد جامع، قرارگاه سه‌تاریخی باستانی، هجری و شمسی در بن‎بست لمپنیزم ... . همین‌طور که در خیابان‌های شهر، سرگشته می‌چرخیدم، دست‌به‌کار شدم، و بی‌اعتنا به نمادها و المان‌های دعوت‌کننده به غفلت، شدم راوی، همسر و فرزندم را به مسجد جامع شهر بردم، از خلوتی مسجد شگفت‌زده‌ام، گمان مبرید که وقت نماز بود نه! من برای گردشگری مذهبی ـ اجتماعی به آنجا رفتم، آری! اینجا که باید قرارگاه شهر باشد، در بن‌بست شهر و شهرداری گرفتار است، نه برق فلشی، نه دوربینی! نه مسافری و نه گردشگری! سال 72 بود که جزو آثار ملی کشور به ثبت رسید، نخستین مسجد مسلمانان در تبرستان که پیش از اسلام آتشکده بود، مسجدی «سه‌تاریخی» که باید، سرمایه گردشگری مذهبی ـ اجتماعی استان باشد، سه هزار سال قدمت دارد، محل تلاقی سه تاریخ باستانی، هجری و شمسی است، بر تاریخ زرتشتی‌گری فائق آمد. ساسانیان را پشت سر نهاد و از قرون اولیه اسلام به عصر اسلام انقلابی و سیاسی متصل شد، مسجدی که هیچ‌گاه بتکده نبود، از همین اینجا بود که با سید مجتبی دوامی طرح دوستی و برادری ریختیم، اینجا دوست شدیم و در حاشیه اروند و کناره نهر ابوفلفل عقد برادری خواندیم، من و او و شهید حمید، پسرعمویم. آن رزوها مسجد جامع غوغایی بود، به صحن بیرونی مسجد که رسیدیم، به اعضای خانواده گفتم گوش کنید؛ این صدای بر و بچه‌های شهر است که جریان لمپنیزم شهر آن را خفه کرده تا صدای تار و دنبک حاجی‌فیروز شنیده شود، صداهایی که اگر بازآفرینی شود همه گوش‌ها را می‌نوازد، چه کنیم که مانور انار و تمشک، رهزن شور و حماسه اخلاق بر و بچه‌های باصفای شهر شد. به‌راستی آیا این مسجد جامع، قرارگاه شهر نیست؟! قرارگاهی که گردشگران و مسافران را به خود جلب و جذب کند، مسجدی که برای همه‌نوع مسافر، جاذبه و پیام دارد، برای ایران‌دوستان، برای اسلام‌دوستان و برای ساری‎دوستان عصر خمینی (ره)! اسلام انقلابی که شکل گرفت، مسجد جامع ساری به یک سنگر اجتماعی و انقلابی بدل شده، پهلویسم در ساری از مسجد جامع متزلزل شد، بازار ساری از مسجد جامع هویت انقلابی یافت، این مسجد جامع بود که میزبان سخنرانان مکتبی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی شد، همه راهپیمایی قبل و بعد از انقلاب از مسجد جامع به تمام خیابان‌ها و محلات شهر جریان یافت. اینجا میزبان شهید بهشتی بود، اینجا میزبان شهید عبدالوهاب قاسمی بود، بالاتر از همه، از اینجا بود که نیروهای مردمی بسیج و سپاه سازماندهی می‌شدند، و والاتر از این، از اینجا بود بین شهیدان از جبهه برگشته و مردمان شهر میثاقی دوباره بسته می‌شد، اینجا میعادگاه و محل ملاقات بسیجیان شهر و روستا بود، محل امداد و نجات هم بود، محل دیدار و خداحافظی‌ها، سپاه محمد (ص) در مازندران از مسجد جامع سازماندهی و تنفیذ و به جبهه‌ها گسیل شد. اکنون دردمندانه می‌‎گوییم که باید طرحی نو درانداخت و به‌جای مانور و ادعای توخالی ارزش‌مداری، حقیقتاً همت جهادی کرد، می‌شود تا این پرستش‌گاه باستانی، این مسجد تاریخی قرون اولیه اسلامی و این میعادگاه عصر خمینی (ره) و خامنه‌ای (مدظله‌العالی) را احیا کرد، مسجدی که به پهنا و درازای تاریخ عمر دارد، مسجد جامع باید آن‌چنان عمران و احیا شود که چشم هر بیننده‎ای اعم از ساری‎نشینان، مازندرانی‎ها، ایرانی‎ها و بلکه تمام ایران‌دوستان و اسلام باوران را از طریق تلاقی به تاریخ باستان، اسلام و ایران عصر کنونی را به خویش جلب و متحیر کند. مسجد جامع شهرمان با عظمت سه‌تاریخی‎اش اکنون اما در حصار بی‎تدبیری و کم‌خردی و خیابان‎های تنگ و تاریک و بازار نامرتب و در محاصره پاساژها و دست‌فروشان به بند کشیده شده است، از مظلومیت هویت شیعی 500 ساله فرح‌آباد تا گشاده‌دستی در تاریخ‌سازی‌های جدید بر کناره استخر تجن! باز هم برای فرار از سیطره صورت‎گرایی و اعلام برائت از نمادهای فرمالیستی با خانواده قرار گذاشتیم به دیگر مکان هویت‎بخش شهر سربزنیم، آنجا نه محل پرچم‌آویزهای بی‎مسمای کشورها در حاشیه استخر بزرگ کناره تجن بود و نه محل نصب اسب در یک میدان مذهبی است و نه ساری حاجی‌فیروز بلکه ساری عصر صفوی است، آری! آنجا فرح‎آباد است، بلواری که باید اگر بین اسم و مسما نسبتی باشد، نه دریا که باید فرح‎آباد نامیده شود اما چنان‌که گفتم که این‌جا چیزی سرجایش نیست، نام حضرت ولی‌عصر (عج) را به غلط از میدان به‌زیر می‎کشند و آن را به فرح‌آباد موسوم می‌کنند اما خود مسیر منتهی به فرح‌آباد، هیچ نام و نشانی از آن ندارد، آری! فرح‌آباد که فقط لقلقه زبان مدیریت شهر است و خواهم گفت که به بیغوله‌ای تبدیل شد، شهری قدیمی از عصر صفوی که قریب به 500 سال قدمت دارد، ممکن است مجیزگویان یک محفل باز هم نوحه سردهند که این با وظایف و جغرافیای شهر مغایرت دارد، پس شورا را چه‌کار به فرودگاه دشت‌ناز که برای اثبات تعلق آن به ساری، کثیری از مردم و مدیران را به خیانت متهم می‌کنید! یا در این صورت خواهیم گفت با همان ترتیباتی که شهرداری تولیت و مالکیت پلاژی را در ساحل دریا صاحب شده، با همان ترتیبات می‌توان در طرحی جامع، فرح‌آباد را نه صرفاً با پلاژ شهرداری که با پل تاریخی، کاخ جهان‎نما و مسجد عباسی با هم دید. چشم‎ها را باید شست، جور دیگر باید دید! از بلوار فرح‌آباد که می‌‎گذشتیم اثری و خبری از دلالت مسافران به این شهر تاریخی نبود، شهری که برخی مورخان اروپایی و شرق‌شناسان از حیث وسعت، اهمیت و معماری آن را فراتر از میدان نقش جهان اصفهان، و هم ردیف رُم و قسطنطنیه می‌دانند اما در ورودی بلوار به سمت فرح‌آباد، باز هم آن چیزی که خودنمایی می‎کرد، آدمک‌های حاجی‌فیروز و فیروزک‌ها بود که آدمی را از این همه کم‌دانشی در شهربانی متحیر و متأسف می‌کرد، فیروزک‎های نصب‌شد شهرداری جهادی حتی تصاویر شهیدان فتح‎اللهی را تحت‎الشعاع خود دارد؛ حاج‌جلال، مصطفی و مجتبی را می‎گویم؛ سه نماد اخلاق و سلحشوری در ساری اما گویا بعضی شهیدترها! در همیشه ساری آ‌نها را تحت‌الشعاع خویش دارند. به‌راستی چرا نام و یادی در شأن این سه عزیز اقامه نمی‌کنیم! حاج جلال مسئول دسته ما بود در  کربلای پنج! رشید بود، باصفا بود، مرد خدا! خوش‌اخلاق! وقتی سر ستون، مثل شیر، کانال ماهی را طی می‌کرد، ناگاه کالیبر دوشکا بود که پیکرش را درنوردید، مصطفی جثه‌اش حتی از من هم ضعیف‌تر بود اما پیکر خونین برادر او را درهم نشکست، به ما می‌گفت طولی نمی‌کشد که به جلال خواهم پیوست! در جنگ نارنجک به نارنجک، پشت دپوی اصلی کانال ماهی، تحرکش مثل یک چریک پیر بود. آری! شهدا در رسم‌شان اختلافی با هم ندارند اما وقتی ما به عکس‌شان می‌رسیم، بعضی‎شان را بیشتر نقاشی می‎کنیم و از برخی بیشتر در همایش‎ها و تبلیغات بهره می‌بریم! با همین منطق مادی‎گرایانه سال‌ها است که فتح‌الهی‌ها را در مرکز استان نادیده گرفتیم! غروب بود، هوا تاریک می‌شد که پیکر پتو پیچیده‌ای روی خاکریز توجهم را جلب کرد، پتو را که به کنار زدم دیدم مصطفاست! اما گویی که 100 سال است خوابیده و ... . خدا رحمت کند پدر متواضع و بی‌هیاهیوی این سه شهید سلحشور را که نه سودای سیاست داشت و نه سودای شهرت! اما اینکه چرا ساری در حق ستارگان و چراغ‌های سه‌گانه جلال، مصطفی و مجتبی ساکت است، شاید در زمانی بی‌هراس از بعضی محافل بدان پرداختم! چند سال قبل نیز وقتی حاج محسن، استاد و برادرم، فرماندار بود به فرح‌آباد سر می‌زدم و می‌دیدم که او تلاش می‌کند تا غبار فراموشی بر این شهر تاریخی کنار زده شود، در این سال نو اما مشاهده مجدد غربت و مظلومیت مسجد عباسی و تخریب پل تاریخی و بی‌توجهی به کاخ جهان‌نما، سخت متأثرم کرد، همان مسجدی که هر روز باید هیمنه عظمتش سفره آرا و قاب تصویر تلویزیون تبرستان باشد. در سفر اول دولت نهم، فرح‌آباد به‌عنوان منطقه گردشگری مورد تصویب هیئت وزیران قرار گرفت، اما اکنون شهرداری با کم‌تدبیری، و بی‌اطلاعی، خویش را صرفاً در حدود و ثغور پلاژ شهرداری در ساحل مسئول می‌شناسد و من وقتی این وضع را با اخبار دست‌به‌دست شدن پول‌های بی‌ضابطه و هنگفت در ساری غیرتاریخی و ساری حاجی‌فیروز کنار هم می‌گذارم، عمیقاً متأثر می‌شوم. در حالی ارقام درشت اعتبارات فرهنگی ساری به روایت بعضی شورائیان شجاع بر سر زبان‌ها، غصه‌ها و قصه‌ها ایجاد کرد که کارشناس دلسوز مسجد شاه‌عباسی می‌گفت برای آزادسازی مسجد از مناطق مجاور به‌عنوان پیش‌نیاز بازسازی شهر تاریخی فرح‌آباد، فقط و فقط به سه میلیارد تومان اعتبار لازم است! پولی که نزد شهرداری ساری، پول خردی بیش نیست، شهری در کنار پلاژ شهرداری ساری که در صورت بازسازی و کلان‌نگری و جامعیت می‌تواند در درازمدت با میدان نقش جهان و مسجد شیخ لطف‌الله هماوردی کند و چه بسا بتواند برتری کند! چون بخشی از رودخانه قابل قایقرانی تجن در منطقه فرح‌آباد، کاخ جهان‌نما و مسجد شاه‌عباسی در همسایگی دیوار به دیوار دریای مازندران صحنه‌ای بی‌نظیر و بی‌بدیل را در حوزه صنعت گردشگری رقم خواهد زد ولی صدحیف جامعیت این شهر اکنون اما فرو پاشیده و به حال خود رها شده است. در حالی‌که حتی قریب به 500 سال پیش، اینجا شهری جامع و از چند ویژگی طبیعی، راهبردی و فرهنگی برخوردار بود، شهری بر کناره تجن، دارای مسجد، مدرسه، بازار، حمام، پل‌های 12 چشمه‌ای و ... شهری که حداقل 31 سال پیش‌تر و جلوتر از میدان نقش جهان اصفهان ساخته شد، این شهر، خود گویای جایگاه راهبردی‌اش در تأمین امنیت مناطق و دریای مازندران در قرن‌ها پیش بود. وقتی وارد مسجد عباسی شدیم، با تنها متصدی آنجا که فردی محقق و فاضل بود و از قضا رساله دانشجویی‌اش در ارتباط با احیای پروژه‌های تاریخی بود، روبرو شدیم، او می‌گفت حتی هزینه بیل زدن باغچه صحن مسجد عباسی را ندارند! و بیشترین اعتبار تخصیص‌یافته برای پژوهش در سایت تاریخی کاخ جهان‌نما در حدود 50 میلیون است، یعنی اندازه حق‌الزحمه مجری یکی از مراسم‌های زنجیره‌ای شهرداری! * درخواست از سپاه پاسداران در بازسازی نقش جهان شمال و احیای تاریخ 500 ساله شیعه فرصت را غنیمت شمرده و از فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مسئولان استانی سپاه و آحاد کادر سپاه استان و ساری می‌خواهم اوقات عزیز و جهادی خویش را مصروف طرح‌های غیرضروری ساحل ساری نکنند، مشروط به اینکه این پروژه را در جامعیت مسجد شاه‌عباسی، کاخ جهان‌نما و پل تاریخی ببینند، زیرا بدون یکپارچگی مطمئن باشند حضور موقت و 10 ساله آنها به بسط و تعمیق هویت در مازندران منتهی نخواهد شد. اگرچه طرح سالم‌سازی ساحل با حضور سپاه پاسداران حتماً وضع بهتری از حیث رفتاری و رفع بزه‌های احتمالی بر بخشی کوچک از ساحل ایجاد خواهد کرد اما قهراً نقشی سلبی را به‌دنبال خواهد داشت، شاید این کار از دیگر اقشار غیردولتی و یا دولتی هم ساخته باشد. سپاه پاسداران سازمان و تشکیلاتی برای کارهای بزرگ، هویت‌ساز و هویت‌بخش است و با عنایت به جایگاه صفویه در تأسیس و بسط تشیع در ایران و با توجه به خطر فروپاشی مؤلفه‌های تاریخی هویت‌بخش در ساری و مازندران، نگارنده از مسئولان سپاه و از آحاد بر و بچه‌های اهل تحلیل و آینده‌نگری سپاه مازندران می‌خواهد با استظهار به اینکه طرح جامع گفته شده حاوی قابلیت‌هایی فراتر از میدان نقش جهان اصفهان است، این منطقه را مجدداً و با هندسه‌ای فرهنگی ـ هویتی و طبیعی مورد بازاندیشی قرار دهند که صد البته ده‌ها برابر اقتصادی‌تر نیز خواهد بود. لذا بهتر است، سپاه عزیز پیش‎قدم شود و بن بست‌ها را بشکند، موانع را برطرف سازند، موانعی نظیر رطوبت در تخریب‌های احتمالی و آثار قانونی موقوفه مسجد شاه‌عباسی و ...، اگر برخی غفلت می‌کنند یا خویش را به تغافل می‌زنند، سپاه انقلابی می‌داند که اگر فرح‌آباد به ایران پیش از اسلام تعلق داشت تاکنون از داخل و خارج، از یونسکو و ... ده‌ها متولی پیدا می‌کرد اما سپاه به نیکی می‌داند که جریان روشنفکری با صفویه عداوتی دیرینه دارد، کیست که نداند اگر قوه عاقله‌ای در مرکز استان تدبیر کند و عظمت گذشته فرح‌آباد را در طرحی جامع بازآفرینی کند، آن چیزی که تعمیق می‌یابد، هویتی است که به نسل جدید بازگردانده خواهد شد، صد البته در این صورت همه از شهرداری و میراث گرفته تا اوقاف، استانداری و ... باید تدارک‌کننده سپاه پاسداران شوند. آری! شاید سپاه پاسداران بتواند تنبلی‌های ساختاری، قانونی و بی‌حوصله‌گی‌های شهرداری و سازمان میراث ـ البته مدیر محترم میراث در  استان، مدیری برخوردار از روحیه دوستداری تاریخ و فرهنگ و هنر مازندران است ـ در بازسازی شهر تاریخی و راهبردی فرح‌آباد را از میان بردارد، اگرچه، همت جهادی اگر لقلقه زبان شهرداری ساری و شورای شهر نباشد و پیچیدگی‌های بروکراسی و موانع ساختاری اگر بهانه نشود، آنها نیز می‌توانند در نخستین فرصت پلاژ شهرداری ساری در ساحل را در هندسه کلی شهر تاریخی فرح‌آباد مورد سیاست‌گذاری قرار دهند و با ابتکار بین بخشی تدارک‌گر این کار بزرگ در پهنه دریای مازندران باشد، فاش می‌گویم اما تجربه شهربانی در ساری خلاف این رویه را به اثبات رسانیده است. * از اهتزاز پرچم‌های بی‌جا بر کرانه استخر مصنوعی تجن تا مهجوریت پارک‌موزه دفاع مقدس
 
از کناره پرچم‌های بی‌نسبت با هویت مرکز استان بر کناره رود تجن گذشتیم! همان‌جایی که از روی نادانی یا رندی 72 ساعت پرچم آمریکای جنایتکار در اهتزار بود! به امام‌زاده عباس (ع) رسیدیم، جایی که به نماد بی‌‌عدالتی در احیای قطب گردشگری مذهبی مرکز استان تبدیل شده است! زیرا مدیریت شهر سال‌ها است به‌ویژه در سال‌های اخیر و به‌رغم تذکر نماینده محترم ولی فقیه در استان و اعتراض مردمان امام‌زاده عباس (ع) و دلسوزان شهر از ایفای وظیفه و اعطای سهم خویش در احیای این منطقه کوتاهی می‌کند. آیا امام‌زاده عباس (ع) به اندازه فلان هیئت وابسته به برخی اعضای شورای شهر، از اعتبارات فرهنگی و عمرانی مرکز استان سهم ندارد؟ به‌راستی بین شهر ساری و حرم شریف امام‌زاده عباس (ع) باید چه نسبتی برقرار باشد؟ آیا امام‌زاده عباس (ع) نباید در قواره یک قرارگاه هویت‌بخش مرکز استان مورد پشتیبانی قرار گیرد؟! چرا منزلت اجتماعی و ضرورت‌های رفاهی ـ گردشگری امام‌زاده عباس (ع) و مردمان مظلوم این قطعه مهم از شهر در نقشه جامع مرکز استان جدی گرفته نمی‌شود؟! اگر چه قیاس مع‌الفارق است اما ای کاش به‌اندازه یکی از المان‌های بی‌خاصیت آویخته شده بر سیما و تارک شهرمان، نام و نماد این آستانه مبارکه نیز دلالت‌گر جوانان، مردمان شهر و مسافران به این قطعه شریفه می‌بود، کیست که نداند اینجا باید دره‌التاج ساری باشد، زیرا به واقع آرامگاه چهار ذریه شریف خاندان اهل بیت علیهم السلام یعنی، عباس، زید، محمد و حسن رضوان‌الله علیهم از سلاله امام موسی کاظم (ع) است. در اندک گفت‌وگویی با اهالی امام‌زاده عباس (ع)، دل‌های پردردشان از بی‌تدبیری و بی‌اعتنایی شهرداری و شورای اسلامی شهر ساری به فغان می‌آید، سه سال است که ساکنان این قرارگاه فرهنگی شهر، منتظر وعده شهردارند، اما اقدامی صورت نمی‌پذیرد، در گفت‌وگو با متولیان حرم معلوم شد که طرح توسعه حرم نیز عملاً در گروگان اقدامات شهرداری است، چون عمران حرم به سازماندهی ترافیکی و آزادسازی‌های وعده داده شده شهرداری است، اما تلاش می‌شود بی‌حالی و بی‌حوصلگی و تنبلی شهرداری برای رونق این امام‌زاده به بعضی از اختلاف سلیقه‌های ساختاری سازمان اوقاف و سازمان میراث ارجاع داده شود. و من در عجبم از شهرداری که در برخی پروژه‎ها، بی‎محابا عمل می‌کند تا آنجا که صدای افراد مستقل و شجاع خود شورا از آن همه بی‎ضابطگی بلند شد، چگونه برای عمران و احیای منطقه منتهی به امام‌زاده عباس (ع) منافع مادی مالکان منطقه را نادیده می‌انگارد و اکنون قصد خرید املاک مردم به ثمن‌بخس را در ذهن دارد و وظایف قانونی خود را به فراموشی سپرده است، به‌گونه‎ای که طرح توسعه حرم اینک با اختلال و توقف روبه‌رو شده است. اما این در حالی است که امام‌زاده عباس (ع) و پارک‌موزه دفاع مقدس در مجاورت استخر آبی تجن ـ بخوانید پارک قدیم حضرت قائم (عج) ـ تاکنون بدون رعایت اولویت‌گذاری میلیاردها تومان را مصروف خود کرده است و باز هم من در عجبم این شهر چطور برای حوزه‌های غیرهویت‌ساز، و کاریکاتوری به‌قدر کفایت پول و امکانات دارد، اما برای سرمایه‌گذاری در تأسیس یا بسط و تعمیق حوزه‎ها و اماکن هویت‌بخش با کمبود اعتبار و نبود عزم و همت مواجه است. پارک‌موزه دفاع مقدس که من فقط و فقط تلی از خاک و فضای باز و ... را به اعضای خانواده معرفی کردم، قطعاً اگر شهرداری از غرور و استبداد رأی خود در اولویت پروژه‎ها می‌گذشت و اعتبارات کلان را به این استخر بزرگ آب ـ که آنها بزرگ‌ترین پروژه گردشگری شمال نامیدند ـ آن‌هم در سرزمین آب! اختصاص نمی‎داد و به داد این پروژه حقیقتاً بزرگ شمال کشور می‎رسید، اکنون می‎شد، قدرت اقتصادِ فرهنگ را از شمال کشور به تمامیت ایران به‌عنوان یک آموزه منتقل کرد و در ضمنِ آن احساس هویت داشت و راز کیستی و چیستی ساری قدیم و ساری جدید را به همشهریان و مردمان ایران نمایاند. انتهای پیام/3141/

94/01/24 - 06:38





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن