واضح آرشیو وب فارسی:مهر: با ترجمه مریم مویدپور منتشر شد/
«وسوسههای غربت» نویسنده آلمانی در کتابفروشیها
شناسهٔ خبر: 2530460 یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸
فرهنگ > تازه های نشر ایران
رمان «وسوسههای غربت» نوشته ایلیا ترویانف با ترجمه مریم موید پور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، نام اصلی این رمان که به عنوان صد و نهمین کتاب مجموعه «ادبیات امروز» نشر افق به چاپ رسیده، «گردآورنده دنیاها» است که نویسنده اش، عنوان «وسوسههای غربت» را برای ترجمه فارسی آن انتخاب کرده است. این کتاب با عنوان Der Weltensammler با خرید کپی رایت آن و امضای قرارداد با نویسنده اش ایلیا ترویانف توسط ناشر مذکور، چاپ شده است.ترویانف متولد ۱۹۶۵ و از نویسندگان نامدار ادبیات معاصر آلمان است. او در رشته حقوق و مردم شناسی تحصیل کرده و کار خود را به عنوان نویسنده از سال ۱۹۸۸ آغاز کرده است. او در کنار نویسندگی، به عنوان مترجم و ناشر نیز فعالیت دارد. رمان «وسوسههای غربت» اثری تخیلی است که داستانش برگرفته از زندگی کاشف، نویسنده و مترجم معروف ریچارد فرانسیس برتون است. خلاصه داستان این رمان به ترتیب زیر است:در قرن ۱۹ میلادی، افسر انگلیسی «ریچارد فرانسیس برتون» تنها و با ظاهری بومی در هندوستان، سفر می کند. او زبان هندی را بلد است ولی فرهنگ هندوستان چندان برایش آشنا و شناخته شده نیست. زنی زیبا او را با ناشناختههای هندوستان آشنا می کند. برتون عاشق این زن اسرارآمیز می شود و در این عشق به مرز جنون می رسد اما ماموریتی که به عهده اش گذاشته شده، تمام نشده است...در قسمتی از این رمان می خوانیم:برتون آنچه میدید باور نمیکرد؛ مردی کوتاه قد با پاهای باز، چهره درخشان، ریش سفید و دراز و ابروهای خاکستری، روبه رویش ایستاده بود. موهایش را بافته و پشت سرش انداخته بود. (این مرد همان آدم عجیب و غریبی بود که هنگام ورودشان به بمبئی کنار سکوی کشتی با لحنی بی پروا با او حرف زده بود.) شبیه جنی کوتوله بود، پیشانی صافش سنش را از آنچه بود کمتر نشان میداد. هوشیاری شیطنت آمیزی در چشمانش نهفته بود، انگار میگفتند، به همه چیز احترام بگذار و هیچ چیز را چندان جدی نگیر؛ جنی در نقش دلقکی درباری که میتوانست جای ویژهای در معبدی هندو داشته باشد، مانند یک نقش برجسته. آب باران از روی شکم گردش شرشر می ریخت. از برتون پرسید: «سرزمین دشمن به شما میسازد؟»این آدم عجیب و غریب، برتون را فورا شناخته بود: «چقدر فرمانده تان رو لعنت می کنید که شما رو به بارودا فرستاده؟»برتون جواب داد: «دلیل دیدار امروزمون هم همینه. می خوام خودم رو از راه کسب دانش، از شر کسالت و یکنواختی رها کنم.»- از واژه های استثنایی خوش تون می آد؟ باید زبان سانسکریت یاد بگیرید....این رمان با ۳۲۰ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]