تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830282146




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چهار حکایت جالب و خنده دار


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


حکایات خواندنی؛
چهار حکایت جالب و خنده دار




  سرویس کشکول جام نیوز:   سلطان محمود و طلخک سلطان محمود غزنوی به طلخک گفت که تو با این جامه یک لا در سرما چه می کنی؟

 که من با این همه جامه می لرزم؟ گفت : ای پادشاه تو نیز مانند من کن تا نلرزی.

 گفت : مگر تو چه کرده ای؟ گفت : هر چه داشتم را در بر کرده ام!     حکایت سقف خانه شخصی خانه ای به کرایه گرفته بود. چوب های سقف آن بسیار صدا می کرد. صاحب خانه را خبر دادند تا مگر مرمتش کنند.

او پاسخ گفت: چوب های سقف ذکر خداوند می کنند. گفت: نیک است اما می ترسم که این ذکر به سجود بینجامد!     حکایت ساده لوح و پول ساده لوحی را در بیابان دیدند که با اوقات تلخی جای جای زمین را می کند و چیزی را جست و جو می کرد. از او پرسیدند: چه کار می کنی؟

 پاسخ داد: پولی را در این زمین دفن کردم. اکنون آن را هر چه بیشتر می جویم کمتر می یابم. گفتند: مگر وقتی آن را دفن کردی برایش نشانی نگذاشته بودی؟

 گفت: چرا؟ پرسیدند: نشانی چه بود؟ گفت: لکه ی ابری که روی این نقطه از زمین سایه انداخته بود.     حکایت لباس انیشتین انیشتین زندگی ساده ای داشت و در مورد لباس هایی که به تن می کرد بسیار بی اعتنا بود. روزی یکی از دوستانش از او پرسید: استاد چرا برای خودتان یک لباس نو نمی خرید؟ انیشتین لبخندی زد و پاسخ داد: چه احتیاجی هست؟ اینجا همه مرا می شناسند و می دانند من که هستم.

تصادفا پس از چند ماه همان دوست در شهر دیگری با انیشتین رو به رو شد و چون همان پالتوی کهنه را به تن او دید با حیرت پرسید: باز هم که این پالتو را به تن دارید. انیشتین جواب داد: چه احتیاجی هست؟ اینجا که کسی مرا نمی شناسد.   آکاایران 206  



۲۲/۰۱/۱۳۹۴ - ۱۷:۰۰




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن