تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: يعنى با همه مردم، چه مؤمن و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834044824




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

با عنوان «چشمان عاشورایی» زندگینامه و خاطرات 165 شهید اطلاعات لشکر عاشورا ‌به چاپ رسید‌


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با عنوان «چشمان عاشورایی»
زندگینامه و خاطرات 165 شهید اطلاعات لشکر عاشورا ‌به چاپ رسید‌
کتاب «چشمان عاشورایی» حاوی زندگینامه و خاطرات 165 شهید اطلاعات لشکر عاشورا نوشته‌ رضا قلیزاده به چاپ رسید.

خبرگزاری فارس: زندگینامه و خاطرات 165 شهید اطلاعات لشکر عاشورا ‌به چاپ رسید‌



به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، رضا قلیزاده علیار، متولد 1346، نوشتن را از سال 1375 و فعالیت در صفحه‌ ادبیات پایداری نشریه‌ی میثاق آغاز کرد. ابتدا خاطراتی از دوران حضورش در جنگ و سپس خاطرات دیگر رزمندگان لشکر عاشورا را به تحریر درآورد. اولین کتابش «فشنگ­‌های مشقی» سال 1384 به چاپ رسید. خاطره‌نگاری و داستان‌نویسی دل‌مشغولی‌های اصلی وی می‌باشد. قلیزاده دبیری جشنواره‌ی سراسری داستان کوتاه طریق، داوری جشنواره منطقه‌ای امام‌حسین (ع) در بخش داستان، داور جشنواره ادبیات داستانی بسیج، داور بخش داستان جایزه ادبی تبریز، دبیر جشنواره خاطره‌نویسی دفاع‌مقدس و... را در کارنامه خود دارد. لازم به ذکر است قبل از این، آثاری چون فشنگ‌های مشقی، آشنایی‌ها، پا به پای یاران، وقتی ماه طلوع کند، اولین فرمانده، پاییز 63، فاتحان خرمشهر، من از موصل آمده‌ام و با تو می­مانم از وی به چاپ رسیده است. آخرین اثر این نویسنده‌ی گرانسنگ (چشمان عاشورایی) توسط انتشارات صریر، با همکاری ستاد یادواره شهدای اطلاعات لشکر 31 عاشورا و با حمایت اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان‌شرقی در 1135 منتشر گردید. در کتاب «چشمان عاشورایی» سعی شده، یادی شود از تمام شهدای واحد اطلاعات پنج استان کشورمان (آذربایجان‌شرقی و غربی، زنجان، اردبیل و قزوین) که در دوران دفاع‌مقدس تحت لوای پرافتخار لشکر 31 عاشورا با دشمن متجاوز جنگیدند و حماسه‌های بی‌بدیل آفریدند. کریم حرمتی (دبیر یادواره شهدای اطلاعات لشکر 31 عاشورا) در بخشی از «یادداشت دبیر یادواره» درباره نقش بچه‌های واحد اطلاعات این‌چنین می‌گوید: «جنگ در همه ابعادش با دشواری و سختی‌هایی همراه است و شکی در آن نیست؛ اما این میان، مسئولیت واحد اطلاعات به مراتب سخت و دشوارتر می‌نماید. می­گویند نیروهای اطلاعات چشم و گوش فرمانده هستند. آن‌ها رزمندگان با دل و جرات، شجاع و باایمانی می‌باشند که هنگام شناسایی، در دل تاریکی شب از خط خودی عبور کرده، به پشت مواضع دشمن نفوذ می‌کنند و آن‌گاه آن‌چه از دشمن می‌بینند به حافظه‌ی خود می‌سپارند یا یادداشت می‌کنند و سپس بی آن‌که دشمن متوجه حضورشان باشد، به مواضع خود برمی‌گردند. آن‌­ها بی­آن‌که احساس خستگی کنند شب‌های زیادی این کار را تکرار می‌کردند؛ زیرا شب عملیات، هدایت گردان­های عملیاتی را بر عهده داشتند. بر و بچه‌های اطلاعات، افرادی صمیمی، بی‌ریا و بی‌آلایش هستند و از همین روست که وقتی وارد جمع‌شان می‌شوی، متوجه نمی‌شوی چه کسی فرمانده است و چه کسی فرمانبر. معمولاً کم حرف می‌زنند. آن‌ها عادت کرده‌اند جز موقع ضرورت حرف نزنند. وقتی پای حرف‌های­شان می‌نشینی، تو را با خاطرات­شان به روزها و شب‌های شناسایی می‌برند؛ هر شناسایی برای ما مهم‌تر از عملیات بود. در شناسایی‌ها بارها تا مرز شهادت و اسارت پیش می‌رفتیم ...گاهی در شناسایی­ها مجبور بودیم چندین ساعت روی شاخه‌ی­ درختی، لای نیزاری، داخل کانال آبی، حفره سنگی، در پناه صخره­ای و... مخفی شویم تا، دشمن متوجه­مان نشود.» همچنین سرتیپ دوم پاسدار علی‌اکبر پورجمشیدیان (فرمانده اسبق سپاه عاشورا) در پیام خود آورده است: «مرگ برای انسان‌های مومن راهی است به سوی حیات و زندگی برتر. از مطالبی که باید به عنوان بزرگ‌ترین افتخار شهید از آن یاد کرد، موضوع حیات جاودانه‌ی آن‌هاست. شهید هرچند به خاک و خون می‌غلتد و پیکر بی‌جانش نقش زمین می‌شود و میان انبوهی از خاک دفن می‌گردد، اما از نظر اسلام، آن‌ها نمی‌میرند و از بین نمی‌روند. عنصری هستند ابدی. جاوید و همیشه زنده.» سیدمنصور فرقانی (جانشین اطلاعات لشکر عاشورا) از شهدای شاخص واحد اطلاعات می‌باشد که بیست و هشتم دی‌ماه 1366 و در جریان عملیات بیت‌المقدس 2 به شهادت رسید. در این کتاب از لحظه‌ی شهادت وی، خاطره‌ای توسط یکی از همرزمان‌اش (علی‌پرستی) این‌چنین روایت شده است؛ «در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس 2 ارتفاعات «گامیش» فتح شده بود. پشت آن قرارگاه تاکتیکی لشکر 31 عاشورا قرار داشت. آن‌جا مستقر بودیم که دیدیم، آقا منصور آمد. گفت: به کسی نگو. چون من یواشکی آمده‌ام. اگر فرماندهی بداند مرا برمی­‌گرداند. کریم حرمتی مسئول اطلاعات لشکر 31 عاشورا بود. گفت: من با فرماندهی صحبت می­کنم، اگر راضی شدند می‌مانی. رفت با فرماندهی صحبت کرد. فرمانده لشکر راضی شده بود. یکی، دو روز بعد یکی از گردان‌های عمل‌کننده، در یال «اولاغلو» گیر کرده بود. از فرماندهی ابلاغ شد که بروید وضعیت را بررسی کنید و در صورت امکان نیروها را بکشید بالای ارتفاع. هوا گرگ و میش بود. برف می‌بارید و منطقه مه‌آلود. چندمتر جلوتر از خودمان را نمی‌دیدیم. همراه آقامنصور رفتیم و دیدیم که گردان زمین‌گیر شده و عراقی‌ها با آتش تهیه جلو می‌آیند. آقامنصور جلو افتاد و نیروها هم دنبالش، به طرف بالا حرکت کردیم. بین راه دیدیم که «کلکی» هست و از اطراف آن، عراقی‌ها تیراندازی می‌کنند. توقف کردیم و نیروها رسیدند. تیراندازی که کردیم، آتش دشمن قطع شد. منصور گفت: من می‌روم جلو. شما از چپ و راست حایل شوید. در حالی‌که تیراندازی‌ می­کرد با شجاعت به طرف سنگر­های عراقی هجوم برد. همین‌طور جلو می‌رفت. گویا عراقی‌ها بغل کلکی (سنگر سنگی) مخفی شده بودند. در این زمان به دست سیدمنصور تیر اصابت کرد. او با دست دیگر شروع به تیراندازی کرد و سریع خودش را کنار کلک رساند. به محض رسیدن او، دوباره تیراندازی کردند. گلوله بعدی به سرش اصابت کرد. دیدم که به محض اصابت گلوله به سرش، روی کلک افتاد. داد زدم. بچه‌ها آمدند. بالا کشیدم و عراقی‌ها فرار کردند. ماموریت ما اطلاع از وضعیت منطقه بود که انجام شد. در آن وضعیت با یکی از دوستان پیکر شهید را کشان‌کشان پایین آوردیم و نگذاشتیم جنازه‌اش در منطقه بماند.»

  *************** نگارنده: داود خدایی ************** انتهای پیام/60002/ش30

94/01/20 - 12:33





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن