تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):منتظران ظهور امام مهدى(ع) برترينِ اهل هر زمان‏اند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815287836




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: ایلنا:روزنامه‌های صبح امروز ایران ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور وجهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کیهان: زیر پوست توافق لوزان! «زیر پوست توافق لوزان!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می خوانید؛این روزها اگرچه درباره توافق لوزان و پیامدهای آن به نقد یا به حمایت بحث هایی شده است و هر چند گفتنی های دیگری نیز هست که نیاز به ارزیابی دارد ولی در این میان اشاره به چند نکته تعیین کننده که کمتر به آن پرداخته اند و یا در بحث ها و بررسی ها، آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است، ضروری به نظر می رسد. 1- پروتکل الحاقی که در توافق لوزان آمده است به بازرسان آژانس اجازه می دهد از همه تأسیسات مورد نظر خود در هر زمان و در هر مکان و بدون اطلاع قبلی «NO-NOTICE INSPECTION» بازرسی به عمل آورند. بدیهی است که پذیرش این پروتکل نه فقط امنیت هسته ای بلکه امنیت نظامی جمهوری اسلامی ایران را با خطر جدی روبرو می کند. اعضای محترم تیم هسته ای کشورمان در پاسخ به این سؤال که چرا پروتکل الحاقی را، آنهم به صورت «فراپروتکل»! پذیرفته اید؟ اعلام می کنند که پذیرش پروتکل الحاقی داوطلبانه است! از سوی دیگر، برخی از منتقدان توافق لوزان تأکید می کنند که پذیرش پروتکل الحاقی باید به تصویب مجلس برسد، که در نگاه اول هر دو دیدگاه منطقی به نظر می رسد ولی در این میان نکته در خور توجهی وجود دارد که متأسفانه از آن غفلت شده است و آن، این که؛ قید «داوطلبانه- VOLONTARY» برای دور زدن مجلس است چرا که وقتی اعلام می شود پروتکل الحاقی به طور داوطلبانه پذیرفته شده است، یعنی هنوز قرارداد، پیمان و معاهده ای صورت نگرفته که مطابق اصل 77 قانون اساسی به تصویب مجلس نیاز داشته باشد. به اظهار نظر آقای عراقچی عضو محترم و ارشد مذاکره کننده کشورمان که در برنامه گفت وگوی ویژه خبری شبکه 2 سیما (15 فروردین 94) مطرح شده است توجه کنید: «این پروتکل در مجلس تصویب نشده و این اختیار متعلق به مجلس است. این بسته به تصمیم مجلس است. ما در مذاکرات گفتیم به عنوان دولت می توانیم قول بدهیم مفاد پروتکل را به صورت داوطلبانه و موقت اجرا کنیم تا زمانی که مجلس آماده تصویب آن باشد.» برادر عزیزمان آقای عراقچی در این اظهارنظر تأکید می کند که پذیرش پروتکل الحاقی داوطلبانه است و نیازی به تصویب مجلس ندارد. باید توجه داشت که سخن از پذیرش موقت و داوطلبانه تا تصویب مجلس نیست، بلکه می فرمایند «مفاد پروتکل را به صورت داوطلبانه و موقت اجرا می کنیم». در سلامت نفس و دلسوزی تیم هسته ای کشورمان و از جمله جناب آقای عراقچی تردیدی نیست ولی متأسفانه حریف با بهره گیری از غفلت آنان و از آنجا که می دانسته اجرای پروتکل نیاز به تصویب مجلس دارد، قید «داوطلبانه» را - با عرض پوزش- به تیم محترم مذاکره کننده تحمیل کرده است. ظاهر قضیه و قید «داوطلبانه» در نگاه اول، امتیازی برای ایران تلقی می شود ولی با نگاهی دقیق تر که شرح آن گذشت، این قید، پروتکل الحاقی را از حوزه نظارت مجلس خارج می کند و به بیان دیگر، حریف از این طریق مجلس و نمایندگان مردم را دور زده است! آیا غیر از این است؟! گفتنی است علاوه بر تیم هسته ای، مسئولان محترم نظامی کشورمان- از جمله وزیر محترم دفاع- نیز تاکید کرده اند هرگز به حریف اجازه بازرسی از مراکز نظامی را نخواهند داد که غیرت دینی و انقلابی آنان مانند همیشه درخور تقدیر است ولی باید گفت؛ این مجوز با پذیرش اجرای پروتکل الحاقی- به صورتی فراتر از مفاد آن- به حریف داده شده است تا آنجا که همین دیروز آقای لاوروف وزیر خارجه روسیه در مصاحبه ای اعلام کرده است در صورت اجرای این توافق، ایران به کنترل شده ترین کشور جهان تبدیل خواهد شد. راه کار اما، فقط به فقط لغو توافق لوزان است که در سطرهای پایانی این نوشته به آن اشاره خواهیم کرد. 2- برخی از دوستان به این واقعیت غیرقابل انکار که «آمریکا مورد اعتماد نیست» اشاره می کنند و نتیجه می گیرند چه تضمینی هست که آمریکا به تعهدات خود در توافق لوزان عمل کند؟ و برای این نگرانی شواهد و نمونه های فراوانی از سابقه عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا ارائه می کنند. در طرف مقابل، حامیان توافق پاسخ می دهند که بلافاصله بعد از عهدشکنی آمریکا همه توافقات انجام شده را نادیده گرفته و به نقطه قبل از توافق بازمی گردیم که این توضیح اگر چه منطقی است ولی بسیاری از تعهدات ما در توافق لوزان- و قبلا در توافق ژنو- بعد از اجراء قابل بازگشت نیست که شرح آن به نوشته دیگری نیاز دارد و از سوی دیگر نظر منتقدان که آمریکا را غیرقابل اعتماد می دانند نیز، یک دلشوره و نگرانی منطقی است و تنها با مروری گذرا به سوابق آمریکا جای کمترین تردیدی در صحت آن باقی نمی ماند. اما در اینجا، نکته با اهمیت و تعیین کننده دیگری در میان است که متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته و آن، این که؛ آمریکا نیازی به نقض عهد و نادیده گرفتن تعهدات خود ندارد! توجه کنید، منظور آن نیست که آمریکا اهل عهدشکنی و نقض تعهدات خود نیست، زیرا عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا به اندازه ای بدیهی و آشکار است که نفی آن امکان پذیر نخواهد بود. بلکه سخن آن است که آمریکا در توافق لوزان نیازی به عهدشکنی ندارد! چرا؟! برای آن که همه خواسته های خود را در توافق لوزان گنجانده است. بنابراین نه فقط نیازی به نقض عهد ندارد، بلکه این آمریکاست که باید نگران باشد مبادا ایران به آنچه در لوزان پذیرفته است پایبند نماند و از اجرای آن خودداری کند! از این روی ضمن آن که اعتقاد به عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا برای همیشه واقعیت دارد ولی در عرصه مورد بحث یعنی توافق لوزان، اصلی ترین مفاد مندرج در آن- اگر نگوئیم همه آن- به نفع آمریکاست بنابراین چرا باید از اجرای توافقی که خواسته های خود را در آن جای داده است، امتناع ورزد؟! 3- توافق لوزان به گفته و تصور تیم هسته ای کشورمان یک بیانیه مطبوعاتی است و الزام آور نیست! ولی از آنجا که شامل چارچوب های اولیه (بخوانید همان مرحله اول از توافق دومرحله ای) است، در تعریف حقوقی نام «توافق» دارد و نه «بیانیه». اما، در هر دو حالت، هنوز دست مسئولان محترم کشورمان بسته نیست و می توانند با استناد به اصول 77 و 125 قانون اساسی از پذیرش آن خودداری کنند. توضیح آن که اگر چه حریف اجرای پروتکل الحاقی را از میدان تصویب مجلس خارج کرده است ولی «توافق لوزان» حاوی تعهدات فراوان دیگری نیز هست که به تصریح اصول یاد شده از قانون اساسی، تنها پس از تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید این مصوبه از سوی شورای نگهبان قابلیت پذیرش و اجرا خواهد داشت. بنابراین مسئولان محترم می توانند و باید با استناد به اینکه الزامات توافق لوزان هنوز به تصویب مجلس شورای اسلامی و تائید شورای نگهبان نرسیده است، از پذیرش آن خودداری کرده و تا دیر نشده این توافق را ملغی اعلام کنند. خراسان:دو مأمور بی شرم سعودی باید به اشد مجازات برسند «دو مأمور بی شرم سعودی باید به اشد مجازات برسند»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن می خوانید؛اگر عفت کلام و عفت قلم، ضرورتی انکارناپذیر و لازم نبود، می نوشتم آنچه را برخی از آل سعود و مأموران آن ها لایق آن هستند! آخر پستی و دنائت هم حدی دارد، کدام انسان غیرمسلمانی را می توان سراغ گرفت که چنین بی شرمانه و در اوج وقاحت در یک مکان عمومی حتی با مهمان و گردشگر معمولی چنین رفتاری کند اما این آدم نماهای مسلمان نما آنقدر کثیف و غرق در خوی حیوانیت شده اند که چنین تبهکارانه دو نوجوان میهمان و زائر خانه خدا را مورد تعرض قرار می دهند. این تعرض شرم آور و شنیع دو پلیس سعودی نه تنها بر روح و روان این دو نوجوان تأثیری بس منفی می گذارد بلکه این اقدام دور از انسانیت، وحشیانه و حیوانی این دو مأمور سعودی، غیرت ایرانیان را جریحه دار کرد، به قول فردوسی پاکزاد تفو بر این چرخ گردون که... و ننگ ابدی و مرگ ذلت بار بر این دو مأمور حیوان صفت سعودی و ننگ و مرگ بر سرکردگان و وهابیتی که چنین حیوان صفت هایی در دامنشان پروریده شده است. ای کاش امثال این کفتارهای پلشت، بویی از غیرت و شرم و حیا می بردند. ای کاش مسئولان وزارت امور خارجه و خصوصاً معاونت امور کنسولی و همچنین سازمان حج و زیارت و دیگر دستگاه های مرتبط با اعزام زائران به مکه مکرمه و مدینه منوره قبل از بروز این فاجعه و جریحه دار شدن احساسات ایرانیان پیش از این و طی سال های گذشته محکم و استوار در مقابل تندخویی ها، بدرفتاری ها، حرمت شکنی ها و خدشه وارد کردن به کرامت زائران ایرانی از سوی برخی مأموران وهابی سعودی می ایستادند تا هم از تکرار حرمت شکنی ها و بدرفتاری ها جلوگیری می شد و هم فاجعه تعرض به دو نوجوان ایرانی در روز روشن در فرودگاه جده رخ نمی داد و خون به دل ایرانیان نمی شد ولی حالا که این فاجعه تلخ رخ داده مردم حق دارند چند انتظار حداقلی از مسئولان کنسولی وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت و مدیران کاروان ها داشته باشند. ۱ - این حیوان صفتی دو مأمور سعودی از اوج فساد و پلشتی و آلودگی در بین برخی مأموران وهابی آل سعود حکایت می کند بنابراین از این پس با وجود این اتفاق تلخ و تکان دهنده شرم آور و دیگر بدرفتاری ها و حرمت شکنی های انجام شده توسط برخی مأموران آل سعود در حق زائران ایرانی، باید پروتکل ها و قراردادهای محکم و با ضمانت اجرای قوی پیوست قراردادهای اعزام زائران به عربستان باشد و نه تنها مأموران سعودی بلکه وزارت حج آن کشور و دولت سعودی باید پاسخ گوی کمترین حرمت شکنی نسبت به زائران ایرانی باشند. همچنین علاوه بر نمایندگی های کنسول گری های ایران، بازرسان سازمان حج و مدیران کاروان ها ضمن برخورداری از حساسیت های بیشتر باید تمهیداتی اساسی و موثر بیندیشند تا حرمت و کرامت زائر ایرانی کاملاً محفوظ بماند. ۲ - سازمان حج و زیارت جمهوری اسلامی ایران باید علاوه بر آموزش مناسک حج، آموزش های همگانی لازم برای جلوگیری و مقابله با شرایط خاص را برای زائران خانه خدا در اولویت کاری خود قرار دهد و تمامی زائران ایرانی را با حساسیت های لازم آشنا کند که اگر این چنین بود، مدیر آن کاروان و حتی همراهان با مداخله و حضور به موقع به مأموران سعودی اجازه جدا کردن آن دو نوجوان از دیگر زائران را نمی دادند و آنان با کمک هم از همان ابتدا و پیش از هر گونه حرمت شکنی و تعرضی به نحو مقتضی مانع جدی برای دو مأمور سعودی ایجاد می کردند. ۳ - به نظر می رسد حالا و پس از این تعرض و حرمت شکنی در حق نوجوان ایرانی باید برای تنبیه آل سعود و وهابیت لااقل برای مدتی سفر عمره زائران ایرانی را به حالت تعلیق درآورد. ۴ - در این ماجرای تلخ احضار کاردار سفارت عربستان به وزارت خارجه کفایت نمی کند بلکه دولت، وزارت خارجه یا حداقل وزارت حج عربستان به خاطر این اقدام شنیع مأموران سعودی باید از ایران عذرخواهی کنند. ۵ - مسئولان کنسولی وزارت امور خارجه کشورمان و مسئولان سازمان حج باید قاطعانه این ماجرا را پیگیری کنند و تا دو مأمور پست و بی شرم سعودی به اشد مجازات محکوم نشده اند از انجام هیچ اقدام قانونی و حقوقی و فشار سیاسی فروگذار نکنند، این کمترین خواست و مطالبه مردم و افکار عمومی از مسئولان ذیربط است. ۶ - اشد مجازات این دو مأمور پست و بی شرم سعودی خواست و انتظار جدی مردم از دولت سعودی است. خواست و مطالبه ای که مسئولان کشورمان نیز با جدیت برای تحقق آن باید تلاش کنند. جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته «تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛سال جدید را باید سال ویژه ای دانست و حساب بخصوصی برای آن باز کرد زیرا با نام مبارک دختر دلبند پیامبر خاتم، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) آغاز گردیده و تقویم ایام در سایه عنایات این بانوی بی همتا گشوده شده و از سوی دیگر طلیعه عظمت و اقتدار ایران اسلامی در آغاز سال نمایان گشته است. واقعیت اینست که در این سرزمین، هرگاه از «منیت» ها، گذشته و «ما» شدیم و «همدل» و «همزبان» گشتیم، اقیانوسی از اراده های بزرگ و پولادین شکل گرفته که جهان را به تماشای شکوه خیر کننده عظمت ملت ایران فرا خوانده است. تلخ ترین زمان برای این ملت زمانی است که «منیت» ها و فردپرستی ها بر این مملکت حاکم شده و تفرقه و جدایی بر تاروپود روابط اجتماعی سلطه یافته و این دردی است که باعث شده مشکلات خارجی نیز بر ما فشار وارد آورد ولی امسال لبخند شیرین رضایت از عملکرد دولت تدبیر و امید، بر لبان ملت ایران نقش بسته و باعث ایجاد همدلی شده است. سال 94 با رویدادی آغاز شد که اگر با دقت و تعمق به آن نظر شود دستاورد بزرگی را متوجه ملت ایران و ملت های منطقه خواهد کرد. روز 13 فروردین در لوزان سوئیس در پایان مذاکرات فشرده هسته ای تیم مذاکره کننده هسته ای ایران با گروه 1+5 بیانیه ای صادر شد که نشان داد جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت بزرگ منطقه ای دارای نقش مهمی در تحولات بین المللی است و قدرت های بزرگ جهانی نمی توانند آن را نادیده بگیرند. اهمیت این اقتدار بیش از آنکه به موضوعاتی از قبیل به رسمیت شناخته شدن فعالیت هسته ای ایران و لغو تحریم ها مربوط شود – که هر دو در جایگاه خود از اهمیت ویژه ای برخوردارند – به اثبات قدرت منطق و چانه زنی ایران و حضور قدرتمندانه مردان عرصه جهاد دیپلماسی کشورمان و پشتوانه حمایت ملی و همه جانبه عمومی باز می گردد که این واقعیت را به اثبات می رساند که شیطنت های رژیم صهیونیستی و لابی قدرتمند صهیونیسم در جهان نیز نمی تواند مانع حرکت رو به جلوی ملت ایران شوند. هر چند عده ای تلاش می کنند اهمیت تلاش دولت تدبیر و امید را در این زمینه نادیده بگیرند و بی تدبیری ها و بی نظمی های دولت نهم و دهم را بر دولت یازدهم بار کنند ولی درایت و هوشمندی گروه مذاکره کننده هسته ای کشورمان در رقم خوردن این پیروزی باعث شد که مردم ایران سال 94 را با چشم انداز روشن تثبیت حقوق هسته ای و لغو تحریم ها آغاز کند. نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب به نام «سال همدلی و همزبانی دولت و ملت» از ویژگی های سال 94 است. رهبر معظم انقلاب علاوه بر نامگذاری سال جدید که در پیام نوروزی ایشان نمود یافت، در سخنان خود در حرم رضوی(ع) نیز یک بار دیگر بر ضرورت حمایت از دولت تاکید و به منتقدان هم توصیه کردند که در انتقادات خود به مرز تخریب نزدیک نشوند. درباره نامگذاری سال 94 زوایای مختلفی را می توان مورد توجه قرار داد از جمله تعیین اولویت های کلان کشور از سوی رهبر معظم انقلاب و توجه دادن به برخی تحولات مهم پیش رو مثل انتخابات مجالس خبرگان و شورای اسلامی و مذاکرات هسته ای. کارشناسان با اشاره به موانع پیش روی دولت برای رفع مشکلات موجود، تاکید رهبر انقلاب بر همدلی و همزبانی بین دولت وملت را اقدامی هوشمندانه و راهبردی می دانند که پیامد طبیعی آن باید قاعدتاً حمایت بیشتر از دولت برای تحقق برنامه های ملی باشد. از رویدادهای هفته جاری سفر رجب طیب اردوغان به تهران بود که در شرایط بحرانی منطقه و عملکرد سوء حامیان تروریسم، حساسیت ویژه ای را برانگیخت و باعث شد رئیس جمهور ترکیه این سفر را با هر هدفی که آغاز کرده بود، با تذکرات جدی مسئولان جمهوری اسلامی ایران مواجه شود. در مذاکرات اردوغان در تهران مطالبی به صورت صریح و جدی درباره عملکرد ترکیه در بحران های منطقه ای به وی تذکر داده شد و رهبر معظم انقلاب نیز نکاتی را به وی گوشزد کردند. حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار رئیس جمهور ترکیه با طرح این سئوال که چه کسانی داعش را پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می کنند، فرمودند: «امروز اگر کسی دست پنهان دشمن را در این قضایا نبیند، خود را فریب داده است.» ایشان به خوشحالی آمریکا و صهیونیسم از بحران ایجاد شده در منطقه توسط داعش اشاره کرده و افزودند: «صهیونیست ها و بسیاری از دولت های غربی و بیش از همه آمریکا از این قضایا خشنودند و تصمیم ندارند مساله داعش را تمام کنند.» رهبر معظم انقلاب افزودند: «بیگانه ها قطعاً نمی خواهند این مسائل حل شود، بنابر این، این کشورهای اسلامی هستند که باید برای حل این مشکلات تصمیم بگیرند، ولی متاسفانه تصمیم جمعی مناسب و سازنده ای گرفته نمی شود.» ایشان درادامه با انتقاد از مواضع برخی کشورهای اسلامی در قبال بحران یمن تاکید کردند: «موضع جمهوری اسلامی درخصوص تمام کشورها از جمله یمن، مخالفت با دخالت خارجی است. بنابر این، از نظر ما راه حل بحران یمن نیز توقف حملات و دخالت خارجی علیه مردم این کشور است، و این، یمنی ها هستند که باید برای آینده کشورشان تصمیم گیری کنند.» رهبر انقلاب حادثه عظیم بیداری عمومی اسلامی و عطش ملت ها برای اسلام را، علت اصلی حساسیت دشمنان خواندند و گفتند: «در مقابل این بیداری، دشمنان اسلام، ضد حمله خود را مدتهاست آغاز کرده اند و واقعیت تاسف بار این است که برخی از حکومت های اسلامی نیز خیانت می کنند و پول و امکانات خود را در خدمت دشمن قرار می دهند.» حضرت آیت الله خامنه ای سپس به وضعیت عراق اشاره کرده و با اشاره به کمک ایران به مردم عراق برای جلوگیری از تسلط تروریست ها، افزودند: «ایران در عراق حضور نظامی ندارد، اما روابط تاریخی، ریشه دار و بسیار نزدیکی بین دو ملت ایران و عراق برقرار است.» در این دیدار که آقای روحانی رئیس جمهور نیز حضور داشت، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه مجبور شد با بیان اینکه جنایت های گروه تروریستی داعش را محکوم می کند، تاکید کند: «من داعش را مسلمان نمی دانم و علیه آن نیز موضع گیری کرده ام.» واقعیت اینست که ملت ایران با کشور ترکیه و مردم آن نه تنها مشکلی نداشته بلکه به لحاظ پیوندهای فرهنگی و دینی مشترکات بسیاری دارد ولی متاسفانه عملکرد دولت اردوغان در سال های اخیر در قبال بحران های منطقه ای و حمایت از تروریست ها و مماشات با صهیونیست ها باعث شده که مقامات ترکیه عملاً به یکی از حامیان اصلی گروه های تروریستی همچون داعش و عامل بی ثباتی در منطقه تبدیل و دستشان به خون صدها هزار نفر در سوریه و عراق رنگین شود. از این رو تذکرات جدی مسئولان ایرانی به اردوغان در این سفر باعث شد که مطبوعات ترکیه آنرا به معنای کارت زرد تهران به اردوغان تلقی کنند. از مناسبت های بزرگ هفته باید به بیستم جمادی الثانی روز ولادت ریحانه نبی و بانوی برگزیده خلقت اشاره کرد که مهرش، عرش را معنا می بخشد و قهرش جهان را در هم می ریزد. بانویی که در همسری، درس وفا و ایثار را به زنان عالم داد و فرزندانی را در دامن پرفضیلتش پروراند که تجسم کامل همه خوبی ها بودند و امام خمینی که ولادتش قرین با میلاد خجسته آن حضرت است، در وصف این بانو می گوید: «فاطمه زهرا(س) زنی بود که همه عالم وامدار اوست. درود بی پایان خدا بر او که جلوه نور الهی و مهبط وحی و اسوه برگزیدگان و مربی زبدگان عالم بود.» در هفته جاری خبر ناگوار تعرض به دو نوجوان ایرانی توسط ماموران از خدا بی خبر سعودی در فرودگاه جده، موجی از خشم و انزجار را در میان افکار عمومی برانگیخت و واکنش هایی را به همراه داشت که نشان دهنده خواست جدی مردم در برخورد با این عمل غیرقابل بخشش است. در این راستا علما، مردم و نمایندگان مجلس خواستار اقدام جدی، فوری و مستمر وزارتخارجه و سازمان حج و زیارت در برخورد با این عمل در بالاترین سطح و مجازات خاطیان و حفظ حقوق زائران شدند. واقعیت اینست که اقدام این دو مامور پلیس سعودی نه تنها عملی خلاف اخلاق علیه اتباع یک کشور مسلمان بلکه حرمت شکنی علیه زائرانی است که به منظور زیارت اماکن مقدسه به عربستان سفر کرده و باید از امنیت کامل برخوردار باشند. بنابر این مقامات مسئول کشورمان باید غیرتمندانه و مسئولانه تا حصول نتیجه ومجازات عاملان توهین، از کلیه مجاری قانونی پیگیر ماجرا بوده و فشارهای لازم را به مقامات سعودی وارد آورند. در موضوعات خارجی، این هفته نیز تجاوز نظامی عربستان به یمن و تبعات آن در صدر رویدادهای خبری قرار داشت. آل سعود که از تحولات سریع یمن و پیشروی گسترده انقلابی ها عصبی شده بودند در یک اقدام تجاوزکارانه این کشور مستقل را هدف تجاوز نظامی قرار دادند با این تصور که می توانند حرکت انقلاب یمن را سد کرده و بار دیگر عوامل خود را در این کشور به قدرت برسانند. ولی با گذشت دو هفته و علیرغم حمایت دولت های مرتجع منطقه و قدرت های استکباری نتوانسته اند به اهداف خود برسند و نشانه های شکست عربستان در یمن روز به روز آشکارتر می شود. آندسته از کشورهای منطقه نیز که شتابزده به پشتیبانی از عملیات نظامی عربستان برخاستند با گذشت زمان، روز به روز، حمایت هایشان کمرنگ می شود. دلیل آن نیز روشن است. این کشورها اکنون دریافته اند که یمن باتلاقی بسیار مخوف و عمیق برای متجاوزان است و آن کشورها تمایلی ندارند به دلیل هوس ها و منافع منطقه ای عربستان، خود را گرفتار کنند و متحمل هزینه بسیار سنگین آن شوند. به استناد گزارش های منتشره و اطلاعات موجود، حملات هوایی عربستان که با همدستی برخی کشورهای عربی همراه بود، در سطحی گسترده انجام شده است ولی این حملات به جای آنکه بتواند به اهداف استراتژیک ضربه بزند مناطق مسکونی را آماج قرار داده اند و موجب تشدید انزجار مردم یمن و حتی آن قشر که بطور سنتی حامی عربستان بوده اند گردیده است. این حملات غیرانسانی و وحشیانه، خشم و نفرت در سطح بین المللی را نیز علیه ریاض برانگیخته و رفته رفته، انزجار از اقدامات عربستان، به اعتراضات سراسری در سطح جهان گسترش می یابد. گزارش ها از سطح منطقه و کشورهای دیگر حکایت از برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز علیه عربستان دارد که روز به روز بر ابعاد این تظاهرات افزوده می شود. گزارش ها همچنین حاکی است سردمداران عربستان آشکارا از چند کشور منطقه از جمله مصر و پاکستان درخواست نیرو و تجهیزات نظامی کرده اند و جالب است که دیروز مجلس پاکستان با این پیشنهاد مخالفت کرد. آل سعود در همین مدت کوتاه به این واقعیت پی برده اند که توان و امکان پیروزی در یمن را ندارند و در آینده نه چندان دور باید با رسوایی، از یمن کنار بکشند چرا درصورت پافشاری به ادامه تجاوز، روز به روز بیشتر در این باتلاق فرو خواهند رفت. حمله گروه تروریستی داعش به اردوگاه فلسطینی «یرموک» در نزدیکی دمشق در سوریه و جنایات این گروه در اردوگاه مذکور، رخداد دیگری در هفته جاری بود که بازتاب وسیعی در رسانه های خبری پیدا کرد. یک مقام فلسطینی با اعلام اینکه تروریست های داعش حدود دو سوم اردوگاه را در اشغال خود گرفته اند تصریح کرد که جنایات تکان دهنده ای در این اردوگاه توسط تکفیری ها رخ داده، از جمله اینکه چندین فلسطینی ذبح شده اند. شبکه تلویزیونی الاقصی نیز تاکید کرد گروه تروریستی داعش شماری از فلسطینی ها را در یرموک اعدام کرده و دست کم 80 جوان فلسطینی را نیز ربوده اند. تکفیری ها به سبک موارد قبلی، تصاویر سر ذبح شده سه فلسطینی را به قصد ایجاد رعب و وحشت در میان ساکنان این اردوگاه منتشر کرده اند. گفته شده است یکی از این افراد عضو حماس بوده است. اردوگاه فلسطینی یرموک قبل از شروع ناآرامی های سوریه، محل سکونت و زندگی 160 هزار فلسطینی بود که بسیاری از ساکنان از این مکان خارج شده اند. با اینحال هنوز حدود 16 هزار نفر در یرموک به سر می برند و جان این افراد توسط تروریست های داعش تهدید می شود. در این میان هم اتحادیه عرب و هم شورای امنیت سازمان ملل خواستار اقدام برای نجات ساکنان یرموک شده اند ولی این درخواست ها بعید است تاثیری در روند اوضاع ایجاد کند چرا که نه اتحادیه عرب و نه شورای امنیت سازمان ملل، اراده جدی در سخنان خود ندارند و انگیزه موضع گیری آنها، بیشتر شعاری و فریبکارانه است. بسیاری از اعضای اتحادیه عرب خود در بروز بحران سوریه نقش اصلی را داشته اند و از حامیان تروریست ها می باشند. شورای امنیت نیز عملکردی بهتر از اتحادیه عرب در سوریه ندارد و کارنامه اعضای شورای امنیت نیز در سوریه سیاه می باشد. با توجه به این واقعیات، هزاران آواره ساکن یرموک، در شرایط بسیار بحرانی قرار دارند و اگر اقدامی از خارج صورت نگیرد بروز فجایع انسانی توسط جنایتکاران تکفیری در انتظار این اردوگاه خواهد بود. رسالت:تحلیلی از تیپ روشنفکر نوتحصیل و ناامید «تحلیلی از تیپ روشنفکر نو تحصیل و ناامید» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن می خوانید؛تز یک. جوانان نوتحصیل، با موهای فرفری و سبیل های بزرگ و لباس ها و چهره ای آشفته. .. زمانی، حس بدبینی مفرط و «سیاه نمایی»، در میان سطوح فوقانی روشنفکری ملاحظه می شد، وقتی میان آرمان های خود و جامعه فاصله ناپیمودنی ملاحظه می کردند، ولی اکنون، «سیاه نمایی»، به نحوی درویش مسلکی مصطلح در میان جوانان نوتحصیل بدل شده است، و می رود تا به زمینه ای برای ناآرامی های گسترده اجتماعی در شهرها منجر شود. بدبینی، نوعی نگرش عدم اطمینان غیر عادی نسبت به طبیعت و انگیزه های مردم است، و معمولاً به حس عدم تفاهمی عمیق منجر می شود. در نهایت این وضع، روشنفکر جوان و بدبین، بدترین و فجیع ترین اعمال را در رفتار مردم انتظار دارد، و از این قرار نمی تواند از «ظرفیت»های محیط برای بهبود استفاده کند. بدین ترتیب، بدبینی روشنفکر جوان، که ابتدا از یک رمانتیسیسم آرمان گرای دلپذیر آغاز می شود، راه های عملی به سمت آرمان گرایی را سد می کند و روشنفکر را به عزلت می کشاند. از این بیش، در یک مقیاس اجتماعی، روشنفکر بدبین و سیاه نما، مانع به ثمر رسیدن تلاش های یک جامعه برای ارائه روابط مناسب برای تشریک مساعی، میان اعضای جامعه می شود. بر هم خوردن توازن میان خوش بینی و بدبینی، تأثیر معکوسی بر عملکرد تیپ «روشنفکر نوتحصیل و ناامید» جوان دارد، خصوصیات اخلاقی و توش و توانشان در همکاری با دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد، و روابط اجتماعی آنان را به طرزی قابل ملاحظه ای سرد می کند. همچنین، بدبینی موجب پایین آمدن کیفیت زندگی شخصی و خانوادگی ای شان می گردد. از این قرار، بدبینی مفرط، می تواند زمینه ساز بروز مشکلات عاطفی، سوء رفتار، خشونت و، حتی، فساد باشد. تز دو. خب؛ هر جامعه ای نژندی ها و ناملایماتی دارد. به هر روی، مقدورات و امکانات هر جامعه متحمل محدودیت هایی است، و به لحاظ فرهنگی نیز، روند اجتماعی شدن در یک جامعه، افت و خیز دارد، و در این افت و خیزها، امور و افرادی از قلم می افتند. هر چند که ممکن است «در یک مقیاس وسیع تر»، جامعه رو به پیش باشد، اما از نظر جوانان تحصیلکرده درویش مسلک فعلی، ناملایمات جامعه، بزرگ و غیر قابل تحمل می آیند، و آنها را دچار شوک و بهت زدگی می کنند. در نتیجه، بسیاری از واقعیت ها و وضعیت هایی را که تجربه می نمایند، باعث می شود که اعتماد خود را به مردم و «ظرفیت»های جامعه از دست بدهند، و شروع به پرخاش علیه جامعه کنند.در نتیجه، «روشنفکران نوتحصیل و ناامید»، روز به روز با تعداد کمتری از مردم عادی، خارج از دایره کلاس و کافه های روشنفکری، روابط اجتماعی برقرار می کنند و، حتی، ممکن است به تدریج، از دوستانشان و خانواده نیز کناره بگیرند و دوری گزینند. اگر وضعیت مزبور به همین منوال پیش برود، منجر به بروز پرخاشگری های اجتماعی گسترده خواهد شد. تز سه. این «روشنفکران نوتحصیل و ناامید»، اغلب، تنها برخی از روشنفکران شاخص را قبول دارند که آنها نیز تاریخ اعتبار محدودی نزد ایشان دارند، و بالاخره، مورد پرخاش تند منتقدان جوان واقع خواهد شد. جوانان ناامید فقط این روشنفکران یا چهره های شاخص را قابل اطمینان می دانند، و عقیده دارند که آنان تنها آدم هایی هستند که از اوضاع جهان و جامعه با خبرند، و می دانند چه اتفاقاتی می افتد و چه می گذرد. البته، پس از مدتی در می یابند که ارزیابی آنها در مورد اساتید شاخص هم صحیح نبوده است، و در بهترین حالت سراغ اساتید جدید می روند، و در شقوق وخیم ماجرا، به «انزوا» و «پرخاش ناشی از ناکامی» روی می آورند. متأسفانه، اغلب اوقات، روشنفکران ارشد و پیشکسوت نیز، چنین دیدگاه های پرخاشگر را تقویت می کنند. به موازات اینکه «روشنفکران نوتحصیل و ناامید»، بیش از پیش، از جامعه کناره می گیرند و اعتقاد خود را به ظرفیت های تعالی اجتماعی، و اصول انسانی و نیکی هایی که می توانند به آنها کمک کنند تا جهان را از منظر مثبت تری بسازند، نادیده می گیرند، گمان می کنند که طبع انسان شریر است. به دنبال این فکر منفی، عمیقاً در یک حالت خطرناک از خود بیگانه شدن، گیجی، بی علاقگی، بی انگیزگی و سرخوردگی فرو می روند. این بیگانگی از اجتماع و دور شدن از آن، در زمانی که روشنفکر جوان، حس «احترام» و «مبادی آداب بودن» را از دست می دهد، تشدید می شود. تقریباً، به طور همزمان، تیپ «روشنفکران نوتحصیل و ناامید»، تصمیم می گیرد تا در برخورد با کژی ها و اتفاقات روزمره، به شیوه خود عدالت را برقرار کند؛ زیرا، این تصور را دارد که جامعه دارای یک «دستگاه قضائی ناکار آمد » و غیر عادلانه است. تز چهار. «روشنفکران نوتحصیل و ناامید»، خیلی زود متوجه می شوند که آرمان گرایی در دانشگاه، و قوانین اخلاقی حاکم بر پاتوق های روشنفکری، آن چنان که باید، منعکس کننده واقعیات نیستند. به مرور که حس احترام به اخلاق و جامعه در میان این جوانان از بین می رود، ممکن است آنها عزت نفس خود را نیز از دست بدهند. روشنفکرانی که به این نقطه می رسند، دیگر قادر نخواهند بود تا به جامعه ای که برای حفاظت و دفاع از آن آرمان پردازی کرده اند، خدمت کنند. آنها، نفرت را در خود پرورش می دهند، و تا جایی پیش می روند که به همه چیز و همه کس منتقد می شوند و در این برهه است که کاملاً قربانی بدبینی می گردند.«روشنفکران نوتحصیل و ناامید»، نه تنها دیگر به اصول اجتماعی و اخلاقی که در بدو امر، محرکی برای آرمان گرایی روشن فکر بوده اهمیتی نمی دهند، بلکه بر عکس، غالباً آن ارزش ها را به دیده تحقیر می نگرند. تز پنج. عده ای بر این باورند که بدبینی، بخشی طبیعی از زندگی روزمره روشنفکر است. مردم عادی، در پاسخ به امیدها و آرزوهای از دست رفته و در دفاع از این ناکامی ها، آرزوهایی که محصول فرهنگ عادی و متعارف هستند، و از لحاظ اجتماعی تقویت شده اند اتخاذ می کنند. ولی روشنفکر، در این تغییر مسیر چندان ماهر نیست. بر خلاف کارکنان سایر مشاغل، که به هنگام نارضایتی از کار خود، شغل خویش را تغییر می دهند، روشن فکر، نمی تواند پیشه روشنفکری خود را همچون پوستینی عوض کند؛ زیرا، فقط بدبینی به یک جنبه از زندگی نیست که آنها را سرخورده کرده و ناامیدشان ساخته، بلکه بدبینی به کل جامعه و مردم (و همه پیشه های دیگر) است که آنان را دچار مشکل نموده است. برای آن دسته از روشنفکرانی که در مراتب دانشگاهی حضور ندارند و قادر به ترفیع آکادمیک نیستند (این امر غالباً در مورد بیشتر «روشنفکران نوتحصیل و ناامید» صدق می کند )، و در شرایطی که جامعه به حرکت بطئی خود ادامه می دهد، روشنفکران جوان، انگیزه های اندک و رضایت درونی ناچیزی دارد؛ در عوض، زندگی کسل کننده و ملالت آوری را می گذرانند. علی الخصوص، در جامعه ای که اطرافیان روشنفکر، موفقیت را بر اساس مادیات تعریف کنند، دست نیافتن به ارتقای آکادمیک، باعث موقعیت خانوادگی مخاطره آمیز برای روشنفکران جوان می شود. این دو مفهوم مطرح شده، یعنی نیاز به دریافت پاداش از اجتماع و آثار تفکر شدیداً مادی جامعه بر روشنفکران جوان نوتحصیل، قابل بررسی و کاوش زیاد است. علاوه بر وضعیت حاکم بر جامعه و پیامد عدم احترام به آداب نزد روشنفکران جوان، «ایستایی و رکود فکری» نیز به ایجاد بدبینی در آنان کمک می کند. تخصصی شدن رشته های دانشگاهی، غالباً فرصت های روشنفکران جوان برای گشت و گذار به منظور کسب تجارب جدید و پر مایه را محدود می سازد. احساس کامیابی، مسئولیت، رشد و بالندگی شخصی و شناخت، به خودی خود، «خودشکوفایی» را به همراه دارد، و «روشنفکر نوتحصیل و ناامید»، از همه اینها محروم است. تز شش. «روشنفکر نوتحصیل و ناامید»، در جریان بازبینی ریشه ای امور، برخی از خصلت های بنیادی زیست انسانی معمولی را از یاد می برد، و این چنین، زندگی مفلوکی می یابد. اگر روشنفکر، بخواهد دید مثبت و آرمان گرایانه خود را حفظ کند، باید مهارت های اخلاقی پایه را در خود بپرورد. روشنفکر جوان، می باید تعهد نسبت به آرمان های درست کاری، انصاف، عدالت، شجاعت، امانت داری، وفاداری، عطوفت، مهربانی، و مبادی آداب بودن را در خود تقویت کند. در توانمندسازی اخلاقی روشنفکری، نقش چهره های شاخص و پیشکسوت دانشگاهی و الگوهای ایفاگر نقش مثبت، اهمیت ویژه دارد و یک دشواری اصلی در فضای روشنفکری امروز ما، همین کم اعتبار شدن بسیاری از این چهره های شاخص دانشگاهی است که خود آنها نیز در این بی اعتباری خویش و آکادمی بی تقصیر نبوده اند، ولی هتاکی و افراط نوتحصیلان جوان هم تأثیر گذار است. چهره های شاخص دانشگاهی، که نتوانند قابلیت اعتماد خود را به نیروهای روشنفکر جوان ثابت کنند، به افشاندن تخم بدبینی در آنان کمک می نمایند. رهبران دانشگاهی، باید در عمل (نه در حرف)، مهذب بودن و رفتارهای مطلوب را از خود به نمایش بگذارند. هم چنین، آنها می باید دانشجویان را در معرض برخورد با الگوهای اخلاقی و اعمال مناسب و انسانی آنها در جوامع خود، قرار دهند تا آنان فقط بدی ها را نبینند و بدین سان دانشجویان را این گونه پرورش و به سوی خوش بینی سوق دهند. اساتید عمده و معیار، باید نوعی فرهنگ اتحاد و انسجام در بین دانشجویان خود به وجود آورند، طوری که هنگام نا امیدی از همه چیز و همه کس، هم قطارانی معتمد برای همدردی و ادامه فعالیت داشته باشند. رهبری ضابطه مدار و دلسوزانه در آکادمی، سبب تشویق دانشجویان و نیروهای جوان شده و بدین ترتیب، بدبینی را کاهش می دهد. این نوع رهبری به منظور مؤثر بودن، نباید مقطعی باشد، بلکه طی مدت طولانی، باید ثبات و دوام داشته باشد. سیاست روز:ضمانت محکم خواسته های فرا توافقی «ضمانت محکم خواسته های فرا توافقی»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛بیانیه لوزان سوئیس که قرار است تیرماه ۱۳۹۴ به توافق هسته ای تبدیل شود، باعث بروز و آشکار شدن بسیاری از مسائلی شده که نشان دهنده نقاط قوت و ضعف این بیانیه و به تبع آن، توافق احتمالی است که قرار است تا ۳ ماه آینده امضا شود. بازرسی های آژانس از تأسیسات هسته ای ایران، چگونگی لغو تحریم های اعمال شده علیه ایران، پروتکل الحاقی، تحقیق و توسعه هسته ای در جمهوری اسلامی و چندین مورد دیگر که حاوی پیام و مسائلی است که از سوی غرب و البته در رأس آن آمریکا مطرح می شود. پس از بیانیه سوئیس بود که زبان آمریکایی ها بیشتر باز شد تا خواسته های فرا قانونی و فرا توافقی خود را مطرح کنند. علی رغم این که در بیانیه لوزان سوئیس موارد ادعایی قید نشده است، اما «فکت شیت» آمریکایی ها بسیار فراتر از آن چیزی است که در گفت وگوها، بیانیه سوئیس و در آینده در توافق هسته ای گنجانده خواهد شد. یکی از مسائل و موضوعاتی که مورد توجه کارشناسان، تحلیل گران و منتقدین در ایران قرار گرفته است، نوع بازرسی های آژانس و گزارش هایی است که از سوی آمانو درباره فعالیت های هسته ای کشورمان منتشر می شود. در سنوات گذشته هم دیده شده که آمانو در گزارش های خود، این شک و شبهه را بر فعالیت های هسته ای ایران وارد کرده است که، «هنوز درباره مقاصد ایران برای به کارگیری برنامه هسته ای در فعالیت های اعلام نشده دیگر، تردید وجود دارد.»این سخن روز سه شنبه هم تکرار شد. این موضع و نوع گزارش های آژانس یکی از اصلی ترین موانع بر سر راه پایان موضوع هسته ای ایران بوده است که از سوی غرب بزرگنمایی و دروغ پردازی شده است. به همین خاطر است که، اگر در نهایت، توافق میان ایران و ۱+۵ به دست آید، از سوی آژانس، هیچگونه تضمینی برای پایداری توافق وجود نخواهد داشت چراکه رویکردهای آژانس در قبال ایران سیاسی و دوگانه بوده است و قطعاً این روش پس از امضای توافق هم ادامه خواهد داشت، حال آن که اگر براساس توافق هسته ای، پروتکل الحاقی از سوی ایران به صورت داوطلبانه اجرا شود، تنها لازم است، ایران براساس منافع ملی و امنیتی خود با درخواست بازرسی آژانس از یک مرکز غیرهسته ای مخالفت کند و آنگاه گزارش دبیرکل آژانس با محوریت همین مخالفت منتشر خواهد شد و سپس شورای حکام و ۱+۵ و ... وارد عمل می شوند و ایران را متهم به نقض توافق نامه خواهند کرد. بر همگان آشکار و روشن است که نمی توان به نوع رفتار و عملکرد آژانس بین المللی انرژی اتمی به خاطر سیاسی کاری هایی که در قبال ایران داشته است، اعتماد کرد. همانطور که نمی توان به آمریکا اعتماد داشت. اکنون ۱۸ ماه از توافق اولیه می گذرد، جمهوری اسلامی ایران براساس همان توافق، بر تعهداتی که داده پایبند بوده است و حتی براساس اذعان و اعتراف ۱+۵ و آژانس، ایران تخلفی در این زمینه نداشته است. اما در مقابل طرف غربی گفت وگوهای هسته ای، بارها تعهدات خود را زیر پا گذاشته و در تازه ترین خلف وعده خود، تحریم های بانک تجارت و ۳۲ شرکت ایرانی را بازگرداند. این اقدام در آستانه توافقی انجام می شود که نزدیک به ۲ سال بر سر آن گفت وگو شده و اکنون می رود تا شاید به نتیجه برسد. چنین اقداماتی در این ۱۸ ماه گذشته چندین بار اتفاق افتاده است، اما در قبال چنین اقدامات خارج از توافق، تضمین هایی که بتواند این عهد شکنی را با پاسخ متقابل روبرو سازد، وجود نداشته یا اعمال نشده است. مسئله مهمی که منتقدین نسبت به رفتار طرف مقابل به ویژه آمریکایی ها دارند، ضمانت هایی است که باید در جریان گفت وگوهای ۳ ماه آینده برای دستیابی به توافق نهایی لحاظ شود. مباحثی که درباره درزهای توافق احتمالی در فضای رسانه ای و سیاسی مطرح می شود، علی رغم این که تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان، مورد تایید و تمهید هستند، می تواند به هر چه روشن تر کردن ابعاد شبهات بیانیه سوئیس و سرانجام توافق، یاری رساند. اما برای رفع نگرانی اقدامات آینده آژانس علیه ایران پس از توافق چه راهکاری می توان اندیشید؟ آیا می توان یک کمیته ای متشکل از کشورهای بی طرف که تنها نقطه نظرشان متوجه حقایق و واقعیاتی باشد که در تأسیسات هسته ای ایران و فعالیت های صلح آمیزی که انجام می دهد، تشکیل داد؟ آیا می توان در توافق به این نتیجه رسید که گزارش های آژانس مثلا مورد بررسی در «نم» کشورهای غیرمتعهد قرار گیرد و آنها کمیته ای را به همین منظور تشکیل دهند، البته با درخواست ایران. و یا، بازرسان آژانس تحت شرایط خاصی انتخاب شوند و کمیته ای مستقل و بی طرف آنها را انتخاب کند تا از اعمال نفوذ بر روی آنها جلوگیری شود؟ جالب است که سیاستمداران آمریکایی هم نسبت به نوع بازرسی های آژانس ابهام وارد کرده اند، به این خاطر که از نظر آنها باید ساز و کاری آماده شود تا برای بازرسی از ایران که کشور پهناوری است و با این ظرفیت و تعداد منابع انسانی آژانس نمی توان به خوبی هرگوشه از ایران را بازرسی کرد. با همه این اوضاع، تنها و مهمترین مسئله، ضمانت های اجرایی محکم برای رسیدن به توافق نیاز است. شاید در قبال توافقی که در آینده به دست خواهد آمد، یکی از ضمانت هایی که می تواند در روند گفت وگوها مطرح شود، برچیدن تاسیسات نظامی هسته ای رژیم صهیونیستی باشد. اگر قرار است، امتیازی داده شود، آمریکا هم باید امتیازاتی را برای ایران در نظر بگیرد. هر آنچه هست، تأمین ضمانت محکم و کافی است. وطن امروز:عام الفیلِ آل سعود «عام الفیلِ آل سعود»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم شروین طاهری است که در آن می خوانید؛ سال گذشته وقتی آمریکایی ها پس از 11 سال دست و پا زدن برای اشغال عراق دمشان را روی کولشان گذاشتند و رفتند، اغلب اندیشکده های راهبردی ایالات متحده بر سر یک تابو متفق القول بودند: «جنگ را ما کردیم اما عراق به ایران رسید!» البته این جمله معترضه یک وجه پنهان داشت که خوی اشغالگری یانکی ها را در مقابل انگیزه آزادیبخش ایران قرار می داد و غرض اصلی آن پایان اشغال عراق توسط آمریکا بود نه اشغال آن توسط یک نیروی جدید. نخستین بار 5 سال پیش«پیتر فان بارن» کهنه سرباز و قهرمان جنگی یانکی در مقام یک تحلیلگر برجسته مسائل نظامی مقاله ای معروف با این عنوان نوشت که در حقیقت زبان حال اغلب دیپلمات های جمهوریخواه یا دموکرات بود: «چه کسی جنگ عراق را برد؟ ایران!» از آن پس بود که سیلی از تحلیل ها و گزارش ها در رسانه ها و اتاق های فکر غربی روی این تابو متمرکز شده بود البته هنوز مانده بود که در پی تاخت و تاز بربرهای داعشی، آنها اتحاد تاریخی 2 همسایه را پس از قرن ها در جهاد بزرگ در آمرلی و صلاح الدین علیه مزدوران نیابتی آمریکا، عربستان و اسرائیل مشاهده کنند. حال، سعودی های آشفته از میراث سلطنتی بیمار، در دوازدهمین سالگرد حمله مارس 2003 آمریکا و ائتلاف آنگلو- ناتویی اش به عراق، راهی را می روند که اربابشان به تازگی نادم و شکست خورده از آن بازگشته است. سوال اینجاست که پس از تجربه های تلخ پنتاگون در عراق و افغانستان، آل سعود با ارتشی سنگین، بی انگیزه و عمدتا مزدور که در این سال ها از پس قبایل و گروهک های شبه نظامی هم بر نیامده است و با اتکا به ائتلافی آبکی موسوم به ناتوی عربی می خواهند چه شاهکاری در یمن بزنند که مجهز ترین ارتش جهان با لشکر 400 هزار نفری آمریکایی-آنگلو-ناتویی، شامل قوای بریتانیایی، کانادایی، استرالیایی و لهستانی، ظرف 12 سال و صرف بیش از 3 تریلیون دلار و تلفات سیاسی و اجتماعی سنگین تر از عهده اش برنیامد. عربستان چرا خود را به چاهی می اندازد که از چاه بین النهرین هم عمیق تر است؟ حتی اگر جنون بوش و نومحافظه کاران در حمله به عراق را به خاطر بوی نفت خام بدانیم، در انتهای چاه یمن تنها آتش ناآرامی در مرزهای جنوبی انتظار شاه تازه به تاج و تخت رسیده سعودی و پسر پر سودایش محمد بن سلمان را می کشد. ارتش بی اراده عربستان که لایه های بالایی اش را چندین ردیف مستشار آمریکایی و حتی اسرائیلی، درجه دارانش را شکم گنده های سعودی که هیچ گاه در هیچ جنگ واقعی محک نخورده اند و نیروی پیاده نظامش را مزدوران دیگر کشورهای عربی و همین طور آفریقایی ها و پاکی ها و بنگالی ها تشکیل می دهند، طی بیش از یک دهه همه توان خود را برای سرکوب جنبش حوثی که در ابتدا یک نیروی قبیله ای محدود در شمال یمن بود گذاشت و حتی با وجود اشغال بخش هایی از استان های شمالی و همراهی کامل ارتش یمن در دوران دیکتاتوری صالح نتوانست این شیعیان نحیف و آفتاب سوخته اما پرخروش و سینه سوخته را متوقف کند طوری که حالا از پی 5 دوره جنگ مستقیم با ریاض (2010-2004) و 2 انقلاب متوالی در صنعا، آنها با جنبش فراگیر انصارالله تقریبا تمام شهرهای اصلی یمن را تحت کنترل خود و ارتشی می بینند که کاملا ملی شده و برای نخستین بار از زمان تشکیلش در ظهور جمهوری عربی (مصر،سوریه و یمن) دیکتاتوری بالای سرش نیست. طی 2 هفته ای که از تجاوز ائتلاف سعودی و همپیمانان پیدا و پنهانش به یمن می گذرد، برآورد پادشاه در سایه ریاض- پسر جاه طلب سلمان- مبنی بر اینکه هدف آسانی مثل یمنِ درگیر انقلاب و کشمکش داخلی، بهترین فرصت را برای معرفی ناتوی عربی- اسرائیلی به رهبری عربستان به دست می دهد، یکسره به خیالی خام تبدیل شده است. در پس حملات هوایی کور به غیرنظامیان، مناطق مسکونی، جاده ها، ژنراتورها، بیمارستان ها، پمپ بنزین ها، کارخانه ها و انبارهای مواد غذایی، کابوس جنایت های اسرائیل در غزه و لبنان با طعم خاطرات جنایات و مکافات آمریکایی ها در جنگ ویتنام به طور یکجا به سراغ آل سعود و شرکای بندانگشتی و دست نشانده شان در خلیج فارس آمده است. دیدار رهبران ائتلاف در شرم الشیخ با شرمساری کامل آنها در جوامع عربی و مسلمان قرین شد وقتی که روزنامه اسرائیلی هاآرتص خبر داد فرمانده نیروی هوایی عربستان ابراز غرور ک





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن