واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
«روباه» و پرونده مسکوت ترور دانشمندان هستهای
ترور، تهدید، تحریم و جنجالهای رسانهای-سیاسی در خصوص اینکه ایران در حال ساخت بمب اتمی است به راحتی می تواند صنعت در حال رشد انرژی هسته ای را مبتلا به دخالت های سیاسی بیگانه کند.
سایت مشرق نوشت: مضامین جاسوسی در ادبیات و سینما را می توان در نزاع دو قطب ایدئولوژیک جهان در قرن بیستم خلاصه نمود زمانی که سرویس اطلاعاتی ک.گ.ب اتحاد جماهیر شوروی، در حال توطئه علیه ماموران امریکایی یا بریتانیایی بودند، در واقع سازمان سیا و سرویس اطلاعاتی بریتانیا در حال مبارزه با ایدئولوژی کمونیسم بسر می بردند و تمرکز هالیوود در سالهای دهه 50 و 60 بر پروپاگاندای رسانه ای بود تا بتواند شعار لیبرالی خود را تنها منادی آزادی و کمونیسم را به مثابه دیکتاتوری مرتجع نمایان سازد و جنگ سرد فرصت مناسبی را برای این امر فراهم آورده بود.
اما فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی اصلی ترین مضمون سینمای جاسوسی را از بین برد و در عین حال این ژانر را وارد فاز جدیدی کرد تا در آن جاسوسان آسیایی که از نظر هالیوود دشمن آزادی بودند و قصد نابودی جهان را داشتند به توطئه علیه ماموران تنها و جذاب امریکایی و برتانیایی بپردازند در این میان روسیه هنوز متهم بود و کره شمالی ، ژاپن ، کوبا ، چین مائوئیستی نیز به آن اضافه شد .آثاری چون "جیمز باند "، " سه روز کندر "، " همه مردان رئیس جمهور"، "ماموریت غیر ممکن"، "کارآموز"، "جاسوس بازی"، "دوره گرد، خیاط، سرباز، جاسوس" در این ژانر قابل توجه است. از طرفی در دنیای ادبیات می توان سبقه طولانی تری را یافت آثار نویسندگان چون فردریک فروسایت، آگاتا کریستی، جوزف کانون و... منبع قابل توجهی از مضامین جاسوسی را در اختیار عالم سینما گذاشت.
سهم سینما ایران از این مضامین جاسوسی – پلیسی آثاری بود که دهه 60 و 70 متاثر از جریان های تاریخی چون احزاب سیاسی در انقلاب اسلامی، مبارزه با مواد مخدر و دفاع مقدس پدید آمد اما به دلیل پیروی و تبعیت از قواعد ژانری هالیوودی این آثار آمیخته با سطحی نگری بود.
ژانرها اساسا در نسبت با وقایع تاریخی پدید می آیند . به عنوان مثال ظهور ژانر گانگستری نتیجه ی نزاع مهاجران ایتالیایی در امریکا بود لذا ژانر جاسوسی نیز هنگامی پدید آمد که سرویس های اطلاعاتی چون سازمان سیا و یا انتلجنت سرویس خطر رقیب قدرتمندی چون ک.گ.ب را حس میکردند لذا حربه ی رسانه ای و نفوذ نرم فرهنگی (چنانچه فرانسیس استانر ساندرس در کتاب "سیا و جنگ سرد فرهنگی" افشاگری نموده است) مهمترین مسیر مبارزه لیبرالیسم علیه قطب مخالف خود کمونیسم را نمایانگر ساخت.
در این میان "روباه" هنگامی ساخته شده است که خاورمیانه درگیر وخیم ترین بحران هاست،ائتلاف قدرت های جهان برای ایجاد هرج و مرج و تجاوز نظامی به کشورهای دارای منابع طبیعی، خاورمیانه را مبدل به جبهه جنگ نموده است و کاملا واضح است که مبارزه با تروریسم بهانه ی خوبی بود تا پنتاگون نیروهای خود را در خاک عراق پیاده کند در حالی ریچارد کلارک مشاور امنیتی کاخ سفید در کتاب خاطرات خود "علیه همه دشمنان" ورود نظامیان امریکایی در خاک عراق به دلیل مبارزه با تروریسم را توهمی بیش نمی داند. مطابق همین دکترین، "ایران اتمی" بهانه ی خوبی ست برای نفوذ امنیتی و اطلاعاتی غرب و صهیونیسم در راستای تمامیت خواهی آنان.
ترور، تهدید و تحریم و جنجال های رسانه ای- سیاسی در خصوص اینکه ایران در حال ساخت بمب اتمی است به راحتی می تواند صنعت در حال رشد انرژی هسته ای را مبتلا به دخالت های سیاسی بیگانه کند. آیا ایران در حال ساخت سلاح اتمی، توسط رسانه های غربی قابل باور تر از اسرائیلی است که خود دویست و پنجاه کلاهک هسته ای را آماده انفجار دارد؟ و آیا قابل باور تر از امریکایی است که یک بار در هیروشیما و ناکازاکی و یک بار در شمال ویتنام از این بمب ها استفاده نموده است؟ لذا مقابله با حربه رسانه ای غرب علیه ایران مهمترین وظیفه ی فعالان رسانه و سینماست با آنکه" روباه" ساختاری ساده نگر و عجولانه دارد؛ اما در سینمایی که اساسا ژانری با مایه های پلیسی – جاسوسی را پدید نیاورده اثری قابل تامل است.
گریز آن به وقایع روز و دستمایه قرار دادن آن برای روایت پر التهاب خود در کنار دوربینی پر جنب و جوش و در عین حال متمرکز با فیلمنامه ای پر ماجرا، مستند و در عین حال آمیخته به خیال با موسیقی جذاب و قابل توجه، از نکات مثبت این اثر است در عین حال نباید توقع داشت از فیلمی که در جایگاه ژانری خود تنها اثر در دهه اخیر است که نهایت کمال و پختگی را دربر داشته باشد. مشکل اصلی آنجاست که توجه بیش از حد به مانور ها و شگرد های اطلاعاتی و جاسوسی کارکتر ها قدرت تمرکز بر موضوع هسته ای و انگیزه های ترور دانشمندان این حوزه را در داستان از بین برده است. باید دانست که فراموشی وقایع ترور داشمندان هسته ای به وسیله ی سرویس های اطلاعاتی غرب یعنی فراموشی جریان پر قدرتی که هیچگاه خواهان استقلال صنعتی ایران در زمینه انرژی های غیر نفتی نیست و تنها خواهان خام فروشی و وابستگی آن است لذا ساخته شدن چنین فیلمی فارغ از ساختار نه چندان عمیق آن غنیمتی است. مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است. بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
94/01/19 - 14:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]