واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: سریال تلویزیونی «همه بچههای من» چیزی فراتر از دیگر ساختههای اینچنینی نیست، اما با یك تفاوت بزرگ! اینكه در این سریال احتمالا زنمحور! قرار است همه چیز به گونهای بالانس شود كه... بینندگان تلویزیونی در این 2 یا 3 دهه با سریالهای تلویزیونی متعددی روبهرو بودند كه مضمون و محتوای ساختاری این تولیدات عمدتا مربوط به خانوادهها بوده است.برخی از آنها با زبان طنز به زندگی روزمره و گذران عمر یك خانواده میپرداختند، تعدادی ساختاری تراژیك داشتند، بعضی از این سریالها به طور خاص به مشكل جوانان میپرداختند و تعدادی هم دیگ بزرگ درهم جوشی بودند كه نصفه و نیمه به برون و درون اعضای یك خانواده توجه نشان میدادند. سریال تلویزیونی «همه بچههای من» چیزی فراتر از دیگر ساختههای اینچنینی نیست، اما با یك تفاوت بزرگ! اینكه در این سریال احتمالا زنمحور! قرار است همه چیز به گونهای بالانس شود كه قدر و منزلت زن در آن لحاظ شود؛ روندی كه به همان جمله معروف بدترین دفاع میرسد، یعنی دفاع بد از یك آیتم یا المنت یا رخداد خوب. خوشبختانه در همه بچههای من اداها و تیپیكالهای مضحك فمینیستی را شاهد نیستیم و آنچه از اقتدار زن به نمایش درمیآید، همانا پاسداشت حرمت زن یا مادر خانواده است، اما افراط و تفریطها در پرداخت این روند باعث میشود تصویر درست و حقیقی گاهی به دست نیاید و البته در بعضی قسمتها این تصویر دست بر قضا تصویری نزدیك به استاندارد جلوهگری كند و خلاصه حد وسط معتدلی را شاهد نباشیم. در ضمن باید در نظر داشته باشیم عمده نگاه كارگردان این مجموعه احتمالا و بدرستی نگاهی به روز بوده است. نگاهی كه هم زن سنتی را میبینیم و هم زنی كه اهل مدرنیته میتواند باشد. مهرانه مهین ترابی تیپیكالی از یك زن مربوط به سال 1388 را رو میكند؛ بانویی كه ریشه در سنت دارد، اما از اوضاع و احوال روز بچهها (دخترها و پسرها) بیخبر نیست و میداند بچههای امروزه چه میخواهند و چه نمیخواهند. این دانستنها (كه قدر مسلم بالانس نیستند) باعث میشود خانه او محل تمام تصمیمگیریها باشد. از سوی دیگر سریال همه بچههای من به نشان دادن مشكل، ارائه راهحل و نمایش به كارگیری آن میپردازد. این خود یك امتیاز ویژه برای این سریال است؛ چرا كه فقط طرح مشكل نمیكند و داستان را به پرتگاه و وادی تراژیك نمیكشاند. انتخاب مشكل و ارائه طریق در حل آن در این سریال جای اما و اگر فراوان دارد. بسیاری از مشكلات جوانان امروزی، مشكلاتی طبیعی است و حتی تعدادی از این مشكلات طبیعی در ذات خودشان مشكل به حساب نمیآیند و میتوانند زمان یك تجربه جدید نام بگیرند؛ مثلا كنكور دادن یا رفتن به سربازی مشكل نیست، بلكه رسیدن زمانی خاص برای یك نوجوان است كه رسما میخواهد به سن جوانی صعود كند یا مثالهایی از این دست كه صرفا در این سریال هم نمیبینیم. عمده مشكلاتی كه در این مجموعه شاهد هستیم شامل حس و حال خاص دوران نوجوانی و جوانی و از جمله مهمترین آنها، داشتن رویاها و خیالات و درسرداشتن آرزوهای محال است كه البته آرزو بر جوانان عیب نیست. بلندپروازی جوانان اگر چه ابتدا به ساكن هرگز عیب و ایرادی نیست، اما ادامهاش میتواند او را از هستی یا زندگی ساقط كند. بهتر بود برای پرداخت به این مهم بلندپروازیهای جوانانه كارشناسیهای هدفمندی از سوی سازندگان انجام میگرفت یا مورد تغییر شغل یا به دست آوردن آن و همچنین مشكلاتی مانند ازدواج یا از كار بیكار شدن و مضامینی از این دست، اگر چه میتوانند فراگیر باشند در جامعه امروزیمان، اما طرح آنها در یك سریال تلویزیونی باید كمی متفاوت باشد تا حداقل این تفاوت در تصویر و كلام نمایان شود و بیننده حداقل پس از دیدن یكی دو قسمت به این باور برسد كه دارد چیز تازهای میبیند وگرنه این ساخته كه تفاوتی با دیگر ساختهها پیدا نمیكند. البته همه بچههای من دارای كمبودی است كه بیشتر تولیدات نمایشی ما متاسفانه دارای این نقیصه هستند. عمده سریالهای خانوادگی ما پژوهش، مبنای كارشان نیست. در حالی كه در صداوسیما مراكزی برای این كار هست و دست بر قضا تولیدات نوشتاری و تحقیقی به روزی را هم گردآوری میكنند، اما استفاده كاربردی از اینگونه تحقیقها صورت نمیگیرد. حتی آمار و ارقام بسیار به درد بخوری هم میتوان از این مراكز درارتباط با خواستههای جوانان، مشكلات جوانان و... به دست آورد و حداقل به گونهای نمایشی یا در دیالوگ كاراكترها از آنها استفاده كرد تا نتیجه كار كاربردی باشد. همه بچههای من مشكل را مطرح میكند، ارائه طریق میكند و خوشبختانه باز هم در یك امتیاز ویژه بازخورد این ارائه طریق را نشان میدهد، اما این روند سهگانه عمدتا چیزهایی هستند كه پیش از این به كرات بینندگان، مشابهش را در كارهای دیگر دیدهاند. در ضمن انتخاب مشكل (حداقل در برخی موارد) و نمایشی كردن آن برای ساخت همه بچههای من احتمالا بدون كارشناسی هم بوده است. همچنان كه ذكر شد مشكل چند خانواده را نمیتوان به خانوادهای دیگر تعمیم داد و نتیجهگیری از حل مشكل یك قسمت از سریال قطعا ارائه راهحل برای تعداد محدودی به نظر خواهد رسید. در این سریال احتمالا میشد كمی بیشتر به بیان جزییات پرداخت. طرح كلی یك مشكل اگر چه خوب است، اما باعث میشود از طرح مساله و اشكال تا رفع آن تمام نگاهها كلی باشد، در حالی كه در جزییات است كه بیننده میتواند همذاتپنداری واقعیاش را رو كند. همین توجه به جزییات حتی باعث میشود بازی كاراكترها نیز پرداخت بهتری داشته باشد و ارتباط بیننده با موضوع را صد چندان كند. در بین قسمتهایی كه پخش شده، ماجراهای مربوط به شغل احتمالا جزو قسمتهایی بوده (قسمت «جاروبرقی» را به یاد بیاورید) كه همین جزییات گفته شده در فوق را، به هر حال كم یا زیاد دارا بود. ما با جوانی روبهرو هستیم كه در آستانه تشكیل سقفی برای 2 نفر است، خودش و دختری كه بتازگی با او شیرینی خورده و نامزد شدهاند. او اگر چه متعهد به نظر میرسد و میداند كه قرار است نسبت به زندگی شخص دیگری هم پاسخگو باشد، دل به شغل نمیدهد. در واقع یكروز اینكاره است و فردا آنكاره و همینطور زمان میگذرد تا اینكه نمیداند بالاخره قرار است چه بكند. اگر پرداخت جزییات در قسمتهای دیگر هم مانند همین قسمت جاروبرقی میبود كه اتفاقا در این قسمت چند مشكل از جوانان مطرح شد و اصلیترینش به گمان من متعهد به زندگی آینده، پرهیز از بلندپروازی و دل دادن به كار بود همه بچههای من مجموعهای دلچسبتر از كار در میآمد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1532]