واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ميبخشم، ميبخشي و ميبخشد
آنچه براي خود ميپسنديم بايد براي ديگران بپسنديم؛ اگر به اين جمله ايمان قلبي داشته باشيم و بدانيم هرطور كه با اطرافيانمان رفتار ميكنيم همان رفتاري است كه ميپسندم با ما شود زندگيمان در مسير تعالي قرار دارد.
نویسنده : دكتر پريا واحدي اصل*
خودخواهي و خودپسندي از جمله خصيصههاي ناپسندي است كه روي بسياري اعمال و رفتار ما تأثير ميگذارد در نتيجه همين تأثيرگذاري بخش مهمي از روابط اجتماعي و خانوادگي ما تحتالشعاع قرار ميگيرد. هميشه وقتي اسم خودخواه به زبان ميآيد در جبهه حق به جانب قرار ميگيريم و انگار كه كلاً چنين كلمهاي را به عمرمان نشنيدهايم چشمانمان را گرد ميكنيم و ميگوييم «من؟ من خودخواه هستم؟! امكان ندارد». بله درست است شايد خودخواهي به تعريف عامه مردم در شخصيتمان جايي نداشته باشد اما حقيقت اين است كه همه ما خودخواه شدهايم. ميپرسيد چطور؟ ثابت ميكنم. توقعهاي يكسويه همه دوست داريم اطرافيان، دوستان، همكاران و اقوام رفتار اشتباهي كه در محيط كار يا جمع خانوادگي از ما سر زده را به سرعت فراموش كنند اگرچه در اكثر مواقع راه دلجويي را هم براي رفع و رجوع اشتباهمان در پيش ميگيريم اما حقيقت اين است كه بسياري مواقع هم بدون دلجويي توقع بخشش داريم. وقتي ما انتظار داريم اطرافيانمان بدون هيچ توقعي اشتباه ما را ناديده بگيرند و خودمان هم براي دلجويي تلاش نميكنيم يعني چه؟ مگر غير اين است كه چنين توقعاتي نشان ميدهد كه ما در نقطه اوج خودخواهي قرار داريم؟ اگر باز هم معتقديد كه اشتباه ميكنم به شما ثابت ميكنم كه روند خودخواهي ما نسبت به اطرافيانمان با چه سرعت تصاعدي در حال افزايش است. ما در حالي انتظار داريم كه اطرافيان از كنار خطايمان بگذرند كه در مقابل هميشه خودمان در مقابل خطاي ديگران جبهه حق به جانب ميگيريم و به هيچ وجه حاضر نيستيم گذشت كنيم. باور نداريد؟ با خودتان مرور كنيد. پيش از لحظه تحويل امسال چند نفر به شما زنگ زدند و از شما حلاليت طلبيدند؟ چند نفر به منزلتان آمدند و خواستند كه اشتباه سال 93 شان را فراموش كنيد؟ چند نفر به شما پيامك دادند و طلب عفو كردند؟ حالا برويم طرف ديگر بحث؛ شما به چند نفر پيام داديد و خواستيد كه ببخشندتان؟ در مقابل همه تقاضاهاي بخششي كه دريافت كرديد چند نفر را بدون چشمداشت بخشيديد؟ صادقانه، با مرور اشتباه چند نفر از ته دل بخشيديدشان؟ اگر بخواهم منصف باشم بايد بگويم در اين مواقع معمولاً ما دوست داريم همه از اشتباهات ما چشمپوشي كنند اما وقتي نوبت به بخشش ديگران ميرسد ميگوييم: «نه هركار ميكنم نميتونم، نميتونم ببخشمش، كاري كه اون كرد خيلي بد بود و...» گاهي اوقات پا را فراتر ميگذاريم و چشم در چشم ميگوييم: «من هرگز تو را به خاطر آن كار نميبخشم، من نميتوانم تو را ببخشم.» وقتي بحران را ترجيح ميدهيم ما نميدانيم و غافل هستيم كه وقتي از بخشيدن ديگران امتناع ميكنيم در واقع با زبان بيزباني ميگوييم كه «من ترجيح ميدهم به جاي آنكه گذشته و اشتباهات را فراموش كنم، بهجاي آنكه تلاش كنم تا اوضاع سر و سامان پيدا كند ترجيح ميدهم شرايط ميان من و تو همچنان بحراني بماند.» تازه اين يك تفسير از رفتار ما است چون ما وقتي تصميم ميگيريم اشتباهات ديگران را نبخشيم و همچنان فضاي كينه حاكم باشد بايد بپذيريم كه ديگران هم نميتوانند از كنار اشتباهات ما بگذرند. ما وقتي ديگران را نميبخشيم در حقيقت ميپذيريم كه بخشيده نشويم وقتي از اين معادله دو طرف ثابت يعني ديگران را حذف كنيم چيزي كه باقي ميماند اين است: ما خودمان را نميبخشيم و به جاي انتخاب كردن آرامش و صلح ميپذيريم كه در فضاي گناه باقي بمانيم و بدينترتيب خود را در رنج روحي بيشتر قرار ميدهيم. بگذاريد واضحتر بگويم وقتي شما زخم معده داريد، از سر درد رنج ميبريد، مشكلات فكري و افسردگي داريد به خاطر اين است كه شما خودتان را در كانون رنجهاي رواني قرار دادهايد. حالا فكر كنيد ببينيد اين رنجهاي رواني ناشي از چيست؟ اينكه فلان همكارتان پشت سر شما حرف زد و به گوشتان رسيد و شما نتوانستيد او را ببخشيد در واقع پذيرفتهايد كه رنج حاصل از گناه او را در وجودتان نگه داريد. دقيقاً به همين خاطر است كه نبايد تعجب كنيم كه به ما نصيحت شده است: «كساني كه شما را اذيت كردهاند، عفوكنيد.» زيرا اين تنها راه شاد و سلامت زيستن است. سرزنش و كينه راه به جايي نميبرد تا وقتي كه ديگران را بهخاطر ناخشنودي خود مسئول و گناهكار بدانيم از قبول مسئوليت امتناع ميكنيم. با سرزنش كردن ديگران هرگز راه به جايي نميبريم، فقط وقتي ميتوانيم قدمي در جهت بهبود اوضاع برداريم كه دست از سرزنش ديگران بكشيم. ملامت كردن ديگران بهانهايست براي نپرداختن به واقعيت، بهانهاي براي قدم برنداشتن. اگر فردي بگويد: «من تو را ميبخشم اما نميتوانم كارت را فراموش كنم» در واقع ميگويد:«من تو را تا اندازهاي ميبخشم اما دلم ميخواهد بعضي از دلخوريها را برايخودم نگهدارم تا بعدها آسانتر بتوانم آنها را به يادت بياورم.» بخشش واقعي فراموش كردن و بيرون ريختن تمامي كدورتهاست. من معتقدم هركسي روش زندگياش را آنطور انتخاب ميكند كه بزرگ شده است. اگر شما جزو كودكاني بوديد كه در دوران تكامل عقلي و آموزش روابط اجتماعيتان بهجاي گذشت، كينه و نفرت را از رفتار بزرگترها آموخته باشيد قطعاً در مسير بزرگسالي با مشكلات عديده مواجه خواهيد شد. كودكاني كه خاطرات قهرهاي طولاني، مشاجرههاي همراه با توهين و تحقير و حتي طلاق را در ضميرشان ثبت كردهاند ناخودآگاه اين خاطرات به رفتارشان در بزرگسالي، در روابط آنها با همسرشان، همكاران و دوستانشان تأثير ميگذارد. اين كودكان متوقع هستند، گناه و رفتار زشت خود را به سرعت فراموش ميكنند و در مقابل هيچ اغماضي در اشتباه ديگران نخواهند داشت. فراموش نكنيد هر سني كه داشته باشيم و در هر سمتي كه مشغول بهكار باشيم سرزنش كردن ديگران هيچ ثمري براي ما ندارد و چيزي را تغيير نميدهد، آب رفته به جوي باز نميآيد. سرزنش كردن اوضاع جوي چه كمكي ميتواند به ما بكند. سرزنش كردن ديگران هم همينطور است. وقتي راه بخشش را برميگزينيم، وقتي تغيير ميكنيم، ديگران هم تغيير ميكنند. وقتي نگرش خود را نسبت به ديگران عوض ميكنيم آنها هم شروع به تغيير رفتار خود ميكنند، گويي در همان لحظهاي كه تصميم به تغيير زاويه ديد خود ميگيريم، ديگران هم به انتظارات تغيير يافته ما پاسخ مثبت ميدهند. * روانشناس باليني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]