واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نگاهي به مجموعه "شهريار" /موفق در احياء شخصيت استاد شهريار
مجموعه تلويزيوني "شهريار" ساخته كمال تبريزي با توجه به رسالت يك مجموعه تاريخي در احياء شخصيتهاي برجسته ميتواند وراي سلايق شخصي و ارزيابيهاي كارشناسي موفق تلقي شود.
به گزارش خبرنگار مهر، نگاه از زاويهاي جديد به مجموعه "شهريار" از وراي حاشيههاي مختلف كه اين روزها پررنگتر از متن شده، ميتواند به وجوهي از فيلم بپردازد كه شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته و يك امتياز بالقوه محسوب ميشود.
"شهريار" با فيلمنامه مهدي سجادهچي به مرحله ساخت رسيده است. نويسندهاي كه سابقه نگارش در تلويزيون و سينما دارد و فيلم "روز سوم" محمدحسين لطيفي از جمله آثار سينمايي اوست كه مورد توجه هم قرار گرفت. تبريزي نيز فيلمسازي شناختهشده است كه در عرصه سينما با فيلمهاي "ليلي با من است"، "مهر مادري"، "شيدا"، "مارمولك"، "يك تكه نان" و "هميشه پاي يك زن در ميان است" و مجموعه "دوران سركشي" در عرصه تلويزيون مشهور است.
به نظر ميآيد اين تركيب بايد به عنوان يك امتياز بالقوه براي ساخت يك مجموعه تلويزيوني محسوب شود و همكاري اين زوج حرفهاي با توجه به سوابق پيامدي خوش به همراه داشته باشد. به اين امتيازات بالقوه ميتوان محور قرار دادن زندگي به شدت دراماتيك يك شاعر پرآوازه معاصر را نيز اضافه كرد.
محمدحسين بهجت تبريزي ملقب به شهريار از شعراي بنام آذري است كه در همين سالهاي پس از انقلاب از دنيا رفت و مردم او را نه تنها به واسطه اشعارش بلكه با رجوع به سابقه ذهني كوتاهمدت هم به ياد ميآورند. زندگي دراماتيك اين استاد شاعر به قدري خاص و زبانزد است كه تحريف شده آن زبان به زبان گشته و چهره شيدايي او را در ذهن مخاطب عام و خاص اشعارش نهادينه كرده است.
مانند پيش داستاني كه براي غزل معروف (آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا) ساخته و پرداخته شده و هر كس با توجه به ميزان تخيل خود شاخي و برگي به آن افزوده است. همه اينها از وجوهي است كه به نظر ميآيد قرار گرفتنشان در كنار هم بايد يك نتيجه مثبت در پي داشته باشد و به عنوان يك امتياز بالقوه محسوب شود.
مجموعه "شهريار" با تكيه بر مقاطع كودكي، جواني و بزرگسالي استاد شهريار به گونهاي اجتناب ناپذير بستر تاريخي هر مقطع را هم مورد توجه قرار داده و گريزي هم نبوده بر تصويرسازي از يك سري شخصيت هاي حقيقي و البته سرشناس كه قابل رديابي هستند.
اين رويكرد يكي از نكاتي است كه به نظر ميآيد حركت اين مجموعه را دچار خطر كرده و نقطهاي است كه ميتواند در هر شكل مورد نقد و تحليل قرار بگيرد. اما اين نكته را بايد مورد توجه قرار داد كه هر چند بستر تاريخي مستند به گونهاي وامدار رئاليسم است ولي آنچه از اين تاريخ مستند به درد يك مجموعه داستاني ميخورد، وارد شدن ديدگاه نويسنده و فيلمساز و ترسيم همه اتفاقات از فيلتر ذهني آنان است كه مكمل مستندنگاري ميشود.
به اين ترتيب گريزي نيست از اين كه در هر مقطع زماني بخشي از شخصيت پردازي اين شاعر بزرگ برجستهتر شود كه شايد بعدتر به آن پرداخته نشود. مانند شيطنت و شوخ و شنگي او در كودكي، عاشق پيشه گي در جواني و ... علاوه بر اين نفوذ اتفاقات سياسي و تاريخي موجود به بطن خط داستاني زندگي استاد شهريار هر چند برگرفته از واقعيت موجود است ولي پس و پيش كردن زماني آن انتخاب نويسنده و فيلمساز و در واقع زاويه ديد آنها به زندگي اين شخصيت به عنوان يك كاراكتر نمايشي است.
شايد با همين ديد بتوان عريض و طويل شدن اين مقاطع زماني را به گونهاي تحليل كرد و اختصاص پيدا كردن كميتي بيشتر به جواني اين شاعر را برآمده از دغدغه و علاقه شخصي سازندگان دانست كه اين مقطع را مستعدتر براي روايت داستان ديدهاند. بر همين اساس دراماتيزه كردن واقعيت به گونهاي متفاوت از مستندات موجود كه به شخصيت پردازي كاراكترهاي حقيقي پيرامون استاد شهريار انجاميده نيز ميتواند از اين جنس تلقي شود، هر چند با شدت و ضعف بسيار.
به عنوان مثال مناقشهاي كه بين فرزندان اين استاد شاعر درباره شخصيت پردازي مادرشان صورت گرفت نمونهاي از ارجحيت پيدا كردن درام بر واقعيت است كه با افراط در اين وجه در آستانه زير سوال بردن اعتبار مجموعه بود ولي ... فروكش كرد.
نكتهاي ديگر كه حركت سازندگان اين مجموعه را واجد حساسيتهاي بيشتر ميكند، همين تخصص استاد و تكيه بر وجه شاعري و شاعرانگي در شخصيت و نمود بيروني آن است. يكي از كدهاي شخصيتي كه شايد راههاي معدود براي تصوير كردن آن در دست باشد و گاهي براي ترسيم مرحله خلاقه تولد شعر و سرودن در او، سازندگان مجبور شدهاند به تصويري اكتفا كنند كه شايد چندان سينمايي نباشد. مانند شعر سرودن بر پسزمينه اي از تصاوير طبيعت يا قرار دادن استاد در موقعيتي ثابت و سرودن اشعار كه از وجه سينمايي و تصوير چندان قوي نيست.
اما اگر رسالت يك مجموعه درباره شخصيتهاي برجسته و ماندگار را رونمايي از بخش پنهان شخصيت و يا به گفته بهتر احياء آن شخصيت بدانيم - كه اين فراموش شدگي ميتواند در قطع ارتباط مردم با شخصيتهاي معاصر هم اتفاق افتاده باشد - ، مجموعه "شهريار" را با همه سلايق شخصي و ارزيابيهاي كارشناسي ميتوان در دستيابي به اين مهم، موفق دانست.
مجموعه تلويزيوني "شهريار" با پخش هفتگي در روزهاي جمعه و تكرار در شبكه چهار توانسته در فروش ديوان اشعار اين شاعر آذري رشدي قابل توجه ايجاد كند و اين اتفاق در سرزمين ما كه هر روز آماري ناچيز از روند كتابخواني و به تبع آن رويكرد به ادبيات منتشر ميشود، اهميت دارد. سرزميني كه با سابقه ادبي، فرهنگي، علمي و ... هزاران ساله و داشتن برجستهترين عالمان، دانشمندان، شعرا و ... به نظر ميآيد در حال فاصله گرفتن از ريشههاي خود است.
در روزگاري كه هر روز يكي از شعراي به نام و كهن ايران زمين به لطف ديگر كشورها از قيد اصليت ايراني خود آزاد شده و متعلق به ديگران ميشود، شايد بهترين راه مقابله براي از دست نرفتن همين داشتههايمان، نزديك كردن افكار عمومي به ذخاير خود و تفاخر به آنهاست تا جايي براي چنين دستبردهاي هنري / ادبي در فردايي كه ما نيستيم نباشد.
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]