واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: درد بزرگ بيدردي در دانشگاهها
اصلاً نياز نيست دانشجوي دوران اصلاحات، كه گفته ميشود فعالترين دوره دانشگاهها بوده، باشيد تا تصديق كنيد دانشجوهاي امروز سطح فعاليتهايشان نه نسبت به اسلافشان كه حتي نسبت به نُرم دوران دانشجويي هم پايينتر است.
نویسنده : محسن سلمان
دانشجوهاي امروز، كمتر با اتفاقات سياسي رنگ و وارنگي كه در اطرافشان رُخ ميدهد رگ گردني ميشوند. دوران حلقه زدن دور تأسيسات هستهاي گويا گذشته است؛ دوران تجمعها، همايشهاي چند صد و حتي بعضاً چند هزار نفري، دوران تحصنهاي چند ساعته و چند روزه، به تعطيلي كشاندن كلاسها و... . اين تغيير يافتن جنس «دانشجويي كردن» خيلي توي چشم است و همه از استاد و دانشجو و حتي كارمندهاي دانشگاه به آن معترفند. اما به راستي چه اتفاقي افتاده است؟ كسي در پي اخته كردن دانشگاه بوده؟ اين بيدردي اتفاق مباركي است؟ چه آيندهاي در انتظار اين دانشگاه خواهد بود؟ نخست بايد درباره اين نكته بحث كرد كه آيا اساساً اين تغيير كردن جنس دغدغههاي دانشجويان اتفاق نامباركي است يا خير؟ دانشجو چشم بيدار و ذهن پُركار جامعه است و به تعبير شهيد بهشتي «مؤذن جامعه است كه اگر خواب بماند نماز امت قضا ميشود». حال شما جامعهاي را تصور كنيد كه در دانشگاه آن براي همايشهاي روابط دختر و پسر و ازدواج و اعتياد و امثالهم در سالن جاي سوزن انداختن نباشد و در عوض در برنامههاي امريكاشناسي، غربشناسي و بررسي ديگر مسائل سياسي و انقلابي، تنها مسئولان برگزاركننده و جمع معدودي حاضر باشند. قطعاً و يقيناً دور شدن دانشگاه از فضاي سياسي را نميتوان به نفع جامعه دانست. دانشجوياني كه زماني منتظر بودند تا سياستمداران كمي پاي خود را كج بگذارند تا آنها فرياد برآورند و اصول انقلابي را به آنها گوشزد كنند، امروز غالبا يا دغدغه نان دارند يا نمره. البته بگذريم از جماعت معدودي كه هنوز هم كه هنوز است بر سر اصول خود ماندهاند و مدام بر تن خسته و خواب آلوده دانشگاه لگد ميزنند و تلاش دارند دانشگاه را با خود همراه كنند، ولي كمتر پاسخي ميشنوند. به اين نكته هم در همين ابتدا بايد اشاره كرد كه فضاي دانشگاهها امروزه بهگونهاي نيست كه بگوييم دانشجويان به جز درس خواندن هيچ كاري نميكنند بلكه مسئلهاي كه امروزه ما با آن روبهرو هستيم گرايش كمتر دانشجويان به سمت فعاليتهاي سياسي- اجتماعي و در يك كلام ضعيف شدن جنبش دانشجويي است. وگرنه در همين شرايط امروز نيز موضوعاتي همچون مواردي كه ذكر شدند، ميتوانند دانشجويان را به عرصه فعاليت بكشانند. حال كه موضع خود را در قبال اين بيدغدغه بودن دانشجويان مطرح كرديم بايد به بررسي علل اين پديده بپردازيم. اولين، اصليترين و علت العلل اين كم كاري و دغدغه نداشتن دانشجويي را شايد بتوان «عافيت طلبي» ذكر كرد. فعاليتهاي سياسي- اجتماعي خواه ناخواه هزينه دارند. كمترين هزينه آن، وقت است. دانشجوي امروز در يك كلام دنبال دردسر نميگردد و البته كه هرگونه فعاليت سياسي دردسر تلقي ميشود. منطقي اگر نگاه كنيم در چند سال اخير «تصور عدم آزادي بيان» افزايش يافته است. يعني اين تصور كه اگر حرف بزنيم با ما برخورد انضباطي ميشود در ميان دانشجويان، به خصوص از جناح مخالف، افزايش يافته و همين علت باعث كم كار شدن تشكلها و مجموعههايشان در فضاي دانشگاه شده است. البته نبايد از برخي برخوردهاي صورت گرفته با برخي تشكلهاي بعضا قانون شكن به خصوص بعد از فتنه ۸۸ غافل شد. برخوردهايي كه بذر اين «تصور عدم آزادي بيان» را در اذهان بسياري كاشت. البته تصور ميشد پس از انتخابات ۹۲ و با كمرنگ شدن اين «تصور عدم آزادي بيان» فعاليت تشكلهاي اصلاحطلب افزايش چشمگيري يابد ولي اينگونه نشد. آماري رسمي وجود دارد كه ميگويد در حال حاضر تنها حدود ۱۱ درصد از كل دانشجويان كشور، دانشجويان دانشگاههاي دولتي هستند كه تقريباً يك سوم از آنها هم دانشجوهاي شهريهپرداز نوبت دوم يا اصطلاحاً شبانه هستند و اين يعني كمتر از 10 درصد دانشجويان كل كشور در حال حاضر به رايگان تحصيل ميكنند. بماند كه همين دانشجويان رايگان نيز اگر در خوابگاه و به ويژه خوابگاههاي خودگردان ساكن باشند، مبالغ هنگفتي براي خوابگاه خود بايد پرداخت كنند. هر چقدر هم خوشبينانه نگاه كنيم درصد بالايي از دانشجويان شهريهپرداز خودشان موظفند هزينه تحصيل خود را بپردازند. اين يعني علاوه بر درس خواندن، بايد كار نيز كنند و مگر يك دانشجو در كل هفته چقدر وقت دارد؟ و اصلاً وقتي فضاي ذهني دانشجو به سمت كسب درآمد و زندگي شخصي خودش معطوف شد، چگونه ميتوان وي را به سمت دغدغهمندي در قبال فضاي سياسي- اجتماعي جامعه كشاند در حالي كه زندگي شخصي خود را معطل ميداند؟ برخي تحليلگران علت ديگر اين فضا را تأكيدات مستمر و مكرر خانوادهها بر بركنار ماندن دانشجويان از فضاي سياسي و صرفاً دنبال درس بودن عنوان ميكنند اما اين دليل به نظر علت محكمي نميرسد؛ چراكه اين توصيه معمول خانوادهها به فرزندانشان در سالهاي قبل نيز بوده است. ولي فضاي فعاليتهاي دانشجويي پس از انقلاب هيچگاه دچار چنين ركودي نشده بود. و در نهايت يكي از دلايل اصلي را ميتوان تأثيرپذيري دانشگاه از جامعه دانست. فضاي جامعه امروزه از فضاي سياسي سالهاي گذشته خود فاصله گرفته است و دغدغهمندي سياسي در ميان افراد جامعه كاهش يافته است و ميتوان گفت جامعه كمي دچار زدگي از سياست شده است. در نتيجه اين فضا به دانشگاه نيز تسري پيدا كرده و دانشگاه نيز به سمت فضاي فرهنگي و تا حدي اجتماعي رفته است. پس «عافيت طلبي»، «تصور عدم آزادي بيان»، «دغدغههاي اقتصادي و شخصي» و «تغيير فضاي كلي جامعه» را ميتوان علل اصلي انفعال كنوني دانشجويان در فضاي سياسي امروز دانست. اگر اين دلايل را بپذيريم، راهكاري كه براي برون رفت از فضاي كنوني به ذهن ميرسد، سعي در سياسي كردن فعاليتهاي فرهنگي - اجتماعي است؛ چراكه دانشجويان زيادي هستند كه تنها از فعاليتهاي سياسي گريزانند ولي فعالانه در فعاليتهاي فرهنگي - اجتماعي مشاركت دارند. پس بايد از همين اندك روزنه باقيمانده سعي در جذب بدنه دانشجويي به سمت فعاليتهاي سياسي كرد تا در نهايت بتوان ذائقه كلي بدنه دانشجويي را تغيير داد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]