واضح آرشیو وب فارسی:مهر: با ترجمه احمد گلشیری/
کتاب نفرین شده به چاپ سوم رسید/ پناه بردن به خیال
شناسهٔ خبر: 2526812 دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۴
فرهنگ > تازه های نشر ایران
چاپ سوم رمان «نفرین ابدی بر خواننده این برگها» نوشته مانوئل پوییگ با ترجمه احمد گلشیری توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این رمان دومین عنوان از مجموعه «شاهکارهای کوتاه» است که انتشارات آفرینگان چاپ آن را انجام میدهد و به موجب آن، ترجمه آثار کوتاه و مطرح نویسندگان جهان را به چاپ می رساند. کتاب های شاهکارهای کوتاه در قطع پالتویی چاپ می شوند.مانوئل پوییگ نویسنده آرژانتینی است که متولد سال ۱۹۳۲ و درگذشته به سال ۱۹۹۰ است. این نویسنده که در مقعطی از زندگی اش در رشته سینما تحصیل کرده بود، شیفته سینما بود و آرشیو بزرگی از فیلم های مورد علاقه اش را به صورت نوار ویدیویی گردآوری کرده بود. پوییگ به غیر از زبانش که اسپانیولی است، به ۳ زبان دیگر رمان و داستان کوتاه نوشته است. او نگارش نمایشنامه را هم در کارنامه دارد و مخاطبان ایرانی، نمایشنامه «بوسه عنکبوت» را از او که توسط انتشارات افراز به چاپ رسیده، به خاطر دارند. پوییگ اولین نویسنده از نویسندگان آمریکای لاتین است که گرایش ها و ارزش های پسامدرنیسم را در آثارش جا داده است. شخصیت های داستانی او، با پناه بردن به خیال پردازی، از درماندگی و یاس حاصل از موقعیت نا به هنجار خود، میگریزند و به یاری فرهنگ با بی عدالتی های اطراف خود، مقابله می کنند.دومین عنوان مجموعه «شاهکارهای کوتاه» ترجمهای از رمان «ETERNAL CURSE ON THE READER OF THESE PAGES» اثر مانوئل پوییگ است که در سال ۱۹۸۲ نوشته شده است. این ترجمه از رمان مذکور، برای اولین بار در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسید.در قسمتی از این کتاب می خوانیم:« - گاهی سیب زمینی نپخته یا طعم خوبی نداره، چون گندیده بوده. ازین جور ایرادها. دو ساعتی رو با هم میگذرونیم، گاهی می ریم قدمی می زنیم. تو ویترین مغازه ها به چیزها نگاه می کنیم، به چیزهایی که پول برای خریدن شون نداریم. چون پولی برامون نمی مونه. موقع قدم زدن هم حرفی نداریم به هم بزنیم. با هم بودن مون از روی عادته. شبها من رمان می خوندم، اما در حضور اون احساس گناه می کردم. بحث مون سر این موضوع به جایی نمیرسید. تلویزیون نداشتیم، توافق کرده بودیم تلویزیون نداشته باشیم، نمی خواستیم مثل پدر و مادرهامون باشیم. اما میدیدیم مثل اونها شدهایم، یه ریز با هم بحث داشتیم. آپارتمان خیلی سرد بود، باید حسابی تعمیرش می کردیم؛ قول می دادم دست به کار بشم؛ این کارو بکنم اون کارو بکنم. یه تابلو قشنگ کشیدم، اما چیزی رو تعمیر نکردم؛ سر این موضوع از دستم عصبانی شد. گفت، یه آپارتمان حسابی برامون درست نکردی، نه پول در می آری نه آپارتمانو تعمیر می کنی._ ..._ شب ها زود میخوابیدیم تا روز بعد به موقع سر کار حاضر بشیم. زندگی چنگی به دل مون نمیزنه، حس می کنیم تو یه تله گرفتار شدهایم. اون بیش از من پول در می آره، و من از شغلم حالم به هم میخوره. اصلا دست و دلم به کار نمیره. اما در عین حال نمی دونم چی کار باید بکنم. همین قدر می دونم کاری رو که دارم انجام می دم دوست ندارم، اما جاه طلبی هم ندارم._ چاه طلبی نداری؟»چاپ سوم این کتاب با ۳۱۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]