تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آنچه دوست ندارى درباره‏ ات گفته شود، درباره ديگران مگوى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819969302




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-رضایت مردم را ملاک عمل قرار دهید


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

برگزیده سرمقاله روزنامه‌های صبح یکشنبه رضایت مردم را ملاک عمل قرار دهید روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشورو جهان پرداخته‌اند از جمله «عملیات هوایی علیه یمن و ارزیابی شتاب‌آلود آل‌سعود»،«بد و خوب بیانیه لوزان»،«رفع تحریم‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها»،«مردم هم توقع معجزه ندارند»،«غیبت ملت در جشن دولت»،«پازل تحولات یمن»،«رضایت مردم را ملاک عمل قرار دهید»،«بیانیه لوزان؛ توافق حقوقی یا سیاسی بین‌المللی»،«سیاست ارزی پس از لوزان»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
 

کیهان:عملیات هوایی علیه یمن و ارزیابی شتاب آلود آل سعود «عملیات هوایی علیه یمن و ارزیابی شتاب آلود آل سعود»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که ر آن می خوانید؛عملیات هوایی عربستان علیه یمن که از روز پنجشنبه ششم فروردین ماه جاری آغاز شده و تاکنون به شهادت صدها و مجروح شدن صدها نفر دیگر منجر گردیده، نتوانسته است گره یمن را برای آل سعود باز کند. چرا که این عملیات پرهزینه، هیچ تحرکی در روی زمین مطابق با فلسفه و الگوی عملیات هوایی به نفع عربستان به وجود نیاورده است. عملیات هوایی به خودی خود موضوعیت ندارد و برتری در آن در مواجهه با مردم و کشوری که از توان هوایی محدودتری برخوردارند، به معنای به نتیجه رسیدن اهداف عملیاتی به حساب نمی آید. عملیات هوایی، عملیات پشتیبانی است و به منظور شکل دهی به حرکت زمینی نیروی مهاجم و یا کمک به حرکت نیروی معارض با دولت مورد تهاجم دنبال می شود اما اگر عملیات هوایی در حد مقدور انجام شود ولی زمینه را برای ورود زمینی کشور مهاجم فراهم نکند و یا نیروی معارض داخلی نتواند از آن برای تغییر شرایط به نفع کشور مهاجم استفاده کند، بی نتیجه به حساب می آید و این در حالی است که کشور مهاجم باید تبعات و آثار درازمدت حمله هوایی علیه خود را مورد توجه قرار دهد. عملیات هوایی رژیم آل سعود علیه یمن نتوانسته است کمک مؤثری به مخالفان انقلاب مردمی یمن بنماید. دو گروه مهم «اصلاح» و «لقاء مشترک» که پس از عزیمت منصور هادی به عدن به او پیوستند، بعد از عملیات هوایی رژیم سعودی سکوت کرده و مشروعیت اقدامات ضد یمنی سعودی را تأیید نکرده اند. در این میان دبیر کل حزب ناصری یمن، عبدالله نعمان که مهمترین گروه چهاربخشی «لقاء مشترک» می باشد، پس از عملیات هوایی رژیم سعودی زبان به انتقاد علیه منصور هادی گشوده و او را مسبب اصلی وضعیت کنونی برشمرده است. سکوت جریان شبه اخوانی- وهابی اصلاح و اعتراض رهبر جریان ناصری به خوبی نشان می دهد که اقدامات رژیم سعودی به تقویت جریان معارضه کمکی نکرده است. براساس آنچه از سوی مقامات سیاسی و نظامی عربستان- و از جمله ملک سلیمان بن عبدالعزیز- بیان شده، رژیم آل سعود از حملات هوایی اهداف زیر را مورد توجه داشته است: - عقب راندن مردم و عقیم گذاشتن انقلاب یمن؛ رژیم سعودی برابر الگوی «مبادره - طرح - خلیجی» که انقلاب فوریه 2011 یمن را متوقف کرد، در نظر داشت با حمله هوایی، حرکت مردم یمن در زمینه استقلال این کشور از عربستان را نیز متوقف و وضعیت سابق را برگرداند. مقامات سعودی با بیان این نکته که تغییرات یمن، امنیت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به مخاطره انداخته و باید متوقف شود، سعی داشتند عواقب امنیتی وخیم تغییرات را به مردم انقلابی یمن گوشزد نمایند. - ممانعت از توافق داخلی در یمن. مردم یمن پس از آنکه مصادره انقلاب فوریه خود توسط عربستان را مشاهده کردند، وارد میدان شده و انقلاب جدیدی را شکل دادند. این انقلاب مسالمت آمیز و مبتنی بر توافق داخلی بین گروه ها حول محور ارزش های ملی و مطالبات واقعی توده های محروم یمن بود. یکی از شعارهای اصلی «انصارالله» و میلیونها هوادار شافعی و زیدی آن، تحقق نتایج گفتگوها و توافقات میان گروه های یمنی بود این توافق یک پایه محوری داشت و آن تشکیل دولت وحدت ملی به منظور حل مشکلات اقتصادی مردم و از جمله اجرای طرح «جرعه» در حوزه کشاورزی بود. توافق داخلی در یمن که به نتایج مهمی رسید و حتی از سوی منصور هادی رئیس جمهور وقت به رسمیت شناخته شد، عملاً به نقش آفرینی عربستان و دولت های عربی و نیز گروه های یمنی وابسته به آن پایان داد. یکی از مهمترین اهداف عملیات هوایی رژیم سعودی بر هم زدن توافق داخلی و باز گرداندن سرنوشت مردم یمن به تصمیمات شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان بود. - روحیه دادن به نیروهای در حال فرار. گروه های وابسته به عربستان در یمن شامل حزب اخوانی اصلاح، لقاء مشترک، انصارالشریعه- شاخه یمنی القاعده- و میلیشیای وابسته به منصور هادی، پس از سیطره نیروهای انقلاب بر صنعا- در نیمه شهریور 93- دچار ضعف شدید شده بودند در این میان منصور هادی که طرح تقسیم یمن به شش اقلیم را ارائه کرده بود ناچار شد به شرایط نیروهای انقلاب مردمی به رهبری انصارالله تمکین کند پس از این بود که «محمد باسندوه» جای خود را به «خالد محفوظ بحاح» داد. اما منصور در نهایت با نقض توافق، اول بهمن ماه 93 استعفا کرد و یک ماه بعد به عدن گریخت و حکومت جدیدی در پایتخت یمن جنوبی سابق به وجود آورد اما این ابتکار که با پشتیبانی و بلکه طراحی عربستان همراه بود بیش از یک ماه دوام نیاورد و عدن هم به محاصره انصارالله درآمد. پس از آنکه طرح عربستان در راه اندازی یک دولت جدایی طلب در عدن به شکست انجامید و عبد ربه فرار کرد و اکثر مقامات دولت خودخوانده او دستگیر شدند، ریاض حمله مستقیم هوایی به یمن را در ششم فروردین 94 آغاز کرد. این کشور گمان می کرد با این عملیات نیروهای از هم پاشیده دوباره به یک جریان قوی معارض تبدیل شده و مانع شکل گیری یک دولت هوادار انصارالله در صنعا می شوند. اما البته 10 روز پس از آغاز این عملیات، نیروهای وابسته به عربستان نتوانستند اقدام موثری انجام دهند و چهار استان جنوبی شامل عدن، ضالع، لحج و ابین نیز به منطقه تحت سیطره انصار ملحق گردید. - نابود کردن پدافند هوایی و پایگاههای نظامی یمن، پس از آنکه ارتش یمن با انصارالله ائتلاف کرد و عملا به مردم ملحق گردید، رژیم آل سعود برای ضربه زدن به توان نظامی و تسلیحاتی یمن، حمله به مراکز پدافندی و پایگاههای نظامی یمن شامل مقر لشکر یکم زرهی که پیش از این تحت فرماندهی علی محسن الاحمر بود، پادگان های الدیلمی و الصباحه واقع در صنعا، پادگان ریمه حمید در منطقه سنجان، پایگاه هوایی الحدیده، پایگاه هوایی تعز و پادگان العند در استان لحج را در دستور کار گذاشته و بارها آنها را هدف تهاجم بمب افکن های خود قرار دادند. اما برخلاف تصور مقامات نظامی عربستان، این حملات لطمه چندانی به زیرساخت نظامی یمن وارد نکرد و مقامات ارتش با پیش بینی قبلی، تدابیر لازم را برای حفظ تسلیحات خود اندیشیده بودند. - تحویل زمین سوخته به مردم انقلابی یمن؛ رژیم سعودی با هدف مواجه کردن انقلاب و مردم یمن با بحران و درگیر کردن آنان با مشکلات عدیده اجتماعی، زیرساخت های محدود این کشور را مورد حمله قرار دادند. آنان گمان می کردند نابود کردن تاسیسات محدود یمن در حوزه صنعت و کشاورزی و خدمات اجتماعی، مردم یمن را به زودی رویاروی نیروهای انقلاب و رهبران آن قرار می دهد. مردم یمن دارای اقتصاد ضعیفی هستند و این درحالی است که این کشور در زمینه نفت، گاز، آلومینیوم، صنایع غذایی، صنعت نساجی، صنایع دریایی و موقعیت ممتاز ساحلی دارای توانایی های مناسبی است که اگر یک دولت ملی داشتند، امروزه در رفاه به سر می بردند. با این وجود برابر اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل، نرخ بیکاری مردم یمن در سال 2013، 35 درصد بوده است. یمن موقعیت مناسبی در زمینه تولید و صدور محصولات کشاورزی شامل غلات، میوه ها، سبزیجات، پنبه، قهوه و لبنیات و انواع دام دارد. در این میان ذرت خوشه ای، پنبه و انبه یمن در سطح منطقه هواخواهان بسیاری دارد حملات عربستان به زیرساخت های محدود یمن با هدف ترساندن مردم از فقر بیشتر و در نتیجه دور کردن آنان از انقلاب و رهبران آن دنبال شده است، اما علیرغم گذشت 10 روز از آغاز حملات این رژیم به استانهای اقتصادی تر یمن، نشانه ای از جدا شدن مردم از انقلاب دیده نمی شود. امکان اجرایی عملیات زمینی؛ بی نتیجه بودن عملیات هوایی و بعضی از اظهارات و تحرکات رژیم سعودی بحث انجام عملیات زمینی علیه مواضع ائتلاف یمنی حول محور انصارالله را به میان کشیده است. در عین حال بسیاری از ناظران نه تنها درباره مفید بودن آن بلکه درباره اجرایی شدن آن نیز ابراز تردید کرده اند. عملیات زمینی علیه مواضع ارتش و انصارالله از سه استان یمن در شمال، غرب و جنوب محتمل می باشد. عملیات زمینی سعودی از طریق مرزهای غربی عربستان و شمالی یمن قاعدتا متوجه دو استان صعده و جوف است. این دو استان تحت سیطره انصارالله و ارتش یمن است و عربستان در جریان جنگ ششم حوثی ها که از نیمه شهریور تا نیمه بهمن ماه 1388 امتداد داشت، تجربه جنگ با انصارالله را دارد. در جریان آن جنگ، نیروی زمینی و هوایی عربستان، نیروی هوایی اردن و نیروهای زمینی و هوایی یمن- در دوره علی عبدالله صالح- علیه حوثی ها که تعداد آنان از چندهزار نفر فراتر نمی رفت، وارد جنگ شدند و در نهایت شکست خورده و چهار استان شمالی یمن- صعده، حجه، جوف و عمران- بطور کامل به تصرف حوثی ها درآمد. انصارالله امروز تشکل یافته از نیروهای پراکنده حوثی ها در جنگ ششم و جمعیت های جدیدی از زیدی هاست که اینک تعداد آنان از هزاران نفر به دهها هزار نفر رسیده و تشکل منسجمی دارند و از سوی هزاران «لجان شعبی» - گروههای مقاومت مردمی- در سراسر شهرها و روستاهای یمن کمک می شوند و به قوی ترین نیروی دفاعی یمن تبدیل شده اند. علاوه بر این امروز ارتش یمن در اتحاد کامل با انصارالله بوده و ائتلاف واحدی تشکیل داده اند و از سوی دیگر از سوی میلیون ها توده یمنی حمایت می شوند. بنابراین سرنوشت درگیری زمینی در مناطق شمالی یمن- و غربی عربستان- مشخص است. احتمال دیگر این است که عربستان از طریق استان «الحدیده» در غرب یمن اقدام به عملیات زمینی کند. این استان طولانی ترین مرز دریایی یمن در دریای سرخ را دارد و از این منظر دارای اهمیت استراتژیک می باشد. این استان که اکثریت مردم آن شافعی مذهب هستند، در اختیار ارتش و انصارالله می باشد. عربستان برای حمله زمینی از طریق سواحل الحدیده نیازمند استفاده از نیروی دریایی و بمباران سواحل غربی یمن و سپس پیاده کردن نیروی نظامی از طریق شناورهای نظامی و هلی برن می باشد. اما درگیری در دریای سرخ موضوعی است که برای تردد آزاد کشتی های تجاری بین المللی از جمله دستکم 50 نفتکش که روزانه از این دریا تردد می نمایند خطرآفرین بوده و سبب توقف و تاخیر در انتقال 3/8 میلیون بشکه نفت که روزانه از این آبراه استراتژیک به اروپا منتقل می شود، خواهد شد. این در حالی است که بروز بی نظمی در آبراه دریای سرخ نه فقط ارتش یمن و انصارالله را وارد عمل می کند بلکه، هر شهروند الحدیده که خانه اش مورد حمله قرار می گیرد را برای انتقام گیری وارد عمل می کند و این یعنی حرکت صدها قایق مسلح مردمی در دریای سرخ. بنابراین حمله زمینی به الحدیده نیز تا حد زیادی غیرممکن خواهد بود. احتمال سوم این است که عربستان از طریق استان کوچک «عدن» در جنوب یمن اقدام به حمله زمینی کند. عدن در یک دوره کوتاه حدود دو ماهه، مرکز تحرک مشترک القاعده و میلیشیای وابسته به منصورهادی بود. اینها می توانستند مقدمات انجام عملیات زمینی عربستان علیه مواضع ارتش و انصارالله را فراهم نمایند. اما در مورد امکان اجرایی این عملیات در جنوب دو نکته اساسی وجود دارد؛ نکته اول این است که عدن و از جمله سواحل آن، اینک بطور کامل در اختیار ارتش و انصارالله است و از حضور نیروهای انصار الشریعه- القاعده- و نیروهای هادی پاکسازی شده است. نکته دوم این است که انجام عملیات از طریق سواحل عدن و الحدیده یک تله برای نیروهای نظامی عربستان به حساب می آید چرا که به محض نفوذ نیروهای نظامی عربستان به عمق یک تا دو کیلومتری این استانها به محاصره ارتش یمن و انصارالله و کمیته های مردمی وابسته به آن درمی آیند و تارومار می شوند. جمهوری اسلامی:رفع تحریم ها، فرصت ها و تهدیدها «رفع تحریم ها، فرصت ها و تهدیدها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به قلم سیدسروش صاحب فصول است که در آن می خوانید؛اقتصاد ایران پس از تحریم ها چه شرایطی پیدا می کند؟ این پرسشی است که طی چند روز اخیر ذهن تمام مردم را به خود مشغول کرده و هر کس در سطح زندگی و دایره فعالیت های اقتصادی و معیشتی به دنبال پاسخی برای آن است. اما مهم تر و فوری تر از تشریح و گمانه زنی شرایط اقتصاد کشور پس از لغو تحریم ها، توجه به اقتضائات و نیازهای ورود به این مرحله است. واقعیت این است که لغو و رفع تحریم ها برای اقتصادی مانند اقتصاد کشور ما با مجموعه ای از فرصت ها و تهدیدات همراه است که غفلت از این تهدیدات و دلخوش کردن به فرصت ها، خود مجموعه ای از مشکلات جدید را به همراه می آورد. درک فرصت ها و شناسایی تهدیدها بی گمان حاصل نمی شود مگر با شناخت شرایط فعلی و ظرفیت ها و کاستی ها.
الف – یکی از تهدیدهای جدی در شرایط فعلی، فربه شدن بیش از اندازه انتظارات و توقعات جامعه از دولت و ایجاد امیدواری های غیرواقع بینانه از لغو تحریم ها است. نگاهی دقیق تر به شرایط اقتصادی کشور نشان می دهد که در یک دسته بندی کلی، اقتصاد ایران گرفتار دو مشکل عمده است؛ مشکلات ساختاری و روبنایی که البته بی ارتباط با گرفتاری های ساختاری نیستند. بخش عمده ای از مشکلات ساختاری اقتصاد کشورمان ارتباط مستقیمی با تحریم های چند سال اخیر نداشته اند و علل عمیق تری در پیدایش و استمرارشان نقش داشته است. به عنوان مثال وابستگی شدید به درآمدهای نفتی و حضور پررنگ نهاد دولت در اقتصاد از جمله مشکلاتی است که به یکی دو سال اخیر بلکه سه دهه گذشته و حتی پیش از آن نیز محدود نمی شود. نکته مهم این است که آثار زیان بار و پیامدهای خسارت بار این مشکلات در برهه ای مانند چند سال گذشته که دشمنان با وضع تحریم های سختگیرانه، درآمدهای نفتی ما را هدف قرار داده بودند، بیش از گذشته مشهود و محسوس شده است. این دسته از مشکلات که اتفاقاً خطرناک تر و حل آنها در اولویت است، در کوتاه مدت و با رفع تحریم ها، قابل حل نیستند و چه بسا مجدداً مغفول واقع شوند. به همین دلیل، انتظار حل و فصل چنین مشکلاتی نمی تواند توقع منطقی باشد و طرح این انتظارات، جز دمیدن در توقعات بی جا معنای دیگری ندارد. دسته دوم، مشکلات که بیشتر برای بدنه جامعه به چشم می آید و رگه های پررنگی از انتظار برای حل آنها را نیز می توان به روشنی در گفت و گوهای جاری مردم مشاهده کرد، مسائلی هستند که عمدتاً ریشه در همان مشکلات ساختاری دارند و با وضع تحریم ها، تشدید شده بودند. به عنوان مثال جهش شدید قیمت ارزهای مختلف در چند سال اخیر اگرچه تا حدودی معلول تحریم های بانکی و نفتی بود ولی ریشه این جهش را باید در اصرار بر اجرای سیاست نادرست تثبیت نرخ ارز طی دو دهه گذشته جستجو کرد چنانکه با وجود ادامه تحریم ها، دیدیم که نرخ دلار در محدوده سه هزار تومان باقی ماند چرا که این قیمت در واقع ارزش نسبی واقعی دلار نسبت به ریال بود. به همین خاطر نیز نباید انتظار داشت پس از لغو تحریم ها هم دلار به حد هزار تومان باز گردد. در چنین شرایطی است که انتشار عکس های مردم درحالی که دلار و اسکناس 500 تومانی را کنار هم قرار داده بودند، نگران کننده است و به نظر می رسد دولت، رسانه ها و نخبگان جامعه باید اقدامات جدی و سریعی در زمینه مدیریت انتظارات جامعه از رفع تحریم ها انجام دهند. ب – اقتصاد ایران پیش از دولت نهم با اقبال خوبی از سوی سرمایه گذاران خارجی مواجه بود. در دوران دولت نهم نیز با افزایش قیمت جهانی نفت، درآمدهای بی نظیری عاید کشور شد ولی در کمال تاسف در هیچ یک از این دو مقطع آن گونه که شایسته بود از فرصت های مناسب استفاده نشد. در دولت هشتم صرفاً به وارد کردن فناوری بسنده شد و در دولت نهم هم درآمدهای ارزشمند نفت صرف امور جاری شد. یادآوری این تجربه از آن جهت در شرایط فعلی ضروری است که ممکن است با رفع تحریم ها مجدداً شاهد حضور سرمایه گذاران و شرکت های دارای فناوری خارجی و افزایش درآمدهای نفتی باشیم. بنابر این مسئولان و فعالان اقتصادی باید این بار از تکرار اشتباهات قبلی پرهیز کنند و الگوی کسب و کارها را به گونه ای طراحی کنند که سرمایه گذاران و شرکت های خارجی، شرکای تولید کنندگان داخلی باشند نه رقبای آنان. ج – در میان اهالی اقتصاد مشهور است که «سرمایه ترسو است». از این رو پایین بودن ریسک سیاسی و... جزو بدیهی ترین شروط هر سرمایه گذاری برای حضور در یک کشور است. با رفع تحریم ها این مانع بزرگ از سر راه سرمایه گذاران برداشته می شود ولی این، تمام مسئله نیست. حضور سرمایه گذاران اعم از داخلی و خارجی کافی نیست. این حضور زمانی مفید خواهد بود که سود و انتفاع سرمایه گذاری نیز چشم انداز روشنی داشته باشد. این افق امیدوار کننده هم نیازمند وجود قوانین مناسب و متناسب با شرایط جدید کشور، فضای مناسب کسب و کار، ایجاد امنیت در تبادلات، فراهم بودن زیرساخت های ارتباطی و... است. رسالت:بد و خوب بیانیه لوزان «بد و خوب بیانیه لوزان»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛بیانیه لوزان را نباید کم اهمیت تلقی کرد. این بیانیه حاوی مطالب مهمی است که باید در مورد آن تعمق کرد. پس از 18ماه گفتگو درباره مناقشه هسته ای در دولت یازدهم آن را باید محصول تلاش های دیپلماتیک در دولت جدید ارزیابی کرد. گفتگوهای هسته ای طی 11 سال گذشته هیچ گاه قطع نشده و در دولت های گذشته با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بوده است. در دولت های نهم و دهم این گفتگوها در حالی تداوم داشت که جهان مجبور بود ورود ایران به باشگاه هسته ای با غنی سازی 20 درصد را به رسمیت بشناسد. در همین دوره بود که پیشرفت های هسته ای ایران به نقطه برگشت ناپذیر رسید به گونه ای که حمله به تاسیسات هسته ای ایران ناممکن شد. گزینه فشار سیاسی و اقتصادی هم جواب نداد، لذا دولت های زورگوی جهان مجبور شدند در گفتگوها تن به امتیاز دادن بدهند. فتنه 88 این امتیازدهی را به تاخیر انداخت اما خبر پیشرفت های هسته ای ایران روز به روز آنها را نگران تر می کرد. ضمن اینکه کاری جز افزودن بر حجم تحریم ها نداشتند. حاصل تحریم ها سرعت گرفتن پیشرفت های ایران در ابعاد فناوری های نوین از جمله هسته ای و نظامی بود. با روی کار آمدن دولت یازدهم اشتیاق غرب به مذاکرات و امتیاز دادن شدت گرفت اما به دلیل غرور و استکباری که داشت در دادن امتیازات خسّت به خرج می داد. غرب در توافق ژنو غنی سازی هسته ای را پذیرفت اما حاضر به اعتراف آن نبود، توافق ژنو را تفسیرپذیر کرد و در این مدت به دنبال تفسیری بود که زیر بار حقوقی غنی سازی اورانیوم نرود اما در لوزان شمشیر و سپر را زمین گذاشت و مجبور شد مشروعیت دانش هسته ای در ایران را به رسمیت بشناسد و غنی سازی را حداقل زیر 5 درصد قبول کند و در مورد تحقیق و توسعه هم علی رغم ان قلت هایی که دارد، بپذیرد که کارهایی در ایران صورت گیرد. لحن بیانیه لوزان لحن کسی را دارد که التماس می کند تو را به خدا بیش از این پیشرفت نکنید. لذا محدودیت هایی را پیشنهاد می کند. آمریکایی ها همین وضعیت را در سال 88 پذیرفته بودند اما دل به فتنه و تغییر از درون بسته بودند. ولی چیزی عاید آنها نشد. اکنون می بینند دولت اقتدار خود را حفظ کرده است. لحن آنها درباره دولت و رهبری انقلاب تغییر کرده است و با احترام و تکریم سخن می گویند ضمن اینکه "لات بازی جهانی" خود را نمی خواهند فراموش کنند. آنها چشم دیدن نطنز و فردو را نداشتند، از آب سنگین اراک هراس داشتند و به چیزی جز ویرانی و شخم زدن این سه مرکز با بمب و موشک رضایت نمی دادند اما خودشان هم می دانستند این کار عملی نیست. اگر بود یک لحظه تردید نمی کردند. لذا 1+5 در لوزان دستها را بالا بردند و این حق را در بیانیه مشترک به رسمیت شناختند. به همین دلیل در عکس یادگاری زیاد خوشحالی نکردند، به هم دست ندادند و تبریک هم نگفتند و در برابر دوربین ها وزرای خارجه همدیگر را در آغوش نگرفتند. آنها در بیانیه اعتراف کردند" ایران برنامه صلح آمیز هسته ای خود را دنبال می کند"، "نطنز به عنوان مرکز غنی سازی ایران می ماند"، "تحقیق و توسعه غنی سازی در ایران بر روی ماشین های سانتریفیوژ بر اساس یک جدول زمانی و سطح توافق شده انجام می گیرد "و... این ادبیات هسته ای با ادبیات هسته ای چارواداری 6 قطعنامه سازمان ملل و قطعنامه های تحریم اتحادیه اروپا و کاخ سفید و کنگره آمریکا متفاوت است. بعد هم گفته اند اگر چنین و چنان شود قطعنامه های شورای امنیت و نیز تحریم های اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا لغو خواهد شد. این نوع "غلط کردم" گفتن 6 قدرت جهانی است. این دستاورد را نباید دستکم بگیریم لذا باید از تیم هسته ای به خاطر مقاومت در برابر زورگویی های غرب و بویژه آمریکا تشکر کرد. این وجه خوب بیانیه لوزان است ضمن اینکه بیانیه، یک بیانیه حقوقی الزام آور نیست و ممکن است تفسیرهای متفاوتی از آن شود کما اینکه آمریکایی ها از همان ابتدا تفسیرها و روایت های خود را بیان کردند. اما واکنش اوباما و نتانیاهو چیزی را عوض نکرد و نتوانست صورت مسئله عقب نشینی آنها در افکار عمومی جهان را عوض کند. اوباما تصریح کرد که نمی توانستند گزینه نظامی یا فشار و تحریم ها را دنبال کنند لذا مجبور به تن دادن به راه حل سوم شدند و این راه به دلیل مقاومت ملت ایران و رشادت دانشمندان هسته ای بویژه شهدای هسته ای اجتناب ناپذیر بود. با همه این اوصاف بیانیه لوزان یک تفاهم نامه است و هیچ ارزش اجرایی ندارد. ما هنوز تا متن توافق که دقت های حقوقی و تضمین های لازم در آن لحاظ شده باشد فاصله ای حداقل به مدت سه ماه داریم. واکنش ها در برابر این بیانیه فوق العاده باید هوشمندانه باشدو از هر گونه ذوق زدگی و قهرمان سازی باید پرهیز شود، چرا که راه
پر سنگلاخی را در پیش داریم و نباید از آن راضی بود، چرا که در ازای چیزی که هنوز دریافت نکرده ایم امتیازات فوق العاده ای داده شده است که حاصل خون شهیدان هسته ای و دانشمندان دلسوز و زحمتکش در حوزه فناوری صلح آمیز هسته ای بوده است. بیانیه لوزان یک تفسیر فنی دارد که رضایت بخش نیست. داده ها فوق العاده سخاوتمندانه بوده است. ما می توانستیم در خصوص امتیازاتی که دادیم چانه زنی بیشتری کنیم و این قدر سخاوت به خرج ندهیم. بویژه اینکه بخشی از این امتیازات به دلیل اعتمادسازی نقداً پرداخت شده است. پذیرفتن پروتکل الحاقی با دقت هایی به لحاظ استقلال ملی باید همراه باشد و مجلس حتماً در این مورد حرف ملت را خواهد زد. در این مورد ملاحظات امنیت ملی رعایت نشده است و این را از مفاد "بد" بیانیه لوزان باید تلقی کرد. باید توازنی بین "داده ها" و "ستاده ها" وجود داشته باشد. آقای صالحی مسئول فنی "تیم مذاکره کننده" باید به سئوالات و دغدغه هایی که در این مورد وجود دارد پاسخگو باشد. ما در آستانه تصمیم سازی و تصمیم گیری در سطح ملی هستیم که به لحاظ تاریخی فوق العاده مهم است. نباید هیچ ابهامی در این مورد وجود داشته باشد. البته مردم توقع فتح الفتوح در این مورد ندارند اما نباید به سمتی هم رفت که برخی بر این تفاهم یا توافق، نام تلخ "ترکمانچای" را بگذارند. قرار نیست در خصوص خوب و بد بیانیه لوزان یک دو قطبی در جامعه شکل گیرد. برای این حالت غرب سناریو دارد. لذا هم دولت و هم موافقان و مخالفان باید این مراقبت را داشته باشند که تصویری درست از موضوع داشته باشند. بزرگ نمایی و کوچک نمایی دستاوردها همان قدر مخرب است که در مورد امتیازات داده شده همین مسیر طی شود، باید واقع بین بود. دولت سه ماه مهلت دارد ابهامات را حل کند و به پرسش های پیش روی افکار عمومی پاسخ دهد تا هزینه این تصمیم گیری برای ملت حداقل باشد. نباید آنچه می دهیم دقیق و با اندازه گیری دقیق و آنچه قرار است بگیریم تفسیرپذیر و نسیه باشد. ملت به چیزی جز لغو یکباره تحریم ها آن هم یکجا و همزمان رضایت نمی دهد. اینکه غربی ها دل خود را به تعلیق آن هم 10 ساله و 15 ساله خوش کنند، یک سراب است. خطوط قرمز مردم و رهبری در حقوق هسته ای باید رعایت شود. هیچ دولتی نمی تواند از این خطوط عبور کند. لغو تحریم ها پس از اجرای توافق و یا انجام تعهدات ایران یک نیرنگ کثیف است. بیانیه لوزان در روشنگری نسبت به رعایت حقوق ملت کاستی هایی دارد که باید در متن حقوقی که قرار است طی سه ماه تا تیرماه سال جاری تدوین شود، رفع گردد. همه چیز باید صریح و روشن و بدون ابهام باشد. بین آنچه می دهیم و آنچه می گیریم باید توازن وجود داشته باشد. البته برای آنچه از دست می دهیم نباید عزا گرفت و برای آنچه هم به دست می آوریم جشن و پایکوبی معنا ندارد.توافق هسته ای یک قرارداد بین ایران و 6 قدرت جهانی است که ما را از یک گردنه صعب العبور می گذراند و به قله پیشرفت های هر چه بیشتر ایران نزدیک می کند. این عبور باید صبورانه، هوشیارانه و قهرمانانه صورت گیرد. قدس:بازی دو سر باخت عربستان «بازی دو سر باخت عربستان»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر حسن حسن زاده است که در آن می خوانید؛نظام سعودی در زمان حاضر یکی از سخت ترین مراحل تاریخ خود را می گذراند و نظر به حساسیت این نظام، سران آل سعود، به هر تغییری از یک سو و تمرکز امتیازات در دست خانواده حاکم از سوی دیگر، هر اصلاح نسبی را خطری بزرگ برای نظام کنونی می دانند. این کشوربه عنوان بزرگترین مدافع منافع غرب، بویژه آمریکا در منطقه تصمیم دارد بودجه نظامی خود را در سالهای آینده تا هفت برابر افزایش دهد . در بحرین حتی به قیمت استخدام نیروهای نظامی به مقابله با مردم پرداخته و درجریان اعتراضهای مصر نیز نقشی ارتجاعی ایفا کرده است؛ به طوری که در ابتدا و در روزهای نخست انقلاب و اعتراضها در مصر، از «حسنی مبارک» رئیس جمهور مصر حمایت و پشتیبانی کرد. بعدها ریاض کمکهای میلیاردی خود را برای حمایت و پشتیبانی از رژیم نظامی قبل و بعد از حاکمیت «محمد مرسی» اختصاص داد. ضمن اینکه پشتیبانی و حمایتهای گسترده عربستان از نیروهای ضد انقلابی در دو کشور بحرین و مصر با تلاشها و فعالیتهای این کشور در سوریه در تقابل آشکار قرار دارد. این کشور در موضوع سوریه ، موضع «مخالفت با شرایط کنونی و موجود» را در پیش گرفته و بر حمایت و پشتیبانی از مخالفان سیاسی و نظامی رئیس جمهور سوریه و حکومت وی تأکید غیر قابل انعطافی دارد. از سوی دیگر پیگیری و تلاش ایران برای دستیابی به صنایع هسته ای تأثیر زیادی بر شکل گیری دستور کار منطقه ای این کشور داشته و تهدید بسیار مهمی برای خود تلقی کرده است، به طوری که این کشور به شکل علنی ویا غیر مستقیم به یکی از مخالفان جدی مذاکرات تبدیل شد . به هر حال باید اذعان کرد که تمامی این اقدامها و تلاشها در راستای رویکردی است که عربستان از گذشته و پیش از آغاز بهار عربی اتخاذ کرده بود، اما پس از آن به اقدامهای خود شدت بخشید، به طوری که در صدد بر آمد قاطعانه تر از گذشته با مسایل منطقه ای برخورد کند و با تمام قدرت به منظور تغییر شکل نقشه اتحاد منطقه و دستیابی به منافع خود تلاش نماید. وبه همین منظور است که این بار با شدت بیشتری وارد جنگ با یمن شده و حتی ننگ همکاری با اسراییل را هم به جان خریده است تا به این وسیله هم نقش منطقه ای خود را در جهت منافع غربی ها به درستی ایفا کرده باشد و هم بتواند منافع کسب شده از دهه های گذشته ناشی از دست نشاندگی حاکمان یمن را حفظ کند . منافعی که حداقل آن به اجاره گرفتن سه استان یمن به نفع سعودی هاست. بنابراین اگر از لحاظ تاریخی به این موضوع بنگریم، درمی یابیم که عربستان همواره خواهان نوعی رویکرد خاص در تقابلات خود بوده است، رویکردی با ریزه کاری های خاص و تا حد زیادی ارتجاعی. عربستان حتی در موضوع سوریه نیز ترجیح می داد که متحد تاریخی خود یعنی آمریکا، از اپوزیسیون و گروه های مخالف بشار اسد بیشتراز اینها حمایت و پشتیبانی کند، بنابراین زمانی که متوجه شد آمریکا با اقدامها و تلاشهای این کشور به منظور تضعیف ایران و بشار اسد آن طوری که مایل است همراهی نمی کند، بسیار خشمگین و عصبانی شد و این بار در یمن مستقیم به صحنه آمد تا جلوی تزلزل سیاسی خود را بگیرد، غافل از آن که امروز این کشور در شرایطی قرار دارد که هر اقدامی به ضرر اوست و این به دلیل ناتوانی در اتخاذ سیاستهای مستقل و معقول در ارتباط با مسایل بحق داخلی و منطقه ای است. سیاست روز:مردم هم توقع معجزه ندارند «مردم هم توقع معجزه ندارند»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در آن می خوانید؛این که تاکید می شود، درباره موضوعی یا اتفاقی بزرگنمایی نشود، یا بر سر آن جنجالی صورت نگیرد، حرف درستی است، چون اگر با این بزرگنمایی، توقعاتی در میان افکار عمومی ایجاد شود، آنگاه که آن موضوع و اتفاق از واقعیت فاصله گرفت، به هر دلیلی، پاسخ دادن به افکار عمومی بسیار مشکل خواهد شد. ایجاد توقع و انتظار خارج از ظرفیت هایی که وجود دارد، هزینه های زیادی را برای کشور می تراشد. این هزینه ها از هر جنبه و نظر، مادی و معنوی، باعث می شود که مردم نسبت به دستاوردی که قرار بود با گفت وگو و مذاکره به دست بیاید، دلسرد شوند. به همین خاطر تیمی که به دنبال دستیابی به یک هدف و منظور است، باید سعی کند تا سطح توقعات جامعه را نه تنها بالا نبرد، بلکه به پایین آوردن آن اقدام کند. اکنون که گفت وگوهای هسته ای، شاید روزهای پایانی خود را سپری می کند و می رود تا احتمالاً به یک توافق نهایی برسد، بدون اغراق و بزرگنمایی، این یک دستاورد برای جمهوری اسلامی ایران است که ثابت کند و افکار عمومی جهان را اقناع کند که فعالیت های هسته ای ایران صلح آمیز است. باید توجه داشت که با وجود رسانه های گسترده نظام سلطه، افکار عمومی مردم دنیا هم با سیاست های منفی تبلیغی علیه ایران همراهی می کردند. اکنون این همراهی شکننده شده و بسیاری از مردم جهان هم پی به دروغ بزرگ آمریکا و غرب علیه ایران برده اند. موضوع مهم در این بحث این است که، گرچه هنوز توافقی به دست نیامده است، اما راه آن با استمرار گفت وگوهای هسته ای هموار شده است، اما این که یک بیانیه سیاسی و تأثیرات آن اینگونه مورد توجه قرار گیرد، به صلاح نیست. چرا؟ برای این که اگر این توافق هم انجام شود ولی اتفاقی در امور اقتصادی و معیشت مردم هم نیفتد، مردم با خود چه فکری خواهند کرد؟! اقتصاد دانان هم تأکید دارند که، برچیده شدن همه تحریم هایی که علیه ایران به خاطر موضوع هسته ای وضع شده، گره اقتصادی کشور را باز نمی کند. هنگامی که خبر بیانیه لوزان منتشر شد، عده ای از مردم به خاطر آن ابراز خرسندی و شادمانی کردند، عده ای به فرودگاه رفتند تا از بازگشت تیم هسته ای کشورمان استقبال کنند، بدون شک کار تیم هسته ای، سخت و دشوار است. یک کشور در مقابل ۶ کشور که خود را قدرت جهانی می دانند، هماوردی دو طرفه، به مانند میدان شطرنج است. شطرنجی که یک طرف صحنه آن ایران نشسته و طرف دیگر ۶ کشور دنیا. بازی سنگین و نفس گیر است و برای هدایت بازی نیاز به همدلی میان نقش آفرینان تیم ایرانی است. مهمترین حامی این تیم رهبری انقلاب اسلامی و مردمی هستند که در این سال ها توانسته اند با ایستادگی خود، حامیان و مشوقان تیم باشند. مردم به خوبی در جریان روند گفت وگوهای هسته ای و مواضع طرف مقابل قرار دارند و به خوبی اخبار این تحولات را رصد می کنند. آنها به خوبی می دانند که طرف مقابل، قابل اعتماد نیست و باید در این نبرد، هوشیاری و هوشمندی تیم هسته ای مهمترین موضوع باشد، چون احتمال نیرنگ آمریکا در این صفحه شطرنج بسیار محتمل است، در واقع یقین است. مردم در این موضوع شاخص و نماد خوبی هستند که متوجه شویم، طرف مقابل یعنی آمریکا، تا چه اندازه در بیانیه لوزان، حسن نیت دارد و تا چه اندازه ایران به اهداف خود رسیده است. ابراز خوشحالی و شادمانی مردم هم یکی از عوامل مهم این موفقیت است. به عنوان مثال هنگامی که تیم ملی فوتبال کشورمان در یک بازی بین المللی با پیروزی به خانه باز می گردد، مردم خودجوش برای ابراز احساسات خود، به خیابان ها می آیند و شادی خود را نشان می دهند، تعداد آنها هم قابل توجه است و می توان ادعا کرد که قاطبه مردم از این اتفاق خشنود هستند. در یکی دو روز گذشته مردم به خاطر بیانیه «لوزان» به خیابان ها آمدند. تعداد آنها زیاد هم نبود بلکه با جمعیتی قلیل به خیابان آمدند. این اتفاق نشان می دهد که مردم از چند و چون نتایج گفت وگوها آگاه هستند و به خوبی درک می کنند که اکنون زمان بروز شادمانی نیست، چرا که همچنان نتایج گفت وگوها در ابهام است و نمی توان برای آن با شرایط موجود قضاوت کرد و البته به خوبی هم می دانند که اگر هم توافق نهایی به دست بیاید، باز هم تحول اقتصادی در کشور اتفاق نخواهد افتاد، مردم آگاه هستند که مشکلات اقتصادی کشور به تحریم ها ارتباط مستقیم ندارد، بلکه حل مشکلات اقتصادی کشور تنها با توجه به توصیه ها و برنامه هایی است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آنها تاکید کرده اند. حمایت از تولید داخلی، عزم ملی و مدیریت جهادی، کار و تلاش و از همه مهمتر اقتصاد مقاومتی. جمهوری اسلامی ایران در جریان گفت وگوهای هسته ای هر نتیجه ای حاصل شود، بازنده آن نخواهد بود. چه توافق بشود و چه نشود، پیروز میدان شطرنج هسته ای، جمهوری اسلامی ایران است. اگر توافق نشود، ایران چیزی را از دست نداده، بلکه اتفاقاً، وضعیت فعالیت های صلح آمیز هسته ای به شرایط قبل باز می گردد و اگر هم توافق بشود، فعالیت های هسته ای هر چند براساس توافق، محدودیت هایی را تحمل خواهد کرد، اما حقانیت ایران اثبات خواهد شد و بخشی از تحریم ها هم برچیده می شود.مردم هم توقع معجزه از توافق احتمالی هسته ای ندارند. وطن امروز:غیبت ملت در جشن دولت «غیبت ملت در جشن دولت»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیدعابدین نورالدینی است که در آن می خوانید؛ 1- آقای روحانی قبل از آنکه به دنبال حل کردن سایر مسائل اختلافی با آمریکا باشد، ابتدا باید چاره ای برای همین موضوعی که فعلا درگیر آن هستند، یعنی موضوع هسته ای تدبیر کنند! هنوز موضوع هسته ای به جایی نرسیده است! مذاکره با آمریکا برای لغو تحریم ها آغاز شد و این مذاکرات هنوز هیچ دستاوردی برای مردم ایران نداشته است! به رغم تعطیلی و توقف بخش مهمی از صنعت هسته ای ایران، مذاکره تیم هسته ای آقای ظریف برای مردم ایران چه آورده ای داشت که اکنون در میانه راه مذاکرات، برای حل سایر موارد اختلافی ابراز تمایل می شود؟! یک واقعیتی وجود دارد و آن این است که رفتار و ادبیات دولت در قبال مذاکرات مدتی است با مطالبات ملت از این مذاکرات فاصله گرفته است. یعنی آن اهتمام لازم برای رعایت انطباق مطالبات دولت و ملت مشاهده نمی شود. گفت وگوهای هسته ای در ابتدا با محوریت «مذاکره برای لغو تحریم ها» آغاز شد اما اکنون پس از ماه ها گفت وگوهای دوجانبه و چندجانبه، گویا برخی به دنبال آن هستند که «مذاکره برای توافق» جایگزین مذاکره برای لغو تحریم ها شود! خب! این قطعا موجب سلب اعتماد عمومی می شود. دولت باید نهایت تلاش خود را انجام دهد که در افکار عمومی به عنوان نماینده ملت در مذاکرات هسته ای پذیرفته شود!
2- دولتی ها توافق لوزان را روی دست گرفتند و به رغم تمهیدات فراوان با استقبال عمومی مواجه نشدند! در واقع به غیر از آنکه روایت دولت های آمریکا و ایران از توافق لوزان متفاوت و بعضا متناقض بوده است، در ایران نیز می توان یک نوع دوگانگی در برآورد از توافق لوزان را مشاهده کرد. دولت که به نمایندگی از ملت به مذاکرات هسته ای رفته است، معتقد است آنچه در لوزان انجام داده، مطالبات عمومی بویژه درباره لغو تحریم ها را محقق می کند! دولتی ها توافق لوزان را جشن گرفتند و وزرا به ظریف، ظریف به وزرا، روحانی به ظریف و ظریف به روحانی تبریک گفتند! اما طی این 2 روز همه ما دیدیم که واکنش مردم به توافق لوزان، با واکنش دولت متفاوت بود. گزاره ها و نشانه هایی که حاکی از همزبانی مردم و دولت درباره توافق لوزان باشد دیده نشده است. حتی به رغم تمهیدات گسترده برای ایجاد یک کارناوال خیابانی در حمایت از این توافق، توفیق چندانی به دست نیاوردند. توئیت معنادار ظریف درباره تجمع ساعت 20 جمعه و نیز سخنرانی روحانی یک ساعت قبل از زمان تجمع هم باعث نشد یک تجمع خیابانی قابل توجه در حمایت از توافق لوزان به دست آید. جالب آنکه اقدامات غیر منطقی صدا و سیما برای تهییج و تحریک افکار عمومی برای دفاع از توافق لوزان هم باعث تهییج و تحریک مردم برای آمدن به خیابان نشد. به هر حال پروژه دیپلماسی خیابانی ناکام ماند و به جای آنکه نشانگر همزبانی دولت و ملت در موضوع مذاکرات باشد، روایتگر یک شکاف نگران کننده شد! 3- «تردید»! این مهم ترین پیامی است که از رفتار مردم نسبت به توافق لوزان می توان دریافت کرد. البته این به معنای ناامیدی نیست اما کاملا مشخص است که محاسبات عمومی نسبت به مقوله تحریم ها و مذاکرات هسته ای نسبت به گذشته تغییر کرده است. متاسفانه این تردید می تواند به مرور باعث ایجاد بی اعتمادی میان ملت و دولت شود! تغییر رفتار مردم نسبت به مذاکرات هسته ای و نتیجه بخش بودن آن البته دلایل متعددی دارد. اول، نقدهای جریان فعلی حاکم بر قوه مجریه به مذاکرات هسته ای گذشته و مقوله تحریم ها اساسا فاقد بنیان های عقلی و صرفا متکی بر هیجان ها و احساسات عامه پسند بود. آنها با تعابیر توده پسند تفسیری از مذاکرات و موضوع هسته ای مطرح کردند که حل مشکل معیشت و تحریم را وابسته به صرفا مذاکره با آمریکا کرده بود. یعنی افکار عمومی حل موضوع هسته ای و مخاصمه آمریکا با ایران را عامل بهبود معیشت و یک امر ساده می دانست. وعده های روحانی در انتخابات نیز بر همین انتقادات احساسی مبتنی بود. وعده حل مشکلات در 100 روز نیز مبتنی بر همین رفتار و ادبیات عامه پسند بود. در واقع یک نوع ساده انگاری و سطحی نگری نسبت به مقوله هسته ای و تحریم ها توزیع شد! اکنون با گذشت یک سال و نیم از مذاکرات اما تناقض نقدها و وعده ها با آنچه رخ داده را درک کرده و تا حدودی با واقعیت موضوع آشنا شده اند. دوم، دولتی ها باید نسبت به مخدوش شدن صداقت خود در جامعه هوشیار باشند! آنچه دولتی ها درباره توافق ژنو روایت کردند به مرور رنگ باخت و به مرور صحت انتقادات نسبت به محتوای این توافق آشکار شد. در واقع جامعه متوجه شد که روایت اولیه دولتی ها از مذاکرات و توافق ژنو چندان با واقعیت تطابق نداشت. از سوی دیگر طرح دغدغه های حزبی از سوی ظریف در مذاکرات بر اعتماد مردم نسبت به دولت اثر گذاشت. اصرار دولتی ها بر محرمانه ماندن متن مذاکرات و به عبارتی مخفی کاری آنها هم تاحدودی افکار عمومی را مردد کرد. در واقع هرچه زمان گذشت امید جامعه نسبت به نتیجه بخش بودن مذاکرات کمرنگ شد و این منجر به بی اعتمادی و شکاف خواهد شد. برخی آمارهایی عجیب مدعی بهبود شاخص های اقتصادی هم در این ماجرا بی تاثیر نبوده و نیست. آمارهایی که نتیجه و اثر آن بر سفره مردم قابل مشاهده نبود. سوم، جامعه شاهد آن بود که دولت به غیر از مذاکرات و امید به گشایش خارجی تقریبا هیچ تحرک قابل تاملی در سایر حوزه ها برای بهبود وضعیت معیشتی مردم وجود ندارد. اگرچه اکثر مردم طرفدار توافق هسته ای هستند اما سکون و کم تحرکی دولت در این حوزه سوال برانگیز بوده است! چراکه مردم تبعات و هزینه های قمار یک دولت بر مذاکرات هسته ای را می دانند. چهارم، رفتار آمریکا در طول مذاکرات و ادبیات توهین آمیز آنها نسبت به دولت و مردم ایران نیز می تواند در ایجاد شکاف میان ملت و دولت موثر باشد. مقامات آمریکایی بارها مدعی شده اند دولت ایران ناگزیر از نشستن پای میز مذاکره بود و به نوعی این ادعا را مرتبا تکرار می کردند که کلید حل مشکلات ایران در اختیار آنها است! رئیس جمهور آمریکا بارها مدعی شد نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 92، محصول فرآیندی است که او با کلید زدن تحریم ها ایجاد کرد! آنها همچنین مدعی شدند که بقای دولت نیز وابسته به توافق است! در واقع ادعاهای گزاف آمریکایی ها می گوید ظهور و بقای دولت ایران وابسته به اهرم هایی است که در اختیار کاخ سفید است. این قبیل رفتارهای متبخترانه و انفعال دولت در قبال آن نیز نوعی سرخوردگی را منجر می شود. به هر حال به هر دلیلی که باشد مردم آنگونه که دولتی ها تصور می کردند از توافق لوزان استقبال نکردند. شاید برخی فکر می کردند مردمی که باخت مقابل آرژانتین یا بوسنی را جشن می گیرند، براساس همان معادله توافق لوزان را هم جشن خواهند گرفت اما در عمل این اتفاق نیفتاد! واقعیت این است که مردم هم دیگر به کسی چک سفید امضا نمی دهند! این البته موضوع خوشایندی است و این امیدواری را ایجاد می کند که حداقل در 3 ماه آینده تلاشی برای جلب اعتماد ملت صورت گیرد.
***
شاید به جز ادعای جان کری مبنی بر مادام العمر بودن اجرای پروتکل الحاقی توسط ایران، تقریبا هیچکدام از مفادی که در آمریکا درباره مفاد توافق لوزان گفته و نوشته شد، برای ما در ایران تازگی نداشت! در واقع ما در ایران شوکه نشدیم! رآکتور آب سنگین اراک همان اسفند 1392 که آمریکایی ها در مذاکرات پیشنهاد بازطراحی آن را دادند، دیگر قرار نبود افتتاح شود! نطنز نیز تنها با 5 هزار سانتریفیوژ قدیمی و برای غنی سازی اورانیوم به میزان 67/3 درصد فعالیت می کند. 13 هزار سانتریفیوژ ایران بلااستفاده خواهد ماند. قرار است فردو به یک تراژدی ملی تبدیل شود. تاسیساتی که زیر کوه ایجاد شد و فلسفه آن امن بودن در مقابل حملات نظامی دشمن بود، حالا قرار است به یک پارک تحقیقاتی تبدیل شود! جواد ظریف فقط توضیح دهد این چه توافقی است که می گوید غنی سازی را روی زمین انجام دهید و تحقیقات را زیر زمین! آیا این اتفاق جوک نیست! از آن مضحک تر، اخذ رضایت طرف آمریکایی برای چرخش 1000 سانتریفیوژ بدون تزریق گاز در فردو است! «سانتریفیوژهای عقیم» هم آیا یک دستاورد هسته ای به شمار می رود؟ ماجرای ذخایر هم از مدت ها قبل مشخص بود! با هر فرمولی که باشد، چه ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به روسیه منتقل شود و چه براساس یک زمان بندی ثابت تبدیل به اکسید شود، ایران حق ندارد بیشتر از 300 کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر 5 درصد داشته باشد!
حالا آقایان بگویند! اینها شادی دارد؟ باید برای آن جشن گرفت؟!

حمایت:پازل تحولات یمن «پازل تحولات یمن»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر محمد حسن قدیری ابیانه است که در آن می خوانید؛تحولات اخیر یمن، تحولاتی استراتژیک است که بر اوضاع منطقه تاثیری شگرف دارد. اهمیت راهبردی باب المندب که یمن بر آن مشرف است، از اهمیت تنگه هرمز نیز به مراتب بیشتر است، چرا که در صورت مسدود شدن این آبراه حیاتی، کشتی ها مجبور خواهند بود برای تردد میان دریای مدیترانه و اقیانوس هند (از غرب به شرق) دور تا دور قاره آفریقا را بپیمایند و در این صورت وقت و هزینه بسیار زیادی بر حمل و نقل دریایی تحمیل خواهد گردید. علاوه بر این، بخش قابل توجهی از نفت عربستان برای رسیدن به کشورهای آسیایی از باب المندب عبور می کند و در صورت مسدود شدن، بخش مهمی از درآمدهای عربستان از دست خواهد رفت. جمعیت 23 میلیون نفری فقیر اما مقاوم یمن و پیروزی مردم و حاکمیت آنان بر کشورشان بر اثر انقلابی که حادث شده است، خطر بسیار بزرگی هم برای آمریکا، اسرائیل و غرب و هم برای عربستان سعودی به شمار می آید. به همین جهت، غرب تمام تلاش خود را به کار گرفته است که مردم بر این کشور دارای موقعیت استراتژیک مسلط نشوند و همواره عوامل دست نشانده غرب در این کشور حاکم بوده اند. در برهه ای از زمان، حتی اتحاد جماهیر شوروی سعی داشت بر این منطقه مسلط شود. به هر حال هر کشوری در منطقه که در آن انقلاب رخ دهد، مردم در آن به ارکان حاکمیت راه یابند و خواست مردم، اداره سرزمین شان با مشی مردمسالاری باشد، به خصوص مردمسالاری دینی، عربستان سعودی که مرتجع ترین کشور جهان است، احساس خطر می نماید. مردم عرب





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن