واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مشايي: تعظيم به پرچم ايران تعظيم به خداوند متعال است معرفت به وطن در احترام به پرچم تجلي مييابد و تعظيم به پرچم يعني تعظيم به نعمت الهي؛ يعني تعظيم به انسان و در نهايت تعظيم به خداوند متعال. رئيس دفتر رئيس جمهور گفت: معرفت به وطن در احترام به پرچم تجلي مييابد و تعظيم به پرچم يعني تعظيم به نعمت الهي؛ يعني تعظيم به انسان و در نهايت تعظيم به خداوند متعال.به گزارش فارس به نقل از دفتر امور رسانههاي رياست جمهوري، اسفنديار رحيممشايي در مراسم پاياني پنجمين دوره طرح ملي ايران – مرز پرگهر عشق به وطن را از نگاه علم و معرفت معنا كرد و از همگان خواست ايران را با همه خاطرات تلخ و شيرينش، ميراثش، تجاربش، جغرافيايش و مردان و زنانش بشناسند.وي گفت: معرفت به وطن در احترام به پرچم تجلي مييابد و تعظيم به پرچم يعني تعظيم به نعمت الهي؛ يعني تعظيم به انسان و در نهايت تعظيم به خداوند متعال.رحيممشايي در ادامه سخنانش شرط عشقورزي به وطن را در محبت و دوستي آحاد مردم به يكديگر دانست و تصريح كرد: بايد ايران را به هزاران دليل دوست داشته باشيم تا وجودمان از نام اين سرزمين پرگهر سيراب شود. ايسنا هم گزارش داد: اسفنديار رحيممشايي ــ رييس دفتر رييسجمهور ــ به بحث دربارهي انسانگرايي پرداخت و به حديثي با مضمون «خدا رحمت كند فردي را كه قدر خود را شناخت» اشاره كرد و گفت: انسان اهل معامله است. البته نميدانم حيوان اهل معامله است يا شايد هم باشد. گاهي خود ما بيآنكه كالايي را معامله كنيم، طرف معامله هستيم. اشكالي ندارد، اما بايد ديد در اين معامله، چه كسي پيروز يا مغموم است. بيداري و هوشياري پيش از معامله مهم است. انسان به ميزان شناختي كه از خود دارد، در اين معامله شركت ميكند.او ادامه داد: تمام آفرينش كه مقدمهي خلق انسان است و بدون آن، عبث و بيهوده بهشمار ميآيد، بايد درك شود. اين كار بزرگي است، پس آن را بايد به موجود بزرگي سپرد. نخستين گام اين است كه آن موجود اين مأموريت را قبول داشته باشد و در اجراي آن، توانمند باشد و پيش از آن بفهمد كه بزرگ است.رحيممشايي بيان كرد: ما حاشيه در مباحث و اعمال زياد ميآوريم، اما اصل ماجرا بزرگ شدن انسان است كه معمولا فراموش ميشود.رييس دفتر رييسجمهور در ادامه گفت: هر چيز كه عزت را بهدست دهد، در منطق خدايي پسنديده است و هر چه كه عزت انسان را خدشهدار كند، مطرود است. هر چه قيمت آدمي را بالا ببرد، پسنديده است و هر چه قيمت را پايين آورد، ناپسند است كه اين اصل است.وي تأكيد كرد: هيچ كسي حق ندارد حقارت را براي خود و ديگران بپسندد، چون وقتي انسان حقير ميشود، بدترين بيادبي به ساحت مقدس آدمي اتفاق ميافتد. اگر كسي دنبال تعظيم خدا است، بايد دنبال تعظيم انسان باشد.رحيممشايي افزود: هر چه كه عزت انسان را بالا ببرد، عين توحيد است. من ساعتها به اين موضوع فكر كردهام كه اين نتيجه را بهدست آوردهام.او با بيان اينكه دين، حقيقت انسانگرايي است، اظهار كرد: وقتي اين حرفها را ميزنم، بعضيها نميدانم از سر چه، بيسوادي يا هر چيز ديگري، ميگويند مشايي اومانيسم است. اين درست نيست، اومانيسم غربي يك بحث ديگري دارد و اشكال اين مكتب اين است كه تعريف درستي از انسان ندارد.وي ادامه داد: مكتب اومانيسم درست ميگويد، انسان، محور است؛ اما تعريف درستي از اين انسان ندارد و شناسنامهاي كه از انسان نوشته، غلط است. وقتي با اين تعريف به اقتصاد وارد ميشود، اينطور است كه انسان هيزم اقتصاد است و در خدمت آن قرار دارد و اقتصاد براي انسان نيست.رحيممشايي گفت: در شرق هم رگههاي بسياري براي پايين آوردن ارزش انسان وجود دارد. وقتي انسان را در پيشگاه بت ذبح ميكنند، بدترين تضاد براي انسان است و رسيدن به خدا را از گذر نفي انسان جستوجو ميكنند. درحاليكه تفكر ناب توحيدي اين است كه انسان و خدا در يك مسير هستند.او در ادامه با اشاره به آيهاي با اين مضمون كه «نباشيد جزو آنهايي كه انسان را فراموش كردند» بيان كرد: شرط نخست كمال، روشن شدن تكليف انسان است. بايد قدر انسان شناخته شود و آدمي همهچيز را براي خود بخواهد. اين همه موانع و تفكر غلط، برگرفته از نشناختن درست انسان است. هرچه انسان بهتر شناخته شود، خدا شناخته ميشود، چون هيچ مسيري بالاتر از خدا براي شناختن انسان وجود ندارد.رحيممشايي در اين بين، نحوهي معرفي كردن يك ماشين را مثال زد و گفت: هيچ كسي وقتي ميخواهد يك ماشين را معرفي كند، نميگويد خدا را شكر، سرعت اين ماشين 250 كيلومتر در ساعت است، چون كسي حق ندارد در مقام معرفي به پاييندست بپردازد، بلكه بايد به بالادست بپردازد، اين حق محصول است. ائمه اطهار (ع) هم وقتي به انسان نگاه ميكنند، بالادستترين را در نظر ميگيرند.سرپرست نهاد رياست جمهوري در ادامهي سخنانش به بحث شكرگزاري پرداخت و اظهار كرد: چرا خدا مدام ميگويد شكر كنيد. اگر ما براي كسي كاري انجام دهيم، تشكر او براي ما لذتبخش است، حتا اگر چيزي در اين تشكر نباشد. براي خدا كه اين لذت هم وجود ندارد. پس فلسفهي شكرگزاري چيست. ميفرمايد اگر شكر كنيد زياد ميكنم، اگر كفر كنيد عذاب ميكنم.وي ادامه داد: شكر، توجه دادن به نعمت است و در آن، اتفاقهاي زيادي ميافتد؛ اما اصليترين و شيرينترين آن معرفت است. كسي كه شكر ميكند، نعمت را فهميده است، معادلهي شكر معادلهي معرفت است.رحيممشايي خواست كه اين تعبير را با بياني نرمتر عنوان كند، بنابراين گفت: اگر كسي عالم بود، شاكر هم هست و اگر كسي ايراد دارد، در بحث علم است. علم عين شكر است.او بيان كرد: شكر، ميزان معرفت نسبت به اهميت نعمت است. بعضيها اينطور فكر ميكنند كه اگر خدا را زياد شكر بگويند، نعمتشان زياد ميشود. درحاليكه اينطور نيست، خدا كارهايش براساس سنت است. زياد كردن بر اثر شكر، معناي عالمانه دارد. شاكر واقعي كسي است كه علم و معرفت دارد و در عمل او كاربرد درست نعمت را ميتوان ديد.رحيممشايي در ادامهي اين بحث به عنوان طرح «ايران مرز پرگهر» اشاره كرد و افزود: اگر به اين عنوان اعتقاد داريم، بايد شاكر باشيم. اگر علم و معرفت به وطن وجود داشته باشد، ديني كه به وطن داريم، احترام ما را به پرچم واميدارد. در اين حالت، بوسيدن پرچم هم شكر است. تعظيم پرچم، تعظيم نعمتهاي الهي و تعظيم انسان است كه در واقع، براي خدا تعظيم كردهايم.ريس دفتر رييسجمهور ادامه داد: ما تكليف داريم كه وطن خود را دوست داشته باشيم. عشق به ايران، علامت است براي داشتن آن شرط لازم است. براي دوست داشتن محتاج معرفتيم. ادعاي محبتي كه منشأ معرفت نداشته باشد، دروغ است. اين محبت اتفاق نميافتد و محبت بدون معرفت وهم است كه خطر دارد.رحيممشايي تأكيد كرد: ايران را بايد دوست بداريم، به هزار و يك دليل. براي آنكه جان، سر، تن و جوارح ما از عشق به ايران سيراب شود. راهي نداريم جز آنكه ايران را بشناسيم. شناخت همهي زيباييها، خاطرات تلخ و شيرين، ميراث آن علم، جغرافيا، ادب، تاريخ و مردم اين سرزمين عين دين است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]